جمعه 8 مهر 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

سیاست خارجی ایران در رویارویی با بهار عرب، لادن یزدیان

arab-spring.jpg
در موج تازه بیداری عربی، هر کشوری که در برابر بیعدالتی به پا خواسته است شرایط ویژه خود را دارد. با این حال، در نگاه کلی، حتی اگر این جنبش ها به دموکراسی منجر نشوند، نویدبخش آغاز دوره جدیدی از مشارکت مردم هستند که در آن حکومتها پاسخگوتر و مسئولانه تر عمل خواهند کرد؛ ماحصلی که جمهوری اسلامی چندان آمادگی پذیرش آن را ندارد.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


(برگردان از سایت انجمن سیاست خارجی)

با رسیدن موج خیزشهای مردمی در کشورهای عربی، ایران تلاش کرده است که این جنبشها را به عنوان بیداری جهان عرب که از انقلاب اسلامی ایران الهام گرفتهاند معرفی کند. از نظر استراتژیک، با توجه به بیثباتی حاکم بر منطقه که میتواند ایران را به تجدیدنظر در محاسبات ژئوپلتیک خود وادار کند، منطقی است که جمهوری اسلامی تحولات اخیر را با نگرانی نظاره کند. ضمنأ، با انعکاس تاثیرات قیام مردم ایران در جهان عرب، بیتردید، رویدادهای منطقه نیز تاثیر قابل توجهی بر خواستههای دموکراتیک مردم ایران داشته است.

جامعه مدنی متکثر ایران و مقاومت بیخشونت مردم که بعد از انتخابات بحث برانگیز پیشین به اوج خود رسید، هنوز اساسیترین تهدید برای موجودیت رژیم به شمار می رود. نگرانی از این تهدید، آشکارا در سیاست نامنسجمی که جمهوری اسلامی در برابر کشورهای متلاطم منطقه، به ویژه یمن، بحرین، مصر و سوریه اتخاذ کرده، قابل مشاهده است.

قیام کشورهای عربی طبیعتأ ایران را از منظر ژئوپلیتیکی به بازبینی محاسباتش در سیاست خارجی نسبت به دنیای عرب و فراتر از آن وادار خواهد کرد. ایران نگران است که آزادیهای به دست آمده توسط ملتهای کشورهای منطقه به مقاومت مردم ایران جان تازهای ببخشد. کشورهای غربی و همسایگان ایران با توجه به سابقه این کشور در حمایت از گروههای غیردولتی، پشتیبانی از رژیمهای مستبد که رفتاری خارج از چهارچوب قوانین بینالملل دارند، و نیز اعمال نفوذهایی که ایران در برخی از کشورها میکند، سیاست خارجی این کشور را به عنوان یک سیاست تهاجمی میشناسند. نگاهی بیندازیم به سیاست جمهوری اسلامی در قبال حکومت های منطقه که درگیر نا آرامیهای داخلی هستند.

یمنـ اولویت ایران در یمن بر مقابله با نفوذ عربستان سعودی متمرکز شده است. در نبود یک رهبری توانمند در مصر و عراق، ایران عربستان سعودی را به عنوان رقیبی قدرتمند می بیند که با غرب و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس متحد است و قادر است متحدانش را علیه ایران بسیج کند.

بحران در یمن با عزیمت علی عبدالله صالح به عربستان برای درمان جراحات ناشی از انفجار در مقر ریاست جمهوری پیچیدهتر شد. گارد ریاست جمهوری یمن به عنوان نیروی هوادار حکومت، دست کم در دو جبهه درگیر است: معترضین در پایتخت، جداییطلبان مسلح و جهادگران القاعده در استان جنوبی ابیان. البته عملیات انتحاری در جنوب، برخی از قبایل را بر علیه نیروهای وابسته به القاعده که تحت عنوان انصار الشریعه به دنبال تاسیس یک دولت اسلامی در یمن هستند، شورانیده است. جدای از القاعده، احزاب مخالف دولت که چندان هم در خواستههایشان متحد به نظر نمیرسند، اقدام به تشکیل شورایی کردهاند که به صالح برای کنارهگیری از قدرت فشار بیاورند.

در همین حال به نظر میرسد که ایران ترجیح میدهد گروههای مخالف یمنی، قبایل ضد صالح، و گروههای جنبش جوانان، ائتلافی با الحوثیها بر ضد حکومت صالح تشکیل دهند که مورد حمایت آمریکاست. ایران احتمالا گمان میکند که از نفوذ کافی بر الحوثیها و دیگر گروههای جوان مخالف برخوردار است و میتواند آنها را در جهت تشکیل یک شورای ملی و معرفی یک دولت وحدت ملی وانتخاب جایگزینی برای صالح ترغیب کند.

با این حال، تا به امروز تلاش مخالفان برای تشکیل شورای ائتلافی ناموفق بوده تا جایی که در مراحل اولیه تشکیل، بیش از نیمی از مخالفین از جمله گروههای جداییطلب در جنوب و گروه شیعه الحوثی در شمال عضویت در آن را مردود دانستند. شکی نیست که حمایت از مخالفان یمنی به ایران برای اعمال نفوذ در تنگه استراتژیک بابالمندب در دریای سرخ و تضعیف نقش عربستان سعودی و ایالات متحده در منطقه کمک می کند و جبرانی خواهد بود برای هرگونه شکست احتمالی در جبهه بحرین و سوریه.

بحرینـ با الهام از قیامهای تونس و مصر، مخالفان در بحرین به منظور دستیابی به جایگاه سیاسی مناسب تر و اخذ امتیازاتی از حکومت برای جامعه شیعه این کشور به خیابانها آمدند. حکومت و خانواده سلطنتی بحرین، ناآرامیها را به افراط گرایان نسبت داده و معترضان را به داشتن اهداف فرقه گرایانه که از جانب ایران پشتیبانی میشود، متهم کردند. از همان ابتدای ناآرامیها، رسانههای جمهوری اسلامی مانند پرس تی وی و العالم و نیز تارنماهای فارسی طرفدار حاکمیت تلاش کردند تا ناآرامی های بحرین را در کانون توجه قرار دهند.

تصور می رود تلاشهای مشابه دیگری نیز انجام شده تا مذاکرات میان حکومت تحت رهبری سنیها با اکثریت مخالف شیعه تضعیف شود. در این راستا گروه عمده مخالف، الوفاق، که پیشتر برای مشارکت در این مذاکرات موافقت کرده بود، بعدأ از این موضوع سر باز زد. بر اساس گمانهزنیها، جمهوری اسلامی درصدد به بنبست کشاندن گفتگوی ملی مورد حمایت ایالات متحده بوده است.

در بحرین، ایران به دنبال پرهزینه کردن حضور آمریکا و نفوذ در میان مخالفان، به بهانه اعتراض به بیعدالتی علیه جامعه شیعه بوده است؛ امری که قاعدتأ می بایست بدون در نظر گرفتن اهداف سیاسی دنبال می شد. اما این اهداف در راستای مشکلات دیرین جمهوری اسلامی با تمایلات سیاسی خانواده سلطنتی این جزیره صورت می گیرد. در سالهای اخیر، رهبری بحرین بارهااز اقدامات ایران در دامن زدن به ناآرامیها در جهت پیشبرد منافع سیاسی خود و مقابله با نفوذ عربستان هشدار داده است.

مصرـ اگر چه قیام مصر الهامبخش مردم لیبی، سوریه، و بحرین بود، اما به روابط نزدیک دیپلماتیک بین ایران و مصر منجر نشد. با وجود تمایل اولیه دولت موقت مصر پس از سقوط مبارک و پاسخ دوستانه وزارت خارجه ایران، مصریها رغبت چندانی به عادیسازی روابط با جمهوری اسلامی نشان نداده اند.

این در حالی است که عبور بیسابقه دو کشتی نیروی دریایی ایران از کانال سوئز به دریای مدیترانه نیز به بالا بردن سطح اعتماد بین دو کشور کمک نکرد. در فضای سیاسی کنونی، به نظر میرسد مصریها ترجیح میدهند به جای وارد شدن در یک رابطه نامطمئن با جمهوری اسلامی، روابط نزدیک خود را با جهان عرب حفظ کنند. دلسردی مصر در برقراری روابط دیپلماتیک کامل با ایران در جریان اتهامات وارده به سفارت جمهوری اسلامی مبنی بر تلاش به برقراری ارتباط با گروههای سیاسی مصری از جمله اخوان المسلمین بیشتر نمایان شد. این موضوع به گمانهزنیها که ایران ممکن است به دنبال ترویج اسلام سیاسی در مصر باشد قوت بخشید ، موضوعی که بسیاری پس از سقوط مبارک از آن بیم داشته اند.

سوریهـ در پنج ماه اول قیام، کشمکشهای مخالفین با رژیم اسد به بنبستی خونین تبدیل شدو مقاومت مردم سوریه رهبران جهان را به بازبینی مواضعشان نسبت به این کشور وادار کرد. با این حال، به گفته رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه ایران، «سوریه فرق می کند.» با توجه به دو معاهده امنیتی بین دو کشور، سوریه متحد استراتژیک عرب ایران در منطقه محسوب می شود. در ازای این اتحاد، طی قیام گسترده مردم سوریه، حکومت این کشور حمایتها و امتیازات سیاسی و اقتصادی بسیاری از ایران دریافت کرده است. علاوه بر پشتیبانیهای دوجانبه ایران و سوریه از عناصر وابسته به آنها در لبنان، همکاریهای گسترده نظامی نیز بین دو کشور وجود داشته.

ایران همواره به ارائه مشورت به سوریه در مورد روشهای سرکوب و در هم شکستن مخالفان متهم شده است. این به نوبه خود خشم فعالان سوری را برانگیخته است به طوریکه مخالفان در جریان تظاهرات در خیابانها نارضایتی خود را از حکومت ایران با آتش زدن پرچم جمهوری اسلامی و تصاویر آیتالله خامنهای نشان دادند.

هدف اصلی ایران از حفظ رژیم سوریه در قدرت، علاوه بر داشتن یک متحد و حامی استراتژیک، گسترش نفوذ در منطقه و دسترسی به مرزهای اسرائیل از طریق حزب الله است. ایران به این مسئله اشراف دارد که سقوط اسد پیامدهای جدی در منطقه به دنبال خواهد داشت. لذا با آگاهی از این امر که مقاومت طولانی-مدت مردم به ریزش رژیم اسد می انجامد، ایران همزمان با بیاعتبار کردن مخالفان و برچسب زدن به آنها به عنوان مزدوران غرب، از سوریه خواسته تا به مطالبات مردم گوش بسپارد.

در جمع بندی کلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی همواره گرفتار مواضع ضدغربی بوده که به طور قابل توجهی امکان مشارکت آن کشور در عرصه جهانی را محدود کرده است. رویکرد دوگانه ایران نسبت به بهار عرب موضوع جدیدی نیست همانطور که چهارچوب ایدئولوژی سیاسی جمهوری اسلامی مانع از جانبداری ایران از کشورهای غیر مسلمان در مناقشات منطقه ای نبوده است. به عنوان نمونه چنین سیاست های متناقضی را در طرفداری ازارمنستان در مناقشه قرهباغ یا سکوت در برابر قتل عام مسلمانان در چین یا چچن می توان دید. با این حال، بنابر نظرسنجی موسسه بینالمللیIBOPE Zogby این اقدامات به همراه مداخلات فرقهای و این امر که ایران ظاهرا تمایلی به گسترش صلح در خاورمیانه ندارد، به اعتبار این کشور در جهان عرب به شدت صدمه زده است.

بدیهی است که جمهوری اسلامی رویدادهای اخیر در کشورهای عربی را با بیم و نگرانی نظاره می کند. اشتیاق عرب ها برای مشارکت در امور سیاسی کشورشان، این امید را که دوران استبداد در منطقه به سر خواهد آمدافزایش داده است و این مسئله احتمال می رود مشکلات بنیادین برای رژیم ایران ایجاد کند. علاوه بر این، مقاومت مردم در کشورهای عرب میتواند الهامبخش مردم سایر کشورهادر مبارزاتشان علیه دیکتاتوری و رژیمهای تمامیت خواه باشد.

در موج تازه بیداری عربی، هر کشوری که در برابر بیعدالتی به پا خواسته است شرایط ویژه خود را دارد. با این حال، در نگاه کلی، حتی اگر این جنبشها به دموکراسی منجر نشوند، نویدبخش آغاز دوره جدیدی از مشارکت مردم هستند که در آن حکومتها پاسخگوتر و مسئولانه تر عمل خواهند کرد ؛ ماحصلی که جمهوری اسلامی چندان آمادگی پذیرش آن را ندارد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016