گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
20 شهریور» رسول منتجب نیا درگفتوگو با ایلنا: مصادره اصلاح طلبی خیال باطلی است 18 شهریور» فرمانده نیروی انتظامی: پلیس حافظ امنیت اعتراضات قانونی است، ایلنا 22 مرداد» بیقانونی پلیس جنبه عمومی دارد و به حیثیت نظام لطمه وارد میکند، فرارو 5 اسفند» گارد ویژه و نیروهای امنیتی بطور ناگهانی در مرکز تهران مستقر شدند، رادیو بین المللی فرانسه
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! رسول منتجب نیا: مامور پلیس ممکن است به جایی برسد که ناچار به تمرد شود و مردم را به دستور فرمانده ترجیح دهد، جماراناشاره: حجتالاسلام و المسلمین رسول منتجب نیا در این مصاحبه به موضوعاتی پرداخته که سالها از نزدیک با آنها برخورد داشته است. او نماینده امام خمینی در نیروهای نظامی و انتظامی بوده است و به همین دلیل از افراد صاحب صلاحیت برای طرح نوع نگاه امام در این حوزه شمرده می شود. با او به گفتگو نشستیم که با هم می خوانیم :
شما سالها با نیروهای نظامی و انتظامی از نزدیک در تماس بودهاید. درست نمیگویم؟ بله. من بعد از پیروزی انقلاب در نیروهای مسلح به گونههای مختلف مسئولیت داشتهام. زمانی از طرف حضرت امام در خمین بودم و در آنجا کمیته را تشکیل دادیم. مدتی هم در همان خمین مسئولیت کمیته و سپاه را به طور همزمان بر عهده داشتم. بعد از بازگشت از خمین هم از طرف حضرت امام ماموریت یافتم که به پایگاه وحدتی دزفول بروم و در آنجا هم بین نیروهای مسلح بودم. نیروی هوایی و سایر نیروهایی که در منطقه بودند. بعد از ورود به مجلس هم وارد کمیسیون دفاعی شدم و در سه دوره اول مجلس رئیس یا نایب رئیس کمیسیون دفاعی بودم. همزمان با مسئولیتم در مجلس، در سال 67 حضرت امام به من ماموریت دادند تا به عنوان نماینده ایشان در شهربانی کل کشور حضور داشته باشم و و تا رحلت حضرت امام و پس از آن تا سال 1370 که نیروهای انتظامی در هم ادغام شدند ریاست سازمان عقیدتی سیاسی شهربانی را هم بر عهده داشتم. به عبارت دیگر من از سال 1357 تا سال 1370 مسئولیتهای مختلف و متعددی را در نیروهای نظامی اعم از سپاه و ارتش و انتظامی نظیر شهربانی و کمیته بر عهده داشتهام.
امام در زمینه نیروهای مسلح چگونه میاندیشیدند و چه توصیههایی داشتند؟ مشاهدات خودم از ایدهها و آرمانهای حضرت امام در زمینه این نیروها که در طول این مدت حاصل شده است را در چند بند میتوانم خلاصه کنم. نکاتی که عرض خواهم کرد شاخصههای نگاه امام و خط امام در رابطه با نیروهای نظامی و انتظامی است. اولین مسئلهای که حضرت امام بر آن تاکید داشتند دیانت و ایمان و تقوای کافی در میان نیروهای مسلح بود. از نظر ایشان نیروهای مسلح قبل از تکیه بر سلاح باید بر ایمان، اعتقاد روحی و قلبی و اخلاق اسلامی تکیه داشته باشند. ایشان بر پاکدامنی و تقوا تاکید بسیاری داشتند و به همین دلیل بود که بعد از انقلاب ایشان انجمنهای اسلامی را در ارتش تقویت کردند. نیروهای نظامی ملاقاتهای فراوانی با امام داشتند و ایشان به این نیروها عنایت ویژه میکردند. زمان زیادی از انقلاب نگذشته بود که امام دستور تشکیل سازمان عقیدتی سیاسی در نیروهای مسلح را صادر کردند. چه در ارتش و چه در شهربانی و ژاندارمری. کمیته و سپاه به این لحاظ که برآمده از انقلاب بودند و فرمانده آنها به طور مستقیم توسط خود حضرت امام منصوب میشد شاید نیاز چندانی به سازمان عقیدتی و سیاسی نداشتند. به این دلیل که مسئولان و فرماندهان این نیروها به طور کامل متخلق به اخلاق اسلامی بودند و با مسائل به طور کامل آشنایی داشتند. به عنوان نمونه کمیته انقلاب اسلامی در ابتدا تحت نظر بزرگانی نظیر آیت الله مهدوی کنی و آقای ناطق نوری فعالیت میکرد و در نهایت نیز تحت نظر حجت الاسلام و المسلمین آقای سید سراجالدین موسوی قرار گرفت که ایشان از اعضای بیت امام و از نزدیکان ایشان بودند. در سپاه پاسداران نیز صرف نظر از اینکه ما در قانون سپاه پاسداران سازمان عقیدتی سیاسی را هم در نظر گرفتیم و در بعد قانونی برای سپاه هم مسئولیتی به نام نمایندگی رهبری را تعریف کردیم، حضور جناب حجت الاسلام شهید فضل الله محلاتی که تمام امور را زیر نظر داشتند نظر امام را تامین میکرد. تاکید حضرت امام این بود که در تمام نیروهای مسلح یک منبع تغذیه فکری و معنوی وجود داشته باشد و پرسنل آموزشهای فکری، عقیدتی و معنوی را ببینند و به همین دلیل بر حضور و فعالیت نماینده رهبری و رئیس سازمان عقیدتی و سیاسی در نیروهای مسلح و به ویژه ارتش، ژاندارمری و شهربانی تاکید داشتند. اولین مسئله مورد نظر امام این بود.
امام بیش از هر چیز بر وجود کدام ابعاد از عناصر اخلاقی و دینی و مذهبی در نیروهای نظامی و انتظامی تاکید داشتند؟ به پاکدامنی و تقوای اسلامی اشاره کردم، در ادامه بحث هم به مواردی نظیر مهربانی با مردم و موارد دیگر به طور مشروح اشاره خواهم کرد.
دومین نکته مورد تاکید امام از نظر شما چیست؟ مسئله دومی که امام بر آن تاکید داشتند حفظ سلسله مراتب در نیروهای مسلح بود. یادم هست که در اوایل انقلاب منافقین و گروه های دیگر تلاش داشتند که نیروهای مسلح را از هم بپاشانند تا شاید اهداف و منویات خودشان را از این طریق به پیش ببرند. از جمله نکاتی که این گروه ها القا می کردند این بود که فرماندهان نیروهای مسلح طاغوتی هستند و یا اینکه تبعیت از فرماندهی با روحیات انقلابی سازگار نیست. امام در پیام ها و سخنرانی های متعدد بر این نکته تاکید داشتند که سلسله مراتب نظامی باید حفظ شود و فرماندهان باید در این سلسله مراتب جایگاه خود را داشته باشند. نظم و انسجام کامل در نیروهای مسلح از مهم ترین موارد مورد تاکید ایشان بود. چه در نیروهای قدیمی و چه در نیروهای جدید. سومین نکته هماهنگی میان نیروها بود. این هماهنگی بین سپاه و ارتش و حتی بسیج با این دو نیرو همواره مورد تاکید ایشان بود و ایشان همواره با حساسیت این موضوع را دنبال می کردند. این تاکید ایشان هر سه نیروی انتظامی، یعنی شهربانی، ژاندارمری و کمیته انقلاب اسلامی را هم شامل می شد.
در مواردی که اختلاف بین نیروهای مسلح، به ویژه در زمان جنگ، دیده می شود هم شاهدیم که امام با حضورشان و با تاکیداتشان بر حفظ وحدت و انسجام، نقش اساسی در حل اختلافات دارند. نکته چهارم را بفرمائید. نکته چهارم نظر امام درباره فرماندهی عالی در نیروهای نظامی و تاکید ایشان بر فرماندهی رهبری بر نیروهای نظامی و انتظامی بود. ایشان تاکید داشتند که فرماندهی کل قوا باید زیر نظر ایشان باشد. به این دلیل که به عنوان نمونه رئیس جمهور مقامی است که هر چهار سال یک بار تغییر می کند و همواره احتمال تخطی او از مسیر و اهداف انقلاب وجود دارد. رئیس جمهور می تواند در یک خط سیاسی قرار بگیرد و شاید از نیروهای نظامی و انتظامی به نفع جریان سیاسی خود استفاده کند. ولی رهبری به این دلیل که باید چتری گسترده بر سر همه نیروها و مردم باشد و همه افراد و گروه ها را در بر بگیرد بهترین مقامی است که می تواند این فرماندهی را بر عهده داشته باشد.
تجربه بنی صدر و نوع عملکرد او در مقام جانشین فرماندهی کل قوا هم در این نظر تاثیر داشت؟ بله. بنی صدر هم نشان داد که نظر امام درست بوده است. این که قانون اساسی هم درباره این مسئله صراحت دارد با مصلحت سنجی امام و یاران ایشان بود. البته برای اینکه کارها به سرعت پیش برود امام تدبیری اندیشیده بودند و در نیروهای انتظامی اختیار جانشینی را به وزیر کشور تفویض می کردند. این تفویض که از زمان وزارت کشور آقای محتشمی پور صورت گرفت به این دلیل بود که اگر بنا بود فرماندهان نیروها در موارد و نکات فراوانی که تحت مسئولیت نیروهای انتظامی بود از امام کسب تکلیف نمایند فعالیت این نیروها دچار کندی می شد. البته این تفویض به طور کامل در اختیار امام بود و ایشان هر وقت که اراده می کردند می توانستند این جانشینی را از وزیر کشور صلب کنند و یا در صورتی که صلاح ندیدند این تفویض را صورت ندهند. نکته بعد تاکید امام بر مردمی بودن نیروهای مسلح بود. این مورد به ویژه در مورد نیروهای انتظامی و پلیس بسیار مورد تاکید ایشان بود. محبت به مردم، در خدمت مردم بودن و... همواره از سوی ایشان گوشزد می شد. ایشان در یکی از سخنرانی هایش خطاب به پرسنل دانشکده پلیس می فرمایند: مسئولیت دانشکده پلیس بیشتر از همه مسئولیت هاست، برای اینکه اینها کارشان حساس تر است. اگر از دانشکده پلیس آدمهای اسلامی بیرون بیاید، آدمهایی که نسبت به مردم محبت داشته باشند بیرون بیاید، این اصلاح می کند یک مملکت را . به خلاف اینکه، اگر آدمهایی بیایند که بخواهند که تحمیل کنند بر مردم ، مردم را اذیت کنند، تربیت آنطور باشد که بخواهند ایجاد وحشت و رعب کنند در مردم ، این به فساد کشیده می شود. به فساد که کشیده شد خودشان هم رو به فساد می روند. ...این شغل شریف ترینِ شغل هاست و مسئولیتش بزرگترین مسئولیت هاست. و ما و شما که این شغل را داریم، ما در طرف روحانیت و شما در طرف دانشگاه، مسئول این جوان ها هستیم. امام در این سخنان هم بر اسلامی بودن پرسنل تاکید دارند و هم بر مردمی بودن و محبت به مردم تاکید دارند. و می گویند نباید پرسنل پلیس خودشان را بر مردم تحمیل کنند. مردم نباید پلیس را در برابر خود ببینند. حرف مهمی است و این مسئله که مردم پلیس را در خدمت خود ببینند و یا در برابر خود مسئله بسیار مهمی است. امام می فرماید پلیس باید خدمتگذار مردم باشد. به مردم محبت نماید. مردم از او وحشتی نداشته باشند. بلکه این مخالفان مردم هستند که باید از پلیس بترسند.
متخلفان؟ دشمنان مردم. آنها که میخواهند جان و مال و ناموس مردم را در معرض خطر قرار دهند.
به عنوان نماینده امام در شهربانی نمود این تاکیدات را در عملکرد ایشان هم مشاهده می کردید؟ در این باره یک خاطره به ذهنم می آید. اواخر سال 67 ما در سمیناری که برای شهربانی کل کشور نشسته بودیم که به من گفتند از بیت حضرت امام تلفن شده و می خواهند با شما صحبت کنند. پشت تلفن مرحوم حاج احمد آقا بود و ایشان گفتند پیرمردی به امام شکایت کرده و گفته است در یکی از کلانتری های تهران یک افسر، یا شاید یک رئیس کلانتری، به من ظلم کرده است. حاج احمد آقا گفتند که امام فرموده به فلانی اطلاع دهید که موضوع را پیگیری کند و اگر این ظلم رخ داده با متخلف به سرعت برخورد شود و گزارشش هم به اطلاع من برسد. من بلافاصله معاون بازرسی خودم را مامور کردم تا پیرمرد را پیدا کند و با او به کلانتری برود تا موضوع مشخص شود. تمام این موارد تا بعد از ظهر همان روز انجام شد و ما فهمیدیم که این ظلم واقعا رخ داده است. به مجردی که گزارش به من رسید من دستور دادم که یک درجه از این افسر کم شود و به حاج احمد آقا تلفن کردم و گزارش کار را دادم. شما ببینید... یک پیرمرد که پیامی به امام داده یا شاید نامه ای نوشته است باعث می شود ایشان نماینده خودشان را مامور کنند که شخصا موضوع را پیگیری کند و شرح ماوقع را هم به اطلاع ایشان برساند. این نشانه حساسیت ایشان نسبت به نوع برخورد نیروهای انتظامی با مردم است.
درباره دخالت نیروهای نظامی و انتظامی در مسائل سیاسی چه نظری داشتند؟ این هم از مواردی بود که ایشان نسبت به آن تاکید فراوانی داشتند و من درباره آن حرف بسیاری دارم. امام تاکید داشتند نیروهای نظامی اعم از ارتش، سپاه و بسیج و همینطور نیروهای انتظامی وارد احزاب و جریانات سیاسی نشوند و درباره اختلافات سیاسی داخلی موضع گیری نکنند. وقتی که ما در مجلس مشغول بحث و بررسی درباره اساسنامه سپاه بودیم امام چندین بار توسط شهید محلاتی به ما پیام دادند که این مورد را حتما در قانون بگنجانید و ما در قانون به صراحت به این مورد اشاره کردیم. هم در قانون استخدامی سپاه و هم کمیته و ارتش. بعد هم وقتی که خدمت حضرت امام رسیدیم ایشان سخنرانی بسیار تکان دهنده ای در این زمینه ارائه دادند و فلسفه این دستور را برای ما تشریح کردند. ایشان معتقد بودند اگر نیروهای مسلح وارد مسائل سیاسی بشوند منجر به برادرکشی می شود و نیروهای نظامی در برابر هم اسلحه می کشند. نیروهای مسلحی که باید در خدمت مردم باشند رو به مردم اسلحه می کشند و از مسیر خود خارج می شوند. ایشان در وصیت نامه شان هم بر این موضوع تاکید دارند. ایشان در این باره بدین مضمون می فرمایند: وصیت اکید من به قوای مسلح آن است که همانطور که از مقررات نظام عدم دخول نظامی در احزاب و گروهها و جبههها است به آن عمل نمایند و قوای مسلح مطلقا، چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیر اینها در هیچ حزب و گروهی وارد نشوند و خود را از بازی های سیاسی دور نگه دارند. ممکن است کسی بگوید من عضو حزبی نیستم ولی امام تاکید دارد خودتان را از بازی های سیاسی هم بیرون بکشید. ایشان ادامه می دهد: در این صورت می توانند قدرت نظامی خود را حفظ کنند و از اختلافات درون گروهی مصون باشند. و بر فرماندهان لازم است که افراد تحت فرمان خود را از ورود در احزاب منع نمایند و چون انقلاب از همه ملت و حفظ آن بر عهده همگان است دولت و ملت و شورای دفاع و مجلس شورای اسلامی وظیفه شرعی و میهنی دارند که اگر قوای مسلح، چه طبقات بالا و چه طبقات بعد، بر خلاف مصالح نظام و کشور بخواهند عملی انجام دهند و یا در احزاب وارد شوند که بی اشکال به تباهی کشیده می شوند و یا در بازی های سیاسی وارد شوند از قدم اول با آن مخالفت کنند. و بر رهبر و شورای رهبری است که با قاطعیت از این امر جلوگیری نماید تا کشور از آسیب در امان باشد. و من به همه نیروهای مسلح در این پایان زندگی خاکی وصیت مشفقانه می کنم که از اسلام که یگانه مکتب استقلال و آزادی خواهی است ...چنانچه امروز وفادارید در وفاداری استقامت کنید.(صحیفه امام ،جلد 21 ، ص432و433.) ببینید... از این صریح تر نمی شود یک نقطه نظر را بیان کرد. امام ورود نیروهای مسلح به سیاست را هم ممنوع کرده اند و خلاف شرع اعلام کرده اند و هم خلاف مصلحت. و از طرف دیگر به تمام مقامات تاکید کرده اند به هیچ وجه نگذارند نیروهای مسلح وارد بازی های سیاسی بشوند. حتی امام روی بسیج هم تاکید دارند. حتی ورود بسیج هم به بازی های سیاسی خلاف شرع است.
این تصریح همواره مورد تاکید قرار گرفته و کمتر رعایت شده است. گفتید هفت نکته درباره نگاه امام به مسئله نیروهای نظامی دارید گمان می کنم شش نکته را تا به حال بیان فرمودهاید. هفتمین نکته را هم بفرمائید. آخرین نکته این است که در کنار دیانت و تقوا و مردم داری امام تاکید دارد نیروهای مسلح و انتظامی باید اقتدار و صلابت خود را حفظ کنند. این مورد برای آن است که مردم امیدوار شوند و نیروهای ضد مردمی احساس ناامنی بکنند. مردم باید در ارتباط با پلیس احساس امنیت کنند و دزد، چپاولگر و دشمن مردم احساس ناامنی بکند. اگر این قضیه معکوس شود نشان می دهد نیروهای مسلح از ماهیت خود خارج شده اند و دیگر آن نیروهای مسلحی نیستند که مورد نظر امام بود. نیروهای انتظامی که به طور مستقیم در مواجهه با مردم هستند به ویژه باید به این نکته توجه داشته باشند که خدمتگزار مردم هستند و این حس باید در مردم ایجاد شود. امام درباره بهادادن و شخصیت دادن به پرسنل نیروهای مسلح و انتظامی هم تاکید داشتند. شخص امام فوق العاده به این افراد محبت می کردند و تاکید ایشان این بود که نمایندگانشان هم با محبت با این پرسنل رو به رو شوند. امام در حکمی که به خود من دادند به خوبی این نگاه را نمودار ساخته اند. ایشان در این حکم ابتدا از جناب موحدی کرمانی که پیش از من این مسئولیت را بر عهده داشت و استعفا کرده بود تشکر می کنند و می فرمایند خدمت بسیار سودمند ایشان در قبال تمامی پرسنل شهربانی قابل تقدیر است و سپس خطاب به من می فرمایند امیدوارم شما در راه خدمت به اسلام و پرسنل عزیز شهربانی از هیچ کوششی مضایقه نفرمائید. دوبار در این باره تاکید کرده اند. هم در مورد ایشان و هم در مورد من تاکید کرده اند. چنین برخوردی باعث عزتمند شدن پرسنل می شود و روحیه او را برای خدمت افزایش می دهد. تاکید امام نسبت به مهربانی نسبت به مردم و در عین حال تاکید ایشان درباره اقتدار نیروهای انتظامی نشان می دهد که ایشان بین این دو مورد نسبتی مستقیم می دیده اند. نسبت اقتدار با خشونت و نسبت اقتدار با مهربانی از منظر ایشان چگونه بود. در این مورد باید توجه داشت که طرف برخورد شما چه کسی است. محبت کردن و احساس خدمتگزاری مورد نظر امام در رابطه با مردم بود و امام تاکید داشتند نیروی انتظامی باید برای مردم همانند برادر باشد ولی در برابر متجاوزان به حقوق مردم باید برخورد به گونه ای باشد که آنها احساس ناامنی کنند. این اقتدار باید باعث بازدارندگی باشد. نکته دیگر این است که چه در مورد مردم و چه در مورد متخلفین تدبیر و تعقل شرط لازم است. ممکن است کسی اقتدار داشته باشد و مایل باشد از اقتدارش هم بهره ببرد اما با بی تدبیری و برخورد خشن و نامناسب باعث فساد شود. یعنی کسی که می خواسته ایجاد امنیت کند باعث مشکلات بیشتر شود. عقل و تدبیر همواره مورد تاکید امام بود و ایشان در برخوردهایشان هم بر این مبنا عمل می کردند. خشونت طلبی و برخوردهای خشونت آمیزی که امروزه گاهی مشاهده می شود با نگاه امام به هیچ وجه سازگار نیست. برخورد خشن با مردم که بحثش جداست، حتی در برخورد با دشمنان مردم هم نباید از حد و مرز عدالت خارج شد.
در عمل تمیز متخلف از غیر متخلف برای نیروی انتظامی به ویژه هنگامی که وظیفه سامان بخشی به یک رفتار اجتماعی به نیروی انتظامی سپرده می شود بسیار مشکل است. وظیفه ای که در سالهای اخیر برای سامان بخشی به مسئله حجاب در قالب گشتهای ارشاد به این نیرو سپرده شده، نمونه ای است از همین موارد. امام درباره سپردن چنین ماموریت هایی به نیروهای انتظامی چه نگاهی داشته اند؟ امام از اساس با تصمیمات غیر قانونی مخالف بودند. به هر عنوانی. حتی به عنوان دیانت و حزب اللهی بودن. این گونه موارد از تصمیم مسئولان و از واگذاری ماموریت به نیروهای انتظامی که خط مقدم مواجه با مردم است شروع می شود. مسئولان نباید کاری کنند که نیروی انتظامی در برابر مردم قرار بگیرد. اگر چنین کاری بکنند نیروی انتظامی بر سر دوراهی مخالفت با تصمیم و یا برخورد خشن با مردم قرار می گیرد و هر دوی این موارد مفسده زاست. مسئولان باید به شدت از واگذاری ماموریتی که باعث مواجهه مردم و نیروی انتظامی بشود به این نیرو خودداری کنند.این ماموریت ها باعث می شود پلیس چهره ضد مردمی به خود بگیرد. اگر چهره خشن ایجاد شد،این نیرو کارآیی خود را از دست می دهد. این مورد می تواند اقتدار نیرو را هم زیر سوال ببرد؟ علاوه بر آن محبت به مردم که بسیار مورد تاکید امام بود را زیر سوال می برد. چیزی می شود شبیه به نیروهای انتظامی قبل از انقلاب. امام یک جا فرمایشی داشتند که قبل از انقلاب اگر پلیسی دیده می شد مردم وحشت می کردند. این مورد هم مثل ورود نیروهای مسلح به بازی های سیاسی باعث فساد نیروهای نظامی و انتظامی می شود و بسیار خطرناک است. ماموری که بر سر چهارراه وظیفه ارشاد مردم را بر عهده گرفته گاه ناگزیر از خشونت است. نباید چنین باشد. شاید بی تدبیری ها باعث شود ماموریتی به پلیس محول شود که او را در برابر مردم قرار می دهد. یک مامور پلیس آیا مجاز است چنین مسئولیتی را بر عهده بگیرد؟ قطعا چنین نیست. مامور ضمن اینکه نباید تمرد کند باید ماموریتش را به شکلی انجام دهد که مردم احساس ناامنی نکنند. حتی ممکن است به جایی برسد که ناچار به تمرد شوند و مردم را به دستور فرمانده ترجیح دهند. آیا ماموران زمان شاه به صرف دستور فرمانده مجاز بودند که به روی مردم اسلحه بکشند؟ قبل از انقلاب چنین قانونی در نیروهای مسلح وجود داشت که اگر دستوری گرفتید اجرایش کنید و اگر خطا بود بعد از اجرا درباره آن شکایت کنید. ولی اسلام این را نمی پذیرد. اسلام می گوید هیچ کس بر خلاف دستور خداوند نمی تواند دستوری صادر کند و اگر صادر کرد هیچ کس نباید اطاعت کند.
در دوره قانونگذاری درباره نیروهای نظامی و انتظامی در مجلس شورای اسلامی درباره دستورهای مفسده آمیزی که ممکن است حتی خلاف شرع هم باشند بحث و صحبتی نمی شد؟ ما یک قانون کلی داریم. فرض ما بر این بود که فرماندهان چنین دستوراتی صادر نخواهند کرد ولی اصل چهار قانون اساسی ما تاکید دارد هر قانون و سیاستی که بر خلاف شرع باشد از اعتبار ساقط است. بعضی مواردی که بعضا رخ می دهد را با تفسیر شما می توان خلاف شرع دانست. بله. به عنوان نمونه من به عنوان وزیر کشور از سر عصبانیت و بی تدبیری بگویم ماموران زیر دست من باید در برابر مردم اسلحه بکشند. آیا این مجاز است؟ آیا این شرعی است؟ من خلاف شرع کرده ام و مامور هم حق ندارد آن دستور را انجام دهد. اگر هم انجام دهد شرعا ضامن است. اگر مال مردم مورد تعدی قرار بگیرد. اگر خونی از بینی کسی بریزد مامور ضامن است. قبل از انقلاب می گفتند المامور معذور. ولی این غلط است. ما همه مامور خدائیم. فقط درباره ماموریت های الهی مجبور به اطاعتیم. عده ای می گویند برخورد خشن با مردم توسط نیروهای حزب اللهی و گاه کمیته، در زمان امام هم صورت می گرفت. ایشان در این مورد چنین برخوردهایی چه نظری داشتند؟ حضرت امام با برخورد تند و افراطی چه توسط نیروهای مسلح و چه توسط حزب الله به شدت مخالف بودند. در زمان وزارت کشور آقای ناطق نوری بعضی از بچه های حزب اللهی با بدحجابها در خیابان برخورد خشن می کردند. امام به وزیر کشور دستور دادند این افراد را اگر چه حزب اللهی هستند دستگیر کنید و به مجازات برسانید.
این از نکاتی است که مغفول مانده. بله. ایشان نه تنها اجازه برخورد نمی دادند که با متخلفان هم به شدت برخورد می کردند. Copyright: gooya.com 2016
|