گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
9 مهر» واژهای چند درباره "تحمل و دگرانديشی"، مسعود نقرهکار13 شهریور» جنبش سبز مرد - زنده باد جنبش سبز، مسعود نقره کار 31 تیر» آیا می توان چنین جنایتکاری را بخشید؟ مسعود نقره کار 14 تیر» حمايت از اعتصاب غذا در تناقض با خشونتپرهيزی، مسعود نقرهکار 19 خرداد» در تدارک تدفين جنازه، مسعود نقرهکار
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! پزشک جنایتکار؟! مسعود نقره کاردو پزشک - دکتر بشار اسد رهبر سوریه و دکتر ایمن الظواهری رهبر القاعده – در زمره ی پزشکانی هستند که وجاهت انسانی و اخلاقی این حرفه "وجیه المله" را زیر سؤال کشیده اند. ... جاذبه و اغوای سیاست و قدرت حتی از پزشکان که تسکین درد و درمان انسان حرفه شان است، جنایتکار ساخته اند. این چشم پزشک مبتلا به نابینایی سیاسی و اخلاقی طعمه همین اغواگری و جذبه است.ویژه خبرنامه گویا دو پزشک - دکتر بشار اسد رهبر سوریه و دکتر ایمن الظواهری رهبر القاعده – در زمره ی پزشکانی هستند که وجاهت انسانی و اخلاقی این حرفه" وجیه المله" را زیر سؤال کشیده اند. این دو- به ویژه دکتر بشار اسد که تحصیلکرده ی انگلیس و "فرنگ دیده" نیز هست - بار دیگربه این بحث و سؤال دامن زده اند که : "چه عواملی سبب می شوند پزشکان در تناقض با سوگند و تعهدشان تن به همکاری با جنایتکاران بدهند و حتی دست به جنایت ببرند؟"، مگر قرار سوگند نامه ها و حدیث ها و روایت ها این نبود ه است که پزشکان تسکین درد و رنج، و درمان بیماری بیماران، حتی اگر در زمره ی دشمنان باشند، هدف شان و سلامتی جامعه کسب و کار شان باشد؟ چرا چنین نشده است ؟. واقعیت ناخوشایند این است که بسیاری از کسانی که امروز به حرفه پزشکی روی می آورند ویا به طبابت مشغول اند امنیت شغلی، در آمد خوب ، وجهه اجتماعی و رواج تیترزدگی و فریبندگی عنوان" دکتر" درجامعه به سوی این حرفه سوق شان داده است. به نظر می رسد آنچه کمتر مورد توجه قرار می گیرد تناسب و هماهنگی میان شخصیت و انتخاب رشته ی تحصیلی و شغل است. رشته تحصیلی، و به ویژه حرفه وشغل هر کس بر شخصیت روانی و رفتاری آن کس تاثیر گذار است، اما به هنگام گزینش رشته تحصیلی وانتخاب شغل توجه به تناسب و هماهنگی شخصیتی با آن رشته ی تحصیلی و شغل و حرفه از اهمیت بیشتری برخوردار است. در نگاه و رفتار گروهی از پزشکان که تناسب و هماهنگی میان شخصیت پزشک و حرفه ی طبابت وجود ندارد، بیمار بیش از هر چیز بدل به وسیله ی رسیدن به خواست های مالی ( و مادی) می شود. ( نوشتم بسیاری ازپزشکان اینگونه اند، چرا که کم نیستند پزشکانی که هنوز به قرارهای انسانی و اخلاقی این حرفه پایبند و متعهد مانده اند.) در بروز دگردیسی بیمار به کالا و پول در نظام های بهداشتی و درمانی ، و نیزدگرشدگی ذهنیت و رفتار بسیاری از پزشکانی که این دگردیسی پذیرفته اند،علاوه بر ویژگی های شخصیتی پزشک، عواملی چون مناسبات اقتصادی، اجتماعی و ویژگی های فرهنگی جامعه ایفای نقش کرده اند. پزشکان به دلیل وجهه اجتماعی - و تماس بامردم و درد آشنایی - طعمه های خوبی نیز برای اغواگری ها و جاذبه های سیاست وقدرت بوده اند. پزشکان در قدرت اما فقط دکتر بشار اسد ها و دکتر ایمن الطواهری ها و دکتر علی اکبر ولایتی ها نبوده اند، بسیاری ازپزشکان در قدرت پایبندی به تعهد خود به عاطفه و اندیشگی و کردار انسانی و کرامت انسان نشان داده اند و راه آزادی و عدالت و مدنیت رفته اند. در نگاه نخست، پزشکان سیاست وقدرت را ابزاری برای ارضای تمایل های روانی و شخصیتی، تکیه زدن بر جاه و مقامی والاتر و ثروت بیشتردانسته اند، و در نگاه انسانی و عدالت جویانه وسیله ای برای تسکین و درمان دردها و رنج های مردم درابعادی فراتر از درد ها و رنج های جسمانی و روانی ی فردی. پزشکان درگیر سیاست و قدرت ، که در سطوح مختلف به قدرت رسیده اند ویا چشم به قدرت و سودای دست یابی به آن داشته اندرا شاید بتوان به چند دسته ،با مکث روی یکی دو قرن اخیر، تقسیم کرد: 1- پزشکانی که درحد ریاست جمهوری و نخست وزیری و وزارت و وکالت سهمی از قدرت برده اند. این دست از پزشکان در عراق، ایران، افغانستان، سوریه، مالزی، شیلی، پاناما، هاییتی، برزیل، کوبا، نیکاراگویه ، آنگولا و.... نقش اساسی در سیاست و قدرت ایفا کرده اند. اینکه چرا در کشورهای باصطلاح جهان سوم پزشکان به چنین موقعیت های سیاسی دست یافته اند را شاید در ویژگی های ساختاری و بافت جامعه و نحوه ی تقسیم کار اجتماعی و تخصصی در این جوامع دید. نزدیکی و اعتماد مردم به پزشکان و بی اعتمادی آن ها به سیاستمداران حرفه ای نیز می تواند دلیلی باشد، که این البته بحث دیگری ست .جایی دیگر می طلبد. در میان این گروه از پزشکان برخی تلاش کرده اند خادمان ملت خویش باشند و به راه عدالت طلبی و آزادیخواهی بروند، به مانند دکتر سالوادور النده در شیلی و دکتر اگوستینو نتو در آنگولا، وجماعتی دیگر راه ستمگری بر گزیدند و حتی کارشان به آمریت و عاملیت جنایت علیه دگراندیشان و مخالفان خویش کشید شده است که نمونه اند دکتر بشار اسد در سوریه و دکتر علی اکبر ولایتی در ایران. در اکثر کشورهای جهان وزرای وزارت خانه های بهداشتی و درمانی از میان پزشکان بر گزیده شده اند. برخی از این وزرا تنها با هدف خدمت این وظیفه پذیرفته اند بی آنکه توافق و همدلی با اندیشگی و رفتار حاکمان قدرتمدار داشته باشند. در میهنمان هم به دوران پهلوی و هم به زمان حکومت اسلامی از این دست وزیران داشته ایم که دکتر کاظم سامی در حکومت اسلامی یک نمونه است. 2- گروه ای از پزشکان نیز به عنوان رهبران و کادرهای سازمان ها و احزاب سیاسی اپوزیسیون حکومت چشم به قدرت داشته اند. برخی از این پزشکان تلاش کرده اند با نگاهی آرمانخواهانه و با اندیشه های عدالت طلبانه و اسقلال طلبانه با حکومت های دیکتاتوری و اشغالگران سرزمین شان مبارزه کنند، همچون دکتر ارنستو چه گواراو دکترجرج جبش ، برخی دیگر رو به مبارزه ی تروریستی و ترور آورده اند که دکتر ایمن الظواهری یک نمونه است. در میهنمان پیش از انقلاب بهمن گروهی از این دست پزشکان به مبارزه علیه رژیم پهلوی برخاستند، برخی کارشان به زندان ها و شکنجه گاه ها کشیده شد و پاره ای جان در راه آرمان شان نهادند. برای نمونه در تاریخ معاصر میهنمان چهره ای چون دکتر حشمت طالقانی (حشمت الاطبا) یار میزا کوچک خان جنگلی را داریم ، و سپس تر دکتر فریدون کشاورز، دکتر حبیب الله پیمان، دکتر هوشنگ اعظمی و.... و از میان دانشجویان پزشکی برای نمونه از هوشنگ تیزابی ، چنگیز قبادی ،مهرنوش ابراهیمی و.. می توان نام برد. پس از انقلاب بهمن گرایش پزشکان نیزبه پیوشتن به مبارزه سیاسی در سازمان ها و احزاب سیاسی و یا به شکل منفرد و مستقل - به ویژه علیه حکومت اسلامی - گسترش چشمگیری داشت . دراین راه نیز بسیاری از پزشکان به زندان ها و شکنجه گاه های حکومت اسلامی کشانده شده اند و برخی نیز جان خود از دست داده اند ، دکتر رشوند سرداری - که به گناه کمک رسانی به مجروحان در گیری های کردستان توسط صادق خلخالی به جوخه تیر باران سپرده شد- و دکتر اسماعیل نریمیسا ، دکتر احمد دانش، دکتر کاظم سامی و ... چند نمونه اند. 3- پزشکانی که با کارهای علمی و پژوهشی شان در خدمت حکومت های فاشیستی، ارتجاعی و مستبد بوده اند و پژوهش های علمی و پزشکی خود را در راستای اثبات نظرات و تقویت و تحکیم این حکومت ها انجام داده اند. در این عرصه نام دو پزشک آلمانی دکتر ژوزف منگله ودکتر کارل گلوبرگ و پزشک ژاپنی دکترشیرو ایشی شناخته شده ترین نام هاست (گروهی از پزشکان نیز سودای کسب ثروت بیشتربه جنایت کشاندشان که به نام های دکتر جک کورکین، دکتر هرمان ماجت ، دکتر جان بادکین آدامز، دکتر مایکل سوانگو، دکتر هارولد شیپمن و.... می توان اشاره داشت. در این رابطه البته احتمال ابتلا به بیماری های روانی را هم می باید در نظر گرفت). 4- پزشکانی که نقش عامل جنایت بازی کرده اند و سبب قتل دگراندیشان و مخالفان سیاسی و عقیدتی حکومت های خودکامه شده اند. نمونه است پزشک احمدی، داروخانه دار و بهیاری که در دستگاه رضا شاهی بدل به پزشک شد. این موجود همراه با یاران اش دکتر خاور و دکتر هاشمی، جان تیمور تاش، فرخی یزدی؛ تقی ارانی و ... را گرفتند . نمونه دیگر دکترعلی اکبر ولایتی ست. نقش دکتر ولایتی درکشتار دگراندیشان و مخالفان حکومت اسلامی در تبعید پوشیده نمانده است ، جنایاتی که این وزیر امور خارجه ی حکومت اسلامی و مشاور ولی فقیه را کنار دکتربشار اسد دکترو ایمن الظواهری نشانده است. Copyright: gooya.com 2016
|