دوشنبه 16 آبان 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

چرا عيد سـُنی‌های تهران به عزا تبديل شد؟ عبدالستار دوشوکی

عبدالستار دوشوکی
به نظر می‌رسد که با افزايش تعداد مکرر "کنفرانس‌های وحدت" و "همايش برادری" در تهران عرصه بر اهل سـُنت ايران نيز از سوی ديگر تنگ‌تر می‌شود. در گذشته علاوه بر تهديد و حبس علما و فعالان اهل سـُنت و تخريب مساجد اهل سنت، از شرکت رهبران مذهبی سـُنی در کنفرانس‌های بين‌المللی و منطقه‌ای جلوگيری می‌شد. اکنون بسياری از آن‌ها ممنوع‌الحج نيز شده‌اند و در طی دو هفته اخير از سفر آن‌ها به حج جلوگيری شده است

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


عبدالستار دوشوکی ـ ويژه خبرنامه گويا

آه از ایــن واعــظــان مــنـبـر کـــوب
شرمشان نيست خود از منبر و چوب

به گرگ گفتند تو را چـوپـانی داده اند، بـگـريست. گفتند چرا گـریـی؟ گفت ترسم دروغ باشد. متاسفانه در ايران اين دروغ درست از آب درآمد و بيش از سه دهه است که اين گرگ نه در لباس ميش بلکه در قبای چوپان دروغگو بر گــُرده ملت ايران سوار است؛ و عجب نيست که بدون آزرم با گرگ دنبه می خورد و با چوپان گريه می کند. ديروز يکشنبه حدود يک و نيم ميليارد مسلمان در جهان عيد قربان را جشن گرفتند و به پاس سنت ابراهيم "قربانی" دادند؛ اين در حالی است که حدود يک ميليون سـُنی پايتخت نشين در ايران يکبار ديگر "قربانی" تعصب و تبعيض شدند. عليرغم اينکه بر طبق سنت ديرينه مردم اهل سنت ايران معمولا ً همزمان با بقيه سـُنی ها جهان عيدين را جشن می گرفتند، اما در طی ساليان اخير رژيم جمهوری اسلامی رهبران مذهبی اهل سنت ايران را وادار کرده است که همراه و همزمان با شيعيان اثنی عشری ايران مراسم عيدين را يک روز بعد از بقيه جهان اسلام بجای بياورند، که امروز دوشنبه اينگونه شد. اما عـجـبـا که عليرغم اين تمکين اجباری، اهل سنت در تهران و بقيه کلان شهرهای ايران باز هم اجازه برپايی نماز عيدين را نيافتند.

برای مثال و يا فرض محال تصور بفرمائيد در چنين روز مقدس و پر ميمنتی برای مسلمانان اگر حکومت يکی از بلاد کفر اجازه نمی داد که صدها هزار شهروند مسلمان پايتخت آن کشور حتی نماز عيد را بجای بياورند، و مورد ضرب و شتم و توهين و دستگيری و حبس قرار می گرفتند، چه غوغا و اعتراضاتی در کشورهای اسلامی و بخصوص از جانب رژيم جمهوری اسلامی، و حتی رسانه ها صورت می گرفت. حال تصور بفرمائيد دقيقا ً همين اتفاق واقعی و نه فرضی در به اصطلاح اُم القرای جهان اسلام يعنی تهران رخ دهد، و با خشونت تمام از برگزاری نماز عيد قربان توسط سـُنی های تهرانی جلوگيری شود، چه اعتراضات و جنجالی را به دنبال خواهد داشت؟ هـــــــیـــــچ! زيرا جمهوری اسلامی سالهاست که تمام پرده ها را دريده است و بقول شاعر طبل پنهان چه زنم، طشت من از بام افتاد. متاسفانه بسياری از رسانه ها نيز به سکوت خود در عدم خبررسانی ادامه می دهند. مسيحيان، يهوديان و ديگران کليسا و کنيسه و پرستش‌گاه‌ در تهران دارند، اما حدود يک ميليون نفر سنی مذهب پايتخت ‌نشين نه تنها اجازه ساخت مسجد اهل سنت در تهران را ندارند بلکه اجازه نماز جماعت در روز جمعه و يا عيد فطر و عيد قربان را نيز ندارند.

محمد يکی از سـُنی های مقيم تهران در ايميل خود می نويسد: " اين چگونه نظام اسلامی است که در آن تحت حمايت قانون می توان براحتی و بطور علنی ميلياردها تومان دزديد، اما برای اقامه نماز جماعت بايد مثل "دزدها" مخفيانه و به دور از چشم مامورين و سربازان گمنام امام زمان به خانه های پنهان پناه برد؟". برطبق اخبار واصله ظاهرا ً تعداد محدودی از اهل سنت تهران و برخی نيز در کردستان بر خلاف حکم حکومتی، ديروز يکشنبه مراسم عيد قربان را مخفيانه بجای آورده بودند. اما اکثريت اهل سنت در تهران که به وحدت عمل و اتحاد سـُنی ها ايران اعتقاد دارند تلاش نمودند تا با هماهنگی و همسويی با بقيه اهل سنت ايران ناچارا ً نماز عيد قربان را امروز بجای آورند که از اين عمل آنها توسط مامورين جمهوری اسلامی ممانعت بعمل آمد، و بدينگونه عيد بسياری از آنها يکبار ديگر به عزا تبديل شد. سال پيش نيز با خشونت و ارعاب از برپايی نماز عيد توسط اهل سنت ساکن پايتخت ممانعت بعمل آمد. در آن زمان استاندار تهران آقای مرتضی تمدن با ادعاهای متضاد و ارائه آمارهای متناقض مدعی شد که نماز عيد در ۲۱ منطقه مختلف تهران برگزار شده است. اينک ظاهرا ً اينگونه بنظر می رسد که اهل سنت ايران قربانی هژمونی طلبی های مذهبی جمهوری اسلامی در منطقه و تشديد تضاد و تنش بين ايران و دول سنی مذهب منطقه شده اند.

جمهوری اسلامی از کيسه بيت المال ملت ايران کنفرانس ها و همايش های گوناگون و متعددی نظير کنفرانس بين المللی «تقريب مذاهب اسلامی»، همايش بيداری اسلامی، کنفرانس اخوت و برادری بين شيعه و سـُنی و غيره تشکيل می دهد که در آن عناصر مفلس سـُنی مذهب و يا بعبارتی سـُنی های اثنی عشری از اقساء نقاط جهان شرکت می کنند. بسياری از اين کنفرانس ها به تراژدی بيشتر شبيه هستند تا به کـُمدی! بعنوان مثال يک شرکت کننده عرب بنام ابوبکر بن عثمان در همايش "اخوت بين شيعه و سـُنی" به تلويزيون جمهوری اسلامی می گويد: "برای من مايه بسی فخر و مباهات است که در تهران ِ اسلامی باشم و به همراه برادران شيعه خود در کمال برابری و برادری برای سرفرازی جهان اسلام چاره انديشی کنيم". اين شرکت کننده مفلس يا نمی داند و يا می داند و نمی گويد که او نه تنها اجازه نماز جماعت در تهران را ندارد چون اهل سنت اجازه ساخت مسجد و حتی اقامه نماز عيدين در تهران را ندارند، بلکه حتی اسم وی (ابوبکر بن عثمان) ممنوع الثبت است زيرا اداره ثبت احوال کشور به سـُنی ها اجازه نمی دهد تا اسامی مذهبی نظير عـُمر،ابوبکر، و عثمان و اسامی قومی کرد و بلوچ و غيره را برای فرزندان خود در شناسنامه هايشان ثبت کنند. علما و رهبران مذهبی اهل سنت ايران هرگز به اين کنفرانس ها دعوت نمی شوند. نتيجتا ً رژيم ناچار است تعدادی انگشت شمار و انگشت نما از به اصطلاح "سـُنی های اثنی عشری خودی" و بيگانه را بعنوان نمايندگان اهل سنت در اين همايش ها "قالب" کند. البته شايد بتوان گفت که بر جمهوری اسلامی جهت اين تبليغات دروغين حرجی وارد نيست زيرا صدای دُهل از خالی بودن شکم است. و بر اينگونه مفلسان نيز برای پـُر کردن شکم خالی خود کمتر می توان ايراد گرفت.

سران جمهوری اسلامی همواره از پاسخ دادن به سوال هميشگی و بنيادين اهل سنت مبنی بر اينکه چرا سـُنی ها اجازه ساخت مسجد و حتی اقامه نماز عيد در اُم القرای جهان اسلام را ندارند، طفره رفته اند. نامه های بيجواب اهل سنت به مسئولين نظام جمهوری اسلامی مثنوی هفتاد و دو من کاغذ می شود. نامه سرگشاده ۳۰۰ تن از علماء و روحانيون اهل سُنت کردستان، نامه اخير مجمع نمايندگان سـُنی مذهب مجلس شورای اسلامی به رئيس جمهور و نامه اخير فعالان و نمايندگان اهل سنت به رهبر جمهوری اسلامی همچنان بی جواب مانده اند. در آن نامه گلايه شده بود که : " ما اهل سُنت ايران اسلامی در تداوم بی علاج برزخ انتظار، سه دهه نابرابری، تبعيض و "ملاحظات و محذوريت ها" را تحمل کرده ايم. اما اکنون بدون اميد سپری شدن شب تيره از تنگه های سحر با تبعيضات فراقانونی فزاينده روبرو هستيم". هيچکدام از مقامات نظام جمهوری اسلامی تا به امروز حاضر نشده اند توضيح دهند چرا سـُنی های ايران اجازه ساخت مسجد در پايتخت کشور خود را ندارند در حاليکه در پايتخت و کلان شهرهای تقريبا ً همه بلاد کفر شيعه و سـُنی مساجد خود را دارند و در انجام فرايض دينی خود کاملا ً آزاد و خودمختار هستند. و عجيب تر اينکه مقامات جمهوری اسلامی طرح اين پرسش بديهی و اجتناب ناپذير را توطئه صهيونيسم بين المللی و استکبار جهانی در راستای ايجاد تبعيض و تفرقه بين شيعه و سـُنی قلمداد می کنند. شايان ذکر است که علاوه بر وجود مسجد بزرگ شيعيان در شهر رياض پايتخت عربستان سعودی، حـُسينيه بزرگ اهل تشيع در شهر مدينه ِ نيز سالها پيش توسط حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی افتتاح شده بود. رئيس کل پليس شهر مدينه نيز شيعه بود. بسياری از مقامات عاليرتبه افغانستان از جمله معاون رئيس جمهور و وزير و سفير شيعه هستند. در پاکستان قدرتمندترين مقامات آن کشور يعنی رئيس جمهور و رئيس آی اِس آی شيعه هستند. سفير عربستان سعودی در تهران و حتی سرکنسول آن کشور در مشهد شيعه بودند. در ايران دانشجويان سـُنی در دانشگاه ها و سربازان وظيفه سـُنی مذهب اجازه نماز جماعت در دانشگاه و پادگان را ندارند.

اينگونه به نظر می رسد که با افزايش تعداد مکرر "کنفرانس های وحدت" و "همايش برادری" در تهران از يکسو عرصه بر اهل سـُنت ايران نيز از سوی ديگر تنگتر می شود. در گذشته علاوه بر تهديد و حبس علما و فعالان اهل سـُنت و تخريب مساجد اهل سنت، از شرکت رهبران مذهبی سـُنی در کنفرانس های بين المللی و منطقه ای جلوگيری می شد. اکنون بسياری از آنها ممنوع الحج نيز شده اند و در طی دو هفته اخير از سفر آنها به حج جلوگيری شده است. بر طبق گزارش پايگاه اطلاع رسانی سنی آنلاين، مفتی محمد قاسم قاسمی، امام جمعه موقت اهل سنت زاهدان و سردبير فصلنامۀ ندای اسلام، استاد حديث و رييس دارالافتای دارالعلوم زاهدان، و همچنين مولانا احمد نارويی، امام جمعه موقت اهل سنت زاهدان، استاد حديث و معاونت اداری دارالعلوم زاهدان، که عازم سفر حج بيت الله الحرام بودند، پس از توقيف گذرنامه هايشان توسط نيروهای امنيتی در فرودگاه بين المللی زاهدان و فرودگاه بين المللی امام خمينی تهران، از سفر آنها به اين مکان مقدس و ادای فريضه بزرگ حج، ممانعت بعمل آمد. اين در حالی است که فشار بر زندانيان سـُنی و خانواده آنان نيز تشديد شده است. بعنوان مثال محمد اسماعيل ملازائی، يکی از اساتيد دارالعلوم زاهدان و داماد مولانا عبدالحميد اسماعيل زهی، از زندان مرکزی زاهدان به زندان شهرستان يزد منتقل شده است تا خانواده برای ملاقات وی رنج سفری طولانی تر را متحمل شوند. فعالان کــُرد، بلوچ و ديگر مناطق سنی نشين و اقوام ايرانی متحمل حبس های دراز مدت و تبعيدی می شوند. بر طبق نوشته سـُنی اُنلاين که پايگاه رسمی اطلاع رسانی اهل سنت ايران می باشد، مردم حقيقتا ً در حيرت و تعجب هستند که چرا و چگونه در يک "حکومت اسلامی" دو رکن اصلی اسلام يعنی "نماز" و "حج" برای بسياری از مسلمانان اهل سنت ايران عملا ً تعطيل و "غيرقانونی" شده است.

عبدالستار دوشوکی
مرکز مطالعات بلوچستان ـ لـنـدن
doshoki@gmail.com


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016