یکشنبه 6 آذر 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

انقلاب مصر، پرده دوم، آلن گرش، لوموند ديپلماتيک، ترجمه بهروز عارفی

آلن گرش
آن چه شورای عالی نيروهای مسلح از دست می‌دهد، حفظ سياست سرکوبگرانه نسبت به مخالفان و به طور وسيع‌تر کل جمعيت است: همچون گذشته دستگيری‌های خودکامه ادامه دارند، همين‌طور بدرفتاری و شکنجه ....؛ و دادگاه‌های نظامی غيرنظاميان را محاکمه می‌کنند؛ و با تحقيق در مورد شکنجه و نيز مرگ در زندان‌ها نيز همچنان مخالفت می‌شود

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


چهارشنبه، ۲۳نوامبر ۲۰۱۱، تارنامه لوموند ديپلماتيک

بد بينی بر همه زبان ها جاری است. پس از بهار عربی، پائيز عربی فرا می رسد. ضد انقلاب در حرکت است و از نگاه گروهی، حتی انقلابی هم رخ نداده است. اين احساس، بدون ترديد آن چنان بارور است که تصور می شود که سرنگونی رژيم های مصر و تونس بسيار آسان انجام گرفته است و توهمی ببار آورده که گوئی دگرگونی ها نيز به سادگی صورت خواهند گرفت. به محض اين که روند آهسته شد، فالگيران اعلام کردند که اتقلاب شکست خورده است. در حالی که تاريخ همه انقلاب ها، از انقلاب انگلستان تا فرانسه، از انقلاب بلشويک تا انقلاب الجزاير نشان می دهد که دگرگونی به زمان، به نيرو و اغلب به درگيری های خشونت بار نياز دارد. طبقات مسلط به ندرت حاضرمی شوند بدون مبارزه دست از حاکميت بردارند. اما، اگر ضد انقلاب يک واقعيت است، هيچ نشانه ای در دست نيست که ناگزير به پيروزی برسد .

سقوط حسنی مبارک فقط نخستين مرحله بود که انتصاب دولتی جديد، سپس دستگيری رئيس جمهور و اعضای خانواده اش و آغاز محاکمه آنان را به دنبال داشت. شورای عالی نيروهای مسلح با تشکيل چنين دادگاهی موافق نبودند. خيابان تصميم های ديگری را ديکته کرد از جمله انحلال حزب «دموکراتيک ملی» (حزب مبارک)، و سپس انتخاب رهبری جديد برای سنديکای رسمی.

اما مسئولان رژيم پيشين برای حفظ امتيازات خود، پا به پا در همه سطوح ، می جنگند. کوبنده ترين مثال، کنترل رسانه های دولتی، روزنامه های رسمی و تلويزيون است (۱). به رغم چند تغيير جزئی، اين رسانه ها همچنان نقطه نظرهای شورای عالی نيروهای مسلح را پخش می کنند و باکی ندارند که دروغ و فريب را همچون دوران مبارک، چاشنی خبرها کنند. در هر موسسه و دانشگاهی، در هر اداره ای هنوز «مبارک کوچولوها» سر کارند، در حالی که آنان در فساد های مالی رژيم گذشته شريک بودند. در همه جا، اعتصاب ها و مبارزه ها برای تغيير مسئولان و نيز بهبود شرايط زندگی مزدبگيران ادامه دارد. به ويژه بسيج کارگران بود که انقلاب کنونی را تدارک ديد. (۲)

به موازات آن، انتخابات سنديکاهای گوناگون حرفه ای، دگرگونی های عميقی در سازمان هائی که وزنه ای واقعی در جامعه شمرده می شوند، به بار آورد: ابتدا در سنديکای پزشکان، اخوان المسلمين ضمن حفظ اکثريت در سطح کشور، کنترل بخش هائی از مناطق را از دست دادند (۳). آنان در انتخابات سنديکای معلمين پيروز شدند (هنوز نتيجه دقيق آن به دست ما نرسيده است)، اما رياست سنديکای روزنامه نگاران و بويژه سنديکای قدرتمند وکلا را نيز از دست دادند. شرکت بالای رای دهندگان، که نشانه خواست اعضای اين سنديکاها و خود اين سازمان ها برای ايفای نقشی رزمنده است، بيشتر از شکست های اخوان المسلمين (که گاهی نسبی بود) اهميت دارد.

اين فعاليت ها، نظير اعتصاب ها و فعاليت های محلی عليه فساد يا عليه رهبران رژيم گذشته که هنوز مقام خود را حفظ کرده اند چنان چشمگير نبود، و تا حدودی به خاطر بازی دستگاه های سياسی، مباحثات پايان نيافتنی ميان احزاب و نيروهای مسلح در مورد زمان انتخابات و محتوای قانون اساسی آينده و غيره از نظر ها پنهان ماندند.

بيش از هر چيزی، آن چه شورای عالی نيروهای مسلح (که در آغاز، دست کم دارای کمی اعتبار بود) از دست می دهد، حفظ سياست سرکوبگرانه نسبت به مخالفان و به طور وسيع تر کل جمعيت است: هم چون گذشته دستگيری های خودکامه ادامه دارند، همين طور بدرفتاری و شکنجه ....؛ و دادگاه های نظامی غيرنظاميان را محاکمه می کنند؛ و با تحقيق در مورد شکنجه و نيز مرگ در زندان ها نيز همچنان مخالفت می شود. ادامه اين رفتارها نه فقط باعث بی آبروئی ارتش در ميان جوانان روشنفکر حاضردر صحنه از ۲۵ ژانويه شده، بلکه همين طوردر ميان همه اقشار مردمی. شرکت فعال در درگيری های افراطی ها، گروه های هوادار باشگاه های فوتبال که نفرت شان يادآور نفرت جوانان حومه های فرانسه از نيروهای پليس ضد جنايت در فرانسه بوده و شاهدی است بر به ستوه آمدن عمومی در مقابل اقتدارگرائی و خودکامگی. (۴). برای نمونه، وضعيت علاء عبدالفتاح، وبلاگر که به دليل واهی دستگير شد افکار عمومی را تکان داد، به ويژه که نامه او از زندان، روشنائی بخش شرايط زندان هم بندان او و وضعيت ده ها هزار جوان شد که بيشترشان از اقشار مردمی بوده و از هيچ امکانی که از آنان حفاظت کند، برخوردار نبودند. اين خودکامگی و خشونت ديوانه وار هر سرکوبی – عليه تظاهرات قبطی ها در اکتبر و نيز عليه تظاهرکنندگان ميدان تحرير، روز جمعه ۱۸ نوامبر و روزهای پس از آن - (۱۵) از عوامل تعيين کننده گسترش تظاهرات بود. به ياد بياوريم که شعار «کرامت» موجب پيوند همه اقشار جامعه بود، چه در مصر و چه در باقی جهان عرب.

از سوی ديگر، تصويب سند «فراتر از قانون اساسی»، که هدفش محدود کردن اکيد مجلس تدوين قانون اساسی در آينده بود، با مخالفت هائی روبرو شد. از جمله در ميان اخوان المسلمين که آن را ابزاری می ديدند، برای دور نگهداشتن آنان از اعمال واقعی قدرت. در واقع، اين متن به ارتش امکان می داد تا هر تصميم مجلس آينده را رد کرده و حتی آن را منحل کند. در اين جا «نمونه ترکيه» را مطرح می کردند و البته نه مدل کنونی، يلکه نمونه سی سال پيش که ارتش « مراقب» قدرت غير نظامی بود ... حقی که با اصلاحات ده سال اخير از ارتش گرفته شد.

به اين شکل، شورای عالی نيروهای مسلح اخوان المسلمين را به مخالفت علنی وا داشته و اين سازمان همراه با نيروهای ديگر، به تظاهرات يک ميليون نفره در روز جمعه۱۸ نوامبر فراخواند: برای نخستين بار از بهار ۲۰۱۱، اخوان المسلمين به خيابان ها می ريختند. وسعت تظاهرات و سپس سرکوب وحشيانه آن موجب بروز حوادث کنونی شد، بسيجی که از چارچوب قاهره و اسکندريه بسيار فراتر رفت. امتناع اخوان المسلمين از شرکت در کارزار جديد، با وجود نکوهش روشن آنان نسبت به سرکوب، مويد اين است که آنان برای انطباق با وضع موجود پس از مبارک مشکل دارند و اين امر بدون ايجاد تفرقه در ميان آنان نيست. (۶) واقعيت اين است که هدف آنان در کوتاه مدت برگزاری انتخابات در ۲۸ نوامبر است که عده بالای نمايندگان برای آنان را تضمين می کند.

هنوز مشکل است که نسبت به چگونگی تحولات اين مرحله اگاهی يافت (۷) آن چه حتمی است، اين است که مصريان برخلاف خبر تحقير آميز روزنامه فيگارو (پاريس، ۲۳ نوامبر۲۰۱۱) در جستجوی «فرعون جديد» نيستند (۸). شورای عالی نيروهای مسلح حاضر شدند تا در چند نکته کوتاه بيايند: پذيرش استعفای دولت، وعده انتخابات رئيس جمهوری پيش از پايان ماه ژوئن ۲۰۱۲، انتقال دولت به غير نظاميان واقدام به بررسی سرکوب. البته اين دستاوردها ، بسيار کم است و بسيار دير... تظاهرات ادامه دارند، بسيج مردمی گسترده تر می گردد. مطلب نادری که شاهدش بوديم، فراخوان ۲۵۰ ديپلمات شاغل مصری برای بازگشت حکومت به غيرنظاميان است.

انقلاب ادامه دارد.

***

عنوان اصلی مقاله:
Révolution égyptienne, acte II - 23 novembre 2011, par Alain Gresh
http://blog.mondediplo.net/2011-11-23-Revolution-egyptienne-acte-II

پاورقی ها:
۱ - http://www.monde-diplomatique.fr/2011/07/GRESH/20753
۲ - به مقاله ريشه های کارگری قيام در مصر مراجعه کنيد:
http://ir.mondediplo.com/article1662.html
۳ - http://blog.mondediplo.net/2011-10-23-Echec-relatif-des-Freres-musulmans-aux-elections
۴ - http://www.lemonde.fr/afrique/article/2011/10/17/egypte-generation-ultras_1589030_3212.html
۵ - http://mondediplo.com/blogs/letter-from-cairo
۶ - Hany ElWaziry et Ghada Sherief, « Discord within Brotherhood for not participating in demo », Al-Masry Al-Youm in English, 22 novembre
۷ - http://www.arabist.net/blog/2011/11/22/tahrir-what-next.html
۸ - http://www.lefigaro.fr/mon-figaro/2011/11/22/10001-20111122ARTFIG00703-l-egypte-cherche-son-nouveau-pharaon.php


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016