جمعه 11 آذر 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

بحران سازی به امید باج گیری ، جنگ افروزی به امید خروج از بن بست، بهروز ستوده

درست مانند جانوری درنده و گرفتار آمده در تنگنائی که برای نجات خویش از مهلکه ، نعره می کشد ، چنگ و دندان نشان می دهد و به همه چیز و همه کس حمله ور می شود ، این روزها کشتی بانان حکومت ورشکسته اسلامی ، برای رهائی از بن بستی که در آن گرفتار آمده اند ، بحران آفرینی و چنگ ودندان نشان دادن را مناسب ترین استراتژی برای بقای خویش ارزیابی نموده اند . ازحمله به سفارت انگلیس درتهران و توطئه ترور سفیر عربستان سعودی گرفته تا موشک پرانی های حزب الله لبنان و جهاد اسلامی فلسطین به اسرائیل و شاخ و شانه کشیدن های اتمی و تشدید سرکوب و زندان و شکنجه آزادیخواهان و دگر اندیشان ایران ، همه در چارچوب استراتژی بحران آفرینی و جنگ افروزی است که بنیاد جمهوری اسلامی از بدو تولد تا به امروز برآن بنا نهاده شده است و از شما چه پنهان که این استراتژی تا کنون برای جمهوری اسلامی نتایج خوبی را هم در بر داشته است و باندهای تروریست حاکم بر ایران را به این باور رسانده است که دوام و بقای حکومت خویش را ناشی از اتخاذ چنین سیاستی بدانند . اصولاً گروگان گیری وایجاد رعب و وحشت و دست زدن به عملیات تروریستی با هدف باج گیری از کشورهای غربی و روان ساختن سیل پول و اسلحه به جنوب لبنان و فلسطین و به کشورهای خاورمیانه با انگیزه صدور انقلاب اسلامی به آن مناطق ، از فردای تأسیس جمهوری اسلامی به یکی از ارکان مهم سیاست خارجی این حکومت تبدیل گردیده است .

راز استراتژی بحران آفرینی و جنگ افروزی ، زمانی برای اولین بار توسط سران حکومت نوپای اسلامی کشف شد که دانشجویان خط امام به تحریک عوامل ابر قدرت روس درایران ، از دیوار سفارت ابرقدرت امریکا در تهران بالا رفتند و برخلاف عرف و قوانین بین المللی ، سفارتخانه یک کشور خارجی را به تصرف در آوردند و دیپلمات های آنجا را به گروگان گرفتند . در آن زمان آیت الله خمینی ، تسخیر سفارت امریکا توسط دانشجویان خط امام را "انقلاب دوم" نام نهاد و شوربختا که بسیاری ازاحزاب و گروههای سیاسی و مدعیان روشنفکری در آن زمان ، بجای محکوم ساختن عمل نابخردانه گروگانگیری ، به تجلیل و تشویق ازاقدام"انقلابی" دانشجویان خط امام پرداختند و آن عمل ضدبشری وخلاف قوانین و معاهدات بین المللی را اقدامی"انقلابی و ضد امپریالیستی" ارزیابی نمودند و در مقابل سفارت اشغال شده امریکا ، خیمه وبارگاه درست کردند و همراه با ترویج ایدئولوژی کمونیسم روسی به توزیع نان بربری و آش"ضدامپریالیستی" در بین جوانان ناآگاه و کم تجربه مشغول شدند و بجای پشتیبانی از موضع دولت نیمه ملی بازرگان در این خصوص که به مخالفت با گروگانگیری و باج خواهی دارودسته خمینی برخاسته بود ، در زیر پرچم حزب الله برای ساقط کردن دولت "غیر انقلابی و لیبرال"بازرگان و روی کارآوردن دولتی"انقلابی" از قماش رجائی و رفسنجانی و خامنه ای وخلخالی ، گرد آمدند . و از آن نقطه بود که آخوندهای مکّار و ریاکار تازه به قدرت رسیده یاد گرفتند که چگونه می توان به آسانی و با پراخت کمترین هزینه ای بحران سازی نمود و هم توده های ناآگاه و روشنفکران "آگاه" و ضدامپریالیست را بدنبال خود کشاند و هم از قدرتهای بزرگ غربی باج خواهی کرد .

اینک پس از گذشت سی واندی سال که از نخستین بحران آفرینی و باج خواهی حکومت اسلامی می گذرد و پس از آنکه براثر سیاست های مخرب داخلی و خارجی حکومت اسلامی ، ایران بر لبه پرتگاه جنگ و نابودی قرار گرفته است ، رهبران فاسد و آدمکش حکومت اسلامی دوباره همان سناریوی قدیمی را به نمایش درآورده اند ، راستی چرا ؟ آیا سران تبکار حکومت اسلامی نمی دانند که ما اکنون در دنیائی متفاوت با دنیای سال 1358 زندگی می کنیم ؟ نمی دانند که نه مردم ایران و نسل جوان این کشور و نه منطقه خاورورمیانه و نه سایر کشورهای دنیا طی سه دهه ثابت نمانده اند ؟ نمی دانند که در عصر کنونی دیگر نمی توان با عربده کشی و لات بازی از سایر کشورها باج خواهی نمود ؟ راست این است که باندهای تروریست و تبهکار حاکم برایران خوب می دانند که ما امروزه در دنیای متفاوتی با دنیای سال 1358 زندگی می کنیم ، اما مسیری که حکومت اسلامی از بدو تولد و بویژه پس از کودتای انتخاباتی و سرکوب های وحشیانه مبارزات مسالمت آمیز مردم ایران در سال 88 پیموده است ، راهی را بجز ادامه سیاست های قبلی برایش باقی نگذارده است. بیت تروریست خامنه ای با توجه به تجربه جنگ 8 ساله ایران و عراق ، خوب می داند که تنها شانس جکومت اسلامی برای ادامه حیات ، بحران آفرینی ، دست زدن به عملیات ایذائی به منظور باج خواهی و سرانجام کشاندن پای نیروی های خارجی به ایران و آغاز جنگ خانمانسوز دیگری است ، چرا که در شرایط بن بست و بحران کنونی اگر شانسی برای بقای حکومت اسلامی وجود داشته باشد حمله ای است از جانب نیروهای خارجی . در پرتو چنین حمله وجنگی است که بیت رهبری خامنه ای قادر خواهد شد از یکطرف صفوف ازهم پاشیده و متفرق باندهای اسلامی را سامان دهد و ازطرف دیگرکوچکترین حرکت و صدای مخالف آزادیخواهان ایران را به بهانه "دفاع از میهن اسلامی" در نطفه خفه سازد .



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


زمانی که آیت الله خمینی در پاسخ به کسانی که خواهان قبول آتش بس و خاتمه جنگ ایران وعراق بودند گفت که : اینها نمی فهمند "جنگ رحمت است"برای جمهوری اسلامی ، او خوب می دانست که چه می گوید و در سایه ی جنگ ، حکومت نوپای اسلامی چه اهدافی را می بایستی دنبال کند . امروزه پس از گذشت بیش از 30 سال از آغارجنگ ایران وعراق می گذرد ، شاید دیگر کسی نباشد که نداند که جنگ ایران وعراق واقعاً برای دوام و بقای جمهوری اسلامی"رحمت" بود و کسی نیست که نداند اگر جنگ 8 ساله ایران و عراق براه نمی افتاد ، آخوندهای تازه بقدرت رسیده هرگز قادر نمی شدند مردمی که برای آزادی و استقلال و عدالت اجتماعی قیام کرده بودند را براحتی خانه نشین کنند و نسلی از فداکارترین و شریف ترین فرزندان این ملت را در خیابانها و زندانها و شکنجه گاههای حکومت نوپای اسلامی قتل عام نمایند . جانشینان خمینی که "رحمت" جنگ را برای حاکمیت ضد بشری خود تجربه کرده اند امروزه جهت برون رفت از بحرانهائی که بدست خود ایجاد کرده اند برای بقای خویش چاره ای ندارند مگر اینکه جنگ دیگری را به مردم ایران تحمیل نمایند. ماجراجوئی هائی که تروریست های حاکم برمیهن ما طی ماهها و هفته های اخیر آغاز کرده اند چیزی نیست مگر بستر سازی برای جنگی که صدای طبل اش از دور شنیده می شود ، تمام شواهد حکایت از این دارند که منافع باند نظامی – امنیتی حکومت اسلامی ، منافع کمپانی های نفتی و تولید کنندگان جنگ افزار در غرب و شرق و منافع جناح های جنگ افروز در حکومت اسرائیل در برپا کردن جنگی دیگر و با ابعادی گسترده تر نهفته است و پر واضح است که وقتی دیوانگان جنگ افروز و سودجو تصمیم به برپا نمودن جنگ می گیرند برای شروع آن جنگ ، از مردم هیچ کشوری درخواست صدور مجوز جنگ را نخواهند کرد و هیچ بیانیه ای و طومارامضائی هم آنان را از شعله ور ساختن جنگ باز نخواهد داشت . در این میان تنها نیروئی که می تواند به عنوان بازدارنده ی جنگ نقشی ایفا نماید ، تنها قدرت و نیروی متحد مردم است که اگر بحرکت درآید تمامی محاسبات جنگ طلبنان را برهم خواهد زد . بنابراین مردم ایران و همه ی نیروها و نهادهای سیاسی و اجتماعی و دمکراسی خواه اگر براستی می خواهند برای جلوگیری از وقوع چنین جنگی کاری انجام دهند همین امروز وقت انجام آن است که فردا دیر خواهد بود .

اتحاد وسیعی از نیروهای مخالف جنگ و هوادار آزادی و دمکراسی در ایران با هدف عبور از حکومت خون ریز و تبعیض آمیز اسلامی به حکومتی مبتی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر و برپا کردن کارزاری جهانی بمنظور محاکمه غیابی سران حکومت اسلامی در دادگاهی بین المللی به جرم جنایت علیه بشریت ، بحرکت در آوردن صدها هزار ایرانی مقیم خارج به پشتیبانی ازجنبش " نه جنگ نه جمهوری اسلامی" ، مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی و غیره وغیره ، همه ی این ها اگر بصورت متشکل و در یک صف واحد و نه بصورت پراکنده و متفرق صورت پذیرد بدون شک می تواند خطر جنگ و حمله نظامی به ایران را کاهش دهد . نیروهای دمکراسی خواه ایرانی اگر به دکان های بی رونق و خرده فروشی های خود فکر نکنند و به منافع ملی ایرانیان بیندیشند ، دراتحاد با سایر نیروها می توانند به قدرتی تبدیل شوند که قدرت های دیگر و ازجمله جمهوری اسلامی ناگزیر خواهند بود که بر روی این قدرت حساب کنند . بگذارید تکرار کنم : امروز وقت این کار است ، فردا دیر خواهد بود .


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016