شنبه 12 آذر 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
10 مرداد» توپخانه کروبی وانتحاری های آنطرفی!، سید مجتبی واحدی
بخوانید!
پرخواننده ترین ها

دیگ سفارت انگلیس برای چه کسی می جوشد؟ سید مجتبی واحدی

سید مجتبی واحدی
دیگی در سفارت انگلیس جوشید که برای ملت ایران، چیزی جز سر افکندگی نداشت اما هیزم کشان آن به نوایی خواهند رسید. عده ای هم آماده خوردن «چلو»ی این دیگ در جشنی شده اند که آقای خامنه ای می خواست به خیال رسیدن به برخی اهداف کوتاه مدت خود دررقابت های داخلی برگزار کند اما ظاهراً این بار محصول دیگ سفارت انگلیس، در مراسم سوگواری صرف می شود که علیرغم میل حکومت ایران برگزار خواهد شد.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


ویژه خبرنامه گویا

نمایش حمله به سفارت انگلیس در تهران با صدور دو اعلامیه پایان یافت . ابتدا ، وزارت خارجه ایران که تا چند ساعت دربرابر این حادثه سکوت کرده بود با صدور اعلامیه رسمی ، رفتار انجام شده نسبت به نمایندگی بریتانیا در ایران را محکوم کرد . اعلامیه دوم را تعزیه گردانان حمله به سفارت ، پس از آن صادر کردند که مراسم نماز جماعت وزیارت عاشورای آنها در مکان غصبی . به پایان رسید . آنها در ساعات اولیه تهاجم خود ، دربیانیه شماره یک ضمن طرح این ادعا که «دانشجویان به صورت خودجوش سفارت انگلستان را به تسخیر خود درآوردند، قطعا با تفکر انقلابی خود این مسیر را ادامه می‌دهند» بر انتظار خویش برای حمایت تمامی مردم ایران از اقدام خویش تأکید کرده بودند . محتوای بیانیه نشان می داد اشغال کنندگان می خواهند استواری خویش و غیرحکومتی بودن *اقدامشان را به رخ مخاطبان بکشند و اینگونه جلوه دهند که هدف ایشان و طراحان موضوع ، تبدیل ماجرای سفارت انگلیس به ماجرایی شبیه اشغال طولانی مدت سفارت امریکا در تهران و حضور هر روزه گروههایی از مردم در برابر آن است .اما با گذشت تنها چند ساعت از بیانیه شماره یک ، آنان بیانیه دوم را قرائت و پایان عملیات انقلابی خویش را اعلام نمودند .

در فاصله چندساعته از صدور بیانیه سوپر انقلابی اول تا ترک سفارت، آنچه در رسانه های رسمی و نیمه رسمی حکومت ایران منتشر شد چیزی نبود جز تشویق و تمجید از این اقدام ولذا برای پایان سریع ماجرا ، دلیلی جز تهدیدات جدی دولت انگلیس و بیانیه اجماعی شورای امنیت سازمان ملل نمی توان یافت .

درشت گویی عوامل وابسته به حکومت جمهوری اسلامی و عقب نشینی آنها در برابر تهدید جدی دولت انگلیس ، قبلا هم سابقه داشته است. در ماجرای دستگیری پانزده ملوان انگلیسی در سال هشتاد وشش، رسانه ها ومقامات ایرانی حدود دو هفته رجزخوانی و اظهار قدرت نمودند اما دقیقاً در همان روزی که روزنامه کیهان ، اظهارات تهدید آمیز نخست وزیر انگلیس و ضرب الاجل ۴۸ ساعته او برای ازادی ملوانان را منتشر کرد محمود احمدی نژاد و کلیه اعضای کابینه او در برابر دهها دوربین تلویزیونی ، هدایایی تقدیم دستگیر شدگان نمودند و آنان را همچون عالی رتبه ترین مقامات خارجی بدرقه کردند .

ماجرای اشغال چند ساعته سفارت انگلیس در تهران ، از نظر رجزخوانی وقدرت نمایی رسانه های وابسته یا حامی دولت جمهوری اسلامی ، شباهت زیادی به داستان ملوانان در سال ۸۶ داشت .از سوی دیگر ، مدارای اولیه پلیس ایران با اشغالگران و حضور پُرشُمار گزارشگرانی از شبکه های مختلف تلویزیون حکومتی ـ از جمله پرس تی وی ـ هرگونه شبهه در خصوص اطلاع قبلی مقامات اصلی نظام از آنچه برای سفارت انگلیس طراحی شده بود را منتفی می سازد . کسانی که با نحوه کار نیروهای ضد شورش جمهوری اسلامی آشنا هستند وبه ویژه رفتار دو ونیم سال اخیر آنها را رصد کرده اند می دانند در مواردی که حکومت با برگزاری یک تجمع ، مخالف باشد با استقرار انبوهی از نیروهای ویژه ، پیشاپیش از تشکیل هسته اولیه تجمع کنندگان جلو گیری می کند . به خصوص آن که در موضوع سفارت انگلیس ، فضا سازی تبلیغاتی روزهای اخیر و اظهارات نمایندگان مجلس در هنگام بررسی طرح «کاهش روابط با بریتانیا » هیچگونه تردیدی در خصوص نتایج تجمع در برابر نمایندگی انگلیس در تهران باقی نمی گذاشت. تصاویر و فیلم های موجود از ساعات اولیه اشغال سفارت نیز نشان می دهد که پلیس ایران ، اجازه برخورد با اراذل و اوباش حمله کننده به سفارت را نداشته اما بعد از تهدید جدی دولت انگلیس و بیانیه اجماعی شورای امنیت ، اشغالگران را از سفارت ، خارج نموده است .

اکنون هر کس حق دارد سؤال کند رفتار اولیه حامیان حکومت ایران و رسانه های رسمی و غیر رسمی آن ، چه دلیلی داشت و عقب نشینی ناگهانی آنها ، بر چه مبنایی صورت گرفت ؟. برای رسیدن به پاسخ صحیح در این مورد ، چند واقعیت باید مدنظر قرار گیرد:

یک ـ بخشی از حکومت ایران ، اراذل واوباشی را تربیت نموده تا مخالفان داخلی را به نمایندگی از سوی حکومت ، سرکوب نمایند . آزادی عمل این گروه در حملات سالهای اخیر به منازل یا دفاتر اصلاح طلبان سرشناس ـ از جمله منزل مهدی کروبی ، بیت ایت اله منتظری و دفاتر آیت اله صانعی و آیت اله دستغیب ـ و اوباش گری هایی که برای بر هم زدن تجمعات وابسته به منتقدان حکومت داشتند بهترین دلیل بر وابستگی قطعی آنها به بخش های امنیتی و انتظامی حکومت است . اکنون مدت هاست که این نیروها ، سوژه ای برای قدرت نمایی در اختیار ندارند . لذا گاه و بی گاه رفتار آنها از کنترل حکومت خارج می شود .

دو ـ حکومت ایران ، هر روز با بحران های تازه به ویژه در عرصه های اقتصادی ، مواجه است . اکنون با وقوع دو انفجار نگران کننده ، کفایت امنیتی حکومت نیز زیر سؤال رفته و اقتدار آن حتی برای خوش بین ترین حامیان نظام با تردید اساسی مواجه شده است .

سه ـ تنها متحد باقیمانده حکومت ایران یعنی دولت بشار اسد با فشار های بی سابقه منطقه ای وجهانی روبروشده و نگرانی های فراوانی برای سران جمهوری اسلامی به وجود آمده است . جلب توجه مردم ایران به آنچه در مورد سوریه در جریان است می تواند انگیزه ها برای احیای اعتراضات داخلی را افزایش دهد.

چهار ـ فشار بر حکومت ایران در موضوع هسته ای نیز وارد فاز جدیدی شده که دراین عرصه هم ، تمرکز ایرانیان بر روند جدید پیگیری پرونده هسته ای، می تواند موقعیت حاکمیت در داخل را بیش از گذشته متزلزل کرده و بر احساس توانمندی مردم ایران برای مقابله با « حکومت ضعیف شده » بیفزاید.
پنج ـ وخیم بودن شرایط داخلی و خارجی ، آقای خامنه ای را در موقعیتی قرار داده که علیرغم تصمیم اولیه برای محدود سازی محمود احمدی نژاد ، اکنون نمی تواند اراده خود در خصوص برخورد جدی با رفتارهای خودمحورانه رئیس دولت را عملی سازد . این نکته از چشم محمود احمدی نژاد هم مخفی نمانده است . لذا هم زمان با افزایش فشار های داخلی خارجی که اقای خامنه ای با آن مواجه است اقای احمدی نژاد فشار های خود بر قوه قضائیه و مجلس را افزایش داده و برای پیروزی یاران خود در انتخابات مجلس نهم ، تلاش مضاعف انجام می دهد . از سوی دیگر ، رهبر جمهوری اسلامی و حامیان سنتی او ، به هیچوجه حاضر به افزایش سهم نزدیکان دولت در مجلس آینده نیستند زیرا این افزایش سهم به معنای افزایش قدرت محمود احمدی نژاد برای سهم خواهی بیشتر از شریک حکومتی خود ـ رهبر جمهوری اسلامی ـ خواهد بود .

مجموع شرایط فوق ، حکومت ایران را نیازمند یک بحران پُرسر وصدا و سرگرم کننده داخلی کرده بود .این بحران ، بایستی به گونه ایجاد و مدیریت می شد که مردم ایران را به شدت نگران سازد و برای مدتی توجه آنها را از سایر عوامل نگرانی ساز داخلی ، منحرف نماید . به باورسران حکومت ایران ، پروژه حمله به سفارت انگلیس و پیامدهای جنجال برانگیز آن ، تا حدود زیادی می توانست این هدف را محقق سازد . با این کار ،اولاً عناصر ویژه که پس از زندانی شدن موسوی و کروبی و تعطیلی همه فعالیت های اصلاح طلبان ، امکان اوباش گری نیافته بودند توانستند به یک قدرت نمایی داخلی دست بزنند. ثانیاً پوشش خبری موضوع در رسانه های رسمی حکومت ایران و رسانه ای متعدد خارجی که بینندگان زیادی در داخل ایران دارند این شانس را برای حاکمیت ایران به ارمغان آورد که بسیاری از اخبار داخلی به ویژه انفجار اصفهان را از صدر عناوین خبری به زیر بکشد . ثالثاً ، در هیاهوی خبری مربوط به حادثه سفارت انگلیس و پیامدهای آن ،امکان تداوم برخورد های جدی اما بی سر وصدا با تعداد دیگری از یاران احمدی نژاد فراهم شده که باید منتظر شنیدن خبرهای مربوطه در روزهای آینده باشیم. البته در کنار تأمین این اهداف ، کینه آقای خامنه ای نسبت به انگلیس که پس از پخش مستند ویژه بی بی سی در مورد زندگی رهبر جمهوری اسلامی ، به اوج رسیده بود نیز تا حدودی تسکین می یافت . نکته پایانی ، شاید برای بسیاری از افراد عجیب و حتی غیر قابل باور باشد اما کسانی که با نحوه سیاست گذاری ها درایران آشنا هستند می دانند که علاقمندی ها وکینه ورزی های آقای خامنه ای ،سهم بزرگی در تنظیم سیاست های داخلی وخارجی نظام جمهوری اسلامی دارد.

ممکن است کسی سؤال کند که ایا حکومت ایران به پیامدهای بین المللی این اقدام به ویژه هرچه مخدوش تر شدن چهره نظام در عرصه جهانی می اندیشد؟

پاسخ من به این پرسش مثبت است . حکومت ایران ، از قبل می دانست که چنین اقدامی ، موجب افزایش بدبینی ها به نظام جمهوری اسلامی خواهد بود اما در عین حال ، عده ای از سران حکومت به درستی تشخیص داده اند که در حال حاضر در اوج بدنامی جهانی هستند و حوادثی مانند آنچه در سفارت انگلیس رخ داد تأثیر سرنوشت سازی بر تلقی جهانی از حکومت ایران نخواهد داشت ، اما در عوض، این اقدام دستاوردهایی برای نظام جمهوری اسلامی دارد که به زعم طراحان آن ، از طرق دیگر قابل حصول نیست.

بر این باورم که اشغال چندساعته سفارت انگلیس، اقدامات مشمئز کننده اشغالگران که تلویزیون رسمی ایران ، بخش هایی از آن را به نمایش گذاشت و بقیه آنها نیز با کیفیت بسیار خوب ، توسط دوربین هایی که هیچ مانعی برای فعالیت آنها وجودنداشت تصویر برداری و به سراسر جهان مخابره شد، اظهار حمایت بی سابقه سایت های خبری ورسانه های نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی ، توجیه همراه با حمایت مقاماتی همچون رئیس قوه مقننه و رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس و نهایتاً تخلیه نسبتاً فوری سفارت و دستگیری تعدادی از متعرضان به سفارت ، موج خبری در کشور ایجاد کرده است که ضمن به حاشیه راندن بسیاری از اخبار مهم ، تمرکز رسانه های خارجی بر انفجار مهم اصفهان را غیر ممکن ساخت . همچنین انفجار بمب خبری مربوط به اشغال سفارت انگلیس ،بسیاری از حوادث روزهای اخیر از جمله اعتراف رسمی مشاور رئیس جمهوری اسلامی به رفتار خشونت آمیز پلیس و نیروهای امنیتی ایران و نیز اظهارات دادستان کل کشور در خصوص « احنمال دستگیری افرادی که در قدرت هستند » را به حاشیه راند تا در هیاهوی خبری مربوط به سفارت بریتانیا در ایران ، برخی اقدامات مدنظر رهبری انجام اما بازتاب آن تحت الشعاع واکنش های داخلی و خارجی حادثه روز سه شنبه قرار گیرد . در یک کلام ، دیگی در سفارت انگلیس جوشید که برای ملت ایران ، چیزی جز سر افکندگی نداشت اما هیزم کشان آن به نوایی خواهند رسید. عده ای هم آماده خوردن « چلو» ی این دیگ در جشنی شده اند که آقای خامنه ای می خواست به خیال رسیدن به برخی اهداف کوتاه مدت خود دررقابت های داخلی برگزار کند اما ظاهراً این بار محصول دیگ سفارت انگلیس ، در مراسم سوگواری صرف می شود که علیرغم میل حکومت ایران ، برگزار خواهد شد .

-‫---------------------‬
*سخنان رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس که به سایر سفارتخانه های خارجی اطمینان داده « حادثه سفارت انگلیس برای انها تکرار نخواهد شد » میزان خودجوش بودن اقدام خیر را آشکار می سازد


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016