انتخاب های انجام شده در نظام ولائی، محمد ملکی، روزآنلاين
بسم الحق
سه روز پس از آمدن آقای خمينی به ايران، ايشان طی حکمی آقای مهندس بازرگان را به نخستوزيری دولت موقت منصوب نمودند، متن حکم چنين است :
"بسماللهالرحمن الرحيم
جناب آقای مهندس مهدی بازرگان
بنا به پيشنهاد شورای انقلاب برحسب حق شرعی و حق ناشی از آراء اکثريت قاطع قريب به اتفاق ملت ايران که طبق اجتماعات عظيم و تظاهرات وسيع و متعدد در سراسر ايران نسبت به رهبری جنبش ابراز شده است و به موجب اعتمادی که به ايمان راسخ شما به مکتب مقدس اسلام و اطلاعی که از سوابقتان در مبارزات اسلامی و ملی دارم جنابعالی را بدون در نظر گرفتن روابط حزبی و بستگی به گروهی خاص مأمور تشکيل دولت موقت مینمايم تا ترتيب اداره امور مملکت و خصوصاً انجام رفراندوم و رجوع به آراء عمومی ملت درباره تغيير نظام سياسی کشور به جمهوری اسلامی و تشکيل مجلس مؤسسان از منتخبين مردم جهت تصويب قانون اساسی نظام جديد و انتخاب مجلس نمايندگان ملت برطبق قانون اساسی جديد را بدهيد. مقتضی است که اعضای دولتِ موقت را هر چه زودتر و با توجه به شرايطی که مشخص نمودهام تعيين و معرفی نمائيد. کارمندان دولت و ارتش و افراد ملت با دولت موقت شما همکاری کامل نموده و رعايت انضباط را برای وصول به اهداف مقدس انقلاب و سازمان يافتن امور کشور خواهند نمود. موفقيت شما و دولت موقت را در اين مرحله حساس تاريخی از خداوند متعال مسئلت مینمايم.روحالله الموسوی الخمينی" (۱).
هموطنان عزيز، جوانان؛
از شما میخواهم اين متن را با دقت و موشکافی مطالعه کنيد تا روشن گردد چگونه شد که افکار و انديشههای آقای خمينی کشور را به سمت و سويی برد که امروز شاهد آن هستيم. من تنها به دو نکته از اين فرمان میپردازم و نکات ديگر را به خوانندگان وامیگذارم. و آن نکات عبارتند از "شورای انقلاب". و "تشکيل مجلس مؤسسان از منتخبين مردم جهت تصويب قانون اساسی نظام جديد".
در مورد "شورای انقلاب" و چگونگی شکلگيری آن روايتهای مختلف خوانده يا شنيدهايم. دکتر صادق طباطبايی از نزديکانِ آقای خمينی مینويسد: "گفتگوی مرحوم مطهری با امام مقدمهی تشکيل شورای انقلاب و دعوت از افراد مورد اطمينان شد. دکتر بهشتی زمانی که به ديدارامام آمد من آنجا نبودم، ايشان دو سه روز بيشتر در نوفل لوشاتو نماند. روزی که ايشان تصميم میگيرد به ايران بيايد در فرودگاه آتن يونان مطلع میشود که دولت نظامی ازهاری روی کار آمده است (۱۴ آبان ۱۳۵۷) لذا ايشان به هامبورک رفته دو - سه روزی آنجا ماند و سپس به ايران بازگشت" (۲).
صادق طباطبايی در جايی ديگر مینويسد:
"امام طی پيامی خطاب به ملت ايران در ۲۲ دی ماه رسماً برنامهی سياسی خودشان را اعلام کردند و اعلام داشتند که جهت تحقق اهداف اسلامی شورايی بهنام شورای انقلاب اسلامی مرکب از افراد با صلاحيت و مسلمان و متعهد و مورد وثوق موقتاً تعيين شده و شروع به کار خواهد کرد. براساس نظر امام اين شورا مأموريت خواهد داشت تا شرايط تأسيس دولت انتقالی را مورد بررسی قرار داده و مقدمات آنرا فراهم سازد. تشکيل شورای انقلاب هرچند در ۲۲ دی اعلام شد اما مقدمات آن از هنگام سفر آقايان مطهری و بهشتی به پاريس فراهم شده بود. بيانيه ۲۲ دی اثرات بسيار مهمی در تسريع روند انقلاب داشت...چند روز بعد از دستور تشکيل شورای انقلاب توسط امام، آقای دکتر يزدی به امام اطلاع داد که دوستان از تهران پيغام دادند که آقای طالقانی از عدهای از چهرههای سياسی دعوت کردهاند که شورايی برای اداره مسائل انقلاب تشکيل دهند. اين موضوع مورد نگرانی بود. امام گفتند چرا اينکارها در چهارچوب شورای انقلاب صورت نمیگيرد و به من گزارش داده نمیشود. يادم نيست دکتر يزدی بلافاصله پاسخ داد يا با تهران تماس گرفت و معلوم شد آقای بهشتی يا شخص ديگری از کادر اوليه شورای انقلاب از آقای طالقانی به تصور اينکه ايشان با جبهه ملی فعاليت داشته و احياناً مطابق ميل قلبی امام نباشد، دعوت به عمل نياوردهاند" (۳).
آنچه از نوشتههای آقای طباطبايی استنباط میشود اين است که آقايان بهشتی و مطهری و چند نفر از دوستانِ روحانیشان شورای انقلاب را تشکيل دادهاند تا قبل از پيروزی انقلاب عنان کارها را در دست گيرند و حتی به بهانههای پوچ از آقای طالقانی که در آن موقع انقلاب را در ايران رهبری میکرد دعوت نکردند، اگرچه در حقيقت برای اين بود که به کسی که معتقد به شرکت نمايندگان همه اقشار ملت در چنين شورايی بود اجازهی حضور در چنين جمعی از روحانيون را ندهند و خود يکهتاز ميدان باشند. بنظر من انديشهی ولايت مطلقه فقهی از همان روزها در فکر آقايان وجود داشت.
برای آگاهی بيشتر از ترکيب شورای انقلاب و نقشی که در سالهای اول تغيير نظام بازی کرد، نظری به بخشی از سخنان مهندس بازرگان مياندازيم. ايشان ميگويد: "قدر مسلم آن است که اواخر آبان و اوايل آذرماه ۱۳۵۷ انديشهی چنين شورايی به منظور رهبری انقلاب و تدبير جريانهای امور در داخل کشور بهعنوان گروه نمايندهی رهبری در داخل پديد آمد... ترکيب شورای انقلاب چهاربارعوض شد ولی هميشه اکثريت آنرا معممين تشکيل میدادند و مُقرَبتر بودند" (۴).
دکتر بهشتی در گزارشی که به مجلس شورای اسلامی در اوايل تأسيس آن داد میگويد: "افراد را امام تعيين میکردند به اين معنی که اوّل امام به يک گروه سه نفری از روحانيت حکم دادند که برای شناسايی افراد لازم برای ادارهی آيندهی مملکت تلاش کنند اين عده عبارت بودند از آيتالله مطهری، هاشمی رفسنجانی و خود بنده (بهشتی)،بههر حال آن شش نفر اوليه يعنی آقايان مطهری، رفسنجانی، باهنر، موسوی اردبيلی، مهدوی کنی و خود من (بهشتی) شروع به مطالعه روی افراد کرديم".
در هر حال پس از تشکيل شورايی از سوی آقای خمينی بهنام شورای انقلاب اسلامی افراد زير در مراحل مختلف به آن راه يافتند، آيتاله طالقانی، مطهری، هاشمی رفسنجانی، دکتر بهشتی، مهدوی کنی، حسن حبيبی، موسوی اردبيلی، دکتر باهنر،ابراهيم يزدی، دکتر يدالله سحابی، احمد صدر حاج سيدجوادی، مهندس کتيرايی، تيمسار مسعودی، تيمسار قرنی، مهندس بازرگان، مهندس سحابی، دکتر شيبانی، بنیصدر، قطبزاده، مهندس موسوی، دکتر پيمان، جلالی، مهندس معينفر، دکتر رضاصدر،(آقايان دکتر پيمان، مهندس موسوی و جلالی چند جلسه بيشتر در شورا شرکت نکردند).
حال سوال اينجاست آيا واقعاً ترکيب فوق میتوانست خواستهای ملت ايران را از تغيير نظام شاهی و آمدن نظام جديد برآورده کند؟ بد نيست در اينجا جواب سئوال را از زبان مرحوم مهندس سحابی بشنويم:
"شورای انقلاب آينهی تمام نمای ملت ايران و انقلاب بزرگ و فراگير آن نبود، طرفداران شريعتی و نمايندگان احزاب سياسی و ملی قديم در آنجا نبودند، از نمايندگان جوانان و دانشجويان فعال هم هيچکس نبود، از چپها و مارکسيستها هم هيچکس در آنجا نماينده نداشت، مجاهدين نماينده نداشتند، ولی آقايان روحانيون شورای انقلاب در سال ۵۸ تا ۵۹ من را بهعنوان نماينده مجاهدين و اصحاب مرحوم دکتر شريعتی تلقی میکردند، مليون هم بطور اخص نماينده نداشتند" (۵).
نهايتا طبق آخرين اظهار آقای حسن حبيبی "با رسميت يافتن مجلس شورای اسلامی و کامل شدن اعضای شورای نگهبان قانون اساسی، کار شورای انقلاب که تاکنون وظيفه ی قانونگذاری را برعهده داشته نيز به پايان رسيد" (۶).
آخرين اعضاء شورا عبارت بودند از ابوالحسن بنیصدر، آيتالله موسوی اردبيلی، مهندس بازرگان، محمدجواد باهنر، دکتر بهشتی، آيتالله خامنهای، مهندس عزتالله سحابی، عباس شيبانی، صادق قطبزاده، محمدرضا مهدوی کنی، اکبر هاشمی رفسنجانی، و حسن حبيبی. به اين ترتيب شورای ساخته و پرداخته آقای خمينی مرکب از روحانيون و جمعی از روشنفکران مذهبی بدون دخالت اقشار ديگر جامعه که در اين راه هزينههای بسيار پرداخته بودند، ادامهی کار خود را به مجلس شورا و قانون اساسی ساخته و پرداخته خود سپردند.
لازم بود خوانندگان عزيز قبل از هر چيز از ماهيت شورای انقلاب مطلع گردند تا ريشهی آنچه در انتخابات مربوط به رفراندوم و مجلس مؤسسان و مجلس نمايندگان ملت گذشت را بهتر و بهتر بشناسند و به قضاوت بنشينند. در قسمت اوّل اين يادداشتها به رفراندوم تغيير نظام پرداختيم و در اين قسمت بداخلاقی ها و عدم صداقت قدرت رسيدگان در تشکيل "خبرگان" را بررسی خواهيم کرد.
هدف از تغيير نام مجلس "مؤسسان" به مجلس "خبرگان"چه بود؟
بررسی زندگی آقای خمينی نشانگراين واقعيت است که ايشان در طول حيات خود يک هدف را تعقيب میکرد و آن به قدرتِ مطلق رساندن روحانیها و برپايی نظامی که قدرت بطور کامل در دست آنها باشد بوده است. مطالعه تاريخ زندگی آيتالله حاکی از اين امر است که او گام به گام خود را به اين هدف نزديک و نزديک تر میکرد. وقتی به ايران آمد در قطعه ۱۷ بهشتزهرا در آن سخنرانی به يادماندنی گفت: "بر همه واجب است که اين نهضت را ادامه بدهيم تا آن وقتی که اينها ساقط بشوند و ما به واسطهی آراء مردم مجلس مؤسسان درست کنيم". آنگاه که رفراندوم به دلخواه ايشان انجام شد، نوبت به مجلس مؤسسان تصويب کننده پيشنويس قانون اساسی رسيده بود. چند روز پس از پايان کار رفراندوم آقای احمد صدر حاج سيد جوادی وزير کشور گفت: "حداکثر تا حدود يک ماهونيم ديگر انتخابات مجلس مؤسسان انجام میشود و همهی احزاب، گروهها و مردم میتوانند افراد مورد اعتماد خود را نامزد نمايندگی در مجلس مؤسسان کنند و هر شخصی میتواند خود را برای اين مسئوليت نامزد کند"(۷). آقای احمد مدرسی مشاور ايشان در رابطه با تعداد نمايندگان مجلس مؤسسان هم گفت: "طبق قانون اساسی قديم اين عده به تعداد مجموع نمايندگان مجلس سنا و شورا بايد باشند ولی ما مجلس سنا را به رسميت نمیشناسيم امکان دارد از هر صد هزار نفر يک نفر برای عضويت در مجلس مؤسسان انتخاب شود" (۸).
و بالاخره جناب آقای دکتر سحابی وزير مشاور در طرحهای انقلاب در مصاحبهای اعلام فرمودند: "آييننامهی مجلس مؤسسان برای سرعت بيشتر در کار اين مجلس به تصويب رسيده است. در مجلس مؤسسان نمايندگان همه گروههای اجتماعی، از جمله نمايندگان روحانيون، کارگران، کشاورزان، دانشگاهيان، پزشکان، قضات، بازاريان و ساير طبقات شرکت خواهند داشت" (۹).
اما آقای خمينی بلافاصله بعد از پايان رفراندوم، در مورد چگونگی تشکيل مجلس مؤسسان و نمايندگان اين مجلس زمزمههايی را آغاز کرده بود. از جمله يک روز پس از پايان رفراندوم گفت: "قدمِ بعدی فرستادن طبقهی فاضله به مجلس مؤسسان و تصويب قانون اساسی است" (۱۰) و در ملاقات با دانشجويان دانشسرای شهميرزاد گفت: "شما در قضيه مجلس مؤسسان... وکلای متعهد مسلم و امين بفرستيد" (۱۱). آنها که با ادبيات آقای خمينی آشنا بودند میدانستند منظور ايشان از "طبقهی فاضله"، "متعهد و مسلم و امين" چه کسانی و چه طبقهای هستند. آيا در ديدگاه آقای خمينی جز طبقهی روحانی، فرد ديگری میتوانست دارای اين خصوصيات باشد؟ مسلماً خير.
اما کمکم نيت آقای خمينی از اين سخنها روشنتر شد. هنوز دو روز از مصاحبه دکتر سحابی وزير مشاور در طرحهای انقلاب دائر بر شرکت نمايندگان همه گروههای اجتماعی در مجلس مؤسسان نگذشته بود که روز سهشنبه اول خرداد ۱۳۵۸ اعضای شورای انقلاب و دولت موقت از سوی آقای خمينی به قم احضار شدند تا اوامر ايشان را بشنوند و در مسير پياده کردن اسلام فقاهتی آماده شوند و مجلس مؤسسان را به فراموشی سپارند و در راستای مجلس مشورتی "خبرگان" گام بردارند. پس از اين جلسه که میگويند حدودِ ۶ ساعت طول کشيد و اوامر لازم از سوی آقای خمينی به شورایِ انقلاب و دولت موقت ابلاغ گرديد، يک مرتبه وضع دگرگون شد و برنامهی مجلس مؤسسان منتفی گرديد. بشنويد نظرات چند تن از شرکتکنندگان در آن جلسه ۶ ساعته را. آقای صادق قطبزاده سرپرست راديو و تلويزيون ملی ايران و از اعضاء شورای انقلاب که در جلسه حضور داشت در گفتگوی خصوصی با روزنامه اطلاعات گفت: "مذاکراتی که ديروز در حضور امام صورت گرفت تماماً درباره ی طرح قانون اساسی جديد و نحوهی تصويب آن و به رأی گذاشتن آن بوده است" (۱۲). آقای مهندس اميرانتظام معاون نخستوزير و سخنگوی دولت در يک مصاحبه راديو تلويزيونی گفت: "مطالب مورد بحث دربارهی قانون اساسی و مجلس مؤسسان در اين مذاکره مطرح بود که هنوز هم جزئيات آنرا نمیتوانم بگويم، بعد از اينکه از طرف دولت و امام تصميم گرفته شد که جزييات در اختيار مردم قرار داده شود خواهم گفت" (۱۳). و دکتر مفتح از نزديکان آقای خمينی هم به کيهان گفت: "مجلس مؤسسان آنطور که در حالِ حاضر در اذهان منعکس شده است شايد تشکيل نشود و براساس آخرين تصميمی که از سوی رهبر انقلاب اتخاذ شده پس از انتشار متن پيشنهادی قانون اساسی نمايندگان استانها و اقليتهای مذهبی دربارهی آن اظهار نظر خواهند کرد و اگر لازم بود اصلاح شود موارد مورد بحث اصلاح خواهد شد و پس از آن متن اصلاح شده به همهپرسی گذاشته میشود" (۱۴) و در همين اظهارنظرها و بدون اين که کسی به مردم بگويد در آن جلسهی ۶ ساعته در قم و در حضور آقای خمينی چه گذشت که تمام وعده و وعيدها که از طرف آقای خمينی و دولت منصوب ايشان به مردم داده شده بود يک مرتبه باد هوا شد و به سادگی آقايان عضو شورای انقلاب و دولت موقت عهد خود را با مردم شکستند و در موافقت با آنچه آقای خمينی میخواست از جمله وارد کردن اصل پنجم (اصلی که در آن ولايت فقيه آمده) به قانون اساسی به يک بداخلاقی بزرگ دست زدند. در هر حال چهار روز بعد از آن نشست کذايی آقای خمينی در نامهای به جناب مهندس بازرگان آب پاکی را روی دست مردم ريخت و دستور داد "ترتيبی دهند تا مردم هر استان و هر يک از اقليتهای مذهبی نمايندگان صاحب نظر خود را به تعدادی که شورای انقلاب و دولت تعيين میکنند انتخاب کنند" (۱۵). آقای صادق طباطبايی معاون سياسی و اجتماعی وزارت کشور در توضيح و توجيه دستور آقا به خبرنگار کيهان گفت: "امام تأکيد داشتند بر اينکه قانون اساسی هر چه زودتر از تصويب ملت ايران بگذرد... مجلس مؤسسان که قرار بود برای طرح و بررسی و تصويب قانون اساسی تشکيل شود در شرايط موجود حداقل ماهها به طول خواهد انجاميد، لذا امام در پيام خود به نخستوزير دستور دادند که خيلی سريع يک مجلس تشکيل شود که از همه ی استانها نمايندگانی داشته باشند و تعداد نمايندگان به تناسب جمعيت، همچنين از اقليتهای مذهبی نمايندگانی داشته باشند. وی اضافه کرد که بهنظر او اين هیأت حدود۴۰ نفر خواهند بود" (۱۶). بدين ترتيب در عمل ديديم مجلس موسسان را برخلاف تمام وعدهها با زير پا گذاشتن اخلاق و صداقت بشکلی درآوردند تا در آن از پيشنويس قانون اساسی و اصلاح آن در مدت تعيين شده در آئيننامهی مصوب هیأت دولت که میگفت بايد اينکار در ۳۱ روز انجام شود خبری نباشد. در اينجا سئوالی که مطرح میگردد اين است، آيا آيتالله خمينی از اين تغييرات و آنچه بايد بهوقوع میپيوست اطلاع داشت يا نه؟ کسی بیاطلاعی ايشان را باور نمیکند چون در آن شرايط نه دولت موقت و نه شورای انقلاب و نه وکلايی که به مجلس "خبرگان" راه يافته بودند جرأت نمیکردند بدون اطلاع ايشان دست به کاری بزنند. بههرحال اين بداخلاقی بزرگ صورت گرفت.
موضوع ديگر بحثی بود که پس از انجام رفراندوم تغيير نظام در مورد چگونگی تصويب پيشنويس قانون اساسی درگرفته بود. عدهای معتقد بودند با توجه به موافقت آقای خمينی و بسياری از روحانيون حوزه علميه قم و جمعی از شخصيتهای صاحب نفوذ بايد پيش نويس قانون اساسی را به رای گيری ميگذاشتند. از جمله از آقای رفسنجانی نقل قول شده که "هی ميگيد مجلس مؤسسان، خيال میکنيد چه کسانی میآيند يک مشت متعصب خشک و متحجر، اينها میآيند و يک کلمهای را هم بکار برد که فلان میکنند توی قانون اساسی، بگذاريد آقا! اين قانون اساسی که به اين پاکيزگی تهيه شده تصويب بشود" (۱۷). مهندس سحابی در خاطرات خود و در همين زمينه میگويد: "مهندس بازرگان و پدر من بهعنوان نمايندگان دولت به جلسه شورای انقلاب آمدند بحث راجع به مجلس مؤسسان بود حرف پدرم و بازرگان اين بود که چون در مادهی آخر فرمان امام به آقای بازرگان تشکيل مجلس مؤسسان آمده، اين حکم وعدهای به مردم را دارد، لذا اگر ما بخواهيم مجلس مؤسسان را تشکيل ندهيم، خلف وعده کردهايم، اين درست نيست، تا اينکه آخر سرآقای هاشمی به پدر من روکرد و گفت آقای دکتر، اين قدر روی مجلس مؤسسان اصرار نکنيد با اين حال و هوايی که کشور دارد و تجربهای که ما در اين چند ماهه انقلاب پيدا کردهايم مطمئنيم که اگر انتخابات مجلس مؤسسان بشود، هفتاد هشتاد درصد اعضای آن آخوند خواهند بود، آن وقت يک قانون اساسی ارتجاعی به شما تحويل میدهند که از پشيمانی انگشتتان را گاز بگيريد" (۱۸). بدين ترتيب مجلس مؤسسان تبديل به مجلسِ خبرگان گرديد و آن بلای بزرگ بر سر قانون اساسی آمد.
در هر حال پس از آماده شدن مقدمات کار و با وجود مخالفت بسياری از گروهها و شخصيتهای اجتماعی انتخابات مجلس خبرگان انجام شد. در اينجا لازم میدانم اشارهای به چگونگی دومين انتخاباتی که در نظام ولايی انجام شد داشته باشيم تا نسل سوم انقلاب که روی سخن با آنهاست بيشتر با آنچه در اوايل انقلاب و برای تثبيت نظام ولايی گذشت آگاه شوند.
در اينجا به بعضی مخالفتها و اعتراض گروهها و شخصيتها اشاره ميکنم. آنها که پس از سالها مبارزه با استبداد خاندان پهلوی حال میخواستند پس از تغيير نظام در انتخابات مجلس موسسان شرکت کنند ناگهان با تشکيل مجلس خبرگان که معلوم بود چه کسانی در آن راه خواهند يافت، آرزوهايی را که چند دهه دنبال آن بودند بر باد رفته میديدند و به اعتراض برخاستند. بهعنوان نمونه کانون وکلا، حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان، نهضت راديکال ايران، حزب جمهوريخواه، انجمن دفاع از آزادی مطبوعات، شورای اصناف تهران، سازمان طوفان، سازمان مجاهدين خلق ايران، گروه سياسی ايران امروز، سازمان چريکهای فدايی خلق ايران و بسياری از سازمانهای سياسی ديگر، جزو گروههايی بودند که اعتراض خود را نشان دادند.
بعضی از شخصيتها نيز در اينباره اعلام نظر کردند. مثلا آيتالله علامه نوری گفت: "بهتر است شورای رياست جمهوری به پا گردد و مجلس مؤسسان تشکيل شود و روحانيت در سنگر هدايت بماند"(۱۹). محسن پزشکپور رهبر حزب پان ايرانيست گفت: "به نظر من مجلس مؤسسان از نظر حقوق بينالملل اصول شناخته شده و صحيحی است، چون بهترين راه اين است که در يک انتخابات آزاد نمايندگان از سوی مردم انتخاب شوند و در مجلس مؤسسان به بحث و بررسی و تصويب قانون بپردازند" (۲۰). دکتر منوچهر هزارخانی گفت: "با ترتيبی که پيش گرفته شده يعنی يک مجلس ۷۵ نفری و با شرايطی که در نظر گرفته شده بسياری از مليتها يا نمیتوانند شرکت کننند و يا شرکت آنها صرفاً جنبه نمايشی خواهد داشت (۲۱). دکتر کاظم سامی دبيرکل جاما گفت: "انتخاب رئيسجمهور و وکلای شورای ملی همزمان انجام شود و مجلس، تدوين و تصويب قانون اساسی دائمی را به جانشينی مجلس مؤسسان انجام دهد"(۲۲). دکتر ابوالحسن بنیصدر گفت: "من موافق بودم که مجلس مؤسسان تشکيل شود چون از ابتدا اينطور اظهار شد" (۲۳). دکتر سيدعلی شايگان گفت: "اگر قانون اساسی برای همه مردم است پس همهی مردم بايد در تهيه و تصويب آن شرکت داشته باشند، مگر اينکه کسانی معتقد باشند عدهای از مردم فقط به درد اين میخورند که به آنها امر و نهی شود" (۲۴). دکتر عبدالرحمن قاسملو دبير حزب دموکرات کردستان گفت: "تشکيل مجلس مؤسسان مرکب از نمايندگان کليه خلقهای ايران ضرورت تاريخی دارد، مردم کردستان بطور اعم و حزب دموکرات بهطور اخص طرفدار آن چنان قانونی است که حاوی اصول و موازين فوقالذکر بوده و در مجلس مؤسسان مورد بحث و گفتگوی نمايندگان راستين همه خلقهای ايران قرار گرفته و به تصويب نهايی برسد" (۲۵). بالاخره احمد شاملو شاعر ملی در گردهمايی حزب سوسياليست کارگران گفت: "آقايانی که امتيازاتی در انقلاب برای خودشان قائل هستند اتکايشان به ناآگاه ترين افراد جامعه است. اگر مجلس خبرگان تشکيل شود خواهيد ديد همين پيشنويس قانون اساسی را ۷۵ درصد به سوی راست گرايش خواهند داد وگرنه چه هراسی از تشکيل مجلس مؤسسان است؟" (۲۶).
انتخابات مجلس خبرگان چگونه برگزار شد
پس از آنکه پيشنويس قانون اساسی در معرض افکار عمومی قرار گرفت آقای خمينی گفت: "مسئله مهم فعلاً اين است که پيشنويس قانون اساسی به معرض افکار عمومی گذاشته شده است... دربارهی قانون اسلام بايد اسلامشناس نظر بدهد. قانون اساسی جمهوری اسلامی يعنی قانون اساسی اسلام، حق اين مطلب با شماست با علمای اعلام و با مراجع عظام است" (۲۷). به اين ترتيب آقای خمينی تکليف همه را روشن کرد که در مجلس خبرگان چه کسانی بايد انتخاب شوند و چه بايد بکنند. امّا هنوز به علت اينکه مسئلهی پيشنويس قانون اساسی که بايد مورد بررسی قرار گيرد مطرح بود، وقتی قرار انتخابات مجلس خبرگان پيش آمد بسياری از گروهها و افراديکه مخالف مجلس خبرگان به جای مجلس مؤسسان بودند هم در انتخابات شرکت کردند و کانديدا معرفی نمودند. در عين حال بعضی گروهها بنحوه کار دولت به شدت اعتراض داشتند، از جمله سازمان چريکهای فدايی خلق در بيانيهای اعتراض خود را چنين مطرح کرد: "هم ميهنان مبارز، با آنکه ۸ روز به انتخابات مجلس به اصطلاح خبرگان مانده است و با وجود آنکه دولت قبلاً اعلام داشته بود که وقت کافی برای استفاده از راديو تلويزيون را به نيروهای شرکتکننده در انتخابات خواهد داد اما دولت به اين وعده نيز مانند بسياری از وعدههای ديگر تاکنون عمل نکرده است. دولت نهتنها هنوز فرصت استفاده از راديو و تلويزيون را به نيروهای انقلابی شرکتکننده نداده است بلکه راديو و تلويزيون در چند روز اخير تبليغات زهرآگين و عوامفريبانهی خود را عليه اين نيروها بهويژه سازمان چريکهای فدايی خلق ايران افزايش داده است. ما ضمن محکوم کردن اين رويهی انحصارطلبانه مصراً میخواهيم که موضع خود را در اين مورد هرچه زودتر روشن کنند"(۲۸).
نهايتا آقای مهندس هاشم صباغيان دستور شروع انتخابات را به همه استانداریها و فرمانداریها صادر کرد "براساس فرمان امام رهبر انقلاب اسلامی ايران امام خمينی و دستور شماره ۱۳۹ م مورخه ۱۳ تير۵۸ جناب آقای مهندس بازرگان نخستوزير دولت موقت جمهوری اسلامی ايران درخصوص انجام انتخابات مجلس بررسی نهايی قانون اساسی در تاريخ ۱۲ مرداد ۱۳۵۸ خواهشمند است براساس قانون انتخابات مجلس بررسی نهايی قانون اساسی نسبت به انجام برنامه مطابق آئين نامهی انتخابات اقدام و در جهت حسن اجرای برنامه مربوطه نهايت سعی و کوشش را بهعمل آوريد تا همکاری و مشارکت همه اقشار جامعه فراهم گردد" (۲۹).
هموطنان، عزيزانم؛
با وجود آن بداخلاقی بزرگ و عهدشکنی حاکمان و تبديل مجلس مؤسسان به مجلس خبرگان و با عنايت به تعريف آقای خمينی از خبرگان ملت از آنجا که بسياری از گروهها فکر میکردند با فرستادن نمايندگان خود به مجلس، نقشی در تدوين يک قانون اساسی که منافع ملی و حقوق اساسی مردم در آن ملحوظ شده میتوانند داشته باشند، بسياری از احزاب و سازمانها و گروههای منتقد هم در انتخابات شرکت کردند و کانديداهای خود را معرفی کردند. آيا آنها نمیدانستند اين مجلس و انتخاباتش در آن شرايط چه چيزی از آب در خواهد آمد؟ تحليل سازمانها و احزاب و گروهها برای شرکت در انتخابات چه بود؟ آيا همه جوگير شده بودند يا میخواستند از موقعيت انتخابات استفاده کنند با اين اميد که نمايندگانی در مجلس داشته باشند؟ اينها مسائلی است که روزی بايد برای نسل سوم توضيح داده شود.
من در اينجا نام نامزدهای چند گروه مهم را برای اطلاع خوانندگان ذکر ميکنم. نامزدهای مشترک حزب جمهوری اسلامی در ائتلاف با جامعهی روحانيت مبارز، مدرسين حوزه علميه قم، سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و انجمن اسلامی معلمان ايران عبارت بودند در تهران آيتالله حسينعلی منتظری، آيتالله سيدمحمود طالقانی، حجتالاسلام دکتر محمد بهشتی، حجتالاسلام موسوی اردبيلی، حجتالاسلام دکتر گلزاره غفوری، استاد ابوالحسن بنیصدر، دکتر عباس شيبانی، علی محمد عرب (کارگر) مهندس عزتالله سحابی و خانم منيره گرجی (۳۰) و در ۲۲ استان ديگر بيش از ۵۷ نفر را تعيين کرد که اکثريت آنها از روحانيون اعضاء حزب بودند (۳۱). همان روز حزب زحمتکشان ملت ايران (به رهبری دکتر مظفر بقايی کرمانی) در کرمان ضمن مراجعه به روزنامهی کيهان اعلام کرد حزب ما برای مجلس خبرگان کانديدای بهخصوص ندارد و اعلام میداريم که از کانديداهای منتسب به جامعه روحانيت حمايت خواهيم کرد(۳۲). نهضت آزادی پس از چند تغيير در ليست خود بالاخره افراد زير را معرفی کرد: "آيتالله طالقانی، مهندس سحابی، دکتر حسين حبيبی، دکتر حبيبالله پيمان، دکتر علیاصغر حاج سيدجوادی، خانم زهرا رهنورد، دکتر علی غفوری، دکتر ناصر کاتوزيان و دکتر مهدی ممکن" (۳۳).
حزب جمهوری خلق مسلمان که با حمايت و پشتيبانی آيتالله العظمی شريعتمداری در آذربايجان (تبريز) و به دبيرکلی دکتر احمد علیزاده تشکيل شده بود نامزدهای خود را در استان آذربايجان شرقی چنين معرفی میکرد: "آيتالله حاجميرزا محمدعلی انگجی، آيتالله جعفر اشراقی، استاد جعفر سبحانی، دکتر احمد عليزاده، مهندس رحمتالله مقدم، دکتر ابوالفتح ابوالفتحی" (۳۴).
جبهه ملی ايران ضمن انتقاد شديد از دولت و شورای انقلاب خواستار انحلال شورای انقلاب شد و اعلام کرد "دولتی که قدرت ندارد بايد کنار برود" ولی روز بعد کانديداهای خود را به شرح زير اعلام کرد "در تهران دکتر کريم سنجابی، ابراهيم کريمآبادی، مهندس کاظم حسينی، دکتر مهدی آذر، نصرتالله امينی" (۳۵).
گروههای سياسی جنبش به رهبری علیاصغر حاج سيدجوادی، جنبش انقلابی مردم مسلمان ايران به رهبری دکتر سامی، جنبش مسلمانان مبارز به رهبری دکتر حبيبالله پيمان، سازمان اسلامی شورا )ساش( و سازمان مجاهدين خلق ايران که برای شرکت در انتخابات ائتلاف کرده بودند با شرايطی از جمله حق نظارت بر نحوهی رأیگيری و حفاظت صندوقها و شمارش آرا، حق استفاده متساوی از راديو و تلويزيون برای تبليغات انتخاباتی کليه احزاب و گروهها، نامزدهای مشترک خود را به شرح زير اعلام کردند: حضرت آيتالله طالقانی(در صورت پذيرش خود آن حضرت)،آقای حبيبالله پيمان، آقای علیاصغر حاج سيدجوادی، آقای مسعود رجوی، کاظم سامی، عزتالله سحابی، طاهر صفارزاده، علی غفوری، ناصر کاتوزيان، عبدالکريم لاهيجی (۳۶).
سازمان چريکهای فدايی خلق ايران در يک مصاحبه مطبوعاتی اسامی کانديداهای چريکهای فدايی برای مجلس خبرگان را اعلام کرد و در عين حال خاطرنشان ساخت از آيتالله طالقانی و مسعود رجوی از رهبران مجاهدين خلق پشتيبانی مینمايد. در اين مصاحبه حشمتالله رئيسی (کارگر) و مصطفی مدنی و رقيه دانشگری از سوی چريکهای فدايی خلق برای نمايندگی مجلس خبرگان معرفی شدند و سخنگوی چريکهای فدائی ضمن تشريح موضع سازمان در مورد مجلس خبرگان از جمله گفت: "ما مجلس خبرگان را محصول يک سلسله موضعگيریهايی از سوی دولت میدانيم که از فردای قيام شروع شد. دولت کوشيده است که مهار قدرت را از چنگ تودهها خارج کند و خود در اختيار بگيرد اين حرکت از طريق نفی مجلس مؤسسان تکميل شد... با اين ديد شرکت نمیکنيم که اين مجلس مورد تأييد ماست ما با اين ديد شرکت نمیکنيم که نمايندهای در مجلس داشته باشيم، چون میدانيم که اگر انتخاب هم شويم چنان تأثيری نخواهد داشت، چون جهت اين مجلس از پيش مشخص است... ما با شرکت خود میخواهيم اين را ثابت کنيم که ادارهکنندگان اين مجلس در جهت منافع تودهها حرکت نمیکنند. ما میخواهيم با شرکت در اين انتخابات نشان دهيم که نيروهايی که چهره مخالف بخود میگيرند چه ماهيتی دارند. ما میخواهيم ثابت کنيم که از طريق شرکت مردم در شوراها و شرکت نمايندگان مردم در ارگانهای قدرت منافع تودهها تعيين میشود" (۳۷).
در اينجا برای آگاهی بيشتر مردم بويژه نسل سوم جريانی را میآورم تا بهتر روشن گردد نقش گروههای حزب اللهی ساخته و پرداخته حکومت از روزهای اول انقلاب از سوی آقای خمينی و سردمداران حکومت چگونه تنظيم شده بود تا با حذف دگرانديشان مقدمات يک انتخابات فرمايشی ديگر فراهم گردد. گروه چريکهای فدايی خلق پس از اعلام نامزدهای انتخاباتی خود تجمعی در زمين چمن دانشگاه تهران برپا کردند تا کانديداهای خود را معرفی کنند. "در اين اجتماع هنگاميکه مصطفی مدنی و حشمتالله رئيسی (کارگر پالايشگاه تهران) به معرفی خود پرداختند و مواضعشان را اعلام نمودند، گروهی با شعار حزب فقط حزبالله رهبر فقط روحالله و... تلاش کردند که از طريق رخنه در داخل جمعيت مراسم را برهم بزنند اما خونسردی جمعيت مانع از برخورد شد در عين حال در ضلع جنوبی زمين چمن چندبار تعدادی سنگ به سوی جمعيت پرتاب شد که در نتيجه ۲ تن زخمی شدند که به درمانگاه انتقال يافتند" (۳۸).
جالب آنکه در اين موقعيت حزب توده ايران اعلام کرد: "درهر منطقهای که آيتالله خلخالی نامزد باشد به ايشان رأی خواهند داد" (۳۹). يک گروه سياسی چپ هم مرکب از رزمندگان آزادی طبقه کارگر، مبارزين آزادی خلق ايران، اتحاد مبارزه در راه آرمان طبقه کارگر، پيوند مبارزان راه طبقه کارگر، سازمان پيکار در راه آزادی طبقه کارگر (پيکار) نيز ائتلاف کردند و کانديداهای خود را برای تهران به شرح زير اعلام کردند: (حسين) آلادپوش، خانم افخم احمدی (۴۰). همين ائتلاف در بيانيه ديگری پشتيبانی خودشان را از کانديداهای سازمان چريکهای فدايی خلق اعلام کردند (۴۱).
بطوريکه ملاحظه میفرماييد اکثر قريب باتفاق گروههای سياسی شناخته شده در انتخابات شرکت کردند. لازم به يادآوريست که تنها چند گروه و سازمان و حزب اعلام کردند در اين انتخابات شرکت نمیکنند که عبارت بودند از "جمعيت آزادی، حزب کمونيست کارگران و دهقانان ايران، جمعيت اتحاد برای آزادی، حزب آزاديخواهان ايران، حزب راه آينده، حزب آزادگان ايران، راه نو، حزب جمهوريخواه فدراتيو خلقهای ايران، گروه سياسی ايران امروز، جمعيت بيداری زنان، گروه اشرف دهقانی، (گروه چريکی)اتحاد برای رهايی کار، احزاب وابسته به جبهه ملی، حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان" (۴۲).
نتايج انتخابات مجلس خبرگان
بالاخره پس از بحث و گفتگو و موافقت و مخالفت فراوان و بداخلاقیها و عهدشکنیها و توطئهها و زمينهچينیها و چماق و چماقکشیهای وابستگان به حکومت، روز ۱۲ مرداد سال ۱۳۵۸ انتخابات مجلس خبرگان انجام شد و اين درحالتی بود که تنها ۱۷۳روز از پيروزی انقلابی ميگذشت که مردم برای رسيدن به آزادی، برابری و يک جامعهی عاری از ظلم و استبداد و انحصارطلبی قيام کردند و با هزاران آرزو به اميد بهار آزادی نشستند.
از همان لحظات اول روز انتخابات، بداخلاقیها شروع شد به نحوی که سروصدای بسيار از سوی همه گروهها حتی طرفداران حاکميت بلند شد. در اينجا به گوشهی کوچکی از اين اعتراضات میپردازم. جامعهی علميه مشهد در تلگرافی به نخستوزير و وزيرکشور مینويسد: "جامعهی مدرسين حوزهی علميه مشهد اين انتخابات را مطابق موازين آزادی ندانسته و آنرا ابطال مینمايد، انتظار داريم که هیأتی برای رسيدگی به محل اعزام شود" (۴۳).
حضرت آيتالله العظمی حاجحسن قمی اعلام کرد: "آنچه در اين چند روز واقع شده انصافاً بسيار زننده و نگرانکنند و تأسفبار بود که انسان هيچ خيال نمیکرد... انتخابات خراسان از نظر ما در کمال بیاعتباری است و هيچ مورد قبول و تأييد ما نيست. از شهرهای ديگر کشور که نيز خبرهای فوقالعاده آمد و حرفها زياد است" (۴۴).
آيتالله بهاءالدين محلاتی گفت: "نظر به سوء جريان و خدعه و اعمال نفوذی که در امر انتخابات مشاهده شده و سيل شکاياتی که از طرف وجوه طبقات به اينجانب روان گشته لازم میدانم هر چه زودتر هیأتی را جهت رسيدگی به اين موضوع حساس و مخاطرهآميز به فارس اعزام داريد، بديهی است چنين انتخابات مشکوکی که در محيط اخشاقآميز و جوی غير آزاد انجام شده نمیتواند مورد قبول اينجانب وقاطبه ی مردم فارس قرار گيرد" (۴۵).
مهدی فهيمی مسئول حزب جمهوری اسلامی در تبريز ضمن استعفا از سمت خود گفت: "اينگونه انتخابات موجب از بين رفتن دستگاه اباعبدالله الحسين(ع) و تحريف احکام الهی است" (۴۶).
مهندس نورالدين غروی استاندارآذربايجان شرقی بطور ناگهانی به مشهد میرود و با آيتالله العظمی شريعتمداری ملاقات و از آيتالله تقاضا می کند اجازه دهند صندوقهای رأی باطل شود آيتاله گفت: "در صورت باطل شدن صندوقهای رأی تبريز بايد آرای سراسر استان آذربايجان شرقی باطل شود"(۴۷).
سازمان چريکهای فدايی خلق طی تلگرافی به ستاد مرکزی انتخابات چنين نوشت: "طبق اطلاعات واصله و بازديد نمايندگان اين سازمان از شعبههای انتخاباتی در اکثريت قريب باتفاق شعبههای انتخاباتی به اشکال مختلف تقلب صورت میگيرد" (۴۸). سازمان پيکار در راه آزادی طبقهی کارگر و نيروهای مؤتلف با آن در نامهای به وزارت کشوراعلام نمود: "با قولی که داده بودند، راديو تلويزيون بهطور مساوی در اختيار تمام کانديداهای مجلس خبرگان جهت معرفی برنامههای خود قرار گيرد پيامهای راديو تلويزيون کانديداهای ما ضبط شد ولی متأسفانه برخلاف قولی که داده بوديد پيام راديويی ابراهيم نظری و پيام تلويزيونی مرتضی آلاپوش پخش نشد. لذا لازم دانستيم که اين مسئله را به اطلاع شما رسانده و نظر شما را جويا شويم" (۴۹).
و اما دکتر نورالدين کيانوری دبيرکل حزب توده ايران در اظهارنظری گفت: "ما به انحلال يا تجديد انتخابات معتقد نيستيم و اميدواريم کانديداهايی که انتخاب شدهاند بتوانند نقش خود را در تکميل مثبت قانون اساسی به نحو احسن ايفا نمايند" (۵۰).
سازمان مجاهدين خلق و گروههای ائتلافی در اولين موضعگيری خود در رابطه با انتخابات گفتند: "ضمن مراجعه به حوزههای رأیگيری مجلس خبرگان معلوم شد نام آقای دکتر حبيبالله پيمان از ليست نامزدهای استان تهران حذف شده در صورتیکه قبولی نامزدی ايشان قبلاً از طرف فرمانداری تهران تأييد گرديده بود، با تماس با مقامات فرمانداری و هیأت نظارت و وزارت کشور مقامات مسئول اظهار داشتند که نام ايشان اشتباهاً حذف شده و قول دادند بلافاصله از طريق راديو، تلويزيون و وسائل ارتباطی اشتباه تصحيح و نام ايشان به فهرست نامزدها در حوزههای اخذ رأی افزوده شود با پیگيری که بعمل آورديم مسئولان راديو عليرغم دريافت توضيح و دستور وزارت کشور از اعلان خبر خودداری کردند و در حوزهها هم نام دکتر پيمان به فهرست نامزدها اضافه نشد به استناد اطلاعات دريافت شده موارد نقص آزادی انتخابات خيلی زياد است که در اولين فرصت به اطلاع ملت ايران خواهيم رساند" (۵۱). و در اطلاعيه ديگر نوشتند: "به اطلاع عموم مردم شريف تهران میرساند، تقلباتی که در اعمال نفوذ و تحميل يک صورت اسامی مشخص تحت نام امام و مخالفت از رأی دادن به نامزدهای مطلوب تا ضرب و جرح و دستگيری هواداران و تقلب در صندوقها و قرائت آراء و حتی دستگيری بازرسان وزارت کشور و غيره گسترش داشته و مدارک مستند آن به وزارت کشور تسليم شده است، مدارکی که به امضاء بازرسان خود اين وزارتخانه رسيده و هر وجدان منصف و بیطرفی را به مخدوش بودن آراء حوزههای مزبور واقف میسازد، مقامات دولت بهخصوص شخص نخستوزير و آقای وزيرکشور را به اعتراض حقه آقايان علیاصغر حاج سيدجوادی و دکتر لاهيجی که قبل از انتخابات اعلام گرديده جلب میکنيم. اين آقايان به شرکت اعضای شورای انقلاب در انتخابات مجلس بررسی قانون اساسی ايران به دليل مسئوليتهای اجرايی گسترده شورای انقلاب اعتراض کردهاند، همان مسئوليتهايی که به استناد آن اعضاء هیأت دولت و معاونين وزرا و استانداران و امثالهم از شرکت در انتخابات محروم شدند، بهخصوص که برابر تصريح رئيس دولت که در روزهای قبل از انتخابات در کليه وسائل ارتباط جمعی منعکس گرديد دولت و شورای انقلاب در يکديگر ادغام شدهاند"(۵۲).
۳ روز بعد از انتخابات، هواداران جنبش مسلمانان مبارز طی يک نامه سرگشاده در رابطه با انتخابات چنين نوشتند: "نوشتن اين نامه را تنها راه نيافتن نامزد ما به مجلس خبرگان قلمداد نکنيد، کموبيش میدانيد که نامزد ما دکتر پيمان مبارزه عليه رژيم طاغوتی و عقايد باطل را خيلی زودتر از همهی شما آغاز کرد. اغلب دوستان حزبی تان از اين حقيقت آگاه هستند که انگيزهی جاهطلبی، اشغال پست و مقام در نمايندهی ما نيست. که اگر میخواست فرصت به دست آوردن استانداری و وزارت تا عضويت در شورای انقلاب بهخوبی در اختيارش بود و خود شما مصرّ بوديد که وی بپذيرد. اين قسمت را برای اين نوشتيم تا بدانيد و بدانند آنطور که به گوش سادهدلان بیاطلاع خواندهاند وی نه جديدالاسلام است و نه تازه به مبارزه و انقلاب رسيده. تجربه انتخابات مجلس خبرگان موقعيتی پيش آورد تا درجهی ايمان و صداقت شما نسبت به اصول و ارزشهای اسلام و قرآن ظاهر شود و مردم بدانند تا چه حد به اين پایبند هستيد. شما را متهم میکنيم که در جريان انتخابات علناً و به طرز بسيار زنندهای اصول و ارزشهای اسلامی را زير پا نهاديد. وحشتی که از احتمال پيروزی نامزدهای ساير گروهها بر شما مستولی شد به اعمالی وادارتان کرد که برتری و پيروزی طبيعی شما را بیاعتبار ساخت. کمتر کسی است که شاهد هجوم اعضای حزب (جمهوری اسلامی) و افراد مسلح در سراسر کشور به خيابانها برای پاره کردن اعلانات و پوسترهای تبليغاتی ساير گروهها در هفتهی گذشته نباشد. آيا نبايد اجازه داد که مردم با همه اقوال آشنا شوند و بعد بهترين را انتخاب کنند؟ آيا صداقت يکی از اصول ارزشی قرآن نيست؟ آيا درست بود که صندوق رأی حوزهای را که اعضای حزب و کميتهی شما فکر میکردند از آرای نامزدهای ديگر پر خواهد شد بهجای بودن در همان حوزه (که مسجد بود) به شعبه حزب ببرند؟ و همانجا پر کنند؟" (۵۳).
جناب دکتر علیاصغر حاج سيدجوادی چون اعلام نتيجه رسمی انتخابات تهران به طول انجاميد در مصاحبهای گفت: "آنطور که از شواهد امر برمیآيد و من هم شنيدهام، نتيجه انتخابات معلوم است و حزب جمهوری اسلامی در اين انتخابات پيروز خواهد شد، پاسداران انقلاب که يک عامل نظم هستند و بايد بیطرف باشد جزو گروههای مؤتلقه جمهوری اسلامی است بنابراين تمام قدرتها در دست حزب جمهوری اسلامی است. دخالتهای بیجا بسيار ديده شده و حتی شنيدم که در بعضی حوزهها اسم مرا خط زدهاند و حتی بسياری از آراء مربوط به آقای مسعود رجوی را نخواندهاند. اين مجلس نه مجلس مؤسسان است و نه مجلس خبرگان است که گروهها و احزاب افراد صالح خود را بفرستند و علاوه بر آن اگر از اساتيد دانشگاهها، حقوقدانان، و از گروههای غير سياسی از جمله انجمن حقوقدانان، کانون وکلا، جامعهشناسان و اقتصاددانان دعوت میشد، در اين صورت تعادل نيروهای سياسی حفظ میشد. در صورتیکه مجلس خبرگان هيچکدام از اين دو نيست و من فکر نمیکنم کسانی که در اين مجلس انتخاب میشوند همگی خبره باشند. يک آقای روحانی نمیتواند ادعا کند که از کليه مسايل سياسی، حقوقی، اقتصادی، اجتماعی آموزشی و فرهنگی و هنری اطلاع دارد" (۵۴). گذشته از آنچه گفته شد دانشجويان دانشگاهها از جمله دانشگاه صنعتی شريف، دانشگاه پلیتکنيک، دانشگاه علم و صنعت و... به اين همه تقلب و فساد در انتخابات اعتراض کردند (۵۵).
در نهايت بجز احزاب خودساخته حکومت مانند حزب جمهوری و وابستگان به آن مانند سپاه، روحانيت مبارز، سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی و... در تهران ۱۹ سازمان و حزب سياسی شناخته شده و مطرح انتخابات را مخدوش اعلام کردند. از جمله سازمان چريکهای فدايی خلق، سازمان پيکار، رزمندگان آزادی طبقه کارگر، اتحاد در راه آرمان طبقهی کارگر، مبارزين آزادی خلق ايران، حزب تودهی ايران، جبهه ملی ايران، حزب ملت ايران، حزب توحيدی، مجاهدين خلق ايران، جنبش (حاج سيدجوادی)، جنبش مسلمان مبارز (دکتر پيمان)، جنبش انقلابی مردم مسلمان ايران جاما (دکتر سامی) و سازمان اسلامی شورا (ساش) (۵۶).
هموطنان، عزيزانم؛
اينچنين انتخابات مجلس خبرگان بررسی قانون اساسی برگزار شد. انتخاباتی پر از تقلب و بداخلاقی و نيرنگ و فريب تا آنجا که اعتراض مراجع تقليد، احزاب، گروهها و سازمانهای مبارزی که نقش اساسی در پيروزی انقلاب داشتند و دانشجويان و دانشگاهيان و کارگران و تعدادی از روحانيون و بعضی از گردانندگان انتخاب مانند استانداران و فرمانداران را برانگيخت. چرا چنين کردند؟ هدف مشخص بود، بايد کسانی به مجلس خبرگان راه يابند تا بتوانند قانون اساسی بنويسند که تمام امور و قدرت در دست يک نفر آن هم يک فقيه باشد.
به نتايج دقت کنيد؛ در تهران کانديداهای حزب جمهوری اسلامی صد درصد به مجلس راه يافتند. از مجموع ۷۳ نفر که به مجلس راه يافتند، ۵۱ روحانی، ۱۸ غير معمم و ۴ نفر از اقليتهای مذهبی بودند. از اين عده بغير از ۴ نفر عزت الله سحابی، ابوالحسن بنیصدر، رحمتالله مقدم مراغهای و عبدالرحمن قاسملو، که از نيروهای ملی - مذهبی و قومی بودند، ۱۲ نفر ديگر يعنی حسن آيت، جلال الدين فارسی، اکبر پرورش، سيدکاظم اکرمی، محمد رشيديان، محمود روحانی، حسن عضدی، علی قاسمی اميری، عباس شيبانی، محمد کياوش، علی محمدعرب و منيره گرجی از اعضای حزب جمهوری و جمعيت موتلفه اسلامی بودند. نکته جالب اينکه "در پايان انتخابات مجلس خبرگان هيچگاه بطور رسمی از سوی دولت تعداد شرکتکنندگان در اين انتخابات اعلام نشد، اما حدود يک دهه بعد يکی از محققين مسائل اجتماعی با استفاده از کتاب راهنمای استفاده از صورت مذاکرات مجلس خبرگان و مراجعه به آرای ۲۴ استان و اقليتهای مذهبی، به اين نتيجه رسيد جمعِ کل شرکتکنندگان در ايران ۹۷۹/۱۲۱/۱۲ نفر بوده است (۵۷).
بهرحال مجلس خبرگان روز ۲۸ مرداد ۱۳۵۸ ساعت ۹ صبح با حضور ۷۲ نفر از ۷۵ نفر در کاخ سابق مجلس سنا آغاز بکار کرد. اما نهايتا چه کرد و قانون اساسی دستپخت آن چه بود؟ اميد که اين مساله را بتوانم در قسمت سوم اين نوشته تحت عنوان "نتيجه کارکرد مجلس خبرگان" به عرض خوانندگان برسانم.
اما در پايان از هموطنانم به ويژه نسل سوم تقاضا میکنم نگذاريد بار ديگر حکومتگران مانند سی سال گذشته هر طور میخواهند نمايش انتخابات را روی صحنه بياورند. بايد مردم ما به ويژه نسل جوان و دانشجويان با درس آموزی از گذشته عدم شرکت در انتخابات نمايشی را به يک تحريم فعال و هدفمند تبديل کنند. مردم و معترضين به چنين انتخابهايی که سه دهه در نظام ولايی تجربه شده، بايد با هوشياری و ايستادگی خود اين پيام را به حکومتگران و ذوب شدگان در ولايت و آنها که آرزوی بازگشت به "دوران طلايی" دارند برسانند که با اعتراض و تحريم فعال انتخابات نشان ميدهيم که فقط در يک انتخابات آزاد، عادلانه و سالم که با حضور نمايندگان تمامی ايرانيان برگزار شود، شرکت خواهيم کرد.
ـــــــــــــــــــ
پی نوشت:
۱- طلوع و غروب دولت موقت. نوشته احمد سميعی ص۲ و ۳
۲- خاطرات سياسی اجتماعی (جلد ۳) دکتر صادق طباطبايی ص۱۱۳
۳- همان منبع ص ۱۴۳-۱۴۴
۴- شاملو، علی، مقاله "اسمهايی که مخفی نماند"، روزنامهی شرق ۲۳/۱۰/۸۳
۵- منبع پيشين
۶- منبع پيشين
۷- اطلاعات ۱۸فروردين ۱۳۵۸ ص ۷
۸- اطلاعات ۲۱فروردين ۱۳۵۸ ص ۷
۹- اطلاعات ۲۹ ارديبهشت ۱۳۵۸ ص ۱
۱۰- اطلاعات ۱۲ فروردين ۱۳۵۸ ص ۱
۱۱- اطلاعات ۲۵فروردين ۱۳۵۸ ص ۸
۱۲- اطلاعات ۲ خرداد ۱۳۵۸ ص ۲
۱۳- کيهان ۵ خرداد ۱۳۵۸ ص ۵
۱۴- کيهان ۷ خرداد ۱۳۵۸ ص ۱
۱۵- اطلاعات ۵ خرداد ۱۳۵۸
۱۶- روزنامه کيهان ۷ خرداد ۱۳۵۸ ص ۱
۱۷- احمدی، حميد، ۱۳۸۰، درس تجربه، خاطرات ابوالحسن بنیصدر، پاريس انتشارات انقلاب اسلامی
۱۸- سحايی، عزتالله، ۱۳۸۳. ناگفتههای انقلاب و مباحث بنيادی ملی، تهران گام نو، چاپ اول ص ۲۳۰-۲۲۸
۱۹- اطلاعات ۲۷ خرداد ۱۳۵۸ ص ۶
۲۰- اطلاعات ۲۷ خرداد ۱۳۵۸ ص ۱۲
۲۱- منبع پيشين
۲۲- منبع پيشين
۲۳- اطلاعات ۴ تير۱۳۵۸ ص ۸
۲۴- کيهان ۱۴ تير۱۳۵۸ ص ۱
۲۵- کيهان ۱۴ تير۱۳۵۸ ص ۱
۲۶- اطلاعات ۴ تير۱۳۵۸ ص ۲
۲۷- اطلاعات ۳۱ خرداد ۱۳۵۸ ص ۱۱
۲۸- اطلاعات ۴ مرداد ۱۳۵۸ ص ۸۲
۲۹- کيهان ۱۸ تير۱۳۵۸ ص ۲
۳۰- کيهان ۴ مرداد ۱۳۵۸ ص ۱
۳۱- اطلاعات ۴ مرداد ۱۳۵۸ ص ۱۲
۳۲- کيهان ۴ مرداد ۱۳۵۸ ص ۲
۳۳- اطلاعات ۶ مرداد ۱۳۵۸ ص ۱۱
۳۴- اطلاعات ۳۱ تير۱۳۵۸ ص ۶
۳۵- ۳ مرداد ۱۳۵۸ ص ۱
۳۶- اطلاعات ۲۸ تير۱۳۵۸ ص ۱
۳۷- اطلاعات ۱ مرداد ۱۳۵۸ ص ۱۲
۳۸- اطلاعات ۲ مرداد ۱۳۵۸ ص ۱۲
۳۹- کار، ارگان سازمان چريکهای فدائی خلق ايران، شماره ۳۹ آذر ۵۸ ص ۸
۴۰- اطلاعات ۴ مرداد ۱۳۵۸ ص ۱۲
۴۱- اطلاعات ۸ مرداد ۱۳۵۸ ص ۱۲
۴۲- اطلاعات و کيهان صص ۱ و ۲
۴۳- کيهان ۱۶ مرداد ۱۳۵۸ ص ۱
۴۴- نشريه خلق مسلمان، دورهی جديد شماره ۲، يکشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۵۸
۴۵- اطلاعات ۱۵ مرداد ۱۳۵۸ ص ۱۲
۴۶- اطلاعات ۱۳۵۸ مرداد ۱۵ ص ۲
۴۷- کيهان ۱۶ مرداد ۱۳۵۸ ص ۱
۴۸- اطلاعات ۱۳ مرداد ۱۳۵۸ ص ۱۲
۴۹- اطلاعات ۱۶ مرداد ۱۳۵۸ ص ۱۲
۵۰- کيهان ۲۲ مرداد ۱۳۵۸ ص ۸
۵۱- کيهان ۱۳ مرداد ۱۳۵۸ ص ۱۲
۵۲- کيهان ۱۵ مرداد ۱۳۵۸ ص ۱۲
۵۳- کيهان ۱۸ مرداد ۱۳۵۸ ص ۸
۵۴- کيهان ۱۷ مرداد ۱۳۵۸ ص ۸
۵۵- اطلاعات ۲۲و۲۳ مرداد ۱۳۵۸ صص ۱و۲
۵۶- قسمت اعظم اسناد و مدارک آمده دراين نوشته ازکتاب "پيروزی تا استحاله" که تحقيقات جناب آقای علی محمد جهانگيری می باشد اتخاذ شده است.
۵۷- اداره کل امور فرهنگی و روابط عمومی مجلس شورای اسلامی، ۱۳۶۸ راهنمای استفاده از صورت مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهايی قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران. تهران، مجلس شورای اسلامی، چاپ اول صص ۳۳۴-۴۰۵