پنجشنبه 18 اسفند 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

تاريخچه جنبش زنان در ايران، کميته گزارشگران حقوق بشر


جنبش زنان ايران در زمان مشروطه

مسأله زنان و حقوق آنها به طور جدی از دوران قاجاريه در ايران مورد توجه قرار گرفت. در دوران سلطنت ناصرالدين‌شاه مبلغان مسيحی زيادی با انديشه‌های استعماری وارد ايران شدند و در برخی نقاط نيز اقدام به تأسيس مدارس عمومی کردند که صرف‌نظر از اهداف تبليغی و استعماری آن‌ها، اين امر و توسعه آموزش تأثيرات نسبتا مثبتی نيز در جامعه باقی گذاشت. به نحوی‌که علی‌رغم مخالفت بعضی از مراجع دينی از قبيل شيخ فضل‌اله نوری با آموزش و سوادآموزی زنان، حکومت در سال ۱۲۵۴ شمسی ( ۱۸۷۵ ميلادی )دستور تأسيس مدارس عمومی را صادر کرد.

به‌رغم تمام محدوديت‌ها و شرايط نامساعد اجتماعی و فرهنگی، زنان پيش از مشروطه نيز فعاليت‌های اجتماعی زيادی داشتند. از آن جمله می‌توان به تأسيس مدرسه دخترانه دوشيزگان در تهران توسط بی‌بی خانم استرآبادی که از معدود زنان تحصيل‌کرده آن دوران بود اشاره کرد. هر چند که بواسطه انتقاد شديد روحانيون، وی مجبور به تعطيل کردن مدرسه شد .

هم‌چنين می‌توان به زينت پاشا از تبريز اشاره کرد که در سال ۱۲۷۰ خورشيدی به علت وجود قحطی و در اعتراض به احتکار غله توسط بازاريان و سرمايه‌دارن، اسلحه به دست گرفته و همراه زنان ديگر به انبارهای غله حمله بردند و اقدام به توزيع آنها در بين مردم بی‌بضاعت و قحطی‌زده کردند.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


اين فعاليت‌ها در دورانی انجام شدند که زن ايرانی از داشتنِ حقوقِ اوليه‌ی انسانی کاملا محروم بوده وتنها نقش او در خانه و حرمسرا تعريف می‌شد.

در سال‌های بعد اقدامات بيشتری توسط گروه‌های مختلف زنان در راستای احقاق حقوق زنان صورت گرفت که از آن جمله می‌توان به موارد زير اشاره کرد :
تاسيس «انجمن آزادی زنان» در سال ۱۲۷۹ خورشيدی با عضويت دختران ناصرالدين‌شاه که به طور خاص حقوق سياسی و اجتماعی زنان را دنبال می‌کرد.

تاسيس "انجمن نسوان وطن" درسال۱۲۸۵ شمسی ( ۱۹۰۶ ميلادی ) در تهران و با هدف دفاع از استقلال کشور در زمينه‌های اقتصادی و سياسی

تأسيس "هیأت زنان اصفهان" در سال۱۲۸۷ شمسی ( ۱۹۰۸ ميلادی) توسط خانم دولت‌آبادی که به مدت سه‌سال توانست روزنامه‌ای به نام "زبان زنان" را منتشر کند و بيشتر به تبليغ سوسياليسم و دموکراسی می‌پرداخت.

جمعيت "پيک سعادت نسوان" که در سال ۱۳۰۰ شمسی ( ۱۹۲۱ ميلادی) در رشت تأسيس شد و در رابطه با برابری اجتماعی و سياسی زنان فعاليت می‌کرد. ديدگاه‌های اين جمعيت، متأثر از انقلاب کمونيستی شوروی بود.

اين جريان نشريه‌ی « پيک سعادت » را به عنوان ارگان خود منتشر می‌کرد. از اقدامات مثبت اين گروه می‌توان به برپايی کلاس‌های سوادآموزی برای زنان بی‌سواد؛ احداث مدارس دخترانه و کتاب‌خانه اشاره کرد.

هم‌چنين برای اولين بار در ايران اين جمعيت پيک سعادت بود که ۸ مارس، روز جهانی زن را در شهر رشت جشن گرفت.

« جمعيت نسوان وطن‌خواه » که در سال ۱۳۰۳ تشکيل شد. اين جريان وسيع و متشکل، دارای انديشه‌های فمينيستی بوده و در راستای احقاق حقوق زنان فعاليت می‌کرد.

در سال ۱۳۰۶ جناح مارکسيستی جمعيت نسوان وطن‌خواه در شهر قزوين با عنوان « انجمن بيداری زنان » تأسيس و فعال شد که البته اين جريان با سرکوب رضاشاه از بين رفت.

علاوه بر سازمان‌های فوق، انجمن‌ها و سازمان‌های ديگری نيز در ايران تأسيس شدند که فعاليت‌های زيادی در جهت ارتقا دانش و وضعيت زنان انجام دادند .

جنبش زنان ايران در زمان پهلوی

با تأسيس حکومت پهلوی، رضاشاه در سال ۱۳۰۶ تکليف خود را با اکثر جريانات و جنبش‌های مستقل موجود در جامعه از قبيل جنبش‌های کارگری ، زنان، مطبوعات و نشريات مستقل يکسره کرد.

در خصوص جنبش زنان؛ رضاشاه عمدتا با اعمال فشار از طريق طبقه سنتی و با استفاده از اهرم مذهب سعی در تحريک جامعه عليه فعاليت‌های زنان داشت که از آن جمله می‌توان به حمله و سنگباران دفتر "جمعيت نسوان وطن‌خواه" از سوی نيروهای مذهبی اشاره کرد .

در فضای بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ زنان بيشتر به عنوان بخش يا جزيی از احزاب و سازمان‌های سياسی وارد فعاليت‌های اجتماعی و سياسی شدند که با سرکوب اين احزاب آنها نيز مورد سرکوب واقع شدند .

در سال‌های پايانی دهه ۳۰ و آغاز دهه ۴۰ هم‌زمان با رشد اقتصادی و بالا رفتن سطح تحصيلات دانشگاهی زنان، آن‌ها به طور فعال در عرصه‌های مختلف اجتماعی و فرهنگی حضور پيدا کردند تا اينکه در سال ۱۳۴۱ رسما حق رأی به زنان اعطا شد.

در طی سال‌های دهه ۵۰ تا انقلاب سال ۵۷ و در اوج مبارزات سياسی، زنان در بسياری از احزاب و سازمان‌ها حضور و نقش پررنگی داشتند. بسياری از زنان طی مبارزاتشان، دستگير و راهی زندان‌ها شدند و بسياری از آنان نيز در راه آرمان‌های خود جان باختند.

جنبش زنان ايران بعد از انقلاب ۵۷

در پيروزی انقلاب بهمن‌ماه سال ۵۷ گروه‌های مختلف زنان با گرايشات فکری و سياسی مختلف از قبيل مذهبی، سنتی، مارکسيست، ناسيوناليست و ... حضور داشتند. اولين جشن مراسم ۸ مارس (روز جهانی زن) بعد از انقلاب در ۱۷ اسفند ۱۳۵۷ با محوريت اعتراض به لغو قانون حمايت از خانواده، قانون منع قضاوت زنان و حجاب اجباری برگزار شد که با حمله نيروهای مذهبی به خشونت کشيده شد.

طی سال‌های بعد مجددا فعاليت زنان در چارچوب احزاب و تشکل‌های سياسی جريان داشته و خواست‌های زنان بيشتر در قالب مسائل اقتصادی، سياسی و اجتماعی مطرح می‌شد. نمونه‌ای از تشکل‌های زنان که در اين قالب فعاليت می‌کردند به شرح ذير است:

جمعيت زنان مبارز، اتحاديه زنان مبارز،اتحاد ملی زنان ،کميته ايجاد جمعيت بيداری زنان، کميته زنان مبارز،جامعه‌‌ی انقلاب اسلامی زنان و جمعيت مادران مسلمان، انجمن رهايی زن

در سال‌های پس از انقلاب ۵۸ و دهه ۶۰ و اوايل دهه ۷۰ مراسم روز زن ( ۸ مارس) در حوزه عمومی برگزار نشد. بلکه به صورت محفل‌های خصوصی و خانوادگی گرامی داشته شد. ازتشکل‌هايی که در اين زمينه فعال بودند می‌توان به "کميته زنان انجمن تلاش‌گران سلامت"، "مرکز فرهنگی زنان"، " گروه فرهنگی گردشگری گلگشت."، "زنان ۸ مارس" و "موسسه رهياب" اشاره کرد.

در سال ۷۶ و پس از روی کارآمدن دولت اصلاحات، ۸ مارس پس از سال‌ها به حوزه عمومی بازگشت و تا سال ۸۱ اين مراسم توسط انجمن‌های زنان در مکان‌های مختلف برگزار می‌شد. در سال ۸۱ برای اولين و آخرين بار مراسم ۸ مارس با مجوز استانداری تهران در پارک لاله برگزار شد. در سال‌های بعد نه تنها استانداری از دادن مجوز به زنان خودداری کرد، بلکه تجمع‌های زنان به مناسبت اين روز با برخوردهای خشن نيروهای امنيتی مواجه شد.

در ۲۲ خرداد ۸۴ هم‌زمان با انتخابات رياست جمهوری، فعالان جنبش زنان در تجمع چند هزار نفره در مقابل دانشگاه تهران به نقض حقوق زنان در قانون اساسی اعتراض کردند. پس از آن در ۸ مارس ۸۴ تجمع زنان در پارک دانشجو با سرکوب شديد نيروهای امنيتی مواجه شد. در ۲۲ خرداد سال ۸۵ تجمعی که به مناسبت سالگرد گردهمايی ۲۲ خرداد در ميدان ۷ تير با عنوان همبستگی زنان و به منظور اعتراض به نقض حقوق زنان در قانون مدنی برگزار می‌شد، توسط مأموران امنيتی و لباس شخصی به خشونت کشيده شد و شمار زيادی از فعالان جنبش زنان بازداشت و روانه زندان شدند.

"کمپين يک ميليون امضاء برای تغيير قوانين تبعيض‌آميز" مولود تجمع ۲۲ خرداد ۸۵ بود، اين کمپين که همراهی بسياری از چهره‌های شاخص جريان‌های مختلف سياسی و اجتماعی را به همراه خود داشت، در دوران فعاليت خود، توانست جمع زيادی از زنان جامعه را نسبت به قوانين تبعيض‌آميز موجود آگاه کند. دستگيری‌ها، صدور حکم و سرکوب افراد فعال در کمپين، هرگز مانع از ادامه کار آن نشد. کمپين يک ميليون امضا با فعاليت خود، عامل پيدايش گفتمان "حق زنان" در سطوح کلان سياسی کشور از جمله مجلس شورای اسلامی شد. فعاليت‌های کمپين به همراه گروه‌های ديگر زنان، بارها مانع از تصويب قوانين تبعيض‌آميز و در بسياری از موارد نيز منجر به تغييراتی در قانون شد. کمپين يک ميليون امضا به عنوان يک نمونه موفق از حرکتی اجتماعی، مسئله زنان را به يکی از مهم‌ترين موضوعات روز جامعه تبديل کرد، بطوری‌که در انتخابات رياست‌جمهوری سال ۸۸، سه تن از نامزدها با تأثيرپذيری از مبارزات زنان و خواسته‌های آنها، در برنامه‌های خود، بخش ويژه‌ای را برای حقوق زنان در نظر گرفتند و با وعده تغيير قوانين تبعيض‌آميز به ميدان آمدند.

فعاليت کمپين يک ميليون امضا، اگر چه با سرکوب گسترده نهادهای مدنی پس از انتخابات ۸۸ به مانند ديگر تشکل‌ها، کم‌رنگ شد. با اين‌حال تأثير اين کمپين و تمام زنانی که در طول اين سال‌ها برای احقاق حقوق زنان تلاش کردند در قانون‌گذاری و شعارهای مردان سياسی به وضوح قابل رؤيت است.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016