نگاهی گذرا به شرکت های پيمانکاری و شرايط کار در آن، کانون مدافعان حقوق کارگر
دست نوشته های کارگران
شرکت کره ای ديليم – پتروشيمی اميرکبير ماهشهر
تقی سلحشور، داربست بند، در زمان انجام کار مهره های کمرش دچار آسيب ديدگی شد. به اداره ی کار مراجعه نمود. او را به کميسيون پزشکی اهواز فرستادند. در آن جا ۵ درصد ديه برای او تعيين کردند. در اداره کار ماهشهر به او اعلام نمودند بايد رضايت بدهد . آن چند روز هم که به کمسيون پزشکی رفته بود برايش غيبت محسوب شد و آن چه به عنوان غرامت بايد دريافت می کرد، با توجه به هزينه های معالجه، فقط ۲۰۰ هزار تومان شده است.
پالايشگاه شازند اراک – سال ۸۷-۸۸
رمضان سلحشور، فيتر به دليل سرعت کارکه تحت عنوان پروژه ملی توليد بنزين و... از طرف کارفرما به کارگاه تحميل شده بود، دو انگشتش زير لوله های سنگين له شد ، به گونه ای که اينک پس از دو سال آن دو انگشت بدون حرکت و جمع شده هستند و از اين رو از آن دست نمی تواند برای کار استفاده کند. پس از ماه ها شکايت و سردرگمی او را مقصر جلوه دادند و قانون حقی برايش قايل نشد و پيمانکار برای دريافت رضايت کارگر ۷۰۰ هزار تومان غرامت به ايشان پرداخت کرد، ولی حالا کار را بايد در روياهايش جست و جو کند.
خوابگاه در عسلويه کنگان- سال ۹۰
خوابگاه کارمندان شامل اتاق های ۳ نفری در يک سوله ی ۵۰ نفری است. اتاق ها ۲×۳ با سه تخت و يک تشک با قطر ده سانتی متر بدون ملافه و بدون بالش و تنها يک پتو از ارزان ترين و نامرغوب ترين پتوهای موجود در بازار که به قدری کوچک است که کارگر با ۱۸۰ سانت قد را نيز پوشش نمی دهد. برای اين تعداد تنها ۳ دستشويی وجود دارد و سه حمام که يکی از آنها غير قابل استفاده است و آن دو تا هم بعد از استحمام ۴ نفر سرد می شود. وضعيت خوابگاه کارگران از اين هم اسفناک تر است. حقوق هم نسبت به مناطقی مانند اراک و کرمانشاه فقط ده درصد بيشتر است.
پيمانکاری داوودی با ۴۰۰ کارگر در سال ۸۸-۸۹ در تسويه حساب ،سنوات، عيدی و پاداش کارگران را پرداخت نکرد و بيمه ی همه را از تکنسين های جوشکاری تا لوله کشی صنعتی و يک کارگر ساده را درحد حداقل حقوق پرداخت کرد. ۵۰ نفر ازکارگران به اداره ی کار شکايت کردند.اداره ی کار به جای حل مساله از آنها خواست وکيل بگيرند. نفری ۵۰ هزار تومان به وکيل دادند. پس از مدت ها سرگردانی قرار شد يک بازرس به محل کار اعزام شود. از اداره ی کار به پيمانکاری داوودی زنگ زدند که فردا بازرس به محل کارتان می آيد. صبح اول وقت پژو پيمانکار جلوی اداره ی کار منتظر بازرس بود. او را مستقما به اتاق رييس بردند بدون حضور کارگران پس از صرف قهوه وشير، ايشان قصد بازگشت داشت . کارگران جلوی او را گرفتند که چه شد؟ و ايشان گفت : کارتان درست شد. ولی پس از سه ماه مراجعه به اداره ی کار شازند ، رييس اداره تهديد کرد اگر باز اين جا بياييد شما را تحويل نيروی انتظامی می دهيم . اکثر کارگران وحشت زده آن جا را ترک کردند بقيه هم که در اقليت قرار گرفته بودند، درهم ريخته باز گشتند. هرگز حقوق آنان کامل پرداخت نشد. اين شرکت اينک در عسلويه برای شرکت مپنا کار می کند. وقتی يکی دو تا از کارگران برای کار به آن جا مراجعه کردند مدير اين شرکت اعلام کرد شما شکايت کرده ايد و در ليست سياه ما هستيد . هرگز برای کار به اين جا مراجعه نکنيد.
شرکت صنايع نفت که دولتی است و به O۱ معروف است
سه سال پيش پيمانکاری به نام رامشير ۷ ماه حقوق کارگران را پرداخت نکرد. کارگران برای دريافت حقوقشان اعتصاب کردند. امسال (۱۳۹۰)در عسلويه وقتی کارگران برای کار به O۱ مراجعه کردند اسامی آن ها را نشان دادند و گفتند شما به دليل اعتصاب برای حقوق تان در ليست سياه ما هستنيد و ديگر برای کار مراجعه نکنيد.
شرکت طرح و بازرسی
اين شرکت در سال ۸۹- ۹۰ هنگامی که کارگران را تسويه حساب کرد، به بعضی از کارگران رضايت کار نمی داد، چون برای دريافت ۶ الی ۷ ماه حقوق معوقه شان اعتصاب کرده بودند. وقتی کارگران به اداره ی کار شازند شکايت کردند رييس اداره اعلام نمود حق با شرکت پيمانکاری است و آنان را از اداره اخراج کرد.
عسلويه پتروشيمی آريا ساسول (شرکت افريقايی)
پيمانکاری صيادی حقوق سه ماه ی ۸۰ کارگر را در سال های ۸۵ و ۸۶ پرداخت نکرد، ولی اداره ی کار با وجود اين شکايت هيچ اقدامی برای کارگران انجام نداد. اين شرکت هم اينک در عسلويه مشغول به کار است و کارگران محروم از حقوق چند ماهه خود هستند.
شرکت POF
اين شرکت در بهمن ۹۰ سی نفر از کارگران خود را اخراج کرد. درحالی که اين کارگران هر کدام ۴ ماه حقوق طلب دارند. به آن ها اطلاع داده شد که پول نداريم . برويد هر وقت پول داشتيم می دهيم. و کارفرما که وحشيانه و پرشتاب از کارگران کار کشيده بود سکوت می کند. اين شرکت بعضی از کارکران را پس از ۴ ماه اخراج کرده بدون اين که آن ها را بيمه کند. اين شرکت نيز مانند همه ی پيمانکاران حق بيمه حداقل حقوق را برای کارگران پرداخت می کند. در نتيجه چنانچه برای کارگر حادثه ای رخ دهد مبلغی معادل حتا يک چهارم حقوق برای خانواده اش تامين نمی شود.
ذوب آهن اصفهان - شرکت مهندسی آگاهان کار
در مرداد سال ۹۰ دست يکی از کارگران اين شرکت زير تسمه نقاله قطع می شود. بيمه حاضر به پرداخت خسارت نمی شود چون شرکت حق بيمه را پرداخت نکرده است. از کارفرما که ذوب آهن اصفهان است شکايت می شود. معلوم می شود ذوب آهن مدت دو سال است حق بيمه کارگران خود را پرداخت نکرده است. مساله ا صلی اين است که اين خسارت را چه کسی بايد پرداخت کند؟
پتروشيمی شهيد رسولی منطقه ويژه ماهشهر
در تابستان ۸۶ جوشکاری به نام عباسی که برای شرکت نسيم شمال کار می کرد، هنگام شب کاری در شرايطی بدون نور کافی بدون جرثقيل دست خود را در حادثه ای از دست داد. هنگامی که کارگران يک استراکچر سنگين را با نيروی دست جا به جا می کردند، در تاريکی شب، پايش در چاله ای افتاد و عباسی نتوانست خود را از زير بار رها کند و دست او زير استراکچر له شد. در فروردين ۸۷ اداره ی کار ماهشهر کارگر را که در شب و در نبود نور کافی کار کرده مقصر دانست و مقصر هم حق و حقوقی ندارد. چون کرايه جرثقيل برای پيمانکار نجومی است ولی جان کارگران بی ارزش است. آخر ما کارگران بردگان اين ساختار نئوليبراليستی امريکايی هستيم.
خوابگاه کارگران سازه پاد - پيمانکار دست دوم
خوابگاه ها به صورت ويلايی ۳ اتاقه و هر اتاق ۳×۳ و در هر اتاق ۲ الی ۴ نفر زندگی می کنند. هر واحد ۶ نفره يک تلويزيون و حمام دارد. اگر خراب شود کسی برای درست کردن آن اقدام نمی کند. گاه می شود تا يک ماه هم تعمير نمی شوند. راه آب حمام گرفته است و يک ماه است که کسی آن را تعمير نمی کند.
در خوابگاه کارگری در هر واحد ۳ خوابه ده نفر زندگی می کنند و يک حمام و دستشويی دارد.
غذای کارگری و کارمندی در اين شرکت
ناشتايی : يک قالب کوچک حلوای ۵۰ گرمی و سه عدد نان برای هر نفر يا يک کره کوچک و يک مربای کوچک به علاوه ی ۳ عدد نان تافتون. هر دو هفته يک بار يک خامه ی ۳۰ گرمی بدون مربا به علاوه ی همان سه عدد نان.
ناهار: غذا در ظروف يک بار مصرف داده می شود و از سالن غذاخوری خبری نيست.
شام: سوسيس ، سالاد الويه که بيشتر سيب زمينی و کالباس است، استانبولی که برنج و سيب زمينی و گاهی هم ساچمه پلو که همان عدس پلوست با گوشت چرخ کرده يا سويا است.
قند و چای را بسيار دير به دير می دهند. ميوه هم به ندرت ماهی يک بار يک سيب يا پرتقال آن هم فقط يک عدد برای هر نفر.
در اين پيمانکاری حقوق از ساير جاها پايين تر است. سه ماه است که کارگران حقوق نگرفته اند. بيمه کارگران را در حد حداقل حقوق رد می کنند. اگر کارگر هنگام کار بيمار شود او را به درمانگاه کنسرسيوم می فرستند و هزينه درمان را از حقوق او کسر می کنند.
هيچ امکانات ورزشی يا خدمات ديگر وجود ندارد . فشار کار بر کارگران آنقدر زياد است که عده ای از آنان در خوابگاه به مواد مخدر روی می اورند. کارگران اکثرا خوزستانی ، چهارمحالی و شمالی هستند. تعداد معدودی هم عربند.