یکشنبه 31 اردیبهشت 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

آیا محمد خاتمی سرمایه ملی مردم ایران است؟ ناصر مستشار

شعر زیر از دیوان شمس (غزلیات) از شاعر جهان شمول یعنی مولوی بیانگر روشن حال و روز کسانی هست که همچنان به اصلاح حکومت اسلامی از طریق شرکت در انتخابات امیدوارند!

بارها به همه خوش باوران اصلاحات حکومتی تاکید شده است که آنها آب در هاونگ می کوبند اما آنها تاکنون نپذیرفته اند وهمچنان به اصلاح رژیم اسلامی باور دارند!

نگفتمت مرو آنجا که آشنات منم
در این سرای فنا چشمه حیات منم
نگفتمت که به نقش جهان مشو راضی
که نقش بند سراپرده ی رضات منم
نگفتمت که چو مرغان به سوی دام مرو
بیا که قوت پرواز و پر و پات منم
نگفتمت که تو را راه زنند و سرد کنند
که آتش و تپش و گرمی هوات منم
نگفتمت که صفت های زشت بر تو نهند
که گم کنی که سر چشمه بقات منم
اگر چراغ دلی، دان که ره کجا باشد
وگر خدا صفتی، دان که کدخدات منم

علی مطهری سپاه پاسداران را متهم به دخالت در انتخابات کرد

مردم ایران برای دو بار به محمد خاتمی بیست میلیون رای دادند تا او به وعده هایش بسیار زیبا اما توخالی خود عمل نماید!

بیشتر کشورهای جهان از محمد خاتمی به حمایت برخاستند تا او به خواسته های مردم ایران پاسخ مثبت دهد اما خاتمی با تواضع به مقام معظم رهبری به همه خواسته های داخلی و خارجی با یک ریشخند تاریخی ـ همه را بازی گرفت!

براستی سرمایه ملی چه تعریفی می تواند داشته باشد؟چه شخصیتی می تواند واقعا یک سرمایه ملی برای یک ملت باشد؟شاخص های سرمایه ملی را چگونه می توان تعین کرد و به چه کسانی چنین اصطلاحی براستی برازنده هست. خدمات محمد خاتمی تا چه اندازه یست که بتوان به وی لقب سرمایه ملی داد.گاندی برای جهانیان یک سرمایه جهانی هست چرا که توانست استعمار کهنه را در هندوستان پایان بخشد و آن کشور را بسوی سعادت و دمکراسی هدایت نماید. اما آیا خمینی که سرنگونی نظام پادشاهی را در ایران در انقلاب اسلامی پنجاه و هفت رهبری نمود نیز به لحاظ تاریخی یک شخصیت وسرمایه ملی هست؟ چرا گاندی به یک شخصیت تاریخی وملی تبدیل گردید اما خمینی بدین مقام دست نیافت؟

آیا محمد خاتمی تاکنون با همه وعده شکنی ها ی پی در پی توانسته هست به جایگاه رفیع دکتر محمد مصدق بعنوان یک شخصیت ملی دست یابد که به وی نیز مقام سرمایه ملی داد!

خدمات خاتمی چیستند که بتوان وی یک سرمایه ملی لقب داد. خاتمی تنها عامل شکست و یاس و ناامیدی و محور حفظ نظام و استبداد نهادینه در ایران بوده است.

یک انسان معمولی حتما نباید در عرصه سیاست شجاع باشد اما یک شخصیت سیاسی که وارد کارزار سیاست شد باید از شجاعت کافی برخوردار باشد تا بتواند به وعده ها و قول های خود عمل نماید که متاسفانه آقای خاتمی از این قماش نیست.

همینکه خاتمی دور از چشم خبر گزاری ها و در شهر دماوند ونه در تهران به پای صندوق انتخابات رفت و به ادعای خویش فقط به جمهوری اسلامی رای داد ،خود نشانگر عدم صداقت نامبرده می باشد.مگر در دوازه اسفند سال 1390 مانند 12 فروردین 58 همه پرسی «جمهوری اسلامی آری یانه ؟» برگزار شده بود که محمد خاتمی به جمهوری اسلامی رای مثبت داد؟

پاسخ بسیار ساده و روان هست ،از آنجائیکه گاندی هیچگاه دست به کشتار مردم نزد وسر تمام قول های خود ایستاد و حتی استعمار پیر انگلیس رابا پیام های انسانی توانست به شکست بکشاند ـ بدین لحاظ به یک سرمایه ملی وجهانی تبدیل شد.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


اما در خمینی در مقایسه با گاندی در پاریس به مردم قول های فریبنده داد تا بتواند به قدرت جلوس نماید وسپس دست به خونریزی همان مردم زد!

خمینی چهار ماه بعد از قدرت: یك حزب! و آن فقط حزب الله!

«آب برق را مجانی می‌کنیم» آیت الله خمینی

پس از به زمین نشستن هواپیما در فرودگاه مهرآباد وی با یک هلیکوپتر راهی "بهشت زهرا" شد و برای نخستین مرتبه از خاک کشورش مردم ایران را مورد خطاب قرار داد و گفت: «دلخوش نباشید که آب و برق را مجانی کنیم روحیات شما را عظمت می‌دهیم، شما را به مقام انسانیت می‌رسانیم. شما به معنویات احتیاج دارید، معنویات ما را بردند این‌ها، دلخوش به این مقدار نباشید که فقط مسکن میسازیم، آب و برق را مجانی میکنیم، اتوبوس را مجانی می‌کنیم، دلخوش به این مقدار نباشید، روحیات شما را عظمت می‌دهیم، شما را به مقام انسانیت می‌رسانیم.»

اما آیا همه آن وعده عملی شد ،یا مردم ایران سیه روزی گرفتار آمدند؟

در چشم حقیقت خاک مپاش

«شماری از فعالان ملی – مذهبی و همچنین نهضت آزادی ایران، در باره انتخابات اخیر مجلس نهم بیانیه ای صادر کردند. در این بیانیه، از جمله آمده است:

ما همچنان آقای خاتمی را یکی از سرمایه های اجتماعی و ملی مردم خود می دانیم»

خاتمی با جدائی دین و حکومت به شدت مخالفت می ورزد وهمچنان در زندان اندیشه های قهقرائی سیر و سیاحت می کند اما مردم که از حکومت اسلامی به ستوه آمده اند ،بدرستی تشخیص داده اند که باید به نظام این جهانی و دمکراتیک گام بردارند!

حجت اسلام خاتمی برای حفظ صیا نت روحانیت به تاکتیک موذیانه ائی روی آورده است.نامبرده پرچم مبارزه به اصطلاح با تحجررابدست خویش گرفته است ومی خواهد در میان مردم محبوبیت گذشته خود راهمواره زنده نگه دارد وبه تمام یاران روحانی خویش سفارش نموده است که از پذیرش پست ومقام دردولت فعلی پرهیز نمایند تا اپسوزیون قانونی خود را تشکیل دهد.جلب نظر کشورهای خارجی در همین راستا صورت می گیرد!
آیاآقای محمد خاتمی شخصیت فرهیخته ائی است.سئوال اساسی اینجاست که آقای خاتمی خود را شاگرد چه کسی می داند و خود را به کدام نظام سیاسی ملزم و وفادار می داند که اینک به سرمایه ملی تبدیل شده است؟ برهیچ کس پوشیده نیست که آقای خاتمی خود را مرید خمینی وحافظ نظام عقب مانده اسلامی می داند. پس آقای خاتمی ادامه دهنده راه خمینی می باشد.آقایان ملی و مذهبی برای آنکه ثابت نمایند دمکرات هستند ابتدا باید ثابت کنند که هیچ اعتقادی به خمینی ندارند اما درجای دیگردردمکرات بودن خودهنوز به خاتمی که شاگرد خمینی هست اقتدا می کنند و اورا سرمشق خوبی برای دمکراسی می دانند که همه اینها جای شبهه وتنقاض دارد.

بنا بر اظهارات ملی ومذهبی ها، آنها با بیانیه خود نشان داده اند که آماده اند تا باردیگر به حمایت از رژیم اسلامی برخیزند و همان خطای خونبار سالهای گذشته را تکرار نمایند.روشنفکر ایرانی نه با خودش صادق است نه با مردم!!اینکه مردم ایران دیگر به حرف های روشنفکران اعتمادی ندارند از همینجا سر چشمه می گیرد.روشنفکر ایرانی هنوزبابت علت شرکت وهمکاری با ملایان در انقلاب ارتجاعی واسلامی توضیح نداده است تا بتواند اعتماد مردم را باردیگر به خود جلب نماید.روشنفکر ایرانی یکبار علت شکست وفاجعه انقلاب اسلامی را در نا آگاهی مردم می داند وبار دیگر در مولفه های دیگر که هیچگاه منطقی و مستدل نبوده است خود را بسیار هوشمند به تصویر می کشد اما حاضر هست از همان سوراخ قبلی گزیده شود.روشنفکر ایرانی با ناآگاه خطاب کردن مردم می خواهد خود را آگاه جلوه دهد اما" مچش" در پیشگاه ملت باز می شود چراکه همان مردم را همین روشنفکران به زیر رهبری روحانیت کشاندند.پس ابتدا به ساکن خود روشنفکران نا آگاه بوده اند نه مردم باملاحظات کوتاه به گفتارهای آقایان ملی ومذهبی ودیگران که شگفت زده ازانتخابات اخیروتبعات سیاسی آن شده اند ودر رابطه با دوره جدید که با حاکمیت فاشیست اسلامی به رهبری محمود احمدی نژاد برمیهنمان آغاز شده است نشان ازدرهم ریختگی بی انتها وروان پارگی سیاسی واجتماعی مردم ایران را حکایت می کند، همه آزادیخواهان چه در خارج وداخل در انتظار یک تحول بنیادی واساسی بسر می برند ؟اینکه عناصر عقب مانده ائی همچون احمدی نژاد می توانند در میهن ما به یکه تازی بپردازند نشانه از کم کاری روشنفکران ایرانی در عرصه روشنگری و دین زدائی ریشه دوانده است


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016