سه شنبه 23 خرداد 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

مشکلات زنان گريز‌ناپذير است، گفت‌وگوی آمنه شير‌افکن با ژاله شادی‌طلب مدير گروه سابق مطالعات زنان دانشگاه تهران در مورد حذف اين رشته

روزنامه شرق ـ ژاله شادی‌طلب، جامعه‌شناس و مدير گروه اسبق مطالعات زنان دانشگاه تهران معتقد است که اگرچه رشته مطالعات زنان به رشته مطالعات زن در اسلام تغيير نام داده اما مادامی که ماهيت پرسشگرانه آن وجود داشته باشد اين رشته در ايران کارآيی خواهد داشت. فراموش نکنيد که عنوان رشته در زمان اصلاحات هم همين مطالعات زن در اسلام بود اما دانشکده‌های مختلف شيوه‌های تدريس متفاوتی را اتخاذ کردند و نسلی از دانشجويان مطالعات زنان در آن موقع تربيت شد که اگر از توان آنها در قوه‌قضاييه و ديگر نهادهای مرتبط استفاده می‌شد، تاثير شگرفی بر سياستگذاری‌های حوزه زنان در ايران داشت اما به هر شکل به باور من تغيير شگرفی در اين رشته به وجود نيامده و راه‏اندازی مقطع دکترای آن در دانشگاه تربيت مدرس نيز می‌تواند اتفاق مثبتی باشد.

شما سه سال مديرگروه مطالعات زنان دانشگاه تهران بوديد. تحليل‏تان از تغييرات به‌وجود آمده در اين رشته چيست؟



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


به هر شکل تغييرات به‌وجود آمده در اين رشته تابعی از تغييرات و بازنشستگی‏ها و تعديل استادان در دانشگاه‌هايی است که اين رشته را تدريس می‌کردند. از دانشگاه تهران گرفته تا دانشگاه علامه و الزاهرا(س). که البته همه اين‏ها ريشه در سياستگذاری‌های کلان در حوزه علوم انسانی دارد.

در ارتباط با سرفصل‏های آموزشی چطور؟
زهرا شجاعی، رييس مرکز امور زنان رياست‌جمهوری و معصومه ابتکار، معاون رييس‌جمهوری در دوران اصلاحات در تدوين اين رشته نقش داشتند و تا آنجايی که در ذهنم مانده در خواست آنها نيز تدوين سرفصل‎های همين مطالعات زنان در اسلام بود، چيزی درست شبيه به آنچه امروز در دانشگاه تربيت مدرس در دستور کار قرار گرفته است.
اما آن موقع به دليل حضور شهلا اعزازی در دانشگاه علامه، محور مطالعات زنان با گرايش خانواده تدريس شد و در دانشگاه تهران نيز تلاش کرديم تا بدون هيچ گرايشی مطالعات زنان را تدريس کنيم. دانشگاه الزهرا نيز چون در مقطع کارشناسی خانواده دانشجو می‏پذيرفت، همين گرايش را به کارشناسی ارشد منتقل کرد.

اگر هيچ گرايشی را در دانشگاه تهران تدريس نمی‌کرديد، سرفصل‏های درسی‌تان چه بود؟
من از همان ابتدا با اينکه بخواهيم برای رشته مطالعات زنان گرايش تعريف کنيم، مخالف بودم. نخستين گروه از دانشجويان مطالعات زنان در دانشگاه تهران نيز در همين گرايش خانواده جذب شدند چراکه آن موقع آقای «دکتر ساروخانی» در راس کار بودند.
اما بعدها که گروه مطالعات زنان مستقل شد توانستيم به طور مستقل تنها به سرفصل دروس مطالعات زنان بپردازيم. نظر من اين بود که دانشجوی مطالعات زنان بايد هم تاريخ اديان بخواند و هم از اسلام بداند و اساطير و هنر.
در کنارش تحليل جامعه شناختی داشته باشد و با نظريه‌های فمنيستی معاصر آشنا باشد.حتی اگر رويکرد ما مبتنی بر نقد اين نظريه‌ها باشد، نخست بايد محورهای آن در مطالعات زنان تدريس شود. متاسفانه ما از اين اهداف بسيار فاصله گرفته‌ايم و اصولا شش واحد نظريه‌های فمينيستی در مطالعات زنان دانشگاه تهران هم امروز حذف شده است.

در دوران رياست خانم «صادقی فسايی» بر گروه مطالعات زنان دانشگاه تهران؟
بله، ايشان از همان روزهای نخستی که به رياست گروه انتخاب شدند، اعلام کردند که مطالعات زنان رشته‌ای غربی بوده و به ما تزريق شده و در واقع در مخالفت از ادامه کار اين رشته سخن گفتند و مطالعات زنان در دانشگاه تهران از وضعيت مستقلی که داشت به زير‌مجموعه‌ای از دانشکده علوم اجتماعی در آمد. به هر شکل همين که امروز با وجود مخالفت‏ها، اين رشته هنوز در ايران دانشجو می‏پذيرد به از حذف آن است. وقتی دانشجو باشد، يعنی روحيه پرسشگری وجود دارد و وقتی پرسشگری و روحيه انتقاد در دانشجو به وجود آيد آن وقت ديگر سرفصل‎ها تعيين‌کننده نيست و سواد دانشجو می‌تواند بر سرفصل‏های تعيين شده، پيشی‌گيرد.
خوشبختانه امروز اينترنت هم به کمک دانشجويان آمده و اگر جويای واقعيت باشند می‌توانند با مطالعه متون انگليسی و دريافت‌شان از رهاوردهای جديد مطالعات زنان در جهان به برآيندی از وضعيت زنان در جامعه ايران و اسلام دست يابند. اين کار غيرممکن نيست اما تلاش مضاعفی از سوی دانشجويان را می‌طلبد.

قرار بود که دانشجويان اين رشته در برخی مراکز و نهادها به عنوان مشاور و کارشناس مشغول به فعاليت شوند، اما گويی که اين مساله کاملا فراموش شده است.
بله. هدف از تاسيس رشته مطالعات زنان تربيت نسلی از دانشجويان کارشناس در حوزه مسايل زنان بود تا بتوانند هم به امور پژوهشی بپردازند و هم در رسانه‌ها مسايل زنان را ترويج دهند و در کنارش در نهادهای مختلف به عنوان مشاور و کارشناس حضور داشته باشند که در راس آن حضور فارغ‌التحصيلان مطالعات زنان در قوه‌قضاييه در دستور کار بود که متاسفانه همه اينها به فراموشی سپرده شده و خيلی از فارغ‌التحصيلان اين رشته در حوزه‌های غيرمرتبط مشغول به کار شده‌اند.

سال گذشته زمزمه‎هايی مبنی بر حذف اين رشته بود و حالا رشته مطالعات زنان در مقطع دکترا راه‏اندازی شده است. ريشه اين تناقض در چيست؟
مساله شايد تناقض هم نباشد. موضوع اين است که مسايل زنان اين روزها برای مسوولان آنقدر حياتی است که نمی‌توانند آن را انکار يا حذف کنند. به هر شکل اگر بخواهيم قرائتی اسلامی از زن ارايه دهيم بايد دست‌کم خودمان گفتمانی داشته باشيم. بنابراين به باور من مشکلات زنان برای جامعه ما از صرف مشکل به مساله ارتقا يافته و قابل حذف نيست.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016