مگر بيل به کمرمان خورده، طنزی از اسد مذنبی
آيت الله ناصر مکارم شيرازی با اشاره به اعدام ۱۸ ايرانی در عربستان گفت: اگر در طول تاريخ وحشیتر از مفتی های وهابی کسی را پيدا کرديد من به شما جايزه میدهم!
جهت روشن شدن اذهان خصوصی(اذهان عمومی فعلا ازاين واکنش هاج وواج است) و يافتن پاسخی برای اين موضع شجاعانه به سراغ يک کارشناس اعدام رفته ايم تا ما را روشن کند.
***
ما- سلام برادر
کارشناس – اجمالتيم
ما- چمنتيم
ما- می خواستم از واکنش آيت الله مکارم برايمان تعريف کنيد
کارشناس – آی گفتی، از خوشحالی کلی شربت و شيرينی پخش کرديم
ما- عجب هموطنان عزيزمان را درعربستان گردن زده اند آنوقت شما شربت و شيرينی پخش کرده ايد؟
کارشناس – نخير جواد! بخاطر اعتراض شجاعانه حضرت آيت الله مکارم شيرازی که مثل مختار خروج کردند و زدند توی دهان دولت آل سعود شربت و شيرينی پخش کرديم
ما- پس تشريف بردين صفا سيتی
کارشناس – بعله، جناب آيت الله نشون دادن که مفتی های سعودی بايد از روی نعش ايشون رد بشن!
ما- می شه ما را روشن تر بفرماييد
کارشناس - بيا اين شعله زرد رو بخور روشن شی
ما- اين چيه با دارچين رو شعله زرد نوشتين؟
کارشناس - تبت يدا ابی لهب/ بريده باد دست فهد
ما- فهد که خيلی وقته مرده؟
کارشناس – فهد مرده، قافيه که نمرده
ما- ميگم اگه يه کاسه از اين شعله رزدا رو بفرستين برا دولت عربستان مطمئنا هنگ می کنن
کارشناس – کوفت بخورن
ما- خب چطور شد که حضرت آيت الله رفتن تو سايت آل سعود؟ چون معظم له هميشه با دنده سنگين حرکت می کردند؟
کارشناس- عرض به حضور سرکار، از لحاظ دل نازکی آيت الله مکارم اِندِشه
ما – ای وَل
کارشناس- يعنی بطور کلی با خشونت مخالفن، حتی ميگن که يه بار چند تا مرغ و خروس توی حياط منزل با هم دعواشون شد و همديگه رو لت و پار می کنن و معظم له اينقدر نارحت می شن که فتوای قتل همه شونو صادر می کنن!
ما- بعدش چی شد؟
کارشناس- آقايی که شما باشيد، سور مفصلی دادند و سرسفره با اشاره به مرغهای پخته خطاب به سورچرانان حرفه ای فرمودند، با خشونت که مخالفيم هيچی، خشونت طلبان را می خوريم.
ما- اينطور که شما می فرماييد مثل اينکه جناب آيت الله مکارم نديد بديد تشريف دارن، مرد حسابی تو مملکت خودمون روزی ده نفر رو دار می زنن و ما شنيديم که يکی از تفريحات سالم حضرات تماشای مراسم اعدامه!
کارشناس- شاسکول، گفتم ايشون از خون و خونريزی بدشون مياد، به همين دليله که ما افراد رو دار می زنيم!
ما- ببخشيد ما زياد تو باغ نيستيم
کارشناس- تقصير نداری سوپر قلعه
ما- به هرحال ميگن همسايه از همسايه ارث می بره
کارشناس – ولی از قديم گفتن چراغی که بخانه رواست ...
ما – درست می فرماييد عرف ديپلماتيک حکم می کرد قبل از گردن زدن از شما اجازه می گرفتن
کارشناس – دمت گرم چون ما بيل به کمرمون نخورده
ما- احتمالا ديدن سرتون شلوغه، روشون نشده به شما زنگ بزنن، ميگم چطوره اجساد رو تحويل بگيريم و با برگزاری يه تشييع جنازه مفصل بزنيم تو دهن آل سعود؟
کارشناس – نميشه، چون برای پس دادن جنازه ها پول شمشير طلب می کنن!
ما- حالا مگه چقدر ميشه؟
کارشناس- بی انصافا خيلی دندون گردن، با يه شمشير صد نفر رو گردن می زنن ولی موقع تحويل اجساد از هر نفر پول يه شمشير طلب می کنن
ما- شما هم پول طناب از خانواده های اعدامی می گيرين؟
کارشناس – در هر صورت شما اگه داری بده چون حضرت آيت الله ازاين پولا ندارن
کارشناس – ميگم چطوره بقيه آيت الله ها هم قلق ها شون رو بشکنن و پول بذارن روی هم بلکه بتونيم...
کارشناس – آقايونی که اسم بردی قلق ندارن آی کيو
ما- صندوق قرض الحسنه هاشونو بشکنن؟
کارشناس – نميشه
ما- حسابهای دلاری چی؟
کارشناس – اون پولها امانته، مال آقا امام زمانه
ما- اگه ندارن پس چطور می خواستن جايزه بدن؟
کارشناس – بچه پاستوريزه می خواستن چهار رکعت نماز شب و يک مفاتيح الجنان جايزه بدن، شيرفهم شد؟
ما- آخ آخ چرا می زنی؟ نزن جان مادرت...آخ....
کارشناس – می زنم تا دفعه ديگه سوال نامربوط نکنی... وايسا کجا داری درميری؟
ما- دارم ميرم به جايزه بگيرای فيلم های وسترن بگم بيخودی به خودتون زحمت ندين...