وقتی دنيا منزوی می شود! طنزی از اسد مذنبی
۱
رهبر و مجلس و کج گراها - که اشتباها راست گرايان ناميده می شوند- نشستند و حساب کردند چه خاکی به سر بريزند تا به دنيا نشان دهند که اين شماييد که منزوی هستيد چون ما که خوشبختانه هيچ رقم منزوی نيستيم. می گويند دربان بيت رهبری خيلی منطقی نطق می کنه که ای فادِر، " دنيا " خيلی بی ارزش تر از اين حرفاست و بهتره که ما بفکر آخرت باشيم و خلاصه گور فادِرِ دنيا. اين سخنان ادبيانه حاضران ساده زيست را آنقدر به وجد مياورد بطوری که جلسه با خوشحالی و بشکن بهم می خورد. گويا جناب دربان هم اين وسط انعام خوبی دشت می کند. اما قضيه به همينجا ختم نمی شود و دنيا دوستان بهانه می گيرند که درسته که حرف دربان بيت رهبری قانونا فصل الخطابه اما حجت شرعی نداره. بادمجان دورقاب چين ها اين حرف را توی هوا می قاپند و ضمن کوبيدن مشت محکمی به دهان دربان، خيال برشان می دارد که شايد منظوراز حجت شرعی، نظر مبارک مقام ولايت باشد. اما دنيا دوستان با زيرکی اعلام می کنند، البته که نظر رهبر حجته اما چون در نظام اسلامی کار از محکم کاری عيب می کنه بنابراين واجبه که استخاره بشه. و سرانجام بعد از بيست بار که استخاره خوب ميايد، مصوبه ضرب شصت به دنيا تصويب می شود.
۲
از آنطرف دنيا که کلا منزوی شده بود بدليل ممنوعيت ماهواره خبر نداشت که اون تو چه خبره و تا اومد بخودش بجنبد از پرس تی وی شنيد که سفارت انگليس و باغ قلهک اشغال شده و اشغال کنندگان درحال پيشروی هستند. رهبران دنيا از ترس اينکه نکند جنگ جهانی سوم شروع شده و آنها بی خبر مانده اند، شروع کردند به هارت و پورت و صدور "قحط نامه" واز اين صحبت ها و خطاب به جمهوری اسلامی اعلانيه نوشتند که اخوی، مدعی اصولگرايی هستی اما داری کارِخلاف اصول انجام ميدی! ولی چون جوابی دريافت نکردند معلوم شان شد که نه اين تو بميری ها از اون تو بميری ها نيست، و يحتمل که کار بجای باريک بکشيد و نظام اسلامی آنها را واقعا به انزوا بکشاند! و تصميم گرفتند دسته جمعی تشريف بروند دارالخلافه تا هم از انزوا در بيايند و هم از نزديک ببينند چی بسردنيا آمده!
۳
درحالی که رهبران دنيا دمِ در سفارت انگليس روی تلی از خاکستر نشسته اند و درحالی که جناب بان کی مون، سران نظام را قسم می دهد که بگويند چی شده؟ پوتين خان که تازه از ختم سوتلانا دختر خدابيامرز استالين برگشته از رهبر نظام می پرسد: نکنه سفارت بريتانيا کار خلاف اصول ديپلماتيک انجام داده؟ رهبر جواب ميدهد: ابدا، ما که اعتقادی به ديپ لماسی نداريم چون ما به ديپ ملاسی معتقديم. پوتين با اشاره به بطری های خالی مشروب جلو سفارت سوال می کند، نکنه بدمستی کردن و شما ناراحت شدين؟ رجب طيب خان می پرد وسط و می گويد، يه زنگ می زدين که اينا هر شب مشروب ميخورن و داد و هوار می کشن خودم تنبيه شون می کردم. و با اشاره به صور قبيحه و وسايل لهو ولعب سوخته می افزايد مثل اينکه اون تو خيلی خبرا بوده! احمدی نژاد با دلخوری جواب ميدهد: داش رجب حريم خصوصی افراد برا ما خيلی محترمه! سفير چين می پرسد، شايد سفارت انگليس جريمه ميلياردی باغ قلهک رو نپرداخته؟ جنتی جواب ميده، نه به جون تو، پول چرک کف دسته رفيق! سفير چين به بان کی مون می گويد نگفتم اينا به ماديات اهميت نمی دن! بيل گيتس ضمن تاييد حرفهای سفير می گويد، درسته همين دو سه ماه قبل اون يارو سه هزار ميليارد پولشونو برداشت و دِ در رفت و اينا ککشون نگزيد! رئيس صندوق بين المللی اسکناس گفت: حق با بيل گيتسه، خودم شنيدم رهبر ندا داد صداشو درنيارين! بيل گيتس جواب داد آخه سه هزار ميليارد در مقابل ثروت اينا پولی نيست! پوتين جلو مقام رهبری زانو می زند و خواهش می کند که بيش از اين باعث انزوای اين بدبخت بيچاره های يک لاقبا نشود. رهبر با خجالت خطاب به حاجی جواد لاری جانی می گويد تو بگو من روم نمی شه. لاری جانی جواب می دهد: منم روم نمی شه. بان کی مون با خنده می گويد دست بردار داش جواد جنابعالی تو شورای حقوق بشر بدتر از اينا بارِ ما کردی! لاری جانی به اخوی تعارف می کند: داداش شما کوچکترين شما بفرما! داداش علی می گويد در شان رييس مجلس نيست با اينا دهن به دهن بشه! ناگهان رسايی نماينده خيلی اصولگرا می پرد وسط و می گويد اگه بگم دلخور نمی شين؟ رهبران دنيا با خوشحالی می گويند نع خير! و رسايی فاش می کند که: اشغال سفارت بريتانيا دهن کجی به آقازاده هايی است که در انگليس تحصيل می کنند!!! ناگهان پوتين رو می کند به ملکه بريتانيا که زير سايه چنار نشسته و می گويد نگفتم اينا آدمای نجيبی اند و با کسی دشمنی ندارن؟ ملکه بريتانيا درحالی که از جايش بلند می شود ضمن خداحافظی می گويد حالا که معلوم شد اين فقط يه دعوای جناحی بوده صلوات ختم کنين و صورت همديگه رو ببوسين، ماهم حلال کرديم!