پنجشنبه 2 شهریور 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

تحریم هراسی یا تبرئه سران جمهوری اسلامی؟ مجتبی واحدی

مجتبی واحدی
حتی اگر حکومتی با کفایت و کم فساد در ایران حاکم بود از ماههای آینده تأثیر تحریم ها بر زندگی روزمره مردم مشاهده می شد.اما بدون تردید هیچیک از بحران های اقتصادی، کمبود ها و عدم تعادل ها در بازار تا چند هفته قبل ارتباطی با تحریم های جدید نداشته و هر نوع تلاش برای بزرگ نمایی نقش تحریم ها در مشکلات اقتصادی کنونی، تنها موجب انحراف افکار عمومی از مسبب اصلی گرانی ها و کمبودها خواهدبود

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


مجتبی واحدی - بی بی سی

به موازات تشدید تحریم ها علیه جمهوری اسلامی، اظهار نظر پیرامون این پدیده و پیامد های آن نیز اوج گرفته است. عده ای معتقدند تحریم های هوشمند و حساب شده علیه «کسب ثروت توسط سران حاکمیت»، مؤثرترین راه برای مسئولیت پذیر کردن رهبر جمهوری اسلامی و یاران اوست. مثلاً موافقان تحریم نفت می گویند دسترسی سران جمهور ی اسلامی به ثروت ناشی از صادرات نفت از یکسو موجب یارگیری در عرصه بین المللی از طریق تشکیل « جبهه حکومت های ماجراجو» می شود و از سوی دیگر این امکان را برای جمهوری اسلامی فراهم می نماید تا ازطریق واگذاری پروژه های بزرگ در بخش انرژی ایران به قدرت های نوظهور اقتصادی، حمایت آن قدرت ها از رفتار جمهوری اسلامی در عرصه بین المللی را جلب نماید . در عرصه داخلی هم کسب در آمدهای نفتی فرصتی در اختیار مدیریت نظام قرار می دهد تا با عملی ساختن راه حل های کوتاه مدت و البته پر هزینه، اذهان عمومی را از بی کفایتی ها و مفاسد روزافزون در بالاترین سطوح نظام منحرف نماید و در واقع افشای پیامدهای این مفاسد و بی کفایتی ها را به تعویق بیندازد حتی اگر این تعویق موجب تشدید بحران ها در آینده های دور و نزدیک شود.

در مقابل، عده ای دیگر بر این باورند که تشدید تحریم ها نمی تواند به « پایداری نظام جمهوری اسلامی »‌ضربه ای مؤثر بزند در حالی که زندگی روزمره ایرانیان را مختل خواهد نمود. دغدغه این گروه از« مخالفان تحریم » ستودنی است همانطور که استدلال های گروه نخست هم قابل تأمل می باشد . اما در این موضوع نیزهمانند سایر پدیده های مرتبط با ایران نگاه بسیاری از تحلیل گران ایرانی با نوعی افراط همراه است. در جبهه موافقان تحریم کسانی به صورت مطلق از تحریم ها حمایت می کنند و به پیامدهای آن بر زندگی روزمره هموطنان نمی اندیشند . در میان مخالفان تحریم هم « افراط »‌تا آنجا پیش رفته که عده ای خواسته یا ناخواسته نقش وکیل مدافع سیاست مداران و مدیرانی را ایفا می کنند که تاکنون تنها بخشی از مفاسد و بی کفایتی های آنها افشا شده است.

من بر این باورم که رفتار هردو «گروه افراطی» ادرس غلط در اختیار مردم ایران می گذارد وآنان را در انتخاب راه صحیح برای « حد اقل رساندن مشکلات کوتاه مدت »‌و «‌چاره اندیشی ی دراز مدت »‌با ابهام، واهمه و بی عملی مواجه خواهد ساخت.
دراین میان، گروه نوظهوری تلاش می کند اولاً تحریم را با جنگ در کنار هم قرار داده واین دو ابزار را حلقه های ناگسستنی از یک زنجیر معرفی نماید. ثانیاً فروپاشی نظام جمهوری اسلامی یا حتی تضعیف آن را معادل «‌فروپاشی و تجزیه » ایران قرار دهد. بخش دوم از ادعای این گروه که به نظر می رسد اصلی ترین سخن آنهاست می تواند با سه نگاه مورد بررسی قرار گیرد . نخست پذیرش ادعای کسانی است که معتقدند برخی ابراز مخالفت ها با تحریم و تلاش برای القای «ملازمه اجتناب ناپذیر جنگ و تحریم » تنها با هدف نجات بخشی سران نظام از وضعیتی است که به خاطر هم زمانی «‌بحران مشروعیت در داخل »‌و « تحریم های گسترده در خارج »‌با آن روبروشده اند .نگاه دوم مبتنی بر این فرضیه است که گروهی از منتقدان اگرچه به وضعیت فعلی معترضند اما مایل به فروپاشی کلی نظام نیستند زیرا به گمان ایشان پس از فروپاشی کامل، شانس « اصلاح طلبان حکومتی » برای رسیدن به حکومت با شانس سایر نحله های اپوزیسیون تفاوتی ندارد . بر مبنای این نگاه، در شرایط فعلی که حاکمیت به شدت تحت فشارهای داخلی و خارجی است بخشی از اپوزیسیون که به اصلاح طلبان حکومتی نزدیک تر است ترجیح می دهد چراغ سبز به حاکمیت نشان دهد و با جدا نشان دادن خود از کسانی که خواهان تغییرات ساختاری در حکومت هستند امکان سهم گیری از قدرت را برای خود فراهم نمایند . اما نگاه سوم، متضمن خوش بینی کامل به ‌«افراطی ترین مخالفان تحریم » است و این مخالفت را ناشی از نگرانی حقیقی نسبت به مشکلات اقتصادی و پیامدهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اخلاقی آن می داند . به گمان من هر یک از نگاههای سه گانه فوق، متکی به دلایل و شواهدی است اما هریک ازاین سه نگاه که درست باشد برخی مخالفت های اخیر با تحریم و پیامدهای آن به گونه ای صورت می گیرد که مهم ترین نتیجه آن تبرئه حاکمیت جمهوری اسلامی در خصوص وضعیت اقتصادی که اکثریت ایرانیان از ن رنج می برند . واضح تر بگویم ! اوج گیری برخی مخالفت ها با تشدید تحریم های اقتصادی علیه جمهوری اسلامی با آشکار شدن جلوه های جدیدی از مشکلات اقتصادی مردم ایران هم زمان شده در حالی که همه می دانند مشکلات مورد نظر، هیچ ارتباطی با سری جدید تحریم ها که هنوز به صورت واقعی عملیاتی نشده، ندارد. موضوع مشخص در این مورد، سوژه بین المللی « مرغ » است . ( بین المللی از این جهت که رسانه های بزرگ جهانی، بیش از حد معمول به وضعیت مرغ در ایران پرداخته اند . اخیراً‌هم یکی از سیاستمداران نه چندان متعادل لبنانی از جمهوری اسلامی خواسته به جای دخالت در سوریه، بحران مرغ در داخل ایران را حل کند).

نکته ای که برخی مخالفان تحریم در تحلیل های اخیر خود از آن غفلت می کنند آنست که تقریباً تمام گرانی های اخیر، قبل از اراده قدرت های بزرگ جهانی برای تشدید تحریم ها بوده است. حتی سوژه «مرغ»‌ که هم اکنون به عنوان «نماد گرانی» در رسانه ها و محافل مورد توجه قرار دارد نمی تواند به صورت مستقیم و حتی غیر مستقیم از دور جدید تحریم ها ـ تحریم نفتی ـ تأثیر گرفته باشد . لذا الزام اکثریت مردم به تجدید نظر در« سبد عمومی خرید خود» که در دو سه سال اخیر بارها تکرار شده، هیچ ارتباطی باتحریم هایی که در یک سال گذشته مورد بحث قدرت های جهانی قرار گرفته و تصمیم نهایی برای اعمال آن هم به کمتر از دوماه قبل باز می گرددندارد.

البته حتی اگر حکومتی با کفایت و کم فساد در ایران حاکم بود از ماههای آینده تأثیر تحریم ها بر زندگی روزمره مردم مشاهده می شد.اما بدون تردید هیچیک از بحران های اقتصادی، کمبود ها و عدم تعادل ها در بازار تا چند هفته قبل ارتباطی با تحریم های جدید نداشته و هر نوع تلاش برای بزرگ نمایی نقش تحریم ها در مشکلات اقتصادی کنونی، تنها موجب انحراف افکار عمومی از مسبب اصلی گرانی ها و کمبودها خواهدبود. همین امر می تواند تنظیم روابط فعلی بسیاری از مردم با حاکمیت فعلی یا تصمیم گیری آنها نسبت به آینده را تحت تأثیر قرار دهد . این نکته تقویت کننده دیدگاه کسانی است که تنها هدف برخی «‌مخالفان صد در صدی »‌تحریم را کمک به بقای نظام جمهوری اسلامی به هر قیمت می دانند . باز هم تکرار می کنم انگیزه قشر وسیعی از« مخالفان تحریم »ستودنی است . حتی بر این باورم که گروه دیگری از مخالفان تحریم در کنار نگرانی های خود برای معیشت مردم، با این دغدغه نیزمواجهند که مبادا تحریم های اقتصادی موجب فاصله گیری بیشتر اقتصاد ایران از وضعیت استاندارد شود که نتیجه آن افزایش دخالت نیروهای نظامی ـ امنیتی در اقتصاد، گسترش رانت خواری و نهایتاً‌افزایش کوتاه مدت اقتدارِ سرکوبگران خواهد بود .اما حتی اگر « تحریم هراسی ها» با این هدف صورت بگیرد نمی توان انکار کرد که تبلیغات گسترده در خصوص تأثیر تحریم ها بر معیشت ایرانیان، خواسته یا ناخواسته به نظام حاکم کمک می کند تا خود را از مسئولیت بی کفایتی ها و مفاسدی که منجر به تحمیل انواع مشکلات اقتصادی به مردم شده است تبرئه نماید.

به هرصورت اکنون به نظر می رسد بهترین راه برای رفع ابهام ها واتهام ها، شفاف سازی مواضع کسانی است که در هفته های اخیر بر حجم تبلیغات خود درخصوص تحریم ها افزوده اند . یکی از نویسندگان ایرانی مقیم خارج از کشور، اخیراً در مقاله ای « حمایت اپوزیسیون خارج نشین از تحریم ها»‌را غیر اخلاقی دانسته است زیرا به باور او «‌موافقان خارج نشین تحریم » بدون آنکه خود متحمل رنجی شوند از تحریمی حمایت می کنند که فشار آن زندگی ایرانیان مقیم داخل را مختل خواهد کرد. همین فرد در مناظره گونه ای که در آبانماه ۱۳۹۰ با حضور من و او در رادیو فردا برگزارشد چنین اظهار داشت:« صنعت نفت ایران به شدت نیازمند سرمایه گذاری خارجی و تکنولوژی مدرن است. این کارها یعنی سرمایه گذاری خارجی و فروش تکنولوژی مدرن باید منوط شود به رعایت حقوق بشر در ایران » . اکنون می توان این سؤال را مطرح کرد که اگر تحریم ها تنها از زاویه خسارت های مستقیم به مردم ارزیابی شود به نظر نویسنده مورد نظر، کدام گونه از تحریم خسارت بیشتری به مردم ایران وارد می کند : «پیشنهاد او برای تحریم سرمایه گذاری در صنایع نفت و گاز»‌که نتیجه آن کاهش تدریجی تولید، ازبین رفتن فرصت های شغلی و کاهش درازمدت مدت در آمدهای کشورـ حتی پس از تغییر ساختاری یا عملکردی در نظام ـ خواهد بود یا « تحریم مقطعی خرید نفت ایران »؟ انکار نمی کنم که تحریم خرید نفت، می تواند بر زندگی روزمره ایرانیان به صورت کوتاه مدت اثر بگذارد ؛ اگرچه این اثر را در حدی نمی دانم که برخی مخالفان تحریم از آن سخن می گویند . زیرا به باور من، بخش عمده در آمد نفتی ایران هم اکنون صرف بلند پروازی های بی حاصل و آزار دهنده در داخل و خارج از کشور می شود و سهم واقعی مردم ایران ازدرآمدهای نجومی نفت، بسیار کمتر از چیزی است که در تبلیغات رسمی کشور وجود دارد . ضمن آنکه اختصاص بخش قابل توجهی از درآمد نفتی ایران به برخی هم پیمانان بدنام جمهوری اسلامی همچون بشار اسد، نهایتاً می تواند هزینه های اقتصادی و سیاسی جبران ناپذیر به ایرانیان تحمیل نماید.

با عنایت به آنچه در سطور بالا آمد پیشنهادی به فعالان ایرانی مقیم خارج از کشور دارم که رسانه های آزاد در اختیار آنهاست و از منابع اطلاعاتی متنوعی بهره مند هستند . آنها می توانند فضای دوقطبی و غیرواقعی موجود پیرامون تحریم ها را بشکنند . در حال حاضر متأسفانه یک قطب تلاش می کند تنها گزینه های موجود را « تحریم و جنگ » یا « تن دادن به تداوم حاکمیت فعلی » معرفی کند . گفتار برخی افراد که در این طیف قرار می گیرند به گونه ای است که نتیجه تردید ناپذیر آن، نسبت دادن همه مشکلات اقتصادی به تحریم ها و تبرئه سران جمهوری اسلامی از مسئولیت خود در قبال فشارهایی است که هم اکنون اغلب ایرانیان با آن مواجه هستند . قطب دوم به صورت صد درصدی از تحریم ها حمایت می کند بدون آنکه در خصوص تأثیرات مستقیم یا غیر مستقیم آن بر زندگی روزمره و اقتصاد کلان کشور، سخنی بگویند.

تحلیل گرانی که هم اکنون بیش از هر چیز پیرامون تحریم سخن می گویند به جای این تمرکز می توانند تحلیل دقیقی از شرایط اقتصادی ایران ارائه نمایند و به این طریق در انتخاب راه صحیح به جمعیت کثیری از ایرانیان کمک کنند. این تحلیل باید «دستپاچگی فعلی حاکمیت در برابر تحریم ها را با شعار های تحریک آمیز و اقدامات زیان بار ی مقایسه نماید که در طول سالهای گذشته صورت گرفته است ». زیرا نمی توان تأثیر آن شعارها و رفتارها بر گسترده تر شدن تحریم را نادیده گرفت .
موضوع ضروری دیگر در تحلیل جامع از وضعیت اقتصادی ایران، ارزیابی واقعی از تأثیر تحریم ها بر اقتصاد عمومی و خانوار ومقایسه آن با پیامدهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و اخلاقی است که تداوم حاکمیت فعلی بر جامعه ایران تحمییل می کند. نهایتاً‌ در این تحلیل بایستی مسیر طی شده در اقتصاد ایران حد اقل در دو دهه گذشته مورد بررسی قرار گیرد . این تحلیل به بسیاری از مردم برای ارزیابی منصفانه تر نسبت به شرایط فعلی و نیز به انتخاب دقیق تر آنها در آینده کمک خواهد کرد . اگرچه معتقدم گروهی کثیری از ایرانیان، با درک صحیح از فاکتورهای مؤثر بر زندگی خانواده ها از مدت ها قبل تصمیم خویش را گرفته اند که نشانه های سیاسی آن را می توان در نحوه حضور آنان در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ و سپس انتخابات مجلس نهم مشاهده نمود .در سر دیگر ماجرا، قدرت های بزرگ جهان هم برای اعمال سیاست های خود منتظر استقبال یا مخالفت تحلیل گران ایرانی نخواهد ماند
.آنها امروز بر تصمیم خود برای تحریم، استوار ایستاده اند. روزی هم که با گرفتن امتیازات مورد نظر خویش، تصمیم به مصالحه با حکومت جمهوری اسلامی بگیرند به توصیه «نویسنده ایرانی ضد تحریم » هم توجهی نخواهند کرد و با چشم پوشی از نقض گسترده حقوق بشر در ایران، قرار دادهای بزرگ با صنعت نفت ایران منعقد خواهند نمود . اما نحله های گوناگون اپوزیسیون ایرانی، با تحلیل دقیق و صادقانه از وضعیت اقتصادی ایران، خواهند توانست اطمینان هموطنان خود و اعتماد صاحب نظران، روشنفکران و رسانه های بی طرف خارجی را جلب نمایند . این اطمینان و اعتماد به کار روزی خواهدآمد که قدرت های خارجی بخواهند منافع ملت ایران را به قیمت امتیاز گیری از حاکمیت ضعیف جمهوری اسلامی قربانی کنند . در آن روز فریاد رسای اپوزیسیون حقیقت طلب و غیر سازشکار ایران، می تواند موج مؤثری در سراسر جهان ایجاد نماید. این حرکت همچنین مردم را در یافتن پاسخ به این پرسش یاری خواهد کرد که « تحریم هراسی » ها برای ایمن سازی مردم از پیامدهای تحریم است یا به دنبال راهی برای «تبرئه »سران حاکمیت جمهوری اسلامی است؟


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016