سه شنبه 4 مهر 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

آن سوی اين هياهو! يادداشت حسين شريعتمداری درباره بازداشت فائزه و مهدی هاشمی


از حضرت امير عليه السلام است که «وقتی پاسخ ها -درباره يک موضوع- درهم و فراوان می شود، جواب درست و صحيح از نظرها پنهان می ماند». حکمت ۲۴۳ نهج البلاغه.
اين روزها، بازگشت و بازداشت مهدی هاشمی و دستگيری فائزه هاشمی که پيش از آن صورت پذيرفته بود به يکی از مسائل جنجالی روز تبديل شده و حجم انبوهی از اظهارنظرهای متفاوت و گاه متضاد را در داخل و خارج کشور به دنبال داشته است. رسانه های بيگانه و نوچه های نشان دار آنها، از اين ماجرا با عنوان حرکتی عليه آيت الله هاشمی رفسنجانی ياد می کنند که تضعيف و تخريب شخصيت ايشان را نشانه رفته است! برخی از مدعيان اصلاحات و اصحاب فتنه ۸۸ نيز با همين ساز همصدا شده اند و از سوی ديگر، توده های مردم و کسانی که دل در گرو اسلام و انقلاب دارند، اين اقدام را نشانه و نماد «عدالت» مورد انتظار از دستگاه قضايی کشور می دانند و در فاصله اين دو نقطه، اظهارنظرها و تفسير و تحليل های ديگری نيز ديده و شنيده می شود که نهايتا به يکی از دو ديدگاه ياد شده نزديک است. از اين روی ماجرای مورد اشاره را می توان يکی از مصاديق کلام-بخوانيد هشدار- حضرت اميرعليه السلام تلقی کرد که ادامه آن به مخفی ماندن حقيقت و جابه جايی پندارها و انگاره ها با «واقعيت» می انجامد و حال آن که راه کار منطقی برای برون رفت از اين ترافيک -به ظاهر- سنگين در همان کلام حضرت آمده است، کنار زدن پرده های اوهام و مشاهده واقعيت به گونه ای خالی از ابهام و در اين باره گفتنی هايی هست.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


۱- بازداشت مهدی هاشمی بعد از بازگشت به ايران در پی اسناد و شواهد فراوانی صورت گرفته است که از مجرم بودن او حکايت می کند. بنابراين وظيفه قانونی و تعريف شده دستگاه قضايی کشور که در تمامی نظام های حقوقی و قضايی دنيا نيز به کار گرفته می شود، بازداشت و محاکمه اوست. از اين روی در بازداشت مهدی هاشمی بعد از بازگشت به ايران، کمترين نقطه مبهم و نکته پيچيده و غيرقابل فهمی وجود ندارد و نمونه های ديگری از اين دست بارها اتفاق افتاده و خواهد افتاد. آيا کسانی که در اين ماجرا دست به هياهو زده و می زنند بر اين باورند که دستگيری يک مجرم و يا متهم به ارتکاب جرم، اقدامی غيرقانونی! بی سابقه! و بيرون از ضوابط و معيارهای تعريف شده قضايی است؟ به يقين پاسخ منفی است. پس اين همه جنجال و غوغا برای چيست؟!
۲- تنها تفاوت آقای مهدی هاشمی با ساير مجرمان فراری آن است که ايشان فرزند يکی از مسئولان عالی رتبه نظام يعنی حضرت آيت الله هاشمی رفسنجانی است. تفاوت ديگری هم در ميان است؟! پاسخ اين پرسش نيز منفی است. بنابراين آيا غوغاسالاران معتقدند که عدالت، تنها درباره کسانی که از خانواده مسئولان برجسته نظام نباشند قابل اجراست و فرزندان و منسوبان مسئولان محترم بايد از اين قاعده قانونی مستثنی باشند؟! اگر چنين عقيده قرون وسطايی و سخيفی ندارند- که متاسفانه دارند، ولی آشکارا ابراز نمی کنند!- با استناد به کدام دليل منطقی، قانونی و مردم سالارانه، در اعتراض به بازداشت مهدی هاشمی جيغ بنفش می کشند؟!
۳- دستگيری خانم فائزه هاشمی نيز براساس و با استناد به يک روال قضايی روشن و خالی از ابهام صورت گرفته است. ايشان به جرم اثبات شده اخلال در امنيت کشور، محاکمه و به ۶ماه زندان محکوم شده است. آيا از نظر غوغاسالاران، خانم فائزه هاشمی تنها به اين علت که فرزند آيت الله هاشمی رفسنجانی است بايد از محاکمه و مجازات در امان باشد؟! و چنانچه ميان ايشان و ساير متهمان با جرايم مشابه تفاوتی غير از انتساب وی به بيت محترم آقای هاشمی رفسنجانی تفاوت ديگری می بينند، بفرمايند اين تفاوت کجاست؟ و اگر انتساب به مسئولان محترم نمی تواند و نبايد باعث تبعيض و مانع اجرای عدالت باشد، پس جنجال آفرينی های اخير برای چيست؟!
۴- می گويند، اين اقدام دستگاه قضايی با هدف تضعيف و تخريب شخصيت آيت الله هاشمی رفسنجانی صورت پذيرفته است! که در اين باره بايد گفت؛
الف: آيا دستگيری فرزند حضرت آيت الله محمدی گيلانی که از قضا با دخالت خود ايشان صورت پذيرفت و اعدام وی را در پی داشت، اقدامی عليه شخصيت آن بزرگوار بود؟ و يا دستگيری فرزند مرحوم آيت الله مشکينی يا دستگيری منجر به اعدام فرزند حجت الاسلام والمسلمين حسنی- از پيشگامان شجاع و برجسته انقلاب اسلامی- دستگيری و زندانی شدن فرزند حضرت آيت الله خزعلی و... که در تمامی اين نمونه ها استقبال آن بزرگواران عزيز را نيز در پی داشت، با هدف تضعيف و تخريب آنان صورت پذيرفته بود؟! و آيا اين اقدامات به جايگاه رفيع و بلندمرتبه آنان، کمترين آسيب و خدشه ای وارد کرد؟! اين عزيزان بزرگوار کماکان در شمار اسوه های بلندمرتبه و مردان خداجوی انقلاب به شمار می آيند و برای ملت و انقلاب و نظام افتخارآفرين بوده و هستند.
ب: آيت الله هاشمی رفسنجانی بعد از محکوميت خانم فائزه هاشمی و در حالی که آقای مهدی هاشمی يک متهم فراری بود، از سوی رهبر معظم انقلاب به رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام که جايگاهی رفيع و بلندمرتبه در جمهوری اسلامی ايران است، منصوب شدند و هم اکنون بسياری از شخصيت ها و مسئولان نظام در جلسات سرنوشت ساز مجمع که به رياست ايشان تشکيل می شود حضور پيدا می کنند. ضمن اين که آيت الله رفسنجانی در بسياری از نشست های تصميم ساز و سياست پرداز نظام به عنوان يکی از مسئولان بلندمرتبه حضور فعال دارد. بنابراين، صرفنظر از برخی مواضع قابل انتقاد و سوال برانگيز ايشان، آنچه از سوی نظام درباره آيت الله رفسنجانی حتی بعد از محکوميت يکی از فرزندان و فرار يکی ديگر صورت پذيرفته، تلاش برای حفظ حرمت و جايگاه وی بوده است. اکنون بايد از جنجال آفرينان پرسيد ادعای آنان درباره بازداشت فرزندان آقای هاشمی که هدف از آن را تضعيف و تخريب شخصيت وی قلمداد می کنند، با کدام دليل و شاهد و قرينه قابل قبول است؟! و اگر ياوه می گويند- که می گويند- چرا بر طبل بدصدای تضعيف و تخريب آيت الله هاشمی می کوبند؟!
ج: فائزه هاشمی که نقش فعالی در فتنه ۸۸ داشت به جرم اقدام عليه امنيت ملی به ۶ماه زندان محکوم شده است و اين در حالی است که يکی از برادران بسيجی به جرم اهانت به وی بازداشت، محاکمه و به ۸ ماه زندان محکوم شده است و در اين دو ماجرا، نکته ای نهفته است که نمی توان به آسانی از کنار آن گذشت. بسيجی ياد شده به جرم اهانت به فائزه هاشمی - که البته قابل دفاع نيست- به ۸ ماه زندان ولی خانم فائزه هاشمی به جرم اقدام عليه امنيت کشور و همدستی و همراهی با فتنه گران به ۶ ماه حبس- يعنی ۲ ماه کمتر- محکوم می شود. قصد قياس در ميان نيست ولی بايد از غوغاسالاران پرسيد اگر بازداشت دختر آيت الله رفسنجانی با هدف تضعيف پدر ايشان صورت گرفته است، چرا اهانت کننده به فائزه هاشمی بايد به ۸ ماه حبس محکوم شود؟ محکوميت خانم فائزه هاشمی به جرم اقدام عليه امنيت نظام- که حفظ آن به قول حضرت امام اوجب واجبات است- صورت گرفته و محکوميت آن برادر بسيجی به جرم اهانت به خانم فائزه هاشمی. بنابراين منطقی تر و قابل باورتر آن است که جنجال آفرينان به دستگاه قضايی خرده بگيرند که چرا حفظ حرمت دختر آقای هاشمی رفسنجانی را بر حفظ حرمت نظام ترجيح داده است؟! نه آن که اين اقدام قوه قضائيه را تضعيف جايگاه آيت الله رفسنجانی قلمداد کنند!
۵- براساس يک خبر موثق، بازگشت مهدی هاشمی به درخواست شخص آيت الله هاشمی رفسنجانی و با اطلاع ايشان از بازداشت و محاکمه وی صورت گرفته است و اين همراهی رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام دقيقا همان نکته ای است که دشمنان بيرونی و برخی از دنباله های داخلی آنان را به خشم آورده، يکشنبه شب گذشته- دوم مهرماه- بی بی سی، شبکه دولتی انگليس، که می دانست بازگشت و بازداشت مهدی هاشمی، رشته های آنان را پنبه خواهد کرد، آرزوی خود را در قالب اين خبر پخش کرد! که؛ «ورود اعلام شده مهدی هاشمی، پسر اکبر هاشمی رفسنجانی از دوبی به تهران می تواند دريای سياست جمهوری اسلامی ايران را بار ديگر متلاطم کند»! و توضيح نداد که اين تلاطم در اردوگاه نوچه های انگليس پديد خواهد آمد- که آمد- يا در پهندشت سياست مقتدرانه ايران اسلامی؟! بی بی سی، هنگامی آرزوی خود را بر باد رفته ديد که ديروز آيت الله هاشمی رفسنجانی در ديدار با برخی از اعضای حزب موتلفه اسلامی تاکيد کرد؛ حساب فرزندان و عملکرد آنها از حساب شخص وی جداست و گفت در زمينه رسيدگی قضايی نيز، فرزندان خود را متمايز از ساير شهروندان نمی داند.
۶- و بالاخره در حالی که اقدام اخير دستگاه قضايی نماد و نشانه روشنی از تاکيد بر اجرای عدالت را آدرس می دهد، شواهد و قرائن بسياری- که به نمونه هايی از آن در خبر ويژه امروز کيهان اشاره شده است- حکايت از آن دارد که مديران بيرونی فتنه و دنباله های داخلی آنها از اين ماجرا به شدت آسيب ديده و در پی ايجاد «ميدان کاذب» با هدف ماهيگيری از آب گل آلود برآمده اند. و اين در حالی است که ماجرا در چارچوب قوانين نظام مسير طبيعی خود را طی می کند و بايد هوشيار بود که برخی از کم توجهی ها در برخی از اظهارنظرها به اين مسير روشن آسيبی نرساند.

حسين شريعتمداری


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016