پنجشنبه 13 مهر 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

قطعه چینان پازل رهبر از احمدی نژاد تا رفسنجانی، مجتبی واحدی

مجتبی واحدی
امروز بیش از همیشه، فشارهای بین المللی و تحریم های سیاسی و اقتصادی، وضعیت غیر قابل تحمل برای نظام ایجاد نموده است. در این شرایط، به نظر می رسد رهبر جمهوری اسلامی بار دیگر در اندیشه برگزاری انتخاباتی با حضور انبوه مردم است تا تلاشگران منتقد و مخالف حکومت را نسبت به تکمیل روند "مشروعیت زدایی" از نظام ناامید کند

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ویژه خبرنامه گویا

در اوج از هم پاشیدگی اقتصادی کشور و هم زمان با مجموعه فشارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که بیش از هرزمان دیگر عرصه را بر ایرانیان تنگ کرده است نظام جمهوری اسلامی خود را برای اجرای مراسمی آماده می کند که آن را "انتخابات ریاست جمهوری یازدهم" می نامد. زمینه چینی برای این مراسم در حالی به دغدغه اول سران جمهوری اسلامی تبدیل شده که هنوز ابهامات مربوط به انتخابات بیست و دوم خرداد ۸۸ برجاست و اخیراً تعدادی از فعالان سیاسی فراخوانده شده اند تا در کنارانبوه زندانیان انتخاباتی، احکام حبس خود را تحمل نمایند. در مقابل، متهمان اصلی حوادث انتخاباتی همچون سعید مرتضوی نه تنها نگران مجازات نیستند بلکه در موقعیتی بالاتر از زمان انتخابات، قرار دارند. 

اما این همه ماجرا نیست.

امروز بیش از همیشه، فشارهای بین المللی و تحریم های سیاسی و اقتصادی، وضعیت غیر قابل تحمل برای نظام ایجاد نموده است. در این شرایط، به نظر می رسد رهبر جمهوری اسلامی بار دیگر در اندیشه برگزاری انتخاباتی با حضور انبوه مردم است تا تلاشگران منتقد و مخالف حکومت را نسبت به تکمیل روند "مشروعیت زدایی" از نظام ناامید کند. اوهمچنین مایل است با نمایش حضور انبوه مردم در انتخابات، قدرت های خارجی را به استحکام موقعیت خویش مطمئن سازد و راه را برای مصالحه با آنان باز نماید.

 رهبر جمهوری اسلامی به خوبی درک کرده است که اغلب دولت های غربی، از اینکه امتیازات سخاوتمندانه جمهوری اسلامی هم اکنون به صورت انحصاری به جیب روسیه و چین سرازیر می شود احساس نارضایتی می کنند. آن دولت ها می دانند که بهترین شرایط برای امتیازگیری از ایران، وجود حکومتی مانند حکومت فاسد و بی رمق فعلی است اما انعکاس گسترده حوادث و جنایات پس از انتخابات ایران، رسانه های بین المللی و افکار عمومی جهانیان را بر علیه نظام جمهوری اسلامی شورانده است و مصالحه با این حکومت، امکان پذیر نیست مگر آنکه توده های مردم و برخی منتقدان سرشناس، در فعالیت انتخاباتی حاضر شوند و به این طریق، حداقل بخشی ازمشروعیت زایل شده حکومت به آن برگردد. رهبر جمهوری اسلامی برای رسیدن به هدف خود و کشاندن مردم به پای صندوق های رأی، پازلی طراحی کرده که دو گروه مسئولیت تکمیل آن را به عهده دارند. گروه نخست، مزد بگیران و امربران رسمی و شناخته شده رهبر هستند که با اشاره ای، تکلیف خود را انجام می دهند. اما در تنظیم پازل جدید، رهبر بیش از آن که به امربران رسمی و پیروان چشم وگوش بسته خود دل ببندد در انتظار نقش آفرینی کسانی است که به ویژه در سه سال اخیر، از منتقدان کلیت حاکمیت یا اجزایی از آن بوده اند یا به تدریج به این جمع پیوسته اند.

او ظاهرایقین دارد که گروه دوم، دقیقاً همان کاری را خواهند کرد که مورد انتظار رهبر جمهوری اسلامی است. توقع او، کمک دو گروه فوق الذکر برای تکمیل پازلی است که متضمن تصویری نا خوشایند و آزار دهنده از وضعیت کنونی کشور خواهد بود. 

در تکمیل این پازل، محمود احمدی نژاد به دنبال قرار دادن دستِ «هاشمی رفسنجانی، صادق و علی لاریجانی، برادران قاچاقچی سپاه، نمایندگان مجلس که با فشار دادن یک دکمه، مدرک تحصیلی گرفته اند» و دهها دست دیگر در گوشه گوشه این پازل است تا ثابت کند در تصویر ناخوشایند فعلی، محمود احمدی نژاد و دولت او، نقشی نداشته اند. در مقابل، هاشمی رفسنجانی برای آنکه رفتار غیر دوستانه رهبر با خود را جبران کند به دنبال چیدن قطعاتی در این پازل است که رد پای محمود احمدی نژاد را در خلق وضعیت نابسامان فعلی کشور اثبات نماید. رفسنجانی بدان امید است که با قرارداد پازل تکمیل شده در برابر چشمان مردم، زمینه حذف جریان و تفکر احمدی نژادی از عرصه مدیریتی کشور فراهم شود. ضمن آنکه او گمان می کند مردم به یادخواهند آورد "آنکس که به اذعان رهبر، بیش از دیگران به او نزدیک بوده است موجب همه نابسامانی ها مفاسد در کشور شده است". برادران لاریجانی هم در حال تکمیل پازل رهبر هستند. آنها در دور اول ریاست احمدی نژاد بر دولت، بارها تحقیر شده و ناچار بوده اند بر تخلفات و گردنکشی های او چشم بپوشند.

اما اکنون چراغ سبز لازم را دریافت کرده اندو مشغول قراردادن قطعاتی در پازل رهبر هستند که یاد آور نقش احمدی نژاد در رسوایی ها و افتضاحات سال های اخیر است. 

پازلی که رهبر جمهوری اسلامی طراحی کرده و تکمیل کنندگان آن،  موافقان، تعدادی از مخالفان و یخشی از منتقدان  حکومت هستند به گونه ای است که نهایتاً هیچ ردپا یا اثر انگشتی از رهبر در آن وجود ندارد. حتی رفتار و گفتار قطعه چینان این پازل به گونه ای است که گویی در خلق وضعیت کنونی کشور که تصویر آن در پازل سفارشی مشاهده می شود، رهبر نقشی نداشته است. مثلاً وقتی خاتمی می خواهد شرایط کشور را تبیین کند این ادعا در سخنانش وجود دارد که "سطح بالای کشور از بعضی اتفاقات، ناراضی است". او همچنین عمل به توصیه های رهبر را موجب وحدت می داند.

هاشمی رفسنجانی اجرای تدابیر رهبر را خواستار می شود زیرا به ادعای غیر صادقانه او، موجب خروج کشور از بحران های داخلی و انزوای خارجی است. احمدی نژاد برای زندانی شدن مشاور خود، دل می سوزاند اما او هم در ادعایی فریب کارانه، می گوید "ناراحتی بزرگ تر، اتهام توهین جوانفکر به رهبر علیرغم عشق و شیفتگی او به آیت اله خامنه ای است ".احمدی نژاد با گفتن این سخن به دنبال تخریب چهره قوه قضائیه در نزد رهبر است اما برداشت  بخشی از عوام، آن خواهد بود که عده ای در قوه قضائیه برای بدنام ساختن رهبر، شیفتگانش را با مشکل مواجه می سازند. احمدی نژاد که در شش سال از دوره ریاست خود بر دولت،  بیشترین بهره را از حمایت همه جانبه نهادهای نظامی و امنیتی برده و بیشترین امتیازات سیاسی و اقتصادی را به آنها داده، در گوشه دیگری از پازل رهبر ردپای نهادها و خبر گزاری های امنیتی و نظامی را برای مردم آشکار می سازدتا ناکامی های دولت خویش را ناشی از زورگویی و کارشکنی نظامیان، نشان دهد.

نظامیان هم در تکمیل پازل رهبر، نقش آفرینی می کنند. آنها که کمتر از چهار سال قبل با صراحت از تداوم ریاست جمهوری احمدی نژاد حمایت می کردند اکنون سردمدار مبارزه با جریان انحرافی شده اند و با ایما و اشاره و گاه با صراحت، از حضور احمدی نژاد در رأس آن جریان سخن می گویند. 

اکنون می توان نگاهی دیگر به پازلی انداخت که قطعات آن در حال تکمیل شدن است. در این پازل، عده ای " ردپای احمدی نژاد" را در نابسامانی ها می بینند، گروهی "دست رفسنجانی" را در مفاسد و آشوب ها پیدا می کنند، حزب الهی ها " ادعای خود باختگی خاتمی وعقب نشینی های او در برابر غربی ها" راموجب عقب ماندگی کشور تلقی خواهند کرد، عده ای دیگر نقش برادران لاریجانی در شکست و ناکامی های دولت  را خواهند دید و نهایتاً مسئولیت آتش زدن به ثروت های کشور از طریق رانت خواری های سیری ناپذیر و ارتکاب قاچاق، به گردن نهادهای نظامی و امنیتی می افتد که احمدی نژاد پس از شش سال برخورداری از حمایت ایشان، اکنون آنها را "برادران قاچاقچی" می نامد. رسانه های وابسته به همین نهادها هم،  به دروغگویی در خصوص دولت و مخفی ساختن رانت خواری های نهادهای متبوع خود متهم خواهند بود. اما ظاهراً در هیچ قسمتی از این پازل،اثری از رهبر و اقدامات او دیده نخواهد شد. در واقع امید  رهبر آنست که هر گروه از مردم، در حین مشاهده تصویر غم انگیز کشور، به فراخور علاقه مندی های خود  و متناسب با نگرانی های خویش  قطعات خاصی از پازل را مورد توجه ویژه قرار می دهند وبرای پاکسازی تصویر از همان قطعات به فکر چاره جویی خواهند بود زیرا سر وصداهای بی سابقه ای که تکمیل کنندگان پازل به راه انداخته اند به اکثر تماشاگران، اجازه نخواهد داد کلیت تصویر را مورد توجه قرار دهند و نقش انکار ناپذیر رهبر در آن را مشاهده نمایند.


اگر رهبر در تکمیل این پازل ـ به دست دیگران - موفق شود به هدف خود که تشویق عوام الناس ـ وحتی برخی خواص جدید البصیره - برای شرکت در انتخابات است موفق خواهد شد  زیرا بسیاری از مردم به این نتیجه خواهند رسید که راه نجات از وضعیت فعلی، اجرای در خواست خاتمی و رفسنجانی برای عمل به توصیه ها یا اجرای تدابیررهبر است که تنها مانع آن دولت بی کفایت احمدی نژاد است و با انتخاب رئیس جمهورخردمند و غیر ماجراجو، این مانع برطرف خواهد شد. عده ای هم سخنان برادران لاریجانی را باورمی کنند که قانون گریزی ها و گردن کشی های احمدی نژادموجب همه گرفتاری هاست واگر این بار، مردم چشم خود را برای انتخاب رئیس جمهور قانونگرا باز کنند بخش عمده ای از مشکلات حل خواهد شد. تبلیغات احمدی نژاد و یارانش هم عده ای را قانع خواهد کرد که با شرکت در انتخابات و گزینش کسی که گفتمان او از سایر کاندیداها به دولت دهم نزدیک تر است راه نیمه تمام احمدی نژاد را تکمیل کنند.

البته بر مأموران مستقیم رهبر حرجی نیست. آنها باید همان کاری را بکنند که دستور آن از سوی رهبر صادر شده است. اما آنچه موجب تعجب می باشد رفتار و گفتار کسانی است که در تمام سالهای گذشته، منتقد سیاست های کلی حکومت بوده اند. آنها با رفتار فعلی خود به رهبر کمک می کنندتا با برگزاری انتخاباتی نسبتاً قابل قبول، مهم ترین مشکل نظام در داخل و خارج را برطرف کند و به دست "تدارکاتچی  جدید"، ولایت مطلقه خویش را بر همه شئون کشور اعمال نماید. این همراهی با رهبر، همچنین موجب خواهد شد که حد اقل برای مدتی وضعیت غیر قابل تحمل کنونی کشور تحت الشعاع سرگرم سازی های انتخاباتی قرار گیرد. دستاورد سوم این وضعیت برای رهبر آنست که گروههایی از مردم، نقش آفرین اصلی در رسوایی ها و نابسامانی های کشور که اختیار گسترده و بدون پاسخگویی رهبر است را فراموش نمایند و به امید آمدن رئیس جمهوری جدید بنشینند.

توقع عده ای از این مردم از رئیس جمهور بعدی آنست که «خواسته خاتمی و رفسنجانی را اجابت نموده وتوصیه های رهبر را آویزه گوش خود نماید»، گروهی دیگر از اوخواهند خواست  « با توجه به هشدار های برادران لاریجانی، به قانون شکنی ها و گردن کشی های احمدی نژادی پایان دهد» و  «هشدارهای نهادهای نظامی در خصوص خطر جریان انحرافی را جدی بگیرد»، گروهی دیگر به دنبال شناسایی کاندیدایی خواهند بود که « راه مورد ادعای احمدی نژاد برای مقابله با بردران قاچاقچی سپاه و برادران زمین خوار لاریجانی رار ادامه دهد » و نهایتاً‌  پر سر وصدا ترین  شرکت کنندگان در انتخابات، به دنبال رئیس جمهوری خواهند بود که « از تسلط مرعوبینی همچون خاتمی بر دولت، جلوگیری نماید». 

کسانی که اکنون مشغول تکمیل پازل رهبر هستند به خوبی می دانند که حتی به فرض برگزاری انتخابات آزاد ـ فرض نزدیک به محال ـ رئیس جمهور منتخب از هیچ اختیاری برای اعمال وعده ها وسیاست های خویش برخوردار نیست.

آنها توضیح نمی دهند کدام نشانه از تغییر در گفتمان یا گفتار زیاده خواهانه رهبر، آنها را تشویق می کند تاذهن مردم را برای اجرای خواسته خامنه ای آماده سازند؟آیا کوچک ترین نشانه ای از آمادگی رهبر برای کاهش دخالت های روزافزون در امور اجرایی، تقنینی و قضایی قابل مشاهده است؟

کسانی که اخیراً بر سرعت خود برای تکمیل پازل رهبر افزوده اند با چشم بستن بر نقش غیر قابل انکارخامنه ای  در نابسامانی ها، مفاسد و کژی ها در واقع چراغ سبزی به او نشان می دهند تا بدون هیچگونه نگرانی همچنان به دخالت های خودخواهانه و مخرب خود ادامه دهد. او قاعدتاً امیدوار است که چهار سال دیگر،  باز هم عده ای مستخدم رسمی در کنار گروهی داوطلب ـ که در دوره ۹۲ تا ۹۶ نقش منتقد جزئی یا کلی را بازی می کنند ـ وظیفه طراحی و تکمیل پازل ۹۶ را به عهده بگیرند. اما با اطمینان می توان گفت علنی بودن رسوایی ها و زخم خوردن اکثریت قریب به اتفاق مردم از سیاست های نابخردانه و خودخواهانه رهبر، شکست او در اجرای این  سناریو را قطعی ساخته است. به طوری که در نمایش انتخاباتی سال ۹۲، اکثریت قابل توجهی از مردم، به جای نگاه جزئی به پازل طراحی شده رهبر، به کلیت آن نگاه خواهند کرد ودر جای جای تصویر غم انگیز ایران، ردپا و اثر انگشت خامنه ای  را مشاهده خواهند نمودو نام قطعه چینان بی مواجب پازل رهبر را در کنار مأموران مستقیم و مواجب بگیر او قرار خواهند داد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016