شنبه 6 آبان 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

زنان زندانی امنيتی: صدای نيمی از جامعه، شهلا فروزانفر

مدرسه فمينيستی: اخبار تحريم و جنگ کابوس روزهايمان شده، آن هم در شرايطی که همه واحدهای مدنی خاموش و تمام رسانه های جامعه به بهانه های واهی تعطيل شده اند. اما آثار تحريم و وضعيت «نه جنگ و نه صلح» عريانتر از آنست که کسی خود را به بی خبری بزند.

کافيست به مراکز درمانی، چه دولتی و چه خصوصی، مراجعه کنيم تا تا بی پناهی بيماران را به چشم ببينيم و حس کنيم که چگونه درد می کشند و درمانی ندارند.

از سوی ديگر بدون فراهم ساختن پيش زمينه های لازم و توسعه سخت افزاری، سيستم تعليم و تربيت ابتدايی را به ۶/۳/۳ تغيير دادند و همين باعث شده که وضعيت برخی از کودکان ابتدايی اسف بار شود. در واقع بخشی از کودکانی که می بايست از سيستم ابتدايی خارج می شدند، به خاطر اين تغييرات، هنوز در همان مدرسه مانده اند و به علت کمبود فضای آموزشی، کلاس های درس، ۳۰- تا ۴۵ نفره شده است. معلمان ابتدايی که عمدتا از زنان فهيم و زحمتکش جامعه هستند، به تنهايی ناچارند تحت فشارهای شديد، تلاش کنند تا سطح آموزش ابتدايی را همچنان حفظ کنند، بی آنکه هيچ اميدی به بهبود اين کمبودها داشته باشند.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


در اين ميان اما، شرايط جامعه ما متاسفانه به گونه ايست که کوچکترين انتقاد هم راهش به زندان های طولانی ختم می شود. بدون آن که مسئولان از خود بپرسند هدف از زندانی کردن افراد چيست؟ پيشگيری از تکرار جرم يا تنبيه فرد خاطی و يا عبرت برای ديگران؟

اما هيچ کدام از اهداف بالا، بازداشت زنان زندانی بندهای امنيتی در تهران و ساير شهرهای کشور را توجيه نمی کند! آنها هيچگونه جرمی مرتکب نشده اند که موجب آزار جامعه و مردم شده باشد. رفتارهای مدنی آنها در چارچوب آزاديهای مصرح در قانون اساسی کشور بوده است. و اغلب تلاش های آنان نيز در دفاع از منافع طبقات محروم جامعه بوده يا در حيطه فعاليت های صنفی شان قرار داد... آنان تنها تغيير اندکی را خواستار شده بودند.

اين زنان با عبور از روزمرگی، برای زندگی بهتر نه برای خود که برای ديگران قدم برداشته اند، و از اين رو نه تنها شايسته تنبيه نيستند، بلکه بايد مورد احترام باشند. فلسفه عبرت آموزی جامعه از عملکرد آنها نيز موضوعيت ندارد.

گسست جامعه از حاکميت، به وسيع ترين حد خود رسيده است. اين فاصله و گسست، با گسترش سوء مديريت ها و رشد بی سابقه غارت اموال عمومی، درحال فزونی است.

تهديد به تشديد تحريم ها، اخبار روزمره شده است. برای خروج از اين بحران، راه های متعددی پيش روست...

می توان مردم را پشت سر نداشت و با غرب به سازش رسيد. اما هرگز تضمينی وجود ندارد که خواست های بی انتهای آنها تمامی داشته باشد يا به تصميمات خود وفادار بمانند. اما بی گمان، نتيجه بلند مدت انتخاب اين راه، گسترش شورش های کور مردمی خواهد بود.

راه ديگر مراجعه به مردم و شنيدن صدای آنهاست. و احترام به نمايندگان مدنی اقشار مختلف اجتماع قدم اول است. در اين صورت هر مذاکره ای از موضع قدرت و با پشتيبانی مردمی، به کاهش بحران کمک خواهد کرد.

از سر دلسوزی برای مردمان بی صدای کشورم، پيشنهاد می کنم کليه زنان بندهای امنيتی بی قيد و شرط آزاد شوند. اين درحالی است که تجربه هم نشان می دهد که زندانيان زن در طول مرخصی خود، هيچ رفتاری مخالف جامعه يا قوانين کشور نداشته اند. حضور اين زنان فرهيخته در زندان درد بزرگيست و محروم ساختن آنها از ديدار فرزندانشان و اهل خانه به غايت بی عدالتی است. زنان زندانی، صدای بخشی از جامعه را که به علت فقدان امکانات مالی يا سطح دانش کافی يا عدم دسترسی به روابط اجتماعی و سياسی کشور نمی توانند صدايی داشته باشند، منعکس می سازند.

قدم بعدی می تواند آزادی نمايندگان کارگران باشند که آنها هم صدای همدردان خود را منعکس می کنند و...


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016