یکشنبه 21 آبان 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

دو پرسش دارم،آيا پاسخی داريد؟ سخنی با احزاب و گروه‌های سياسی ايران، الاهه بقراط

الاهه بقراط
اگر احزاب و گروه‌های سياسی ايران می‌خواهند از سوی مخاطبان جدی گرفته شوند، موظف‌اند، به اين دو پرسش، پاسخ دهند. من به اندازه يک رأی خود، از آنها پاسخ می‌خواهم! با دريغ کردن اين "رأی" بايد به احزاب و گروه‌های سياسی آموخت در برابر جامعه و سرنوشت کشور مسؤوليت بپذيرند! "مبارزه انتخاباتی" واقعی نه پس از جمهوری اسلامی بلکه پيش از آن آغاز شده و ميزان رأی فردای همه مدعيان سياست را تحليل و برنامه امروزشان تعيين می‌کند!

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


کيهان لندن ۸ نوامبر ۲۰۱۲
www.alefbe.com
www.kayhanlondon.com

نگوييد که اين نوشته‌ها را نمی‌خوانيد، می‌خوانيد! اين پُز که خود را بی‌خبر از «ديگران» نشان می‌دهد، دست کم امروز، از يک سو با واقعيت انتشار مکرر از جمله در فضای مجازی مطابقت ندارد و از سوی ديگر بيانگر نداشتن اعتماد به نفس است. پس با اين اطمينان که اين نوشته نيز دنبال می‌شود، دو پرسش با رهبران احزاب و گروه‌های سياسی ايران مطرح می‌کنم. منظورم همه هستند: از احزاب و گروه‌های قانونی، يعنی آنهايی که جمهوری اسلامی هنوز قلع و قمع‌شان نکرده و در ابواب جمعی خودش قرار می‌گيرند؛ نيمه قانونی مانند نهضت آزادی و جبهه مشارکت اسلامی و مجاهدين انقلاب اسلامی که نه رژيم می‌داند تکليف‌اش با آنها چيست و نه خودشان با خودشان! و سرانجام، غيرقانونی يعنی همه آنهايی که توسط حکومت اسلامی قلع و قمع و اساسا از صحنه سياست جمهوری اسلامی حذف شدند و عمدتا در خارج کشور به زندگی گياهی خويش ادامه می‌دهند و در داخل کشور، چه کسی را خوش بيايد يا نيايد، و يا چه کسی انکار بکند يا نکند، هواداران خودشان را دارند که در نخستين فرصت، دوباره به جنب و جوش در خواهند آمد تا به احزاب و گروه‌های «مادر» بپيوندند و اگر بتوانند، نقشی مثبت يا منفی در تحولات آينده بر عهده خواهند گرفت. اين همه ناشی از قانونمندی‌های اجتماعی است و نه ميل و علاقه، و يا انکار از سوی من و شما!

امروز همه «نظر» می دهند
در پاسخِ دو پرسشی که مطرح خواهم کرد، «نظر» نمی‌خواهم بلکه به دليل ادعاهايی که بيشتر اين احزاب و گروه‌ها مطرح می‌کنند، انتظار ارائه تحليل و برنامه دارم. وگرنه «نظر» را امروزه همه می‌دهند! اين نظردهی که به ويژه در سال‌های اخير به برکت تکنولوژی ارتباطات بيش از پيش گسترش يافته، صرف نظر از اينکه «نظر»ها چه محتوايی داشته باشند، به خودی خود پديده‌ای مدرن است. پديده‌ای که سبب ابراز وجود فرد می‌شود. گردنکشی «فرد» هويت يافته و مدرن است در برابر «توده» بی‌شکل و سنتی که هزاران سال مورد بهره‌برداری اربابان قدرت، اعم از دکانداران دين (کليسا و کنيسه و مسجد) و دولتمردان سياست قرار گرفته است. تلاش حکومت‌های استبدادی اعم از دينی و غيردينی، همگی برای برگرداندن «غولِ» فرد و خودآگاهی وی به درون شيشه «توده»ی ازخودبيگانه بوده و هست.
ابراز «نظر»، امروز، جدا از اينکه چه محتوا و چه سطحی داشته باشد، و جدا از اينکه کسی آنها را بخواند يا نخواند، و جدا از اين واقعيت که هزارهزار در زمانی بس کوتاه، محو شده و فراموش می‌شوند، به يک پديده همگانی در کشاکش‌های ناگزير دوران مدرن تبديل شده است. تنها در آنجا که «فرد» مرزهای «نظر» را زير پا می‌نهد و وارد عرصه تهمت و افترا و ناسزا می‌شود، در واقع پس‌مانده و رسوبات دوران سنتی و پيشامدرن را به نمايش می‌گذارد!
تهمت و افترا يکی از قديمی‌ترين ابزار غيرنظامی بشر در از ميان برداشتن و حذف «ديگری» است. از همين رو، جهان مدرن، پادزهر آن را در دستگاه حقوقی قرار داده است تا اگرچه نمی‌توان آن را به عنوان يک جرم همگانی از سوی دادستانی مورد شکايت قرار داد، ليکن به «فردِ مدرن» اين حق را داده تا عليه «فرد سنتی» و مهاجم که دست به سلاح تهمت و افترا برده است، به دادگاه شکايت کند. اين همه البته مستلزم اين است که آنچه بيان شده، نه تنها در حيطه «نظر» قرار نگيرد، بلکه به راستی نيز واقعيت نداشته و واقعا تهمت و افترا باشد! يعنی «افشاگری» و «روشنگری» نباشد، که در اين صورت، جای «نظر»دهنده به عنوان «فرد مدرن» و فرد افشادشده به عنوان «فرد سنتی» اساسا عوض می‌شود! آن وقت نه افشاگری و روشنگری، بلکه دروغ و حقه‌بازی است که آن هم يکی از قديمی‌ترين ابزار غيرنظامی تثبيت خود و ارعاب و حذف «ديگری» است! يک فرهنگ بيمار و ارتجاعی که متأسفانه بين افراد و احزاب سياسی ايران هميشه رايج بوده است. امروز اما از احزاب و گروه‌های سياسی، بسی بيش از «نظر» و يا «تهمت و افترا» و «دروغ و حقه‌بازی» انتظار می‌رود.
من نخست قصد داشتم در يک طرح زمان‌بندی شده، تلاش کنم به طور مستقيم با مسئولان احزاب و گروه‌ها تماس بگيرم. اما از يک سو ممکن است در عمل چنين چيزی ممکن نباشد، و از سوی ديگر هيچ تصوری از اينکه ممکن است چه پاسخی دريافت کنم و اين همه چه مدتی طول بکشد، نداشتم و در ضمن مايل بودم شما، خوانندگان و مخاطبان، نيز در جريان آن باشيد. پس تصميم گرفتم از يکی از مدرن‌ترين ابزار و روش‌ها استفاده کنم: طرح مسئله به طور صريح و شفاف در برابر چشم همگان و در يک رسانه‌ همگانی!

شما تحليل و برنامه ارائه دهيد!
پرسش نخست: شرايط کنونی ايران را چگونه ارزيابی می‌کنيد و تحليل شما از اين شرايط چيست؟
پرسش دوم بر اساس واقعيتی که حتا خود رژيم را نيز به اعتراف درباره حساسيت و بحرانی بودن شرايط وا داشته است، مطرح می‌شود:
راه حل شما برای گذار از اين شرايط و کاهش رنج‌های روزافزونِ اقتصادی و اجتماعی مردم و هم چنين تثبيت موقعيت ايران به عنوان يک عامل صلح و ثبات در منطقه و جامعه جهانی چيست؟
اگر احزاب و گروه‌های سياسی ايران، در داخل و خارج، تنها به «بازی سياسی» مشغول نيستند و واقعا خود را جدی می‌پندارند و می‌خواهند که از سوی جامعه و مخاطبان خود نيز جدی گرفته شوند، از هر عقيده و بر هر روشی که باشند، موظف بوده و هستند، بدون اينکه کسی از آنها بپرسد، به اين دو پرسش، پاسخ دهند. من اما به عنوان يک مخاطب و شهروند ايرانی که نمی‌خواهم کشورم ويران‌تر از آنچه اکنون هست، بشود، از آنها پاسخ می‌خواهم! به اندازه يک رأی خود، از همه آنها، چه در موافقت با رژيم و چه در مخالفت با آن پاسخ می‌خواهم!
تمام تلاش بايد در اين باشد که جامعه ايران به آن خودآگاهی فردی برسد که ديگر هيچ کس و هيچ گروهی، هرگز اين «يک رأی» را به آسانی به دست نياورد! همه اينها بايد مجبور شوند دست از شعار بردارند و شعور سياسی خود را به نمايش بگذارند! اگر آنها نتوانستند چيزی به فرد بياموزند، اين فرد به قدرت رأی خود که از ايشان دريغ خواهد کرد، به آنها خواهد آموخت نه در برابر حکومت، بلکه در برابر جامعه و سرنوشت کشور مسؤوليت بپذيرند!
شما احزاب و گروه‌های قانونی که بيشترين بار مسئوليت شرايط کنونی و همه خطراتی که ايران را تهديد می‌کند بر شانه‌های انحصارطلب و سلطه‌جوی شماست، و شما احزاب و گروه‌های «نيمه قانونی» که در «خندقی» افتاده‌ايد که خودتان به دور جمهوری اسلامی حفر کرديد تا ناراضيان درون آن بيفتند، چه تحليل و برنامه‌ای نه برای نجات رژيم بلکه برای ايران داريد؟
چه تحليل و برنامه‌ای غير از آنچه داريد که سی و چهار سال در هيبت جمهوری اسلامی تجربه شد و شرايط کشور را به آنجا رساند که امروز هست؟
چه ايده‌ای به غير از سکوت و خاموشی و بی عملی و سر خم کردن در برابر سياست‌هايی داريد که اقتصاد و فرهنگ کشور را به نابودی محض کشانده است؟ سخنان دو پهلو؟! به بازی گرفتن شما در دولت و مجلس و دستگاه قضا تا بار ديگر در مقام رياست جمهوری و وزير و وکيل به سکوت و بی عملی خود ادامه دهيد؟! نمی‌توانيد پاسخ بدهيد؟ دست و بال‌تان بسته است؟ تحليل و برنامه داريد، اما «نمی‌گذارند» ارائه دهيد؟! به راستی اگر نمی‌توانيد به اساسی‌ترين پرسش‌هايی که موجوديت و فعاليت يک حزب به آن بستگی دارد، حتا پاسخی در حد «حرف» بدهيد، پس اصلا چرا وجود داريد؟! اگر وجود يک «تشکل» سياسی برای شرايط امروز که حتا رژيم نيز به حساسيت و بحرانی بودن آن اعتراف می‌کند، کاربرد نداشته نباشد، پس بود و نبودتان چه تفاوتی دارد؟! يا اينکه تحليل و برنامه‌تان همان است که «مقام معظم رهبری» تعيين می‌کند؟ در اين صورت نيز، شما چرا اصلا وجود داريد؟! جز تأييد و کرنش به «رهبر» به چه درد ديگری می‌خوريد؟!
و شما احزاب و گروه‌های غيرقانونی که در آرزوی آينده‌ای که خودتان جز حرف زدن، عملا کاری برای رسيدنش انجام نمی‌دهيد، و خوب می‌دانيد تا زمانی که اين رژيم هست، هرگز روی فعاليت سياسی و حزبی را در ايران نخواهيد ديد (چه برسد به مشارکت در قدرت!) صاف و ساده، مختصر و مفيد بگوييد چه تحليلی از شرايط کنونی کشور داريد و چه برنامه‌ای، نه برای فردا و آينده نامعلوم، بلکه برای همين امروز و همين شرايط داريد؟ آيا پاسخی داريد؟ بگوييد تا ديگران نيز بشنوند!
راست اين است که موجوديت و فعاليت همه شما در آينده ايران به اين تحليل و اين برنامه بستگی دارد. «مبارزه انتخاباتی» واقعی نه پس از جمهوری اسلامی بلکه پيش از آن آغاز شده است. ميزان رأی فردای همه شماها را، تحليل و برنامه امروزتان تعيين می‌کند!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*احزاب و گروه‌های سياسی محترم، اگر پاسخ مشخصی به دو پرسش بالا داريد، مختصر و مفيد يا خودتان خطاب به همگان منتشر کنيد و يا به ايميل زير بفرستيد تا برای انتشار تنظيم شود. اگر هم پاسخی نداريد و يا پاسخی نمی‌دهيد، پس احتمالا تمايلی به برقراری ارتباط گسترده با کسانی فراتر از خودتان و طرفدارانتان نداريد. ولی فراموش نکنيد، رأی خودتان برای رقابت شماها با يکديگر کافی نيست! همه شما، دير يا زود، به آرای جامعه نياز داريد و جامعه با رسانه‌ها ارتباط ارگانيک و بيشتری دارد تا با احزاب!
[email protected]


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016