دوشنبه 6 خرداد 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

مُهر باطل شد جمهوری اسلامی بر اساس جمهوری اسلامی، بهروز بهبودی

بهروز بهبودی
حکومت بهتر از هر کسی می‌داند که جنبش مردمی زنده است به همين دليل بازی‌های ايذايی را برای انصراف و بی‌تفاوت کردن آن‌ها شروع کرده است. اما مردم هم بايد حرکت بعدی خود را تغيير دهند. اگر حکومت منتظر اعتراض و يا سوال مردم از فردای پس از انتخابات بود، اکنون عمل شورای نگهبان زمينه اتحاد آن‌ها را برای به پرسش کشيدن حکومت ديکتاتوری فراهم کرده است

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


از تمام کسانی که برای انتخابات ثبت نام کرده بودند تنها هشت نفر از فيلتر گذشتند به يک دليل آشکار؛ همان دليلی که باعث شد من در هفته های گذشته مردم را به حضور در انتخابات دعوت کنم و اين دعوت اگرچه سوءتفاهم های فراوانی را در ميان مخاطبانم درباره من به وجود آورد، اما عملکرد شورای نگهبان نشان داد پافشاری ام بر حضور مردم اشتباه نبوده است. جمهوری اسلامی اگرچه هيچ اعتباری برای مردم قائل نيست همواره در يک وضعيت متناقض به وجود آنها نيازمند بوده است زيرا اين رژيم همواره می خواسته خود را دموکراتيک نشان بدهد و برای اين ظاهرنمايی که از اساس با ماهيتش تفاوت دارد مجبور شده است که از برگ مردم در جهت نشان دادن مشروعيت خود استفاده کند. جمهوری اسلامی مردم را تنها برای مشروعيت دادن به خود می خواهد اما سخن من در هفته های گذشته اين بوده که وقتی به دليل همين ماهيت متناقض، روزنه ای بسيار کوچک برای مردم باز می شود، روزنه ای که به وسيله آن می توانند خواب رژيم را آشفته کنند، چرا از فرصت ها استفاده نکنند؟

نکته مهم ديگر آنکه اين روزها نوشته های فراوانی در مظلوميت هاشمی نوشته شده است و می شود و در آشفته بازار فعلی همه او را ناجی مردم و کشور می دانستند و می دانند. اگر واقعا مردم در صورت تاييد رفسنجانی بنا به تشخيص خود به او رای می دادند رايشان مورد احترام بود زيرا دموکراسی هم جز اين نمی خواهد. اما حالا که رفسنجانی هم به سرنوشت ديگران دچار شده است، نشستن و گريه و زاری کردن کاری نامعقول است. هاشمی رفسنجانی که امروز يکی از قربانيان شورای نگهبان لقب گرفته، خود در به وجود آمدن اين شرايط مقصر بوده است. او مهمترين نقش را در نشاندن خامنه ای بر مسند قدرت داشت و فکر نمی کرد که چاقو دسته اش را ببرد اما بريد. رفسنجانی امروز تقاص کرده های خود در سال های گذشته بخصوص در دهه اول انقلاب را پس می دهد. او هم به سرنوشت کسانی دچار آمده که خامنه ای برای حفظ نظام، آنها را از سر راه خود کنار زد و پيش از اين مقتدايش خمينی هم با مخالفان چنين کرده بود.

به راستی بايد پرسيد تيغ نظارت استصوابی که امروز گلوی هاشمی را هم بريده، چرا و به چه علتی در دوره خامنه ای تيز شد. امثال رفسنجانی بايد دليل اين مسئله را بهتر بدانند بنابراين غصه خوردن و نشستن به پای کسی که خود نيز در به وجود آمدن اوضاع امروز به هر حال مقصر بوده، کاری درست نيست.

شورای نگهبان هم البته نشان داد در آشفته بازار فعلی، وقاحت را به حد اعلای خود رسانده و مهندسی ای که امثال علی سعيدی نماينده رهبری در سپاه پيشتر از آن سخن گفته بودند اين بار پيش از انتخابات انجام داد. شورای نگهبان با رد صلاحيت های اخير خيال خود را از حضور مردم جمع کرد. اگرچه به نظر من اين کار باز در راستای سياستی است که در جمهوری اسلامی باب بوده است. حکومت می خواهد ببيند واکنش مردم نسبت به اين تصفيه ها چيست. بخشی از مهندسی انتخابات در اين دوره به اين موضوع اختصاص دارد که سرکوبگران با آگاهی از ميزان حضور مردم و نوع واکنش آنها برای سرکوب و دفع سريعتر خطرات آماده تر باشند. آنها می خواهند بدانند نتيجه سرکوب های چهار سال پيش در انتخابات امسال چيست. افزون بر اين نتايج را هم از همين الآن به دلخواه خود رقم بزنند.

حکومت بهتر از هرکسی می داند که جنبش مردمی زنده است به همين دليل بازی های ايذايی را برای انصراف و بی تفاوت کردن آنها شروع کرده است. اما مردم هم بايد حرکت بعدی خود را تغيير دهند. اگر حکومت منتظر اعتراض و يا سوال مردم از فردای پس از انتخابات بود، اکنون عمل شورای نگهبان زمينه اتحاد آنها را برای به پرسش کشيدن حکومت ديکتاتوری فراهم کرده است. تنوع ها و تکثرهای قومی و دينی بايد به وحدت برسد. اختلاف نظرها چه در داخل و چه در خارج بايد به کناری نهاده شود. مردم بايد از پيرمردانی که يک پايشان بر لبه گور است بپرسند به چه مناسبتی از طرف آنها تصميم گرفته اند و خود را قيم آنها فرض کرده اند. مردم بايد به اين خود قيم پنداران بفهمانند بصيرت آنها در انتخاب اعجوبه ای به نام احمدی نژاد و به بازی گرفتن اعتقادات مردم با معجزه خواندن آن انتخاب ( بخوانيد انتصاب) ، منجر به سقوط کشور شده است. در اين ميان که به هزار و يک دليل دست اپوزيسيون خارج بازتر از داخلی هاست، اپوزيسيون خارج از کشور هم بايد کوشش های خود را بيشتر کند. با نشستن، فحش دادن به رژيم و دعوت از مردم برای در خانه ماندن هيچ اتفاقی نخواهد افتاد.

به يقين خود قيم پندارن بی بهره از عقل و هوش تنها با آتشفشان اعتراض های مردمی بساط گستاخی های خود را جمع خواهند کرد. آنچه همه اين سالخوردگان بازنشسته و ورشکسته را اينگونه در توهين به شعور و آگاهی مردم گستاخ کرده، تنها فرض بی تفاوتی مردم است. آنها در همه اين سال ها کوشيده اند تا مردم را بی تفاوت کنند و بعد با خيالی آسوده به شعور آنها توهين نمايند.

اگر امثال جنتی و مصباح يزدی مردم و حقوق آنها را به هيچ می گيرند تنها به اين دليل است که مردم خود از حقشان دفاعی نکرده و پشت همديگر را خالی کرده اند. اگر در ماجرای سال ۸۸ مردم در همه شهرها و روستاها از معترضان در شهرهای بزرگ حمايت می کردند و اپوزيسيون خارج هم به مانند بازوی مردم عمل می کرد آيا سرنوشت مردم ايران همچنان دچار بودن به فلاکتی به نام جمهوری اسلامی بود؟

خامنه ای در سياست خارجی اش کوتاه نيامدن را تجربه کرده است. او به اين باور رسيده که اگر در برابر يکی از خواسته های جهانی کوتاه بيايد بايد در برابر خواسته های ديگر هم همين کار را بکند. به همين دليل سياست خود را بر پايه تهاجم و لجبازی استوار کرده است. کشورهای دنيا هم از قِبَلِ اين سياست منفعت های فراوانی برده اند و می برند. خامنه ای در داخل هم همين سياست را دنبال می کند. او می داند اگر امروز در مقابل خواست مردم کوتاه بيايد فردا خواسته های آنها بيشتر می شود بنابراين از ترس حضور مطالبه محور مردم و ترس از جنبش اعتراضی پس از انتخابات حتی تن به مُهر باطل شد بر اصل و اساس نظام با رد صلاحيت ها می دهد. اما آيا مردم هم مثل کشورهای دنيا از سکوت خود منفعت می برند يا با اين کار ريشه های استبداد را مستحکم تر می کنند؟ آيا وقت آن نرسيده است که اپوزيسيون خارج از کشور با زياد کردن ارتباطات خود با مردم در داخل و نيز ايجاد ارتباطات وسيع با مجامع بين المللی به آنچه توهين به بشريت در ايران خوانده می شود، پايان دهد؟ اگر سياست داخل و خارج خامنه ای مشابه است مردم و مخالفان نمی توانند و نبايد سياست يک بام و دو هوای کشورهای دنيا را دنبال کنند چون روزگارشان سياه تر از اين خواهد شد.

اگر خامنه ای معتقد است بهترين دفاع حمله است مردم هم بايد چنين کنند. شورای نگهبان با مهندسی انتخابات می خواهد حضور و هجوم مردم را خنثی کند. تا دير نشده مردم بايد با اتحاد خود به ديکتاتورها نشان دهند نهضت آنها هنوز زنده است و اجازه نخواهند داد خفاش های خون آشام نور دموکراسی را از آنها دريغ کنند. خفاش ها با نور ميانه ای ندارند. برای از بين بردن اين شب همگان در داخل و خارج بايد دست به کار شوند وگرنه کشورهای دنيا و حکومت ديکتاتوری که از همديگر منفعت های فراوان می برند دلی برای آنها نمی سوزانند و نخواهند سوزاند.

بهروز بهبودی
www.bbehbudi.com
contact@bbehbudi.com


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016