پنجشنبه 17 مرداد 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
12 دی» تولد یک رهبر، سعید قاسمی نژاد
بخوانید!
پرخواننده ترین ها

آقای سهیمی دروغ ممنوع، سعید قاسمی نژاد

saeed-ghaseminejad.jpg
من از جنگ دفاع نمی کنم. جنگ و تحریم یکی نیستند، در شرایط کنونی به جز پذیرش ایران اتمی، تحریم تنها گزینه ای است که مانع از جنگ شده است. صرف نظر از اینکه آیا دفاع از سلاح اتمی داشتن یا توانایی ساخت سلاح اتمی داشتن خامنه ای مطابق منافع ملی ایرانیان است یا خیر؛ اوضاع کنونی جهان به شکلی نیست که ایران اتمی پذیرفته شود.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


آقای سهیمی یادداشتی جدید نوشته اند و در این یادداشت بار دیگر آنچه از هنر انگ زنی در چنته داشته اند رو کرده اند، متاسفانه نه تنها از دروغهای پیشینشان درباره بنده عذرخواهی نکرده اند بلکه دروغهای جدیدی نیز بر آن افزوده اند. من خلاصه وار به دروغهای جدید ایشان پاسخ خواهم گفت. پیش از آن اما مایلم روشن کنم که چرا ایشان اینطور بی محابا سخنان ناراست می گویند. آنچه ایشان پی می گیرند گفتن دروغهای بزرگ و انسانیت زدایی از طرف مقابل و دشمن است. این همان شیوه ای است که دستگاه تبلیغاتی و امنیتی آلمان نازی علیه یهودیان و کمونیستها به کار می برد و حکومت مخوف استالین علیه همه مخالفین تا حساسیت نسبت به حذف فیزیکی آنها را کم کند.. در سالهای اخیر نیز جمهوری اسلامی این روش را برای ترور شخصیت مخالفینش به کار برده است. هدف از انسانیت زدایی از مخالفین این است که با ترور شخصیتشان حساسیت جامعه نسبت به حذف فیزیکیشان را کم کنند. جمهوری اسلامی پیش از قتل کسانی چون بختیار، قاسملو، فرخزاد و بسیاری دیگر ابتدا از طریق اعوان و انصارش آنها را ترور شخصیت کرد، همین مارکهایی که امروز آقای سهیمی حسین شریعتمدارانه به جمع کثیری می چسباند را به آنها چسباند تا فرنگی کاران امنیتیش آنها را کاردی کنند. این روشها، روشهایی است آزموده شده و معمول دستگاههای امنیتی حکومتهای دیکتاتوری، دریغ و درد که فردی که خود را استاد دانشگاه و آزادیخواه می خواند اینطور شورمندانه و غیورانه در برچسب زدن به این و آن از همه پیشی می گیرد بنده یقین دارمکه ایشان این کار را از سر ناآگاهی و به خاطر طبع آتشین و عصبیشان می کنند و نه از سر قصد و هماهنگی با دستگاه امنیتی ایران.

ایشان می فرمایند:

"امثال آقایان محمّدی و قاسمی نژاد نهایت کوشش خود را در راه تبلیغ برای تحریم و جنگ علیه کشور بکار میبرند."

ایشان راست نمی گویند، چنانکه پیش از این نوشته ام

"بسته تحریم گسترده و مذاکره جایگزینی است برای جنگ، جهت توقف برنامه هسته ای. بدیهی است که شکست این راه حل و برقرار بودن شرط اصرار جامعه جهانی بر عدم دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح هسته ای در ادامه به جنگ منجر خواهد شد."

من از جنگ دفاع نمی کنم. جنگ و تحریم یکی نیستند، در شرایط کنونی به جز پذیرش ایران اتمی، تحریم تنها گزینه ای است که مانع از جنگ شده است. صرف نظر از اینکه آیا دفاع از سلاح اتمی داشتن یا توانایی ساخت سلاح اتمی داشتن خامنه ای مطابق منافع ملی ایرانیان است یا خیر؛ اوضاع کنونی جهان به شکلی نیست که ایران اتمی پذیرفته شود. در چنین شرایطی باید امید داشت که خامنه ای و سران سپاه تحت فشار تحریمها از برنامه هسته ای کوتاه بیایند و ایران را به کام جنگ نکشانند. من از تحریم موثر و هوشمند و همه جانبه برای مانع شدن از جنگ دفاع می کنم و آن را پنهان هم نمی کنم. به باور من جنگ اثرات بسیار نامطلوب درازمدتی بر ایران می گذارد و وظیفه ما جستن راههای موثری است که بتوان مانع از آن شد. برخی مایل هستند که هر کسی را که زیر علم سلاح اتمی داشتن ایران سینه نمی زند جنگ طلب بخوانند. جنگ طلب واقعی اما کسی است که به سران سپاه و خامنه ای در تهران آمار غلط می دهد و انها را تهییج می کند که جامعه جهانی ایران اتمی را خواهد پذیرفت و از این طریق ایران را به آستانه یک جنگ خانمانسوز می کشاند. ایشان بهتر است به جای دروغ بستن به دیگران تلاش کند به سران جمهوری اسلامی فشار بیاورد تا از اصرارشان بر برنامه هسته ای دست بردارند. بدین شکل است که تحریم و خطر جنگ از سر ایران رفع می شود.

ایشان می فرمایند:

"مقصود نگارنده همچنین حمایت آقای قاسمی نژاد و همفکران ایشان در حمایت از جنگ تروریست‌های سوریه که توسط متحدان آمریکا، یعنی‌ رژیم‌های دیکتاتوری مذهبی‌ فاشیستی عربستان و قطر حمایت می شوند، می‌باشد که در پاسخ خود به نگارنده به آن اشاره کردند."

اولا که ایشان راست نمی گوید بنده از تروریستها در سوریه دفاع نمی کنم، اگر مقصود از تروریستها عناصر القاعده است. مقاله بنده در این باره به زبان فارسی در دسترس است و چه خوب است که ایشان به این و آن دروغ نبندند. در مقاله "سوریه سرزمین بی آینده" نوشته ام:

"سوریه اینک گزینه های بسیاری پیش روی خود دارد که یک سوریه یکپارچه، دموکراتیک، تکثرگرا و متحد غرب شاید نامحتمل ترین آنها باشد. سرنوشت سوریه می توانست این نباشد اگر در روزهای آغازین جنگ داخلی که هنوز نیروهای دمکرات و غربگرا دست بالا را در اعتراضات سوریه داشتند، حکومت اسد با دخالت نظامی ناتو سرنگون می شد. کنار نشستن غرب و واگذار کردن مسئله به عربستان سعودی و قطر اما از سوی سوریه را به قرارگاه نظامی افراط گراهای اسلامی بدل کرده است و از سوی دیگر به جمهوری اسلامی فرصت داده است که خود را برای سوریه پس از اسد به خوبی آماده کند. "

من البته از آن تعداد کثیر مردم سوریه که در این جنگ داخلی به جور و ظلم کشته شده اند در هر سو که هستند چه کرد، چه سنی، چه علوی، چه مسیحی و ... دفاع می کنم و به این دفاع خود مفتخرم. از دخالت بشردوستانه در سوریه و آزاد کردن مردم سوریه از شر اسد و القاعده دفاع می کنم و به این دفاع خود مفتخرم. من هنوز ایدئولوژی چشمانم را آنقدر کور نکرده که بیش از صدهزار کشته غیرنظامی در یک کشور که بخش عظیمی از آنها توسط پول، سلاح و سرباز ایرانی کشته شده اند را چون سنی هستند تروریست بخوانم. جناب آقای دکتر سهیمی که البته مردی محترم و آزادیخواه و طرفدار حقوق همه ستمدیدگان جهان هستند اما چشم بر واقعیات می بندند و زنان و کودکان بی گناه کشته شده سوری را تروریست می نامد. از نظر من تروریست خوب و تروریست بد وجود ندارد. تروریستها و حامیانشان هر جا که هستند باید تحت فشار قرار بگیرند. من از تحریم و تعقیب القاعده و سپاه پاسداران هر دو حمایت می کنم. آقای سهیمی اما چنان موضع می گیرد که آدمی احساس می کند ایشان از تحریم و تعقیب دومی عمیقا پریشان می شود.

ایشان بار دیگر بنده را طرفدار آتشین اسرئیل خوانده اند، خب طبیعتا طبق معمول راست نمی گویند. بنده چنانکه نوشته و گفته ام مثل ایشان اسرائیل ستیز نیستم، خواهان برقراری رابطه مناسب بین ایران و اسرائیل هستم و باور دارم در منطقه خاورمیانه یکی از شرکای استراتژیک یک ایران دموکراتیک اسرائیل است. اینها اما مانع از بیان انتقادات من به سیاستهای نادرست اسرائیل درباره کشورم نیست، من البته احساس نمی کنم باید منافع ملی کشورم را فدای خواسته های اقلیتی ستیزه جو از مردم فلسطین و لبنان کنم. بار دیگر ایشان را دعوت می کنم مقاله من در سایت روزآنلاین با عنوان "اسرائیل و مسئه اقوام در ایران" به تاریخ 16 مرداد 1390 را مطالعه کنند.

در پایان من امیدوارم آقای سهیمی هر یک باری که به ترور شخصیت مخالفین جمهوری اسلامی می پردازد، یک بار هم به پرونده سیاه حقوق بشری جمهوری اسلامی بپردازد اگر در دفاع خود از دموکراسی و حقوق بشر برای ایران صادق است. ایشان فرموده اند که با تحریم مقامات و ارگانهای جمهوری اسلامی مشکلی ندارند. من پیشنهاد می کنم اگر راست می گویند درمقاله ای از تحریم شرکتهای زیر نظر اقای خامنه ای و سپاه پاسداران و تحریم ناقضین حقوق بشر در ایران دفاع می کنند. اگر دلبسته حقوق بشر در ایران هستند امیدوارم گامی به پیش بنهند و در مصاحبه های خود از متصل کردن رفع برخی از تحریمهای کنونی به حل برخی مسائل حداقلی در پرونده نقض حقوق بشر ایران، آزادی زندانیان سیاسی و توقف نقض بنیادین ترین حقوق آدمیان در ایران دفاع کنند.

سعید قاسمی نژاد دانشجوی دکترای فایننس در نیویورک و از بنیانگذاران دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال ایران است.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016