جمعه 22 اسفند 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
پرخواننده ترین ها

همه جانشینهای آیت الله٬ سعید قاسمی نژاد

سعيد قاسمی‌نژاد
در ایران مدتی است که از قاسم سلیمانی همچون ستاره های موسیقی و هنرپیشه های هالیوود و بالیوود در اوج محبوبیت استقبال می شود. سردار ماخوذ به حیاست است والا امت همیشه در صحنه نه از گروپیهای کنسرتهای فرنگی چیزی کم دارند و نه در ریا و چاپلوسی اهل کم فروشی هستند. عکسهایش در شبکه های اجتماعی دست به دست می شود و طرفداران قربان صدقه "سردار" می روند.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


طی سالیان اخیر رهبر جمهوری اسلامی ققنوس وار به کرات کشته شده و دگرباره به حیات بازگشته است، البته به دست رسانه ها و منتقدان. هر از گاهی خبر فوت ولی امر مسلمین جهان منتشر می شود و پس از مدتی با آفتابی شدن مرحوم مغفور، خبر تکذیب می شود. در میان منتشر کنندگان خبر از هر دسته و طایفه ای می توان سراغ گرفت: از مخالفین وطنی نظام تا روزنامه های بین المللی فرنگی. آیت الله سید علی خامنه ای اما به راستی یک بار در آستانه لقاالله بود؛ دست راستش را ودیعه گذاشت و از عالم برزخ بازگشت. از قضا هم مخالفین و هم موافقینش مدعیند که در جوانی تار می زده است. اگر هم اینطور بوده است بعد از معامله با عزرائیل و به ودیعه گذاشتن یک دست، فقیه کاخ مرمر توفیق اجباری پیدا کرد تا شریعتمدار باشد و دست به تار نبرد. جدای از آن واقعه، رهبر هفتاد و شش ساله نظام که در سراشیبی قرار دارد همچون بسیاری همسن و سالان گرفتار مشکل پروستات است. اگر چه عمر در دست خداست اما گفته می شود که مشکل پروستات معظم له جدی است و دامت برکاته گرفتار سرطان است. در نتیجه خداوند تبارک و تعالی ممکن است مجبور باشد حضرتش را زودتر از برنامه از پیش تعیین شده به بارگاه الهی احضار کند.

شکست منجمین و اختربینان در پیش بینی زمان عروج ملکوتی مقام عظمای ولایت به آسمان هفتم نمی بایست از اهمیت سفر بین قاره ای نماینده خدا بر روی زمین، که از قضا از علاقه مندان پرو پا قرص موشکهای بالستیک است، از ارض سفلی به عرش اعلی در چشمان ما بکاهد. در ایران آریایی-اسلامی زیر نظر روحانیون، ولی فقیه عمود خیمه ای است که بر پول نفت و تا حدودی برای پول نفت بنا شده است؛ هر که به عمود خیمه نزدیکتر است بهره مند تراست. تغییر عمود خیمه به معنای تغییرات بنیادین در توزیع قدرت و ثروت میان خودیهاست. اگر چه ممکن است در وضع نخودیها و غیرخودیها تغییرات چندانی حاصل نشود، اما برای جماعت پیاده دیدن فیلمی اکشن که در آن دنیای سواره ها کم و بیش زیر و رو می شود لااقل هیجان انگیز است.

بیهوده نیست که مدتهاست که چهره ها و جناحهای مختلف مشغول نبردی خونین اما کم سر و صدا بر سر جانشینی رهبر کنونی نظام هستند. هاشمی رفسنجانی که دوستدارانش پیشتر او را سردار سازندگی و این روزها استوانه نظام می خوانند مایل است تختی را که دود دهه پیش در یک اشتباه محاسباتی به خامنه ای بفرما زد، پس از کفن کردن معظم له از یار محبوب پس بگیرد. حضرت استوانه اما چند سالی از مقام عظمای ولایت کهنسال تر است و البته زیر فشار سنگین مخالفین. به نماز جمعه راهش نمی دهند، ریاست خبرگان را از کف داد و وقتی به سیاق همیشگی جهت خدمت به ملک و ملت و اسلان و انقلاب ایثار کرد و دوباره خود را کاندیدای ریاست کرد باقی آیات دست رد بر سینه اش زدند. به حکم طبیعت و علم آمار شانس اینکه حضرت استوانه پیش از مقام عظمای ولایت به دیدار امام راحل بشتابد شاید بیشتر باشد. در همان حوالی حسن خمینی، که می کوشد مجتهدی "کول" و باب طبع جوانان سست ایمان باشد، می خواهد در کاخی که ارث پدریش می داند جاگیر شود. مرحوم پدرش، سید احمد خمینی، دست یاری به هاشمی و خامنه ای داد تا زیر پای فقیه عالیقدر، لقبی خنده دار که طرفداران آیت الله منتظری در دهه اول انقلاب به او داده بودند و با منش خاکی و به دور از تکلف آن مرحوم همخوان نبود، را خالی کنند و مملکت را پس از امام راحل بین خود تقسیم کنند. جایزه اش این بود که افتخار یافت پیش از دو شریک دیگر به دیدار پدر سفرکرده برود. بسته را سعید امامی پست کرد اما اینکه چه کسی هزینه پست پیشتاز کردن مرحوم را پرداخت هنوز روشن نیست. زامبیهای نشسته در خبرگان رهبری بعید است نوه آن پیر سفر کرده را برای استمرار سلسله "خمینیان" به تخت بنشانند.

این سو و آن سو در محافل خصوصی شنیده می شود که حسن روحانی نیز گوشه چشمی دارد که ریاست جمهوری را به سکوی پرشی برای فردای پساخامنه ای بدل کند، با استانداردهای نظام مقدس چنین پرشی برای کلیددار امنیتی اما شاید کمی بیش از حد بلندپروازانه باشد. اگر چه آدمی اگر از نیمه خواب و بیدار در بیابان در پی هودج پرنده بودن و روضه خوانی به دبیری شورای عالی امنیت ملی و ریاست جمهوری رسیده باشد حق دارد همه چیز را ممکن ببیند.

پرفروغ شدن ستاره حاج قاسم سلیمانی هم بی ربط به دعوای جانشینی نیست. در ایران مدتی است که از قاسم سلیمانی همچون ستاره های موسیقی و هنرپیشه های هالیوود و بالیوود در اوج محبوبیت استقبال می شود. سردار ماخوذ به حیاست است والا امت همیشه در صحنه نه از گروپیهای کنسرتهای فرنگی چیزی کم دارند و نه در ریا و چاپلوسی اهل کم فروشی هستند. عکسهایش در شبکه های اجتماعی دست به دست می شود و طرفداران قربان صدقه "سردار" می روند. در نظر بسیاری اگر به دیگر سرداران سپاه به خاطر کشتار و شکنجه "ایرانیها" انتقاداتی وارد است، سردار فرنگی کار مربوطه عربها و یهودیها را می کشد که از نظر جمع قابل توجهی از هموطنان نه تنها عیب و ایرادی ندارد که فضیلتی هم محسوب می شود. در سوی دیگر مجتبی خامنه ای که بنابر حدیث متواتر افسار امنیتی ها و نظامی ها در بیت را، تا جایی که افسار زدن به نظامیها و امنیتی ها امکان پذیر است، در دست دارد مشغول تدریس دروس خارج است و پیغام می فرستد که بر خلاف پدر تاجدارش در هنگام تاجگذاری پیش شرطهای مذهبی برای تکیه زدن بر تشکچه رهبری را دارد. چه کسی می داند اگر رفسنجانی و خامنه ای روز ی تصمیم به تقسیم عصر پساخمینی گرفتند شاید سلیمانی و مجتبی خامنه ای هم بتوانند تصمیم به تقسیم عصرپساخامنه ای بگیرند.

هاشمی شاهرودی شاید برای بسیاری مطلوبترین گزینه رهبری در عصر اعتدال باشد: مردی در میانه: به قدر کافی پیر اما نه فرتوت، نه اصلاح طلب و نه تندرو، میاندار و وسط باز. این همه اما اگر اعتدال سرابی زودگذر و مصنوعی باشد شاید چنان سرمایه ای هم نباشد. مخالفینش در حال تحقیق و تفحص درباره فساد اقتصادیش هستند و رسانه ها مجاز شده اند با ایما و اشاره پایش را وسط بکشند. اینکه در مملکت امام زمان سران سه قوه بیت المال را در جیب خود بگذارند امر غریبی نیست، اینکه قوه قضائیه پیگیر قضیه باشد و رسانه ها از متهم عالیرتبه نام ببرند، گیرم به ایما و اشاره، جای تعجب دارد.

تعجب اما رخت می بندد وقتی در نظر بگیریم که پرونده را دستگاه قضای صادق لاریجانی پیگیری می کند، مردی که خود چشم به تخت سلطنت دارد. پرونده فساد اقتصادیش تا اینجا به قیمت ریاست مجلس خبرگان برایش تمام شده است. نشانه ای از اینکه ستاره بختش رو به افول است و احتمالا باید نان و ماست خودش را بخورد. در سوی دیگر مجلس تحت نظر علی لاریجانی با دو فوریت به دنبال تحقیق و تفحص درباره مقامات دوتابعیتی است. ترکش اول طرح البته به سوی مقامات دولت روحانی روانه شده است، ترکش دوم اما شاید صورت هاشمی شاهرودی را که روزگاری با شدت و حدت تاکید کرده بود عراقی است و نه ایرانی زخمی کند. به نظر می رسد لاریجانیها شمشیر را برای رئیس سابق مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق از رو بسته اند. بسیاری از مقامات ایرانی از جمله لاریجانیها زاده عراقند اما به فارسی و در ایران قسم و آیه خوردن که من ایرانی نیستم و عراقی هستم از عقل سلیم به دور است.

صادق لاریجانی همه شروط رهبری را دارد: روحانی ای به غایت عالیرتبه است، در صدر دستگاه قضا نشسته است که برای کله پاکردن رقبا جای مناسبی است چنانکه با دار و دسته احمدی نژاد کرد و اینک با یک پرونده فساد اقتصادی دیگر برای هاشمی شاهرودی پیام می فرستد. خودش حتی اگر خورشید منظومه تندروها نباشد اما محبوب قلوب آنهاست. محافظه کاری تام و تمام است از خانواده ای روحانی و بدنه روحانیت او را می پذیرد. پدرزنش آیت الله وحید خراسانی، که دوستدارانش او را نهنگ حوزه های علمیه نام نهاده اند، تمثال بی مثال سنت است؛ مرتجعی که گهگاه گوشه کنایه ای هم به ولی فقیه می زند اما از حدود مربوطه خارج نمی شود و سرش گرم دفاع از خاندان عصمت و طهارت است، فرمولی مناسب برای دست و پا کردن طرفدارانی نه چندان کم شمار در هر سو در بیابانی که ملت لنگه کفشی پاره پوره را هم نعمتی می دانند.

آقا صادق برادری بالنسبه معتدل دارد تا اعتدالیون را پشت خود به صف کند. آقا جوادشان هم اگر چه گهگاه بیشتر به دلقکهای سیرک می ماند و میل غریبی به زمین خواری دارد اما انگلیسی را خوب حرف می زند و برای گپ و گفت با فرنگیها مناسب است. یک بار چارلی رز به جواد گفت که شما را کندیهای ایران می خوانند، از چهره جواد لاریجانی می شود خواند که سخت مشعوف شده است. صادق لاریجانی قواعد بازی را خوب بلد است و سهم سپاه را هم بی کم و کاست می دهد. چه کسی می داند، شاید او وقتی در آینه نگاه می کند از خود می پرسد: مقام عظمای ولایت امروز صبحانه چه میل دارند؟

سعید قاسمی نژاد مدرس و دانشجوی دکترای فایننس در سیتی یونیورستی نیویورک و پژوهشگر بنیاد دفاع از دموکراسیها در واشنگتن است.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016