شنبه 18 اردیبهشت 1395   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
4 اردیبهشت» لزوم ارتقای بینش سیاسی دانش آموزان و دانشجویان، سیدمحمدحسن حسینی
پرخواننده ترین ها

اهمیت زبان انگلیسی و راهکارهای برون رفت از ناکامی آموزش زبان در ایران، سیدمحمدحسن حسینی



امروزه زبان انگلیسی دیگر صرفا زبان آمریکایی ها و یا انگلیسی ها نیست که بخواهیم از آن متنفر باشیم و یا از آن وحشت داشته باشیم! بلکه زبان انگلیسی یک زبان بین‌المللی است که از پیش نیاز های ورود و تعامل و زندگی موفق در دهکده جهانی ای است که از آن گریزی نیست. زبان انگلیسی زبانی چندمنظوره برای بخدمت گیری در آموزش، تجارت و مدیریت و برای در نوردیدن مرزها و ارتقای تعاملات بین‌المللی است. به عبارت دیگر زبان انگلیسی زبان علم، اقتصاد، سیاست، بقاء و حرکت و موفقیت در دنیای کوچک و در عین حال پیچیده کنونی است. این زبان از پیش‌نیازهای مطرح‌شدن و شناخته شدن از طریق بیان ویژگی‌ها و اهداف و آرمان‌ها در سطوح بین‌المللی است و بنابراین اگر چیزی برای ارایه داریم باید همانند سایر کشورها از آن استقبال کنیم و نه اینکه از آن وحشت داشته باشیم و مانع گسترش آن شویم!

حتی اینجانب بر این باور هستم که زبان انگلیسی ابزاری برای رها سازی محرومین، مستضعفین و ستم دیده گان از یوغ ستم و استبداد می باشد چرا که با فراگیری زبان انگلیسی کیفیت و سطح آگاهی مردم بالاتر می رود و در نتیجه آن به حقیقت می رسند و آنطور که عیسی مسیح (ع) فرمودند "حقیقت آنها را به آزادی رهنمون می شود". بواسطه زبان انگلیسی است که مردم با فرهنگ ها و ایدیولوژی ها و حاکمان متفاوت بهتر آشنا می شوند و درصدد ارتقای فرهنگ، نگرش و منش خود و حاکمان خود بر می آیند. بنابراین چه بخواهیم و چه نخواهیم هم زمان با پدیده گلوبالیزیشن و بین المللی شدن زبان انگلیسی مرزها و حصارها در حال فرو ریختن هستند و حکومتهای استبدادی، فاشیستی، ارتجاعی و مربوط به دوران شتر چرانی در حال فرو پاشی. تمام آنچه می خواهم بگویم این است که در چنین شرایطی سوال این نیست که آیا به زبان انگلیسی بپردازیم یا نه؟! این سوال را فقط کسانی مطرح می کنند که به هر دلیلی از ارتباط و تعامل خود و مردم خود با دنیا هراس دارند! در چنین شرایطی سوال این باید باشد که راهکارهای ارتقای کیفیت آموزش زبان انگلیسی - به عنوان زبان مشترک بشریت - در سرزمین ما چیست؟



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


واقعیت این است که هدف از آموزش زبان باید حداقل ارتقای مهارت‌های محاوره‌ای نسل فردا باشد چراکه آن‌ها نیاز دارند که چنین مهارت‌هایی را برای شرکت در پروسه گفتمان و تعاملات بین‌المللی در دنیای در حال گلوبالیزه شدن کنونی کسب نمایند. البته کسب چنین مهارت‌هایی باید توأم با تمرکز بر بهبود کیفیت تفکر و نگرش، منش و شخصیت نسل فردا نیز باشد. اما واقعیت این است که اهداف آموزشی، منابع انسانی، مواد آموزشی، روش‌های تدریس و سیستم ارزشیابی فعلی پتانسیل تمرکز بر چنان هدفی را ندارند.
لازم به یاد آوری است که این‌جانب علل اصلی ناکامی سیستم آموزش زبان ایران را در مدارس و در دانشگاه‌ها در پنج مورد اصلی زیر ارزیابی کرده‌ام:

۱. «اهداف آموزشی»:
اهداف آموزشی فعلی سیاست‌گذاران فوق‌العاده تردیشنال بوده و به‌هیچ‌عنوان واقعیت‌ها و الزامات زندگی در دنیای امروز را در نظر نگرفته‌اند – چه رسد به واقعیت‌های دنیای پیچیده فردا. به‌عنوان نمونه هدف از آموزش زبان در مدارس و دانشگاه‌های ایران «خواندن و درک مطلب» می‌باشد که هرگز مناسب برای زندگی و تعامل موفق در دنیای امروز نیست. هدف ما باید آماده کردن نسل فردا برای زندگی در دنیای پیچیده فردا باشد. بنابراین تمرکز ما باید نه‌تنها بر «ارتقای مهارت‌های محاوره‌ای» و قادر ساختن فراگیران به «کاربرد زبان در محیط‌های واقعی» باشد بلکه باید سعی کنیم که آنان «متفکر»، «استدلال گرا»، «علت و معلول یاب»، «منتقد»، «خلاق»، «مشارکت‌جو» و هم‌زمان «اهل رقابت» و «آگاه به مسائل اجتماعی» و به ویژه «آگاه به مسائل سیاسی» بار ‌آیند. روش تدریس اینجانب در این راستا طراحی و ارایه شده است. البته به خاطر همین روش تدریس که در دوره دکترا به آن پرداختم و بیش از ۷۰ کتاب و مقاله راجع به آن نوشتم با درخواست هات علمی شدن من در بیش از ۱۰۰ دانشگاه ایران مخالفت شد! در آموزش و پرورش (مشهد) هم که رسمی هستم به من کلاس نمی دهند! باید کار اداری کنم!

۲. «منابع انسانی»:
متأسفانه درصد قابل‌توجهی از کادر آموزشی ما حتی در دانشگاه‌ها – که نتیجه رژیم آموزشی فعلی هستند - خود فاقد صلاحیت علمی لازم هستند. این ادعای این‌جانب به راحتی با بررسی ملاک‌های جذب، روش‌های تدریس و آثار آن‌ها قابل تائید است. نتیجه این عدم صلاحیت علمی و کاری ایشان هم جامعه علیل و بیمار کنونی است که سرشار از ظلم و ستم و بزه‌کاری و طلاق و ریا و غارت و عقب‌ماندگی و فقر و فساد و فحشا است. تربیت نسل فردا و آینده‌سازان و شهروندان را – از نظر این‌جانب – باید به باهوش‌ترین‌ها و باانگیزه‌ترین‌ها و کسانی که اولویت اول خود را در کنکور حرفه مقدس معلمی می‌زنند بسپارند و نه به آن‌ها که از همه‌جا رانده شده‌اند و از سر ناامیدی و استیصال آخرین گزینه خود را معلمی انتخاب می‌کنند. متأسفانه در شرایط کنونی شاهد هستیم که از افراد متخصص، منتقد و خلاق و دلسوز جامعه آن‌طور که باید به همان دلایل که به آن‌ها اشاره شد استفاده نمی‌شود. به‌ویژه در سالیان اخیر بیشتر تأکید بر به‌کارگیری افراد متملق، چاپلوس، ریاکار و بله‌قربان‌گو در محیط‌های آکادمیک و مدیریتی بوده است. علت این سیاست هم این است که رهبران نالایق نمی توانند با افراد روشنفکر و شایسته تر از خود کار کنند چرا که قادر نیستند آنان را تحت سیطره کامل خود در آورند.

۳. «مواد آموزشی»:
متأسفانه مواد آموزشی فعلی ما بیشتر به ارائه تفکر و یافته‌های دیگران به فراگیران می‌پردازند و درواقع با این کار – خواسته و یا ناخواسته - فرصت فکر کردن را از آن‌ها می‌گیرند. غالب مواد آموزشی فعلی برای ۵۰ تا ۱۰۰ سال پیش مناسب هستند چراکه نقش تکنولوژی و واقعیت‌های دهکده جهانی و نیز سلایق، علاقه‌ها و خواسته‌های فراگیران امروزی در آن‌ها نادیده گرفته‌شده است. سیاست‌گذاران آموزشی باید بر تهیه و تدوین مواد آموزشی‌ای تمرکز داشته باشند که منجر به بسط قدرت فکری و رشد تفکر خلاق و انتقادی فراگیران نیز می‌شوند. مواد آموزشی باید اندیشیدن و به‌ویژه تفکر آفرینش گری - و نه بازآفرینی را که جمود فکری را به دنبال دارد - ترویج کنند. کتاب اینجانب را که در منابع آمده ببینید.

۴. «روش‌های تدریس»:
روش‌های تدریس معلم محور و دیکتاتور مابانه فعلی از نسل فردا چیزی جز «گوسفند» نمی‌سازند. روش‌های سنتی فعلی و از جمله روش بانکی به‌هیچ‌عنوان پاسخگوی نیازهای امروز شهروندان و جوامع کمال‌گرا نیستند. برخلاف روش بانکی، روش تدریس این‌جانب (یادگیری تیمی رقابتی – حسینی ۱۳۹۱) بر تبادل افکار و عقاید از طریق بحث و گفتمان تأکید دارد و به‌این‌ترتیب درصدد تشویق و پرورش تـفـکّر انتــقادی و خلاقانه می‌باشد. در روش تدریس این‌جانب- که بر به‌کارگیری سیستماتیک کار تیمی در محیطی رقابتی تأکید دارد - ارائه تکالیف و پروژه‌های تیمی و تشویق تعامل فکری باعث افزایش تعامل و همفکری بین فراگیران می‌شود. فراگیران از طریق مکانیسم‌های متعدد تشویق می‌شوند تا مطالب و موضوعات را برای یکدیگر توضیح دهنـد. کار و بحث تیمی درعین‌حال که «استدلال‌های فردی» را برای فراگیران ممکن می‌کند «ظرفیت شنیدن استدلال‌های رقیب» را نیز در آن‌ها به وجود می‌آورد. این‌جانب – در روش تدریس خودم - تفکر را به‌عنوان جزئی ضروری در آموزش تلقی کرده و تأکید دارم که فعالیت‌های تفکر باید به‌عنوان جزئی لاینفک از پروسه آموزش و یادگیری در نظر گرفته شوند چراکه مهارت‌های تفکر برای موفقیت هر فعالیت تـربیتی ضروری می‌باشند. بنابراین این‌جانب نهایت تلاشم را می‌کنم که به فراگیران شهامت و شجاعت تفکر ورزی و نقد و انتقاد را بدهم. از طریق این روش تدریس فراگیران علاوه بر کسب مهارت بکارگیری زبان در محیط های (شبهه) واقعی با اصول مشارکت در تصمیم‌گیری، حل مسئله، مسئولیت‌پذیری، انتقادپذیری و نیز اصول رقابت سالم و اصول دموکراسی و حقوق شهروندی و ... نیز آشنا می‌شوند.

لازمه نوع تفکری که این‌جانب در کلاس‌هایم بر آن اصرار دارم این است که
۱. اول از همه باید ذهنمان را از استعمار افکار و باورهای غلطی که در طول سالیان به ما دیکته کرده‌اند پاک‌سازی نماییم و سعی کنیم دوباره و بدون پیش‌فرض به بررسی و تجزیه‌وتحلیل افراد و مسائل و یا پدیده‌های متفاوت پیرامون خود بپردازیم.
۲. در تفکر کردن هم باید اهل ریسک کردن و درنوردیدن خطوط قرمزی که برای ما ترسیم کرده‌اند باشیم.
۳. باید سعی کنیم سطوح بالاتری از تفکر خود را به کار بگیریم تا قادر باشیم نه‌تنها خطوط و بین خطوط که ورای خطوط را هم درک کنیم و بفهمیم.
۴. باید سعی کنیم علاوه بر اینکه اتضمامی فکر می کنیم - و نه انتزاعی - از سطح بالاتری هم به تفکر بپردازیم و خیلی غرق و سرگرم جزییات و حواشی نشویم.
۵. در طول پروسه تفکر باید منطقی، روشمند، استدلال گرا و علت و معلول یاب باشیم.

۵. «سیستم ارزشیابی»:
در ارزشیابی خود در کلاسهای زبان، باید علاوه بر سنجش مهارت "بکارگیری" زبان در محیط های (شبهه) واقعی نوع تفکر، گستره تفکر، نوآوری تفکر، تفکر آفرینشی، مهارت‌های حل مسئله، تکنیک‌های آفرینندگی، تفکر انتقادی، درجات بازفکری، پژوهش‌های خلاق و فرآیندهای شناختی نیز ارزیابی و سنجش شوند و دیگر روش‌های متداول و سنتی، آزمون‌های پیشرفت تحصیلی و سنجش محفوظات و حافظه فراگیران جایگاهی نداشته باشند.

ــــــــــــــــــــــ
منابع
S.M.H.Hosseini (1391/2012). ‘Beyond The Present Methods And Approaches To ELT/Education: The Crucial Need For A Radical Reform', Tehran: Jungle Publication.
البته این کتاب را به فارسی هم ترجمه کردم که متاسفانه با چاپ آن موافقت نشد!؟ ضمن اینکه کتاب بالا هم توزیع نشد!!؟؟
S.M.H.Hosseini (2006) “Globalisation, Cooperative Learning, and ELT”, Indian Journal of English Language Teaching, 44, 2–12.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016