در همين زمينه
27 شهریور» گفت وگوي شرق با احسان نراقى پيرامون انتشار كتاب تازه اى درباره هايدگر و گفتگوي نراقي با نويسنده کتاب13 آبان» ژاك دريدا فيلسوف فرانسوي و انديشه هاي والاي او، احسان نراقي 3 مهر» گفتوگوي داود خدابخش با احسان نراقي پيرامون كتاب آزادي (بخش دوم) 3 مهر» گفتوگوي داود خدابخش با احسان نراقي پيرامون كتاب آزادي 8 اردیبهشت» اقبال ناممكن احسان نراقي، کتابي تازه، روزبه ميرابراهيمي، اعتماد
بخوانید!
4 اسفند » دولت و پلیس بر سر طرح امنیت اجتماعی اختلاف ندارند، مهر
4 اسفند » شیطان به روایت امیر تاجیک، خبر آنلاین 2 اسفند » قفل شدگی در گذشته، جمعه گردی های اسماعيل نوری علا 2 اسفند » ديدگاه هنرمندان براي رفع كمبود تالارها، جام جم 2 اسفند » آذر نفیسی نویسنده و استاد دانشگاه جانز هاپکینز در مورد تازه ترین اثر خود صحبت می کند (ویدئو)، صدای آمریکا
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! نلسون ماندلا نمونه يك انقلابي والا در نظر ژاك دريدا، احسان نراقيدريدا در باره ماندلا ميگويد او يكي از درخشان ترين چهره هاي زمان ماست. او وارث واقعي افكار اروپايي قرن هيجدهم است كه منجر به انقلاب و صدور اولين بيانيه حقوق بشر شدژاك دريدا در سال 1930 در خانواده اي يهودي مذهب در الجزاير بدنيا آمد و در اين كشور طبق سنت مردم فرانسوي كه در آنجا بودند به مدرسه فرانسويها رفت. ولي در سال 1941 يعني در آغاز جنگ جهاني دوم كه فرانسه به اشغال آلمانهاي هيتلري درآمده بود، الجزيره هم در قلمرو حكومتي آلمان نازي قرار گرفت و عوامل اين حكومت ژاك دريداي يازده ساله را به علت يهودي بودنش از مدرسه فرانسوي ها اخراج كردند. اين عمل كه به نظر كودكي نظير دريدا بي عدالتي فاحشي بود در روحيه وي اثري عميق گذاشت. در عين حال او با نزديكي و الفتي كه در كودكي و نوجواني با مردم مسلمان و عرب زبان الجزيره پيدا كرده بود از سلطه گري استعماري فرانسه در اين كشور بسيار رنجيده خاطر شد و مفهوم اين سلطه گري را تحقير به خود و خانواده اش مي دانست. از طرف ديگر رفتار فرانسويها با مردم الجزاير كه مسلمان و عرب زبان بودند در نظر نوجوان دريدا بسيار ناروا و ظالمانه مي آمد. باين جهت از اوان نوجواني حس عدالت طلبي در دريدا تقويت شد و در نتيجه از نهضت استقلال طلبانه مردم الجزاير حمايت كرد و همچنين بعدها خواهان صلح عادلانه اي براي فلسطينيان بود و همه جا مخصوصاً در اروپا از پناهندگان رانده شده از سرزمينشان طرفداري ميكرد. تا نوزده سالگي در الجزيره بود و تحصيلات متوسطه را بپايان رساند براي رفتن به دانشگاه در 1949 رهسپار پاريس شد. روحيه و نگاهش به مسائل اجتماعي با جوانان فرانسوي هم سن و سالش فرق داشت. يك نوع فاصله عاطفي ميان او و فرانسويها بوجود آمده بود كه تا آخر عمرش باقي ماند. نشانه اي از اين فاصله اينكه هرچند او در سراسر جهان شهرت فيلسوف مقام اول فرانسوي را بدست آورد اما فرانسويها در حق او از نظر پست و مقام دانشگاهي كوتاهي كردند. در حاليكه او از زبان شناسان ممتاز فرانسوي شناخته شد و به همين جهت با اينكه به اين زبان عشق ميورزيد، ميگفت «من مهمان اين زبانم». وقتي هم كه به عالي ترين سطح در شناخت زبان و ادبيات فرانسه و تاريخ جهان و مكتب هاي فلسفي و روانكاوي رسيد بوسيله روش شالوده شكني اش هم زبان فرانسه و هم فلسفه كلاسيك غرب را تا ريشه شكافت و همچنان كه دكارت با شك فلسفي اش باورهاي گذشتگان را كلاً زير سئوال برد، دريدا هم با شالوده شكني اش مفاهيم اساسي را از نو مورد تجزيه و تحليل قرار داد. از اينرو ژاك دريدا را يك نوع دكارت زمانه ميدانند. او با شهامت بينظيري تفكر تحصلي (پوزيتيويستي) و خردگرائي فلسفه غرب را از راه شالوده شكني و لايه شناسي مورد بحث قرار داد و نماي ديگري از آن تفكر را عرضه كرد. رفتار و گفتار او با ديگر فلاسفه غرب متفاوت است مثلاً خيلي از مسائل و مباحث را به صورت گفتگو مطرح كرده است ولي او نظير روشنكفران ديگر با افراد ناشناس گفتگو نميكند، با روحيه اشراقي اش كه قبلاً گفتيم، گفتگو را فقط با چند نفر از ياران و همفكرانش برقرار ميكند يعني با كساني كه در اكثر موارد تفاهم اصولي دارد (از اينروست كه ميان شرقشناسان به لوئي ماسينيون مي گرود كه در باره منصور حلاج، عارف بزرگ، تأليف مهمي را منتشر كرده است). بي دليل نيست كه نام يكي از كتابهايش «سياست و دوستي» است. فلاسفه را از ارسطو و افلاطون گرفته تا فلاسفه معاصر به شيوه پسيكاناليست مورد مطالعه قرار داده است. بهمين جهت نام يكي از كتابهايش «از ارسطو تا فرويد و دورتر از آن» ميباشد. يا اينكه در باره مهمان نوازي و گذشت كتاب مفصلي مينويسد و سابقه آنرا ميبرد تا حضرت ابراهيم. اصولاً وقتي از مسائل امروزي صحبت ميكند در جستجوي سابقه و ريشه اين مسائل دامنه بحث را به مذاهب حنفي و اساطير كهن ميكشاند. مثلاً در باره يازده سپتامبر و مسئله تروريسم با هابرماس فيلسوف آلماني كه دوست نزديك اوست به گفتگو مي نشيند و كتابي قطور باتفاق هم منتشر ميكنند اما در عين حال روانشناسي آمريكا و مسائل جهاني را به تفصيل مورد بحث قرار ميدهند. دريدا مي گويد من وقتي مبارزات او را در داخل و خارج زندان مطالعه کردم متوجه شدم که او در همان زندان تنگ و تاريکي که من خودم از آن بازديد کرده ام و وصف رفتارش را شنيده ام، تا وقتي که او را در مقام رئيس جمهور و قائد ملي ديدم هميشه همان آدم بوده است و من از قدرت اخلاقي اين مرد هميشه در تعجبم. در گفتگو با خانم رودينسکو ، دريدا مي گويد وقتي آخرين بار ماندلا را که در اوج قدرت بود ديدم او از يک ملاقات سه و ساعت و نيمه با ياسر عرفات مي آمد و اولين سوالي که از من کرد از تمام کسانيکه نظير خانم دانيل ميتران و ژان پل سارتر و ميشل فوکو و ديگر روشنفکران و رجال سياسي از او و مبارزات ملت افرقاي جنوبي حمايت کرده بودند يک يک سوال کرد و مي گفت لطفي که اين اشخاص نسبت به ما از خود نشان دادند جزء سرمايه معنوي مردم است و من هميشه خودمان را مديون آنها مي دانم و بخوبي و بدون اغراق مي دانست که اين حمايت ها تا چه ميزان در آزادي کشورشان تاثير داشته است. او همبستگي جهانيان بخصوص حمايت مردمان دموکرات و آزاده جهان را عامل شکست آپارتايد مي دانست و در مورد اروپائيان مي گفت اين اروپائي ها که با ديگران هم خشونت دارند و هم لطافت، اينها را بايد شناخت. ما بايد گذشت داشته باشيم، خشونت ها را فراموش کنيم و لطافت ها و بزرگواري ها را در خاطر داشته باشيم. Copyright: gooya.com 2016
|