در همين زمينه
14 فروردین» وحی قدسی، در نقد سخن عبدالکريم سروش (بخش دوم و پايانی)، مصطفی حسينی طباطبائی14 فروردین» وحی قدسی، در نقد سخن عبدالکريم سروش، مصطفی حسينی طباطبائی 17 اسفند» بشر و بشير، پاسخ عبدالکريم سروش به آيت الله جعفر سبحانی 13 شهریور» جشن ختم دين را گرفتهايد، نه ختم نبوت، محمد سعید بهمنپور، بازتاب 11 شهریور» آقاي دكتر سروش، پرچم امام صادق را برافرازيد، فرهاد جعفري
بخوانید!
4 اسفند » دولت و پلیس بر سر طرح امنیت اجتماعی اختلاف ندارند، مهر
4 اسفند » شیطان به روایت امیر تاجیک، خبر آنلاین 2 اسفند » قفل شدگی در گذشته، جمعه گردی های اسماعيل نوری علا 2 اسفند » ديدگاه هنرمندان براي رفع كمبود تالارها، جام جم 2 اسفند » آذر نفیسی نویسنده و استاد دانشگاه جانز هاپکینز در مورد تازه ترین اثر خود صحبت می کند (ویدئو)، صدای آمریکا
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! خیر الکلام قلّ و دلّ، پاسخي به عبدالکريم سروش، محمود هرمزیچند جمله زير پاسخی است کوتاه به ”همکاسه کردن شريعتی و آقای بهمن پور” از جانب آقای دکتر عبدالکريم سروش . شريعتی با طرح «مذهب اعتراض» زمينه را برای نقد «مذهب موجود» فراهم کرد و فضای اعتراض را به پايه ای ترین عنصر آن ـ که همان «مهدويت» مسئوليت برانداز است ـ مهیا ساخت . سنخ شناسی مفهوم اعتراض به سرچشمه آن که : شناخت ، آگاهی ، نگاه انتقادی و مسئوليت پذيری انسانی است ، راه می برد . شريعتی از اين منظر و با این پیش فهم ها به مقوله مورد نظر می پردازد نه بگونه ای که مخل اراده انسان گردد ، همانگونه که علامه اقبال به درستی اشاره کرده است . چیزی را که اقبال به انقراض خرد تعبیر می کند ، شريعتی در هيئتی دیگر و تحت عنوان مذهب اعتراض به نقد می کشد . استفاد از واژه هائی نظير : « سلاح » ، « ايدئولوژی » و ... در تشريح نظريه شريعتی ، که در گفتمان امروزين روشنفکران ايرانی تداعی گر فحش سياسی است ( همچون لفظ ليبراليسم در دهه شصت و ايدئولوژی شيطانی در نقد مارکسيسم) ، نمونه ای ديگر از بستن باب ديالوگ است. عليرغم اينکه شريعتی از مفهوم کليدی « اعتراض » در توضيح مسئله «انتظار» استفاده می کند و اعتراض را به عنوان پادزهری در خنثی کردن زهر مهلک جبرگرائی ، مسئوليت گريزی و مسيانيزم تشيع صفوی بکار می گيرد ، ولی باز آقای سروش مايل به تأويل سطحی يا منفی از متن گفتار شريعتی است . اعتراض بلحاظ معنائی تنها نمی تواند با انقلاب ( به تعبير سروش که مساوی با خشونت است ) همبسته باشد . «اعتراض» با مقولاتی نظير «آگاهی» و « انتقاد » نيز همبسته است . تلازم اين مفاهيم با دمکراسی امريست روشن . حال سئوال اينجاست که چرا سروش به چنين برداشت هائی از سخن شريعتی نمی رسد ؟ ممکن است کسی معترض شود که اين نگاه به شريعتی نگاهی محبانه است . شايد اينچنين باشد ، ولی با اين سياق می توان مدعی شد که نگاه سروش به شريعتی نيز نامهربانانه و غير محققانه است . اگر حاکميت ايران از نظريه امت و امامت شريعتی استفاده های ابزاری کرده آیا مسئول آن نظريه پرداز آن است که چشم از جهان فرو بسته است ؟ اگر چنين باشد که هر انديشمندی مسئول تمام سوء استفادهای پسينی از گفته ها و نوشته های خويش است ؛ بهتر است که کسی لب به سخن نگشايد . شريعتی در مقدمه کنفرانس امت و امامت ، آن را تحت عنوان نظراتی که به شدت بايد نقد و بررسی شوند طرح کرد ، و هيچ انجزامی در مورد آنها نداشت . اين نظر کجا و نظريه« مقدس ولايت مطلقه فقيه » که مخالفان خود را تصفيه و حذف فيزيکی می کند و هيچ نقدی را بر نمی تابد کجا ؟! من کثر کلامهُ کثر خطاؤهُ (نهج البلاغه) Copyright: gooya.com 2016
|