در همين زمينه
20 آذر» گناه عينی لِشِک کولاکوفسکی، خسرو ناقد، روزنامه آينده نو17 اسفند» زنان دِهکوه، نگاهی بهزندگی زنان روستايی، به مناسبت روز جهاني زن، خسرو ناقد
بخوانید!
4 اسفند » دولت و پلیس بر سر طرح امنیت اجتماعی اختلاف ندارند، مهر
4 اسفند » شیطان به روایت امیر تاجیک، خبر آنلاین 2 اسفند » قفل شدگی در گذشته، جمعه گردی های اسماعيل نوری علا 2 اسفند » ديدگاه هنرمندان براي رفع كمبود تالارها، جام جم 2 اسفند » آذر نفیسی نویسنده و استاد دانشگاه جانز هاپکینز در مورد تازه ترین اثر خود صحبت می کند (ویدئو)، صدای آمریکا
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! از بحران هويت تا هويتِ کاذب، خسرو ناقد، فصلنامه نگاه نوآنچه امروز "بحران هويت" خوانده میشود چيزی نيست جز بحران درک اين واقعيت که انسانها هويتی تک و منحصر بهفرد ندارند. جستجو در پی کسب هويتی منحصر بهفرد که فرد يا گروه را کاملاً از ديگران مجزا و متمايز کند، اغلب بهبنبست برخورد میکندآنچه امروز "بحران هويت" خوانده میشود چيزی نيست جز بحران درک اين واقعيت که انسانها هويتی تک و منحصر بهفرد ندارند. جستجو در پی کسب هويتی منحصر بهفرد که فرد يا گروه را کاملاً از ديگران مجزا و متمايز کند، اغلب بهبنبست برخورد میکند. اين جستجو غالباً با ناديده گرفتن پيوندها و تعلقاتی که هر فرد با گروههای اجتماعی متعدد دارد و با پافشاری و تأکيد سرسختانه بر يکی از جنبههای هويتی همراه است. گرچه فرد با يافتن اين "هويت کاذب" احساس آرامش خاطر و همبستگی با "خودیها" و در نتيجه احساس امنيت میکند، اما لازمه حفظ و پايداری چنين احساسی، خصومت با "غير خودیها" و دشمنی با "بيگانگان" است. پيداست که فرد يا گروه با داشتن چنين "هويت کاذب" بهمحض احساس خطر و نگرانی از دست دادن "هويت" خود، آماده مدافعه و نشان دادن واکنشهای خصمانه است. * * * بهگمانم در کمتر دورهای بهاندازه دوران معاصر مفهوم "هويت" در کانون توجهی علوم اجتماعی، سياست، روانشناسی، فلسفه و ادبيات قرار داشته و شايد در همين مقياس نيز از باور انسانها بهآنچه "هويت" خود میانگارند، بیمحابا سوءاستفاده شده است. «هويت ملی"، "هويت دينی"، "هويت فرهنگی"، "هويت نژادی"، "هويت قومی"، "هويت زنانه"، "هويت اصيل"، "هويت مستقل"، "فقدان هويت"، "بحران هويت" و همه جا انسانهايی که در جستوجوی "هويت" خويشاند، هويت از دسترفته خويش. امروزه کم نيستند کسانی که تا پای جان بر سر "حفظ هويت" خويش میايستند و بیپروا جان آنان که قصد "نابودی هويت" ايشان دارند میگيرند. اگر تا ديروز ايدئولوژیهای رنگارنگ "هويتساز" بودند و پناهگاهی پوشالی برای انسانهايی که فرديت خود را ناگزير با "هويت جمعی" تاخت زده بودند، اينک "هويت" است که چونان ايدئولوژی و ابزاری در خدمت ابراز خشونت قرار گرفته و حفظ آن، در عصر هراس از جهانی شدن، بهانهای شده است برای ترور. اما آيا «هويت» بهراستی عامل بروز «خشونت» است؟ اين پرسش را "آمارتيا کومار سن" اقتصاددان هندیتبار و استاد دانشگاههای هاروارد و کمبريج و نيز مدرس دانشگاه دهلی و مدرسه اقتصاد لندن، در جديدترين کتاب خود که "هويت و خشونت" نام دارد، مطرح کرده است. او در اين کتاب نظريهای را پی ريخته است که بر مبنای آن باور سرسختانه به"هويت" میتواند عامل بروز "خشونت" شود. کتاب بحثانگيز او که نخست بهزبان انگليسی انتشار يافت، بهتازگی بهچندين زبان و از آنجمله بهزبانهای آلمانی و ايتاليايی و فرانسوی نيز ترجمه و منتشر شده است. چکيده نظرات آمارتيا سن در اين کتاب را میتوان چنين خلاصه کرد: انديشه و کنش انسانها را مجموعه ای از هويتهای گوناگون و گاه کاملاً متفاوت شکل میدهد که "هويت دينی" يا "هويت ملی و قومی" فقط بخشی از آن را تشکيل میدهد. از اين رو "تک هويتی" انگاشتن افراد و پا فشاری بيش از اندازه بر تنها جنبهای از هويت آنان، دامی است که ما را بهسوی خشونتگرايی سوق میدهد. اما آمارتيا سن در کتاب «هويت و خشونت" ورای مباحث اقتصادی رشته تخصصی خود، در کسوت روشنفکر حوزه عمومی، بهسراغ مسئله "هويت"، يعنی يکی از پيچيدهترين مسايل جهانِ در شرف جهانی شدن رفته است. او کوشيده است تنها با طرح يک پرسش و بررسی آن از زوايای گوناگون زمينهی بحث را آماده کند. پرسش او چنين است: اعتقاد سرسختانه بهاين اصل که وابستگی و تعلق بهفرهنگی خاص، تعيينکننده ويژگی هويت فرد در جامعه است، چه پيش شرطها و پيامدهای دارد؟ بهبيانی ديگر، پرسش او را میتوان چنين خلاصه کرد: «آيا فرهنگ، سرنوشت ساز است؟». او با طرح اين پرسش و دادن پاسخ منفی بهآن، در واقع بهرويارويی با نظريه "رويارويی فرهنگها و تمدنها" که سانوئل هانتينگتون بر آن اصرار دارد برخاسته است. اينکه انسان موجودی اجتماعی با تعلقات متعدد و وابستگیهای گوناگون است، نه سخنی تازه و نه يافتهای جديد در علوم اجتماعی است. آمارتيا سن هم بهاين امر واقف است و ادعای ابداع نظريه جامعهشناختی جديدی ندارد. آنچه او بر آن تأکيد دارد در واقع نتيجهگيری سادهای است که از اصل ابتدايی جامعهشناسی بهدست میآيد. او معتقد است که: "بر هيچ کدام از هويتهای فرد نبايد بهعنوان تنها هويت اصلی و يا وابستگی خاص او تأکيد کرد و آن را بزرگ و برجسته نمود". در مقابل اين نظر، دقيقاً نظريهای وجود دارد که آمارتيا سن با اعتراض، آن را "توهم تکهويتی" مینامد. او میگويد هر کس خود را بهدست اين توهم بسپارد، ناگزير خود را مجاز میداند از ميان در واقع تعلقات گوناگون، تنها يکی را سوا و جدا کند تا "هويت راستين" او را تضمين و تثبيت کند. آمارتيا سن بهمخاطبان کتابش گوشزد میکند که بانيان و محرکان اختلافات و درگيریهای جهانی و نيز خشونتگرايان مذهبی يا قومپرست، "توهم تکهويتی" را بهمنظور بسيج تودهها و توجيه اقدامات قهرآميز خود بهخدمت میگيرند. روشهای تبعيضآميز، بهمحض آن که اختلافی جزيی ميان همسايهها پيدا شود، آشکارا رواج و رونق میگيرد. فجايج غير قابل تصوری که در بالکان، در آفريقا، در ميان قبايل و اقوام گوناگون بهوقوع پيوست و صدها هزار غيرنظامی از اقوام گوناگون بهقتل رسيدند، بی گمان تنها نمونه بروز اين گونه خشونتها نيست. نويسنده تأسف خود را از اين واقعيت پنهان نمیدارد که اين نگاه کوتهبينانه درغرب که مردم جهان را تنها بر اساس يک معيار تقسيم بندی میکند، بهطور ضمنی باعث تقويت بنيادگرايان ضدغرب شده است که توجيه نظری اقدامات خود را از نظريههای نظريه پردازان فرهنگباور غربی استخراج میکنند. آنچه امروز "بحران هويت" خوانده میشود چيزی نيست جز بحران درک اين واقعيت که انسانها هويتی تک و منحصر بهفرد ندارند. جستجو در پی کسب هويتی منحصر بهفرد که فرد يا گروه را کاملاً از ديگران مجزا و متمايز کند، اغلب بهبنبست برخورد میکند. اين جستجو غالباً با ناديده گرفتن پيوندها و تعلقاتی که هر فرد با گروههای اجتماعی متعدد دارد و با پافشاری و تأکيد سرسختانه بر يکی از جنبههای هويتی همراه است. گرچه فرد با يافتن اين "هويت کاذب" احساس آرامش خاطر و همبستگی با "خودیها" و در نتيجه احساس امنيت میکند، اما لازمه حفظ و پايداری چنين احساسی، خصومت با "غير خودیها" و دشمنی با "بيگانگان" است. پيداست که فرد يا گروه با داشتن چنين "هويت کاذب" بهمحض احساس خطر و نگرانی از دست دادن "هويت" خود، آماده مدافعه و نشان دادن واکنشهای خصمانه است. نويسنده، کتاب خود را با گفتاری اميدوارکننده بهپايان میبرد: "پرسشهای ما امروز نبايد فقط متوجه شرايط اقتصادی و سياسی فرايند جهانی شدن باشد، بلکه بايد ارزشها و اخلاق و احساس تعلقی نيز که درک ما را از کل جهان شکل میدهد، مورد توجه قرار گيرد. Copyright: gooya.com 2016
|