شنبه 12 بهمن 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

هيچ معلوم نيست، در حاشيه برگزار نشدن هشتمين دوره جايزه هوشنگ گلشيري، اعتماد

هشتمين دوره جايزه هوشنگ گلشيري امسال به اين دليل که داوران هيچ اثر داستاني را شايسته انتخاب ندانسته اند، برگزار نمي شود. در بخشي از بيانيه هيات داوران آمده است؛ «جمع بندي نظرها بر وجود دو گزينه تاکيد داشت؛ آيا در وضعيت فعلي، ادامه روند گذشته و تکيه کردن بر اين ايده که جايزه هوشنگ گلشيري مي تواند حامي همين ادبيات موجود باشد، گزينه يي منطقي است يا حفظ ملاک ها و عدم عدول از آنها؟ داوران هشتمين دوره جايزه به اتفاق بر تحقق گزينه دوم پاي فشردند و اين گزينه را به عنوان راهکار اين دوره جايزه هوشنگ گلشيري انتخاب کردند.» با اين حساب، بعد از جايزه مهرگان اين دومين جايزه خصوصي مستقل است که امسال به دليل برنده نداشتن برگزار نمي شود و ميدان را هرچه بيشتر به جوايز دولتي- که اکنون برخي آثار طرد شده از مرحله پاياني اين جوايز خصوصي را هم در ليست نامزدهاي خود قرار داده اند- واگذار مي کند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 




تاکيد بيانيه هيات داوران جايزه گلشيري بر «افت کيفي» آثار منتشر شده و در نتيجه راه نيافتن هيچ يک از آثار به مرحله پاياني داوري نشان از وسواس داوران در انتخاب آثار و کوتاه نيامدن از متر و معيارهاي ادبي و ترجيح دادن حفظ اين معيارها بر مناسبات ديگري دارد که براساس آنها در هر شرايطي برگزار شدن يک جايزه ادبي مستقل بهتر از برگزار نشدنش دانسته مي شود. اين تصميم داوران جايزه گلشيري را مي توان اين گونه توجيه کرد که آنها نخواسته اند اعتبار ادبي جايزه يي را که هر سال به رغم فشارهاي گوناگون به هر ترتيب برگزار مي شد، مخدوش و اين اعتبار را قرباني مناسبات بي ارتباط به مناسبات زيبايي شناسانه کنند. از اين منظر، چنين تصميمي هرچند درخور اعتنا اما نشانگر ديدن تنها يک روي قضايا و مناسباتي است که خواه ناخواه بر هر رخدادي از جمله جوايز ادبي هم تاثير مي گذارند. در واقع شايد بتوان گفت، اين ميزان وسواس در انتخاب آثار داستاني برتر، درخور اعتنا مي بود اگر شرايط پيرامون و مناسبات حاکم بر چاپ و نشر آثار ادبي نيز با آن هماهنگ بود. اما در شرايط موجود که در آن نزاع بر سر بودن يا نبودن يک کتاب- فارغ از داوري کيفي- است مي توان اين سان بي اعتنا به اين شرايط، تنها بر «ادبيت متن» پاي فشرد و اين «ادبيت» را عنصري بيرون از همه مناسبات پيرامون به شمار آورد. البته مي توان به اين پرسش اين گونه پاسخ داد که تحميل وظيفه اهداي جايزه ادبي در راستاي حمايت از همين اندک کتاب هاي منتشر شده نوعي تقليل دادن وظيفه اصلي داوران يک جايزه است. پاسخ درستي است اما واقعيت اين است که در شرايط موجود اين وظيفه خواه ناخواه تقليل يافته است و انکار آن مثل اين است که يک پزشک متخصص قلب به عنوان تنها پزشک موجود در يک شهر مجبور باشد سرماخوردگي را هم علاج کند اما با اين توجيه که اين کار وظيفه اش نيست از آن سر باز زند. اين، وسواسي است که در شرايط حادتر حتي مي تواند به مرگ منجر شود.

اما از منظر ديگر مي توان اين واکنش داوران جايزه گلشيري را به يک جور اعتراض و قهر کردن تعبير کرد. در بيانيه هيات داوران جايزه گلشيري مواضع داوران به صراحت اعلام شده است. اما آنچه بيشتر، از اين موضع گيري صريح استنباط مي شود، اين است که نوک پيکان داوران، چنان تمام آثار عبور کرده از موانع انتشار را هدف گرفته که معدود کتاب هايي هم که نسبت به ديگر آثار از کيفيتي نسبي برخوردار بوده اند از اين جايزه خصوصي مستقل طرد شده اند. در شرايطي که در دانشگاه ها همچنان همان بحث هاي تکراري و کليشه يي پيرامون ادبيات در جريان است و ادباي کلاسيک هم هنوز بر سر درست خواني يک مصراع، به جدال با يکديگر برخاسته اند، جوايز بنيادهاي مستقلي مثل بنياد گلشيري و... تنها کانون هاي جدي هستند که در آنها به ادبيات معاصر توجه مي شود و برگزار نشدن اين جوايز تنها زماني توجيه پذير خواهد بود که سختگيري و وسواس و در نهايت حذف همه آثار منتشر شده از دور داوري امتيازي بزرگ تر را براي ادبيات داستاني به ارمغان آورد. امتيازي نظير بهتر شدن وضعيت نشر آثار داستاني و رشد کيفي اين آثار در شرايطي که بهانه هايي مثل بهانه هاي موجود براي بد نوشتن، وجود نداشته باشد. آيا برگزار نشدن جوايز مهرگان و گلشيري چنين امتيازي را به ارمغان خواهد آورد؟ هيچ معلوم نيست.





















Copyright: gooya.com 2016