سه شنبه 20 اسفند 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


دفن فرهنگ مرگ!، احمد وحدت خواه

احمد وحدت خواه
جامعه ایرانی در این دوران گذار به سوی یک تحول بزرگ و اجتناب ناپذیر، دیگر خود را در معنای واژه ها و زبانی که روزگاری به انسجام و همراهی او با ارزشهای بخشی از حاکمیت برای همبستگی در مقابل دشمن خارجی متحد می دید پایبند نمی بیند و در حال متولد ساختن فرهنگی است که زندگی را نه در مرگ بلکه در حق حیات و آنهم حیات آزادانه و خوشبخت پیدا می کند ... [ادامه مطلب]

بخوانید!
پرخواننده ترین ها

گفت‌و‌گو با فاطمه محمدي، اولين ناشر تخصصي كتاب‌هاي صوتي، كتاب گويا رقيبي براي كتاب مكتوب نيست، فرهنگ آشتی

بهنام ناصح

در فیلم«فارنهایت154» ساخته تروفو، سرزمینی متصور شده است که در آن هر نوع مکتوبی به آتش سپرده می شود و تمام تمدن بر پایه سخن بنا شده است. اگر چه داستان این فیلم سال‌ها پیش نوشته شده اما هنوز که هنوز است علی رغم پیشرفت فن آوری در تمام عرصه ها و ظهور انواع مختلف رسانه‌ها که به نحوی خواسته‌اند جای کتاب را بگیرند، همچنان کتاب کاغذی ارج و قرب خود را نزد اهل مطالعه حفظ کرده است. با این وجود نباید از خاطر برد که شرایط ویژه عصری که در آن زندگی می‌کنیم ما را وا می دارد از تمام امکانات موجود استفاده کنیم تا در حداقل زمان بتوانیم از حداکثر دانش بهره ببریم و یا بیش ترین لذت را از ادبیات کسب کنیم. کتاب گویا از جمله این امکانات است که در سال های اخیر رواج یافته است. کتاب گویا چنان که از نامش بر می آید، رسانه‌ای صوتی است که در آن متن کتاب توسط گوینده خوانده می‌شود و روی نوار کاست یا سی‌دی ضبط می‌شود و مخاطب به جای خواندن به آن گوش می‌دهد.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 




این دستاورد اگر چه هنوز در کشور ما جای شایسته خود را نیافته اما به نظر می رسد رو به فزونی است. موسسه فرهنگي «نوين كتاب گويا» به مديريت فاطمه محمدي از سال 5831 در زمينه توليد كتاب‌هاي صوتي، آغاز به فعاليت كرده‌است. اگر چه اين فعاليت پس از دو سال تازه دارد به بار مي‌نشيند، اما در ماه اخير با اولين توليدات خود، «نامه‌هاي عاشقانه يك پيامبر» و «كيمیاگر» توانسته‌ توجه بسياري از علاقه‌مندان به ادبيات را جلب كند. به همين بهانه گفت‌وگويي با مدير مسئول اين موسسه انجام داده‌ايم و در آن راجع به ورود پديده نو ظهور كتاب گويا به بحث پرداختيم.

چطور شد كه به فكر توليد كتاب‌هاي صوتي افتاديد؟

ايده اين كار از نمونه‌هاي خارجي‌ به ذهن من رسيد. اين كه بشود در زمان‌هايي كه اوقات هدر رفته به حساب مي‌آيد به متن كتابي گوش كرد، برايم موضوع جالبي بود. به نظرم رسيد در مواقعي مثل زماني كه در اتومبیل از منزل تا محل كار در رفت و آمد هستیم، زماني كه در ترافيك معطلیم، و بسیاری اوقات از دست‌رفته دیگر، مي‌توان به کتاب سخنگو گوش سپرد و به اين ترتیب زمان‌هاي سوخته را به بهترين شكل به زماني مفيد تبديل كرد. خصوصاً با ابزار صوتي‌اي كه اين روزها رايج شده مثل آي‌پاد و گوشی های همراه مي‌شود به جاي گوش کردن به آهنگ‌هاي تكراري، كتابي را با شنیدن مطالعه كرد.

پيش از این، در بازار كالاهاي فرهنگي، كارهایی در حوزه كودك و يا دكلمه شعر، یا کارهای جسته و گریخته در زمینه ادبیات صورت گرفته است، اما به طور جدی دنبال نشده و این حوزه همچنان برای عموم ناشناخته مانده است. براي همين تصميم گرفتم موسسه‌اي تأسيس كنم كه به ‌طور اختصاصي به اين كار بپردازد.

انجام اين كار در ابتدا خيلي دشوار بود. يكي از مشكلات ما اين بود كه براي مجوز گرفتن هيچ متولي مشخصي وجود نداشت. ما براي اين‌ كار به خيلي جاها مراجعه كرديم؛ از اداره كتاب و واحد انفورماتيك وزارت ارشاد گرفته تا معاونت موسيقي! تا به هر ترتیب توانستیم مجوز موسسه تولید کتاب گویا را بگیریم.

براي اين‌كار با ناشران مختلف صحبت كردیم و نظرشان را در اين‌باره جويا شدیم. آنها در ابتدا چندان نسبت به اين قضيه خوش‌بين نبودند. براي همين خود موسسه دست به توليدي آزمايشي زد. با نويسنده‌اي كه اولين كارش را نوشته بود صحبت كرديم و پس از تبديل اثرش به كتاب صوتي بدون اين ‌كه آن را روانه بازار كنيم بازتاب آن را در گروهي محدود بررسي كرديم كه خوشبختانه مثبت بود و ديديم كه اين كار اگر چه دشواري‌هاي خاص خود را دارد، اما علاقه مندانی هم وجود دارند که منتظر چنین آثاری هستند. در قدم اول به نظر رسيد كه كتاب‌هاي پائولو كوئليوبه خاطر مخاطبان خوبي كه در سال‌هاي اخير به دست آورده، برای این کار مناسب باشد. به همین علت براي شروع با نامه ای که برای پائولو کوئلیو نوشتیم، نظر مساعد او را برای تولید صوتی آثارش از جمله کیمیاگر جلب کردیم‌‌ و پس از آن همکاری ما ونشر كاروان به عنوان دارنده امتیاز انتشار آثار کوئلیو آغاز شد. اولين كار جدي ما با همكاري اين انتشارات، با نامه‌هاي عاشقانه يك پيامبر شروع شد .

از اوايل سال 68 كه كار را شروع كرديم، توانستيم با زحمت زياد مجوز چند كار را دريافت كنيم. چرا که مجبور بودیم کتابهای دارای مجوز ارشاد از اداره کتاب را دوباره برای بررسی مجدد به معاونت موسیقی بفرستیم که این خود بسیار زمان‌بر بود. در اين ميان گاه مساعدت‌هاي برخي افراد فرهنگ دوست در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي برايمان راه گشا بود. در برهه‌اي از زمان كه رياست واحد موسيقي به عهده آقاي گشايش بود، گشايشي هم در كار ما حاصل شد. از نظر ايشان لزومی نداشت كتاب‌هايي كه قبلاً به وسيله بررس‌هاي وزرات ارشاد ارزيابي شده‌اند، برای انتشار به صورت صوتي دوباره از طريق مركز موسيقي بررسی شوند تا مجوز دريافت كنند. ايشان براي قانونمند کردن این فرایند متحمل زحمات زيادي شدند. سرانجام نتيجه اين شد كه زمان کسب مجوز انتشار صوتی هر اثر کاهش یافت و کارها کمی سریعتر پیش رفت.

موسسه نوین کتاب گویا اولين موسسه‌اي است كه به طور اختصاصی به چنين كاري اقدام مي‌كند، اما پیش از این ناشراني بوده اند كه اين كار را امتحان كرده اند. به عنوان مثال نشر ماهريز و جيحون در اين زمينه تجربه هایی داشته‌اند و آثاری تولید کرده‌اند. اولين ناشري كه براي تولید کتاب گویا با ما همکاری داشت، نشر كاروان بود كه به لطف پائولو كوئليو و همکاری صمیمانه آقای آرش حجازی انجام گرفت.

حتما شما هم شنيده‌ايد كه مي‌گويند مردم ما ملتي شفاهي هستند و بيشتر عادت به شنيدن دارند تا خواندن. شما هم با اين نظر موافقيد؟

واقعیت این است که متاسفانه بیشتر مردم ما اصولا چندان اهل مطالعه نیستند. كتاب خواندن نیازمند تمرکز است، ولي به عنوان مثال تماشاي فيلم یا شنیدن موسیقی به مراتب زحمت كمتري مي‌طلبد و برای عموم لذت بخش‌تر است. براي همين مردم بيشتر ترجيح مي‌دهند كه فيلم ببينند و موسیقی گوش کنند تا این که كتاب بخوانند. البته در اين قضيه مردم چندان مقصر نیستند و اين مسأله را باید به عنوان موضوعي ريشه‌اي بررسي كرد.

اين امر منحصر به كشور ما نيست؛ در تمام دنيا آمار مخاطبان فيلم‌ و رسانه‌هاي صوتي تصويری از كتاب بيشتر است.

بله اما در كشور ما کلا آمار کتاب و تیراژ کتاب به شكل ديگري است. در بسیاری از كشورها تیراژ كتاب 02 - 03 هزار نسخه است، و نسخه صوتي‌ همان کتاب هم با تیراژ 01- 51 هزار منتشر می‌شود. ولی در كشور ما كه تيراژ خیلی از كتاب‌ها‌ 0003جلد است، تيرا‍ژ صوتي آنها چندان امید بخش نیست.

شاید به همین دلیل سعی ما بر این بوده که کارهای خود را هر چه جداب‌تر تولید کنیم تا مورد استقبال مخاطبان قرار گیرد.

آيا به نظر شما هر كتابي اين قابليت را دارد كه به صورت صوتي منتشر شود؟

برای انتخاب کتاب جهت صوتی شدن معیارهایی وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. با این وجود می‌توان بیشتر کتاب ها را به صورت شنیداری تولید کرد. من معتقدم در حال حاضر بر اساس سليقه امروز جامعه و مردم بهتر است کمتر به سراغ كتاب‌هاي حجيم برویم. امروزه پر فروش‌ترين كتاب‌ها در ایران، آثار يك جلدي با صفحات نه چندان زیاد هستند. الان ديگر مردم كمتر حوصله خواندن رمان‌هاي حجيم را دارند. به تبع آن آثار صوتي هم بايد داراي چنين خصوصياتي باشد؛ كوتاه و شنيدني.

مثل«نامه‌هاي عاشقانه يك پيامبر» كه اخيراً به صورت صوتي منتشر كرده‌ايد؟

بله، به علاوه اين اثر اين خصوصيت را دارد كه شما از هرجاي آن كه گوش كنيد، از آن لذت می بريد، بدون اين‌كه نشنيدن قبل و بعد آن قسمت، مشكلي در ارتباط با اثر به وجود آورد.

پيش از اينها تجربيات زيادي در زمينه دكلمه اشعار وجود داشت. در اين گونه آثار مي‌شد ده‌ها بار به آنها گوش داد اما به نظر شما يك كتاب مثل « نامه‌هاي عاشقانه يك‌پيامبر» تا چه حد چنين قابليتي دارد؟

شايد بهتر باشد كه بگوييم اين توقع از كتاب گويا اشتباه است. قرار نيست یک کتاب سخنگو را مثل يك اثر موسيقي يا دكلمه شعر بارها گوش كرد، بلكه بايد همان ديدي را نسبت به كتاب‌هاي صوتي داشته باشیم كه به خود كتاب داريم. ما يك كتاب را بارها و بارها نمي‌خوانيم مگر موارد خاص. همين امر در مورد كتاب سخنگو هم مصداق دارد و فرد صرفا به منظور مطالعه کتاب، کتاب را می شنود. البته من اشخاص زيادي را مي‌شناسم كه «نامه‌هاي عاشقانه يك پيامبر» را بارها گوش كرده‌اند.

با توجه به اين كه كتاب‌هاي صوتي توليد شده از كتاب گران‌تر است، آيا به نظر شما مخاطبان حاضر خواهند بود براي استفاده يك‌باره آن را تهيه كنند؟

همه چيز مثل حلقه‌های زنجير به هم وصل است. وقتي تيراژ پايين و هزينه تمام شده كار زياد است، ناشر مجبور است هزينه را در همان شمارگان كم سرشكن كند. در نتيجه قيمت تمام شده زياد مي شود. بازخورد اين قضيه اين مي‌شود كه تعداد مخاطبان كاهش مي‌يابد. این درست است، اما مطلب دیگری که در این میان نباید نادیده گرفت این است که مخاطب کتاب سخنگو مخاطب خاص است و نمی‌توان آن را با آثار موسیقیایی و فیلم‌های سینمایی مقایسه کرد. البته اگر کار، خوب معرفی شود و جایگاه خود را میان مردم پیدا کند، قطعا شاهد اتفاقات خوبی خواهیم بود.

از اين واهمه نداريد كه به زودي نسخه‌هاي كپي شده اين آثار به صورت غير مجاز در بساط دستفروشان ديده شود؟

بله، این امکان وجود دارد، اما چه كار مي‌توان کرد؟ متاسفانه مقوله كپي رايت در مملكت ما جایگاه خود را پیدا نکرده ‌است و از بالا هم حمايت نمي‌شود. به‌ همین دلیل هم هست که خيلي از ناشران از ورود به اين حوزه اجتناب مي‌كنند. ما علي‌رغم اين مشكل، وارد چنين ماجرايي شدیم. چرا که احساس کردیم به هر حال انجام این کار ضروری است و کتاب سخنگو باید در اختیار علاقه مندان قرار بگیرد. به علاوه فرهنگ کپی رایت هم باید در میان مردم جایگاه خود را پیدا کند. اين فرهنگ‌سازي در صنعت سينما به شكل خوبی آغاز شده است. در چند سال اخير تيراژ فيلم‌هاي عرضه شده به صورت مجاز رو به افزايش گذاشته و با قيمت پايين‌تر به مخاطبان عرضه مي‌شود و همين عامل باعث شده كه از ميزان تكثير غير مجاز آن كاسته شود. گذشته از اين در كارهای سينمایی، تبليغات خوبي در زمينه حفظ حقوق صاحبان اثر انجام گرفته كه حتما در آينده نتيجه می‌دهد. ما هم در كتابچه‌ همراه آثاري كه ارائه كرده‌ايم، به مخاطبان خود یادآور شده‌ایم كه اگر مايليد انتشار كتاب‌هاي سخنگو ادامه پيدا كند، با رعايت حقوق ناشر و استفاده از نسخه اصلی، از این کار حمايت كنيد.

به نظر شما با توسعه كتاب‌هاي صوتي، فرهنگ شفاهي در مقابل فرهنگ كتابخواني رشد نخواهد كرد؟

فكر نمي‌كنم این طور باشد. من معتقدم هر کدام از اینها جایگاه خود را دارد و این جایگاه را حفظ خواهد کرد. امروزه با رواج دستگاه های شنیداری، منطقی نیست خود را از ابزاری چنین قدرتمند محروم کنیم. اتفاقي كه در تمام دنيا افتاده، یعنی بهره بردن از هر دو نوع کتاب _ مکتوب و صوتی_ در ايران هم خواهد افتاد.

تاريخچه اولين كتاب گويا در جهان به سال 1391 بر مي‌گردد. آن زمان توليد كتاب گويا با هدف حمايت از نابينايان آغاز شد. اما كم‌كم مخاطبان زیادی بين ديگر اقشار جامعه پيدا كرد و چنان شد كه بعد از مدتی، كتاب‌گويا تبدیل به ابزاری کارآمد و مفيد براي همه مردم گردید و روزبه روز بر تعداد مخاطبان آن در جهان افزوده شد. قطعاً اين اتفاق در ايران هم خواهد افتاد، ما ناچاريم در اين مسير حركت كنيم. و همان‌طور كه در دنیا كتاب صوتي لطمه ای به كتاب مكتوب وارد نكرده، و دوشادوش آن به صورت یک صنعت موفق پیش می‌رود، مي‌توان امید داشت همین اتفاق در كشور ما هم رخ دهد.

به نظر من كتاب سخنگو تنها يك ابزار جديد است، نه رقيبي براي كتاب مكتوب. من فكر مي‌كنم خيلي از كساني كه كتاب كيمياگر را خوانده‌اند، دوست دارند کتاب سخنگوی آن را هم گوش كنند و يا برعكس.

آيا الزاماً در كتاب گويا بايد از موسيقي و افكت‌هاي صوتي مانند آن‌چه شما در آثارتان به كار برده‌ايد، استفاده ‌كرد؟

خیر، در تمام دنيا كتاب‌هاي گویا معمولا خيلي ساده‌تر توليد مي‌شوند. يعني يك گوينده كه خیلی اوقات خود نويسنده ‌است، کتاب را مي‌خواند و نهایتا يك موسيقي متن ملايم روی آن به کار می‌رود. اما از آن جا که ما فكر كرديم اين پديده در ايران جديد است و لازم است جایگاه خود را پیدا کند، بهتر است جذابیت بیشتری داشته باشد. براي اين‌ کار، سعی کردیم در کارهایمان از صداي گويندگان حرفه‌اي استفاده كنيم و موسیقی مناسبی برای آنها به کار ببریم. البته همين اين‌كارها موجب شده‌ هزينه هم تا حدي افزايش يابد. من تصور مي‌كنم به مرور و با جا افتادن کتاب سخنگو میان مردم، انتظارات آنها هم تغيير مي‌كند، به نحوي كه محتواي كتاب برايشان مهم‌تر خواهد بود و آن وقت می توان بسیاری از کتابها را به شكلی ساده‌تر تولید کرد.

آيا به اين فكر افتاده‌ايد كه با نويسندگان ايراني خصوصاً نويسنده‌هاي معروف اين‌كار را ادامه دهيد؟

بله، قطعاَ. اما این کار نيازمند گذشت زمان است تا هم مردم با کتاب سخنگو بیشتر آشنا شوند و هم نويسندگان خوب كشورمان به اين نوع رسانه اعتماد کنند. با وجود این، آثاري از نويسندگان خوب ایرانی نیز در دست کار داريم كه به زودی منتشر می شود و اميدواريم با موفقيت همراه باشد.

فكر مي‌كنم اکنون در ابتدای کار هستیم و راهی طولاني، سخت و پر فراز و نشيب در پيش داريم. قطعا موفقیت در این کار مستلزم عزمی راسخ و پشتکاری فراوان است که مساعدت اهالی فرهنگ و متولیان امور را می طلبد، امیدواریم در این مسیر از همکاری آنان بهره مند باشیم.





















Copyright: gooya.com 2016