سه شنبه 11 فروردین 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

حکايت جوانه، شعری از ويدا فرهودی

ويدا فرهودی
به رغم آن که فرودين ز باغمان شکفته است / خبر رسيد غنچه ای به خاک سرد خفته است / خبر رسيد و تلخی اش چو شوکران ز جاممان / شراب ناب عيد را به سيل اشک رُفته است

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 




به ياد آزادگانی که در بند بی سببی جان می بازند*


به رغم آن که فرودين ز باغمان شکفته است
خبر رسيد غنچه ای به خاک سرد خفته است

خبر رسيد و تلخی اش چو شوکران ز جاممان
شراب ناب عيد را به سيل اشک رُفته است

جوان نورسيده را که غرقه بود در نوا
سکوت مرگ ناروا به ناکجا نهفته است

نهفته و همی کند فلک فغان ز رفتنش
که گوش زندگی بسی حکايتش شنفته است

حکايت جوانه ای که زخم تازيانه ای
به حرف رانده کلک او، وبس نگفته گفته است

شکايت پرنده را شنيده از دل قفس
و گوهرين ترانه ها، نجيب و پاک سُفته است

نوشته و نوشته و به خاطر نوشته اش
شده ملال هر که او ،عيان،عدوی گفته است

بخوان کنون کلام او ز لفظ سرخ و سرکشم
درون واژه ام ببين، هنوز او نخفته است

که زنده اند تا ابد جوانه های خاکمان
ز جای جای ذهنمان حضورشان شکفته است


ويدا فرهودی
بهار ۱۳۸۸

* صبح روز چهارشنبه ۲۸ اسفند ماه ۱۳۷۸ اميدرضا ميرصيافی، وبلاگ‌نويس و روزنامه‌نگار در زندان اوين فوت نمود. وی به جرم نوشتن عقايد خود در وبلاگش به دو سال و نيم زندان محکوم شده بود. (بر گرفته از اخبار مستند)





















Copyright: gooya.com 2016