جمعه 14 فروردین 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


حکايت جوانه، شعری از ويدا فرهودی

ويدا فرهودی
به رغم آن که فرودين ز باغمان شکفته است / خبر رسيد غنچه ای به خاک سرد خفته است / خبر رسيد و تلخی اش چو شوکران ز جاممان / شراب ناب عيد را به سيل اشک رُفته است ... [ادامه مطلب]

بخوانید!
پرخواننده ترین ها

توضيح اميرحسين فطانت در مورد مطلب "سينمای مستند چريکی" نوشته احمد زاهدی لنگرودی

آقای زاهد لنگرودی
در مقاله اتان در مورد سينمای مستند چريکی در ايران به نام من اشاره کرده بوديد که مدتی است برای پيشگيری از انزال زود رس ادبی تحت درمانم و پاسخ شما و آن دسته از خاله زنک های سياسی و قهرمانان اسب های چوبين که ميدان را خالی از رقيب می يابند و ترکتازی می کنند را به وقتی ديگر موکول می کنم. عجالتا برای آشنائی بيشتر با آدمی که با اين صراحت از او نام می بريد رجوعتان می دهم به
http://iranianbook.org/blog/
ضمنا
فردا که بر من و تو باد مهرگان بوزد
آنگه شود پديد که نامرد و مرد کيست.

با احترام
اميرحسين فطانت



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 
























Copyright: gooya.com 2016