بخوانید!
31 شهریور » پرويز مشکاتيان بهعلت ايست قلبی درگذشت، موسيقی ما
31 شهریور » «قیصر چهل سال بعد»، فیلم قیصر را بازخوانی میکند، ایلنا 31 شهریور » ولگرد کوچک کاپیتالیسم - مایکل مور تجارت آمریکایی را نشانه میرود، خبرآنلاین 31 شهریور » شهره آغداشلو برنده جايزه امی شد، راديو زمانه 29 شهریور » کنسرت «موسيقي صلح» شهرام ناظري در تالار بزرگ کارنگي هال نيويورک، اعتماد
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! ولگرد کوچک کاپیتالیسم - مایکل مور تجارت آمریکایی را نشانه میرود، خبرآنلاین
بروس هدلام: «از ماشین پیاده نشو!». یک محافظ در حالی که در صندلی عقب یک ون سیاه نشسته سر راننده فریاد میزند. این ماشین حامل مایکل مور و پنج کارگر اعتصابکننده عضو اتحادیه کارگران ذوبآهن آمریکا و کانادا (USW) است. آنها به نمایش «کاپیتالیسم: یک داستان عاشقانه» فیلم جدید مور در جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو آمدهاند و مانند اغلب نمایشهای افتتاحیه، پیادهرو مملو از آدمهایی است که منتظرند در لیموزین باز شود. اما در همان حال که ون کنار پیادهرو میایستد و یکی از ماموران پلیس شهر تورنتو میکوشد جمعیت را به عقب هل بدهد، مشخص میشود این جمعیت چیزی بیش از امضا میخواهد. تابلوهای اعتراضآمیز همه جا به چشم میخورد و گروهی به شکل تجار و بانکداران قرن نوزدهم لباس پوشیدهاند. مور یکشنبه پیش گروهی از کارگران معدن در سادبری در اونتاریو را هم به مراسم اولین نمایش جهانی فیلم خود دعوت کرده بود تا افکار عمومی را متوجه اعتصاب دوماهه تلخ آنها در اعتراض به شرکت معدن «ویل اینکو» کند که غول این حوزه است. خود این کارگران هم از دیدن اتفاقات مراسم افتتاحیه حیرتزده شده بودند. با این حال، مایکل مور که یک چهره فعال سیاسی قدیمی و شاید موفقترین مستندساز تاریخ است، دلیل چندانی برای نگرانی ندارد. او از ماشین پیاده میشود، برای حاضران و معترضان دست تکان میدهد و وارد سالن الجین میشود. مور کارگران معدن را به رسانهها معرفی میکند. کانادا از سال 1989 برای مور جایی آشناست. او در آن سال اولین فیلم خود، مستند 16 میلیمتری «راجر و من» را به تورنتو آورد. این فیلم درباره تأثیر بسته شدن کارخانههای جنرال موتورز در فلینت میشیگان، زادگاه مور بود. آن زمان مور هنوز حقوق بیکاری هفتهای 98 دلار را دریافت میکرد. او به شکلی غافلگیرکننده جایزه انتخاب مردم جشنواره تورنتو را برد و به این شکل دوران کاری او به شکلی دور از انتظار اوج گرفت. از آن زمان تاکنون و در فیلمهایی چون «فارنهایت 11/9»، «بولینگ برای کلمباین» و «سیکو»، جثه تنومند مور در برابر مدیران کارخانهها و ماموران حفاظت که با حیرت به او نگاه میکنند، از وی نسخهای پساصنعتی از ولگرد کوچک چاپلین ترسیم کرده است. فیلم جدید مور نه حمله به یک صنعت مشخص بلکه تهاجم به تجارت آزاد از نوع آمریکایی است که خود مور در تورنتو از آن به عنوان «یک دیو» یاد کرد. هرچند در ایالات متحده منتقدان محافظهکار مور محبوبیت او را زیر سؤال میبرند، اما واقعیت این است که فیلمها و کتابهای پرفروش او خارج از آمریکا، بخصوص در انگلیس، تعدادی از کشورهای اروپایی و ژاپن بیشتر محبوبیت دارند. مور برای آمریکا به نوعی قالب یک سفیر ضد فرهنگی را پیدا کرده است؛ منشوری که بخش زیادی از دنیا آمریکا را از منظر آن میبیند. ریاکار، تبلیغاتچی، خودشیفته، شکمباره سوءاستفادهگر، مایه دردسر. این تنها تعدادی از واژههای انتقادآمیز است که مور از آغاز دوران کاری خود با آن روبهرو بوده است و این تنها صفاتی است که لیبرالها درباره او به کار میبرند. از راه رسیدن مور با «راجر و من» به نوعی تبلور تناقض در حساسیتهای لیبرال بود، تناقضی که همچنان حلنشده مانده است. لیبرالها در مقابل مور خود را پس کشیدند و نگاه پرخاشگر او را در تقابل با لیبرالیسم دانستند. پالین کیل در حملهای آشکار درباره «راجر و من» نوشت: «این فیلم یک عوامفریبی نامتعارف است که به خاطر خندیدن به آن احساس بیارزشبودن به من دست داد.» مور یک روز پیش از نخستین نمایش «کاپیتالیسم: یک داستان عاشقانه» در تورنتو در یک ضیافت نهار، گفت: «تصور نمیکنم آنها از آدمی 300 پوندی با کلاه بیسبال که از یک شهر کارگری میآید و مثل آنها حرف میزند، خوششان بیاید.» مور در این ضیافت سعی میکرد خیلی مودب باشد. او در گفتوگویی خصوصی آرام به سؤالهای من پاسخ میدهد. مور مدتها پیش از آغاز بحران مالی در سال گذشته تصمیم گرفته بود پروژه بعدی خود را با تمرکز بر چیزی بسازد که رشته اصلی تمام فیلمهای خود میداند: اینکه چگونه حرص و تصورات کوتاهمدت زندگی طبقه متوسط را که به اعتقاد او در حال رشد است، تخریب میکند. مور تصمیم گرفت این بار سبک معمول فیلمسازی خود را تغییر بدهد و این بار اول بحث را مطرح کند و بعد دستمایه خود را جمع کند. او میگوید: «وقتی «سیکو» را میساختم، به این فکر افتادم: «من 20 است این کار را انجام میدهم. چند فیلم دیگر میتوانم بسازم وقتی در این فیلم درباره صنعت خودروسازی حرف میزنم یا درباره هالیبرتن در آن فیلم یا صنعت بیمه در این فیلم؟» و به این فکر افتادم که «اگر این آخرین مستند تو باشد، چی؟» من از انتقاد دست نمیکشم.» در حالی که مور گاهی اوقات نقش نسخه قصه مصورگونه یک شوالیه طبقاتی - «چپ در برابر جمهوری ترس!» - را بازی میکند، اما سیاستهای او همان اندازه درباره طبقات اجتماعی است که درباره مذهب کاتولیک رومی. او در میشیگان بزرگ شد، تحت تأثیر کشیشها و راهبهها ابتدا قصد داشت به مدرسه علوم دینی برود. مور تا حدی هم تحت تأثیر مذهب کاتولیک بود. او شیفته برادران بریگان، کشیشهای رادیکال شده بود که خیابانها را صحنه فعالیتهای خود کرده بودند. فعالیتهای تبلیغاتی آنها منبع الهام بعضی از به یادماندنیترین حرکتهای نمایشی مور بود. استعاره اصلی «راجر و من»، تلاش بیحاصل مور برای گفتوگو با راجر اسمیت مدیر جنرال موتورز بود و او در «سیکو» چند نیروی امدادی بیمار را از «منطقه صفر» به خلیج گوانتانامو در کوبا برد، برای اینکه در آنجا زندانیان بهترین خدمات بهداشتی و درمانی را داشتند. مور میگوید: «هرچند سعی میکنم حرفهای سیاسی بزنم، اما در وهله اول میخواهم یک فیلم سرگرمکننده بسازم. اگر هنر سینما درست کار نکند، تفکرات سیاسی راه خود را پیدا نمیکند.» مور برای اینکه مطمئن شود تفکرات سیاسیاش درست منتقل میشود، مزایای داشتن تهیهکنندگان دست و دل بازتر را مورد توجه قرار داد و درباره بازاریابی تحقیق کرد. جیم چارنکی، فیلمساز مستند که سالهاست با مور کار میکند، به یاد میآورد «فارنهایت 11/9» را هشت شب پیاپی برای تماشاگران مشخص نشان دادند تا با استناد با واکنشها فیلم را مجدداً تدوین کنند. او میگوید: «ما متوجه شدیم چه بخشهایی واضح است، چه بخشهایی نیست، چه قسمتهایی درست از کار درآمده و چه قسمتهایی درنیامده است. مایکل به سختی کار میکند تا فیلمهایش مخاطب گسترده داشته باشد.» وسواس مور ثمربخش است، اما در عین حال میتواند همکارانش را عصبانی کند. او یک روز پیش از نمایش «کاپیتالیسم: یک داستان عاشقانه» پیش خواهرش آن مور یکی از تهیهکنندگان فیلم رفت و پیشنهاد کرد یک صحنه را از فیلم حذف کنند. دیوید جانسن تهیهکننده نمایش یکنفره «مایکل مور، زنده!» در لندن میگوید: «او اغلب فیلمنامه را صبح بازنویسی میکند و بعد همان شب نسخهای جدید مینویسد.» جانسن ادامه میدهد: «یک نوع اضطراب همیشه همراه اوست، چیزی که گاهی اوقات به آن نیاز دارد. این مسئلهای احساسی و گاهی اوقات خارج از کنترل است، اما در عین حال مور اولین کسی است که بابت این مسئله عذرخواهی میکند و این نکتهای منحصر به فرد است.» مور اذعان میکند عادتهای کاری پرجوش و خروش او - مور در کنار ساخت فیلمهای مستند سه کتاب پرفروش هم نوشته است - در عین حال برایش شفابخش است. خلق و خوی شخصی مور در چند سال اخیر چیزی بین آنچه خودش «ناامیدی منفعل» میداند و «خشم» آشکار بوده است. مور میگوید: «کار بخصوص طنزنویسی اجازه نمیدهد متوجه بشوم چه چیز پشت این خشم است.» «کاپیتالیسم: یک داستان عاشقانه» کمتر نشانی از ویژگیهای آشنای مور دارد. او در این فیلم 126 دقیقهای پیچ در پیچ میکوشد تمام دادههای اقتصادی از جمله بسته کمکی، حذف نظارت مالی دولت، فروپاشی صنعت خودروسازی در آمریکا، خط مشیهای ادارات بیمه و... را با هم مرتبط کند. مور پس از نمایش فیلم در تورنتو با تماشاگرانی روبهرو شد که از او میپرسیدند در این شرایط باید چه کار کنند. او چند پیشنهاد داد و تأکید کرد از این نگران است که دموکراتهای آمریکا اکنون که در انتخابات پیروز شدهاند دیگر از اوباما - که مور از طرفداران سرسخت اوست - حمایت نکنند. مور در نهایت گفت: «شاید فیلم بعدیام درباره او باشد.» نیویورک تایمز / 20 سپتامبر / ترجمه: علی افتخاری Copyright: gooya.com 2016
|