چهارشنبه 19 اسفند 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

اشعار پرور با صداي شاملو منتشر شد، ایلنا

موسسه ماهور آلبوم؛ آلبوم اشعار ژاک پرِوِر (J.Prevert) را با ترجمه و صداي احمد شاملو را منتشر كرده و امير صادقي کُنجانی؛ آهنگسازي اين آلبوم را برعهده دارد.

امير صادقي كنجاني(آهنگساز و پيانيست) كه هم اكنون مشغول تحصيل در كنسرواتوار ترينيتىِ لندن است از؛ عسل حناچى (فلوت)، شقايق شهرابى (ابوا)، بهار توسلى (كلارينت)، عليرضا متوسلى (باسون)، ميلاد عباسى (هورن)، بابك ميرداديان (توبا)، آوا شادمانى، ياسمن كشاورزى، طناز اوستاد اسداللهى و عسل حسينى (ويلن)، پگاه عبداللَّه‏زاده (آلتو)، آنكيدو دارش و پروشات زندآئين (ويلنسل)، مريم آزادى (كنترباس)، كسرا پاشايى (پركاشن)، رامين براتى (ترمبون)، احسان نادرى (ترمپت) در نوازندگي اين آلبوم استفاده كرده است.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 




آيدا شاملو درباره پرور مي نويسد:
ژاك پرِوِر شاعر و سناريست و نمايشنامه‏نويس معاصر فرانسوى در فوريه‏ى سال ۱۹۰۰ در حومه‏ى پاريس به دنيا آمد و در آوريل ۱۹۷۷ در مانش درگذشت. پرِوِر در پاريس رشد كرد. پدرش او را در اوان نوجوانى، غالباً با خود به تآتر مى‏برد و او هرگز ساده‏گى، عظمت و حالت غنايى‏يى را كه صحنه‏ى تآتر به تماشاگر القا مى‏كرد از خاطر نبرد. در سال ۱۹۱۸ به خدمت سربازى رفت و در همان احوال، كه مصادف با پايان جنگ جهانىِ اول بود، به خاور نزديك اعزام شد.
در ابتداى كار شاعرى به سرودن نوعى از شعر (بالاد = قصيده) توجه پيدا كرد. اشعار او در اين دوره مشحون از نكات اميدبخش و حماسى و سرشار از عواطف عاشقانه بود. همين امر موجب علاقه‏ى شديد او به نوشتن فيلمنامه‏هاى عاشقانه شد تا آنجا كه در زمره‏ى برجسته‏ترين فيلمنامه‏نويسان فرانسوى، به‏ويژه در دهه‏هاى ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ درآمد.

ژاك پرِوِر به نهضت ادبى هنرى ربع اول قرن بيستم (سوررآليست‏ها) پيوست و با لويى آراگون، شاعر و رمان‏نويس مشهور فرانسوى (۱۸۹۷-۱۹۸۲) و آندره برِتون، شاعر و داستان‏نويس فرانسوى (۱۸۹۶-۱۹۶۶ ، كه از پيشوايان مكتب سوررآليسم بود) دوستى و مراوده‏ى ادبى و هنرى داشت. وى در سبك آنان سُنن قديمى شعرى را وارد كرد و اشعارى سرود كه در مجموعه‏ى گفتارها (Paroles) گردآورى شده و اشعارى غنايى، ساده، مردم‏پسند و بسيار جذاب است.

آهنگسازان بسيارى براى سرودهاى او موسيقى ساخته‏اند كه همواره مورد علاقه‏ى شديد گروه كثيرى از جوانان بوده است. در اشعارش با طنز و طيبت به رويارويى با خشك‏انديشى و تعصب و جزميّت و خرافه‏پرستى رفته و با عوام‏فريبى و بلاهت و جنگ با شدّت تمام مقابله كرده است.

استادى و هنر او در پرداختن قصه‏هاى كوتاه و گزيده‏نويسى به حدى است كه خواننده را به شگفتى وامى‏دارد و مى‏پندارد كه گويا در اعماق ظلمت محض، پرتوى حس مى‏كند. شعرهايش بيشتر شعرِ آزاد (بدون قافيه، با مصرع‏هاى نابرابر) است ولى از صنايع بديعى خالى نيست. او به تآتر هم سخت دلبسته‏گى داشت؛ يك‏بار با گروه اكتبر (Groupe Octobre = حزب سياسىِ محافظه‏كارى كه در ۱۹۰۵ از طرف اعتداليون در روسيه تشكيل شد) به شوروى مسافرت كرد (۱۹۳۳) و در آن سفر نمايشنامه‏هاى او روى صحنه آمد ولى از بابت سرخورده‏گى حيرت‏آورى كه به او در اين سفر دست داد هرگز و هيچ ننوشت، و جز تنى چند از خاصان نزديك او، هيچ‏كس نفهميد چرا او به اين سفر يا به سفر ايالات متحده رفته است. بسيارى از اشعار او هنوز در زبانِ ادبيات و عامه‏ى مردم است كه او هرگز اقدام به چاپ و انتشار آنها نكرد.

مجموعه‏هاى مهم شعرىِ او عبارتند از: بازديدكننده‏گان شامگاهى (۱۹۴۲)، كودكان بهشت (۱۹۴۴)، گفتارها (۱۹۴۵)، چشم‏اندازها (۱۹۵۱) و باران و هواى خوب (۱۹۵۵).يكي از نويسنده‏گان فرانسوى در مورد او گفته: «او استاد سخن بود» و هيچ چيز به حقيقت و واقعيتِ شعرى پرِوِر نزديك‏تر از اين گفته نيست. او بزرگ‏ترين نماينده‏ى شعر «سهل و ممتنع» معاصر فرانسه (و شايد جهان) بود.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016