پنجشنبه 9 آبان 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا

بخوانید!
پرخواننده ترین ها

ورزش ايران از نگاهی‌ ديگر، فرامرز کوشان

ورزش در ايران همواره از بار اجتماعی و حتی سياسی زيادی برخوردار بوده است. در سال های اخير از سويی به دليل سن متوسط جامعه ايران که زير سی‌ سال است و فقدان سرگرمی‌های سالم ديگری غير از ورزش برای جوانان، و از سوی ديگر توجه حکومت مدارن به نقش و تاثير ورزش و مسابقات قهرمانی، بار اجتماعی و سياسی ورزش از گذشته نيز بيشتر شده است. متاسفانه در اکثر موارد اين توجه ويژه برای ورزش و ورزشکاران کم حاصل بوده و کمتر تناسبی بين بودجه دولتی صرف شده به نام ورزش و توسعه امکانات ورزشی در سطح کشور و نتايج مسابقات ورزشکاران ايرانی‌ در صحنه‌های بين المللی وجود دارد.
نگارنده اين سطور می کوشد از اين پس در حد توان خود و امکانات اين سايت و به نسبت اهميت وقايع ورزشی در ايران به چند واقعه مهم ورزشی بپردازد و ضمن تفسير آن، نيم نگاهی‌ هم به حواشی و ابعاد اجتماعی آن ها داشته باشد.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 




بازار داغ قهر و آشتی‌ و ماچ و بوسه در فوتبلل حرفه‌ای ايران



در دو هفته گذشته پرده سوم نمايش قهر و آشتی علی‌ دايی و علی‌ کريمی‌ اجرا شد.
بعد از آن که علی‌ کريمی‌ دعوت علی‌ دايی از او به تيم ملی‌ را رد کرد و علی‌ دايی در مصاحبه با خبرنگاران، عليه کريمی‌ حرف زد، اين بار نوبت مديران تيم پرسپوليس داريوش مصطفوی مدير عامل و حسين هدايتی رئيس هيئت مديره بود تا به روی صحنه بروند و با يک عمليات غافلگيرانه، نقش بزرگ تر و ريش سفيد فوتبال ايران را بازی کنند.
در حين مسابقه بين دو تيم پرسپوليس و برق شيراز، در حالی که علی‌ دايی در استاديوم آزادی حضور داشت و گاه و بی‌ گاه به خاطر حرف‌هايش عليه علی‌ کريمی‌ از طرف طرفداران پرسپوليس مورد "لطف" قرار می گرفت، در بين دو نيمه آقايان مصطفوی و هدايتی‌ او را با سلام و صلوات برای مراسم آشتی‌ کنان به رختکن تيم پرسپوليس بردند. علی‌ کريمی‌ که روحش از اين ماجرا بی‌ خبر بود، وقتی‌ از نقشه آقايان با خبر شد، از رفتن به رختکن خودداری کرد، تا جايی‌ که مجبور شدند او را با زور به مراسم آشتی‌ کنان ببرند. به قول محمود خردبين سرپرست تيم پرسپوليس؛ کريمی‌ را طوری بردند که انگار قاتلی را گرفته اند. البته بر خلاف کريمی‌ با ارباب جرايد و خبرنگاران هماهنگی‌های لازم شده بود تا عکس دايی و کريمی را در حالی که مصطفوی و هدايتی‌ دست به گردن آن ها انداخته اند، روز بعد در تمام نشريت ورزشی چاپ شود.
مشکل از آن جا شروع شد، که کريمی‌ بعد از مراسم ماچ و بوسه، آب پاکی‌ را روی دست همه ريخت و گفت، هنوز سر حرفش هست و به تيم ملی‌ برنمی گردد. به اين ترتيب زمينه برای پرده چهارم اين نمايش آماده شد.
مسابقه بين تيم ‌های پرسپوليس و برق که تا آن روز صدرنشين ليگ برتر ايران بود، برای پرسپوليسی‌ها بسيار اهميت داشت. چرا که بعد از دو شکست در مقابل ابومسلم و فولاد خوزستان، تيم در شرايط بحرانی‌ بود و احتياج زيادی به اين پيروزی داشت. در بقيه تيم‌های دنيا، پانزده دقيقه استراحت بين دو نيمه برای تمرکز بازيکنان روی تغييرات تاکتيکی ضروری، که توسط مربيان به آن ها گفته می شود، اهميت زيادی دارد. به همين خاطر نيمه دوم مسابقات فوتبال را نيمه مربيان می گويند. مربی‌‌ای که در وقت بين دو نيمه بازيکنانش را بهتر آماده کند، شانس پيروزی بيشتری دارد. آقايان مديران تيم پرسپوليس، به اقتضا شغل‌ شان از ضرورت آرامش بازيکنان در بين دو نيمه مطلع بودند.
اين که چرا آن ها اين زمان را برای مراسم آشتی‌ کنان انتخاب کردند، به مسائل ديگر و از جمله دعوا و مبارزه قدرت بين خودشان بر می گردد. هر دو می‌‌خواستند در آن روز چهره محبوب فوتبال ايران شوند.
مصطفوی از بعد از انقلاب پشت قباله فدراسيون فوتبال است. او چند بار دبير کل و رئيس فدراسيون بوده. تابستان گذشته از طرف علی‌ آبادی رئيس تربيت بدنی به مدير عاملی تيم پرسپوليس گماشته شد. علی‌ آبادی با اين عمل هم حبيب کاشانی مدير عامل سال قبل پرسپوليس را که رابطه نزديکی با سردار قاليباف شهردار تهران و رقيب احمدی نژاد در انتخابات رياست جمهوری دارد، برکنار کرد، هم مصطفوی را که ارادت خاصی‌ به علی‌ آبادی دارد، دوباره از خانه نشينی در آورد.
بزرگ ترين افتخار مصطفوی در دوران رياست فدراسيون فوتبال، پرداخت پول به داوران و هديه قالی به روسای فيفا فدراسيون جهانی‌ فوتبال است، تا داورن در مسابقات بين المللی به نفع ايران سوت بزنند، و روسای فيفا چشم بر تخلفات ايران ببندند. البته از زحمات مصطفوی در آخرين دور که از طرف علی‌ آبادی به عنوان دبير کل فدراسيون فوتبال انتخاب شده بود، نبايد چشم پوشی کرد. در اين دوران، فوتبال ايران توسط فيفا تعليق شد و تنها بعد از ماه‌ها کش و واکش و تهيه اساسنامه جديد برای فدراسيون، توسط کميته انتقالی، فوتبال ايران مجددا اجازه شرکت در صحنه‌های بين المللی را يافت.
رقيب مصطفوی، حسين هدايتی است، که هيچ سابقه ورزشی ندارد، کارخانه دار و تاجری است که به کمک روابط خاص اش، در عرض چند سال ميلياردر شده است. هدايتی‌ از سال قبل به فکر تيم داری و شرکت در صحنه پر جنجال فوتبال ايران افتاد. معمولا افراد با نفوذ غير ورزشی که ناگهان به فوتبال و مديريت تيم‌های محبوب فوتبال روی می آورند، يا (اکثرا به علت ناتوانی و بی‌ لياقتی) پست بهتری بدست نياورده اند، و يا می خواهند از طريق فوتبال معروف شوند و از ورزش به عنوان نردبان ترقی‌ سياسی استفاده کنند. علت علاقه هدايتی‌ به تيم داری، در فوتبال ايران، برای نگارنده روشن نيست. ولی‌ دست آورد يک سال و نيم‌اش پيش روی همه فوتبال دوستان است.
هدايتی‌ سال گذشته تيم دسته اولی‌ استيل آذين را خريد و آن را با چهار ميليارد تومان در اختيار علی‌ پروين گذاشت، تا اين تيم را به ليگ برتر برساند. از اين چهار ميليارد تومان، يک و نيم ميليارد تومان سهم، علی‌ پروين بود و بقيه آن بايد خرج تيم می‌‌شد. حاصل اين سرمايه گذاری، به جز يک اتومبيل "بی‌ ‌ام و" هشتاد ميليون تومانی برای محمد پروين، پسر علی‌ پروين، شکست و باقی‌ ماندن استيل آذين در دسته اول و سيل بازيکنانی بود که استيل آذين به آن ها بدهکار بود.
بعد از آن شکست، هدايتی‌ به سراغ تيم محبوب پرسپوليس آماده است، تا مدير عامل آن را بر کنار کند و با نصب فرد مورد نظر خود در اين پست، اداره کامل اين تيم را به عهده بگيرد.
مصطفوی و هدايتی‌، فعلا در حال قهر و مبارزه هستند و تا به مرحله آشتی‌ و ماچ و بوسه برسند، بايد، يکی‌ ديگری را به زمين بزند.
اگر فکر می‌‌کنيد، که اين دو مورد، تنها موارد دعوا و قهر و آشتی‌ در فوتبال "حرفه ای" ايران است، سخت در اشتباهيد. ابتدا و انتها اين ليست برای نگارنده که پيدا نيست: علی‌ دايی با علی‌ پروين، قله نوعی و مايلی کهن؛ مايلی کهن با قطبی؛ قله نوعی با صفايی فرهانی؛ عزيزی با ميثاقيان؛ فتح الله زاده با وأعظ آشتيانی، ...

***

بعضی از خبر‌ها احتياجی به تفسير ندارند و خود از هر تحليلی گويا ترند.
به گزارش کوتاهی که خبرگزاری ها و نشريات ورزشی در باره مسابقه بين آلمينيوم اراک و شاهين در گز منتشر کرده اند توجه کنيد:
“ در مسابقه فوتبال جام حذفی فوتبال ايران تيم های آلمينيوم اراک و شاهين درگز در زمينی‌ در روستای باقو به مصاف يکديگر رفتند. زمين مسابقه نه تنها چمن نبود (خاکی با لک‌های علف خودرو)، بلکه سرويس بهداشتی، حفاظ دور زمين و رختکن هم نداشت.
ناظر فدراسيون فوتبال اظهار کرد؛ به دليل بارندگی هيچ زمين بهتری در استان گلستان وجود نداشت. اين بازی در پايان ۹۰ دقيقه با نتيجه ۲-۲ مساوی شد. با نظر داور و ناظر فدراسيون بر خلاف مقررات فدراسيون بين المللی فوتبال، به علت تاريک شدن هوا، با حذف دو زمان ۱۵ دقيقه‌ای وقت‌های اضافه، مستقيما ضربت پنالتی نواخته شد و تيم شاهين درگز به پيروزی رسيد. ”
قهرمان جام حذفی فوتبال به عنوان نماينده ايران در مسابقات جام باشگاه‌های آسيا به مصاف نمايندگان کشورهايی مثل ژاپن، کره ،امارت و عربستان می رود.





















Copyright: gooya.com 2016