شنبه 2 مرداد 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا

بخوانید!
پرخواننده ترین ها

سرمربي تيم ملي فوتبال در جام جهاني 1998 فرانسه: شكست آمريكا كار خدا بود، ایلنا

جلال طالبي نامي است که با خاطره تيم ملي فوتبال ايران در جام جهاني 1998 زنده مي شود. سرمربي وقت تيم ملي كشورمان در يادآوري آن روزها به ويژه شرايط خاص بين دو نيمه ديدار حساس برابر تيم ملي آمريكا مي گويد: " انگار در رختکن اکسيژن نبود. و من در آن شرايط بايد بازيکنان را براي نيمه دوم آماده مي کردم".

به گزارش ايلنا، طالبي مربي يکي از حساس ترين بازي‌هاي تاريخ فوتبال ايران بوده است. ايران - آمريکا در شهر ليون فرانسه که در زمان خود بيشترين بيننده تلويزيوني را به ثبت رساند و واقعه اي بين المللي شد. کنفدراسيون فوتبال آسيا به مناسبت " سال مربيان آسيا" مطالبي درباره مربيان آسيايي منتشر مي کند که گفت و گو با جلال طالبي از اين سري گفت و گوهاست.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 




" آقاي رئيس لااقل چند دقيقه به من وقت بديد فکر کنم. من نمي تونم پشت گوشي چنين تصميمي بگيرم". اين جملات جلال طالبي در لحظات تعيين کننده اي بود که نه تنها گذشته اش را بلکه همه آينده او را يکجا زير سايه برد.

" با خودم فکر کردم که بعد از چهل سال زحمتي که در اين فوتبال کشيدم چرا بايد به اين فرصت پشت کنم. اگر الان نه پس کي؟" همين هم شد که در تماس بعدي صفايي فراهاني رئيس وقت فدراسيون فوتبال گوشي موبايل را برداشت و گفت:" بله هستم. اما شما حمايت مي‌کنيد؟" او جواب دلگرم کننده‌اي گرفت و البته بعد ها متوجه شد که انتخاب او با نظر مثبت رئيس جمهور کشور محمد خاتمي هم همراه بوده است.

طالبي بعد از آن اتفاق و حتي بعد از پيروزي در بازي با آمريکا هميشه با چند سوال کليشه اي روبرو بوده است. حتي اگر چيزي هم نپرسي خودش ناخودآگاه همان موضوعات را مطرح مي‌کند و البته همان جواب هاي کليشه اي را مي دهد.

" کودتا! ( با لبخند) بله من کودتاچي بودم، اما چه جوري خودم نمي دانم! ... من از ابتدا قرار بود گزارش فني تيم ملي را براي فدراسيون تهيه کنم. بعد ايويچ که زير فشار زيادي بود با شکست 7-1 رم روبرو شد. چيز عجيبي نبود. بازي دوستانه بود اما فضا به خصوص بعد از وعده هاي ايويچ که تيم در اردوي ايتاليا به آمادگي مي رسد فدراسيون را زير فشار شديدي قرار داد. بعد آقاي صفايي فراهاني به من زنگ زد. گفت که تو انتخاب کنوني هستي. وقتي براي سراغ گرفتن از ديگران نبود. من چند دقيقه با خودم فکر کردم. به خدا توکل کردم و البته مي دانستم لياقت تيم اين نيست و در زنگ بعدي اوکي دادم".

طالبي هر چه درباره جام جهاني 1998 بگويد تکراري است. او هر چه گفت و گو بعد از اين تاريخ داشته با چند سوال محدود روبرو بوده. سوال هايي مثل اينکه دو رو بر تيم ملي در بازي با آمريکا چه مي گذشت؟ برخورد شما با آن چند ستاره جنجالي چه بود؟ فضاي سياسي، پيغام سياستمدارن، واکنش رسانه ها و يا واکنش مردم چه اثري داشته؟ و ...

او هميشه به پيام هاي کلينتون يا آلبرايت اشاره مي کند. تاکيد دارد که کسي از مقامات سياسي ايران با او تماسي نگرفته، يا نمي خواسته قبل از بازي ريسک دخالت در اين بازي را بر عهده بگيرد، از تبليغات رسانه ها مي گويد و البته خودش که چاره اي نداشته جز آنکه به عنوان مربي به همه بگويد اين يک فوتبال معمولي است تا بازيکنان را آرام کند. حرفي که خودش هم اعتراف مي کند کسي آنرا باور نمي کرده است! " وقتي نام ايران مقابل آمريکا قرار مي گيرد چه توقعي بايد داشت. من مربي فوتبالم و در حوزه خودم بايد کار مي کردم. سعي مي کردم بگويم اين يک بازي فوتبال است و ما به بقيه مسائل کاري نداريم. اما چه کسي بود که اين حرف‌ها را قبول کند؟ به هر حال وظيفه ام اين بود که تلاش کنم تمرکز بازيکنان روي بازي باشد".

او از لحظات بين دو نيمه بازي که ايران با يک گل زده جلو افتاده بود مي گويد: " فضاي رختکن اينقدر متشنج بود که کاري نمي شد کرد. بچه ها، هم خوشحال بودند و هم نگراني در چهره هايشان موج مي زد. از داخل همه با خوشان درگير بودند. درگير افکار و احتمالاتي که ممکن بود بوجود آيد".

" نفس کشيدن سخت شده بود. شش ماه تمام رسانه ها روي اين موضوع کار کرده بودند. حر ف فني زدن مي توانست اثر معکوس داشته باشد و من به همه گفتم که خوب بازي کرديد و مشکل خاصي نداريم. فقط تمرکز خود را از دست ندهيد".

آخر هم ايران با دو گل مهدوي کيا و استيلي برنده شد و گل دقيقه آخر آمريکا بازي را 2-1 به نفع ايران کرد. ايران با همين سه امتياز بعد از بازي گروهي با آلمان به ايران برگشت. اما بعد ها خيلي ها يادشان افتاد که چرا تيم ملي به مرحله بعد صعود نکرده است.

مثل بازيکناني که گفتند بليت برگشت را از قبل دست مان داده بودند. طالبي مي گويد : " واقعيت اين بود که صعود بعد از 20 سال و تمرکز بيش از حد روي بازي با آمريکا هر چيزي را تحت تاثير قرار مي داد. هر چند در همان بازيها يکي از تيم ها با همان سه امتياز گروهي به مرحله بعد رفت. " بعد از برد برابر آمريکا غرق ديدن شادي مردم، خبرهايي که از ايران مي آمد و واکنش رسانه هاي جهان شده بوديم. ما با لحظاتي باور نکردني روبرو بوديم".

طالبي بعد از آن بازي‌ها دوباره از مربيگري تيم ملي کنار رفت. تا آستانه بازيهاي جام ملت هاي آسيا 2000 لبنان که منصور پورحيدري مربي وقت به باشگاه استقلال رفت تا مشاور فني يکبار ديگر روي نيمکت بنشيند.

جلال طالبي بعد از کسب قهرماني بازيهاي غرب آسيا با تيم نسبتا جواني که وحيد هاشميان و علي کريمي را داشت تيم ملي را براي پرواز به بيروت آماده کرد. " داستان لبنان هم پايان زودهنگام و غم انگيزي داشت. همان داستان بازي با کره جنوبي در يکچهارم نهايي در شهر طرابلس، گل زيباي کريم باقري، تساوي لحظه آخر و بعد يک لحظه به هم ريختگي دفاع و خوردن گل طلايي".

طالبي بعد از آن به همانجايي رفت که سال ها در آنجا کار مربيگري کرده بود. خارج از کشور.

* بازگشت به خارج از کشور

مصدوميت زانو عامل خداحافظي زودهنگام بازيکن جادويي سال هاي دور دارايي و تاج که هم آقاي گل شد، هم قهرمان فوتبال ايران و هم بازيکن سال کشور شد تا او روزهاي رنگي تيم ملي در اوج را نبيند.

بازيکن قد بلند دارايي و تاج که متولد سوم فروردين 1342 در شهر تهران است با مشکل مينيسک زانو در 27 سالگي از فوتبال خداحافظي کرد. " وقتي براي درمان زانويم به انگلستان رفتم دکتر گفت ديگر چيزي در زانوي من باقي نمانده که بخواهد جراحي کند. آن روزها در فوتبال ايران کسي مينيسک نمي دانست چيست. مربي من مرتب رفت و برگشت سريع به من مي داد. آخرش هم کار به اينجا رسيد که خيلي زود خداحافظي کنم".

اين تغيير مسير او را به مربيگري کشاند و طالبي به دوره هاي فوتبال در باشگاه هاي انگلستان رفت. هفت ماه حضور در چلسي و سه ماه کار آموزي در تاتنهام نتوانست بدليل انگليسي ضعيف به نتيجه درخشاني برسد. اما او دست بردار نبود و در مقطع بعدي به برزيل رفت.

تا اينکه توانست مربيگري تيم جوانان ايران را براي دو سال قبل از انقلاب برعهده بگيرد. او در سال 1980 مربيگري در باشگاه الخليج را آغاز کرد و حدود 6 سال ناپيوسته در اين باشگاه بود.

او در سال 1996 در اولين فصل ليگ حرفه اي فوتبال سنگاپور با داشتن حميد استيلي و محمد خاکپور روي سکوي اول رفت و در همان سال تيم را به قهرماني جام حذفي سنگاپور هم رساند.

شهرت و موفقيت او در شرق آسيا نام طالبي را به فوتبال اندونزي کشاند تا تيم المپيک اين کشور را بدستش بسپارند اما اتفاقات سياسي 1997 فضا را تنگ کرد تا خداحافظي زودهنگام ديگري داشته باشد. بدون اينکه حتي يکبار با بازيکنان جوانش مسابقه اي دوستانه بدهد: مردم خيلي خوبي بودند. فدراسيون اندونزي هم با اخلاق رفتار کرد. اما کشور دستخوش تغييرات ناگهاني بود. يک شب يک آقايي آمد پيش من و گفت بهتر است زودتر از اينجا بروي من هم ساکم را بستم و به فرودگاه رفتم. و در آن هشت ماه فرصت کار جدي در تيم برايم پيش نيامد".

طالبي بعد از آن به تيم بهمن ايران آمد که بازيکنان سرشناسي گرفته بود و به مدعي جدي تبديل شده بود هر چند تيم ملي بعد از شش ماه کار باشگاهي بالاخره نام طالبي را تاريخي کرد.

طالبي بعد از لبنان پايش به سوريه هم کشيده شد. سال 2001 او به باشگاه الجيش رفت و بعد تيم ملي سوريه را بدست گرفت ولي بعد از چند بازي دوستانه دمشق را هم ترک کرد. " فضاي معمولي نبود. همه جا امنيتي بود، هر جا که با تيم مي رفتيم حتي داخل رختکن".

طالبي اين روزها در فکر شروع دوباره کار است. مربيگري در تيمي تازه يا در داخل يا جايي ديگر در آسيا. او در حال رفت و آمد به ايران و آمريکاست تا نه از خانواده اش دور باشد و نه از فوتبال کشورش. مردي که در پايان همه حرف ها وقتي مي خواهد بازي ايران – آمريکا را جمع بندي کند مي گويد : " خب ... نتيجه آن بازي کار خدا بود".


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016