یکشنبه 30 فروردین 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

سالروزی ديگر به تجديد عهد، فرزندان عبدالرحمن برومند

هجده سال پيش در چنين روزی، يک شهروند ايرانی در شهر پاريس با ضربات چاقو ترور شد. جرم او عشق به ايران و آزادی‌خواهی بود. پدرمان عبدالرحمن برومند از پيروان نهضت ملّی و هوادار محمد مصدق و دوست و همرزم شاپور بختيار بود. او رفت و برای بازماندگانش ميراثی گرانبار از سربلندی و مسئوليت بر جای گذاشت. از فردای اين فاجعه، ما فرزندان، بار سنگين وظيفۀ دادخواهی را در شرايطی که هيچ دولتی مسئوليت اجرای عدالت را عهده دار نشد، بی هيچ ياوری، به دوش کشيديم. در طول اين سال‌ها لحظه ای بار اين مسؤليت، وجدان ما را رها نکرده است. با خود انديشيديم که تنها و ناتوان چه می توان کرد و آموختيم که انسان در عمق ناتوانی باز می تواند با بيان حقيقت در مقابل شرّ و دروغ ايستادگی کند و با اين کار فضايی هرچند کوچک در مقابل دنيای دروغين نظام‌های خودکامه گشوده و چون آيينه ای شفاف، پليدی هايشان را در برابر همگان بازتاب دهد . ستمکاران در پنهان کردن بيدادشان اصرار می‌ورزند، و اين اصرار خود گواهی است بر پليدی اعمالشان. اگر نه، چرا با بازماندگان قربانيان کشتار سال ٦٧، همچنان تندی می‌کنند و راه آنان را به مزار بی نام و نشان عزيزان‌شان در خاوران می بندند؟ چرا از عهده‌دار شدن کار خود، بزدلانه می‌گريزند و در پيشگاه افکار عمومی از اين جنايات دفاع نمی کنند؟



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ساليان دراز است که در چنين روزی با گراميداشت ياد پدر، ياد همۀ قربانيان ظلم جمهوری اسلامی را گرامی می‌داريم زيرا نيک می دانيم که هيچ حقی برای ما نخواهد بود اگر اين حق برای همه نباشد. هرسال فهرستی ناقص از نام قربانيان را مرور می‌کرديم و با يادشان، ظلمی را که بر آن‌ها رفته بود تصديق کرده و با خود عهد می کرديم که برای آنان نيز دادخواهی کنيم. امّا يادآوری چند نام در مقابل ده‌ها هزار قربانی که نامشان از صفحۀ روزگار، به نامردمی حذف شده، به جای اينکه مرحمی بر زخم وجدانمان شود، درد آن را افزون‌تر می کرد. از اينجا بود که به تأسيس اميد، يادبودی در دفاع از حقوق بشر روی‌آور شديم. در اميد به هر قربانی، از هر کيش و مقامی، از هر قوم و مذهبی، از هر جنسيتی، بی توجه به آنچه موجب نابودی‌اش شده، و بدون هيچ تبعيضی، تنها به اين دليل که از حقوق انسانی يک متهم محروم بوده، صفحه ای اختصاص يافته است؛ در اين صفحه، هدف اعادۀ حيثيت از فردی است که حقوق انسانی اش توسط دولت که قاعدتاً موظف به حفاظت از اين حقوق است، پايمال شده است. در اين صفحه داغ ديدگانی چون ما، می توانند قصۀ پر غصۀ عزيزانشان را برای ثبت در تاريخ بازگو کنند ، و اگر در آن لحظات تلخ از امکان کمک به عزيزشان محروم بوده اند، در اميد اين فرصت را دارند که در مقابل اتهامات دستگاه جور و ستم به دفاع از او برخيزند و نگذارند که روايت جلادان تنها روايتی باشد که برای قضاوت آيندگان بر جای می‌ماند. تا به امروز، بيش از دوازده هزار پرونده در اميد ثبت شده است و کار تحقيقات با ياری خويشان و دوستان و نزديکان قربانيان ادامه دارد و در اين امر ما به کمک همگان، خاصه خويشان قربانيان، نيازمنديم.
در اين سال‌ها آنچه به ما قوت قلب داده است رفتار اميدبخش هموطنان ما در ايران و در خارج کشور است. زنان و دانشجويان و فعالان حقوق بشر که در وضعيتی دشوار و خطرناک از گفتن حقيقت و مقاومت مسالمت آميز باز نمی ايستند و بهای آن را می پردازند. تلاش آنان را که چون کمانگر ها، کبودوند ها، و زنانی که شجاعانه و بدون خشونت به دفاع از حقوق و حيثيت انسانی شهروندان به پا خاسته اند، ستايش می کنيم. در چنين روزی فکر ما با خويشان و دوستان مهرنهادها ، ميرصيافی‌ها و حشمتساران‌ها و صدها قربانی ديگری است که در سال گذشته جان خود را از دست دادند. ما از صميم قلب با آن‌ها همدرديم.
در هجدهمين سالگرد قتل پدرمان، روی سخن‌مان با ستمکارانی است که او و هزاران فرزند اين مرز و بوم را از بين بردند. به آنان يادآوری می کنيم که پاسخ ظلم، دادخواهی است. با قتل عزيزان ما، اين شما هستيد که پای ما را به ميدان مبارزه می کشيد. اشتباه می کنيد اگر فکر می کنيد که با بازداشت و شکنجۀ کودکی پانزده ساله، ابراهيم مهرنهاد، به اين اتهام که خبر حکم اعدام برادرش را منتشر کرده، می توانيد واقعيت تلخ جنايتی را لوث کنيد که يکی از فرزندان نازنين ايران، يعقوب مهرنهاد قربانی آن شد.
ما در هجدهمين سالگرد قتل پدرمان، در اميد می‌گرديم و در برابر فهرست بی پايان نام قربانيان سر تعظيم فرو می آوريم و با يادشان تجديد عهد می کنيم که تا زنده هستيم در پی احقاق حق همۀ آن‌ها خواهيم بود، بی هيچ استثناء و تبعيضی.

فرزندان عبدالرحمن برومند
٢٩ فروردين ماه ١٣٨٨





















Copyright: gooya.com 2016