یکشنبه 13 اردیبهشت 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

پاسخ صريح و تند کروبی به شريعتمداری: با کدام دانش فقهی متعرض اعلاميه ضرورت اصلاح قانون مجازات افراد زير ۱۸ سال می شويد؟ سحام نيوز

- نمی دانم در عمر خويش اصلا امام را از نزديک ديده ايد يا نه؟
- مگر شما وکيل مدافع آن مراجع يا مامور مخفی آنها هستيد که اينگونه از عالم غيب خبر ميدهيد؟



مديرمسوول محترم روزنامه کيهان
با سلام وفق قانون مطبوعات اين جوابيه را در روزنامه کيهان منتشر فرماييد.

با تشکر
مهدی کروبی



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


بسم الله الرحمن الرحيم

و قل اعوذبک من همزات الشياطين(مومنون، ۹۷)

آقای حسين شريعتمداری
مديرمسوول روزنامه کيهان
سلام عليکم

طبق عادت مالوف و سنت مسبوق آن جريده، در روزنامه روز چهارشنبه نهم ارديبهشت ماه ۱۳۸۸ با نگارش دو متن مستقل اما مرتبط،يکی به زبان لودگی و ديگری به زبان امنيتی اينبار عليه اينجانب مهدی کروبی به تهمت و هتک حرمت روی آوردهايد و دوستان و ياران مرا هم بينصيب نساختهايد، بلکه در پردهدری، درهای تازه گشودهايد و همگان را نه در مقام روزنامه نويس که در جايگاه يک مقام امنيتی به وابستگی به رژيم صهيونيستی متهم کردهايد. وااسفا که در جمهوری اسلامی، اين نظام برآمده از خون شهدا، قلم به دست کسی افتاده که در جايگاه نمايندگی رهبری در معظم ترين موسسه مطبوعاتی حکومتی نهتنها از مشی رهبری پيروی نميکند بلکه با سوءاستفاده از موقعيت شغلی خويش و جايگاهی که در مقام بهرهمندی از اموال عمومی دارد بنگاه دروغ پراکنی راه انداخته و پس از عمری در پوستين خلق افتادن و نقش پراودای ايرانی را بازی کردن و هتک حرمت مراجع عظام تقليد و روشنفکران برجسته دينی و مديران خادم ملت اکنون به سراغ فردی آمده که هرگز داعی دفاع از خويش نداشته و همواره کوشش کرده آبروی ريخت شده افراد و حق ناحق شده اشخاص را با وساطت و ميانجيگری و ميانداری و ميانه روی و ريش سفيدی به آنان بازگرداند و همواره با اين روش از جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی و راه امام پاسداری کرده است. اکنون اما نوبت به خود من رسيده است که از عنايات و کنايات کيهان بی بهره نمانم و بدانم که اين بنگاه دروغ پراکنی از تحريف مواضع مهدی کروبی نا اميد شده به توهين روی آورده است. بارها از تحريف کيهان در عبارات و کلمات منسوب به خويش گذشت کردم چراکه تيغ کيهان در دريدن اعتماد مردم به اصلاح طلبان را کندتر از آن ديدم که نيازی به در افتادن با کيهان باشد اما اکنون که حد گذرانده ايد و از آن بدتر افزون بر من، يارانم را نيز متهم ساخته ايد چارهای جز آن نديدم که با شخص شما يک بار برای هميشه سخن بگويم و حجت تمام کنم تا بدانيد که اين بار نه با سعيدی سيرجانی که با مهدی کروبی سخن ميگوييد که کارنامه نيم قرن مبارزه سياسی او و پدرش و خانوادهاش در راه انقلاب و نظام روشن است. البته ميدانم که در اين ديار از سعيدی سيرجانی تا دوست حضرتعالی سعيد امامی همه از هر نوع بشر در معرض نيش قلم و قربانی بهتان شما هستند. سخن گفتن از خويش در فرهنگ عرفانی و اخلاقی ايرانيان مذموم است اما اسوه ما امام علی(ع) است که در زمانه نامردانی ميزيست که العياذبالله اسلام و ايمان و نماز او را زير سوال بردند و آن امام شرمسار از عصری شد که در آن او را با معاويه بن ابی سفيان قياس ميکردند. پس به فرياد درآمد و از سابقه خود در اسلام و ياری پيامبر اسلام و جنگاوری در جبهه حق گفت. امروز هم همان روز است که افرادی چون شما با بی انصافی تمام سوابق فرزندان ايران و ياران امام را زير سوال ميبريد و کسی را يارای هماوردی با شما نيست که اگر هست چون شمشيرعلی در نيام و چون زبان آن حضرت در کام است. من اما زبان در کام نميگيرم و از ياد نميبرم جفايی که شما در حق مراجع محترم تقليد و روشنفکران مسلمان و حتی دگرانديشان کردهايد. کيست که سابقه و رابطه مرا با برخی از فقها و مجتهدين نداند و از اين واقعيت غافل باشد که در مرزبندی با آن بزرگان و ترجيح امام عزيز بر آن علما از سابقون بودم؛ اما آيا اين مجوزی است که بر هتک حرمت ايشان از سوی کيهان سکوت کنم؟ کيست که فاصله مرا (بهخصوص در سالهای آغاز تاسيس جمهوری اسلامی) با برخی از روشنفکران ملی و مذهبی نداند و به ياد نياورد که در ترجيح خط امام بر خطها و جناحهای ديگر لحظهای ترديد نداشتم؛ اما آيا اين دليلی است که بر هتک حيثيت بزرگانی چون مرحوم مهندس بازرگان – که در تدين او شکی نبود – چشم ببندم؟ آيا مکتب همان امام و ميراث همان اسلام نبايد سبب شود که اين همه ظلم و جفا را ناديده نگيريم وقتی که مديران کيهان همسو با تهيه کنندگان برنامه هايی چون هويت به نويسندگان و روشنفکران اين سرزمين چون مرحوم دکتر عبدالحسين زرينکوب و مرحوم دکتر عباس زرياب خويی توهين ميکردند؟ آيا امروز همان کلام اميرمومنان نبايد سرلوحه ما باشد که اگر مسلمانی از خبر تعرض به زنی يهودی بميرد، بر او حرجی نيست؟

آقای شريعتمداری؛

شما بر مبنای کدام دانش فقهی و حوزوی متعرض محتوای اعلاميه من درباره ضرورت اصلاح قانون مجازات افراد زير ۱۸ سال ميشويد؟

شما در کدام مدرسه و مکتب و دانشکده درس فقه و حقوق و علم دين آموخته ايد؟ مساله اعدام افراد زير ۱۸ سال مساله ای فقهی و حقوقی است که فقها و حقوقدانان بايد درباره آن نظر دهند و البته هر نظری در اين باره ميتواند مورد نقد علمی هم قرار گيرد نه اينکه مايه لودگی و فحاشی بنام طنزپردازی شود. در فقه اسلامی هيچ ترديدی در اصل قصاص نفس در مورد قتل عمد وجود ندارد مگر آنکه صاحبان حق از آن بگذرند. اما بر مبنای همين فقه، کودکان از مجازات اعدام مستثنی هستند. تنها بحث و اختلاف نظر درباره افراد کم سن و سال که در اصطلاح فقهی و حقوقی غيرمکلفين، غيربالغين و يا «صبی» و کودک ناميده ميشوند اختلاف از نظر ميزان سن آنهاست .

اين مطلب مورد اتفاق همه فقهای اسلام است که «صبی» يعنی کودک در صورت ارتکاب قتل عمد محکوم به قصاص نفس و اعدام نميشود، بلکه «عاقله» يعنی خويشاوند و خاندان وی ديه مقتول را ميپردازند. ليکن چون اخبار و احاديث مربوط به اين موضوع هم تعدادشان اندک و هم مضمونشان متفاوت است موجب اختلاف نظر در مفهوم و مصداق کودک و صبی گرديده است که آيا منظور از صبی و کودک کيست. برخی فقها با استناد به برخی از احاديث گفته اند منظور از آن افراد زير ۱۵ سال است. برخی روايات به ميزان رشد جسمی فرد مورد نظر اشاره و تاکيد نموده اند و نه به مقدار سن او و حتی قيد وجب راجع به قد وی ذکر شده است. در برخی فتواها به نشانه ها و علائمی از رشد جسمی و جنسی فرد مورد نظر اشاره شده است. نظر ديگر اين است که بلوغ و کمال فرد تابع شرايط اقليمی و آب و هوايی است و سن بلوغ افراد در مناطق حاره و بارده متفاوت است و مصداق صبی و کودک عليالاغلب افراد زير هجده سال است و نه پانزده سال .

براساس اين واقعيت است که قوه قضائيه کشور ما تحت رياست فقيهی مطلق و مجتهدی کامل نيز بخشنامه هايی را مبنی بر منع اعدام افراد زير هجده به قضات فرستاده و اخيرا پيشنويس لايحهای را دراين باره جهت تصويب تقديم مجلس آماده نموده است و من هم به عنوان يک روحانی نظرم اين است که در شرايط اقليمی ما کودکان در سنين بالاتر از پانزده سال به بلوغ و رشد همه جانبه ميرسند و مساله آغاز به انجام به اعمال عبادت با مسائل کيفری فرق دارد و لازم است که قانونی در اين باره تصويب و از اعدام افراد زير هجده سال جلوگيری شود. آيا به نظر شما کيهاننشينان اين ديدگاه امثال بنده و قوه قضائيه ارتباطی به صهيونيسم دارد و آيا شما طرفدار اعدام افراد زير هجده سال هستيد و معتقديد اگر کسی مانند شما فکر نکند از عوامل صهيونيسم است؟! آيا صهيونيستها از اينکه درايران افراد زير ۱۸ سال را اعدام کنند و بتوانند عليه جمهوری اسلامی تبليغ کنند راضی ترند يا اينکه يک روحانی علاقه مند به نظام و يار امام خواستار لغو اين مجازاتها شود؟ مگر خداوند متعال در قران مجيد نفرموده است اگر فردی را بناحق بکشند مانند اين است که همه انسانها را کشته اند و اگر کسی را از مرگ ناحق نجات دهند مثل اين است که همه انسانها را نجات دادهاند. ما کی ميخواهيم به اين آيات رحمت الهی عمل نموده و از خشونت دوری کنيم؟ شما چرا و چگونه به خودتان اجازه ميدهيد که به افراد مومن و مسلمان برچسب نامسلمانی و صهيونيسم بزنيد، مگر شما چه کارهايد و چه جايگاهی داريد؟

در گذشته بسياری از مسائل بوده که واجب يا حرام بوده ولی با تحقيقات جديد و فتوای علما غيرواجب و يا حلال شده است. مثل احکام بئر و کشيدن آب آلوده به نجاست چاه و نيز مانند ماهيهای خاوياری که تا انقلاب حرام نبود بعد از انقلاب با فتوای امام و برخی ديگر از مراجع حليت آن اعلام شد ونيز مانند مساله مهم حق رای زنان که قبل از انقلاب يکی از محورهای اعتراض علما بود ولی بعد از انقلاب، زنان هم حق رای دادن و هم حق نامزد شدن در انتخابات را پيدا کردند. پس ماهيت متکامل فقه و پويايی آن هرگز با اين بضاعت علمی شما نميتواند مورد ترديد باشد و در واقع دليل بر آشفتگی شما از اين اعلاميه نيست. آنچه علت پرده دری شماست ترس از انتخابات آينده است که شما در فرآيند اين انتخابات کيهان را به ارگان نامزدی خاص بدل کردهايد و به نام انتشار اخبار دولت به تريبون رئيس دولت تبديل شدهايد و آرزوی تمديد اين دوره را در سر می پرورانيد و برخلاف مشی رهبری، روزنامه ای که از اموال عمومی است را به ارگان فردی تبديل کرده ايد و با مشاهده اقبال مردمی در صف مقابل آشفته خاطر می شويد و چنين بی تابانه عنان از کف ميدهيد و دشنام ميدهيد. شگفتا که در رژيم شاه اعضای سابق حزب توده، رستاخيزی و ساواکی ميشدند و به شکنجه و آزار مبارزان انقلابی و زندانيان سياسی می پرداختند و پس از انقلاب اسلامی برخی افراد که سابقه وابستگی به گروههای ضدانقلاب را داشتند لباس مطبوعاتی ميپوشند و با تلون و نفوذ در برخی مطبوعات (که به بيتالمال متکی هستند) به ياران امام و انقلاب توهين ميکنند. روزی دگرانديشان و روشنفکران، دگر روز چهرههای ملی و مذهبی، گاهی بزرگان اقوام و مذاهب و مکاتب مسلمان و جايی حتی بيتامام خمينی و نوه محترم وی را هتک حرمت ميکنند. بدين ترتيب گويی کيهان به پايگاه ترويج خشونت و تفرقه و فرقهگرايی تبديل شده است .

شما با اين شيوه، ريشه در کدام راه داريد؟ آيا راه امام و رهبری و اسلام رحمانی فرسنگها از بيراهه شما دور نيست؟ آيا از آن زنان مومنهای که با نگارش اخبار کذب و مقالات دروغ در کيهان حريمشان را شکسته ايد و در برخی پرونده های شبه قضايی برای ايشان پاپوش دوخته ايد، حلاليت طلبيده ايد؟ آيا روی ديدار با ارواح طيبه علما و فقهايی که بدانها توهين کرده ايد را داريد؟

انتخابات رياست جمهوری ۲۲ خرداد ۸۸ آزمون ملی ايرانيان است. هر کس که بتواند خدمتگزار ملت باشد از حق ثبت نام در اين انتخابات برخوردار است و تاکنون نيز چهار نفر بيشتر اعلام آمادگی نکرده اند. قانون هم وظيفه همه نهادها را روشن کرده است. روزنامه کيهان به عنوان بخشی از بيتالمال بايد طبق قانون تابع سنتی باشد که اموال عمومی تابع آناند و آن بيطرفی است. چرا کيهان هر روز عليه دو نامزد انتخابات ۲۲ خرداد – که هر دو يار امام بودهاند – پرده دری ميکند و برای نامزد سوم سينه درانی؟ روزنامه کيهان به چه حقی هر روز عليه مهندس ميرحسين موسوی و اينجانب مقاله و خبر مينويسد و جعل ميکند و تهديد ميکند که مراجع صلاحيت دار به حسابم ميرسند؟ مگر شما وکيل مدافع آن مراجع يا مامور مخفی آنها هستيد که اينگونه از عالم غيب خبر ميدهيد؟

آقای شريعتمداری؛

درست است که در انتخابات سال ۱۳۸۴ حق خود را پايمال يافتم اما اين شب انتخابات از آن شبها نيست که هنوز نيمه شب فرا نرسيده و صفحه روزنامه کيهان به ساعت ۱۰ شب نرسيده و صندوق رای جمع نشده و شمرده نشده باشد و شما در تيتر اول روز بعد خبر از رتبه بندی نامزدها بدهيد و نفر اول و دوم و سوم را تعيين کنيد و سودای سونامی احمدی نژاد سر دهيد. در اين چهارساله که روزنامه اعتماد ملی را منتشر کرده ام دقيقا ميدانم که صفحه اول روزنامه چه زمان بسته ميشود و اخبار غيبی چگونه به مديرمسوول ميرسد .

مرا به بی سوادی متهم کرده ايد. نميدانم شما در کدام مدرسه و دانشکده و حوزه درس خوانده ايد. اما از شما با آن آرشيو غنی اطلاعاتی و امنيتی در موسسه کيهان (که در آن ابعاد زندگی همه افراد مورد نظرتان مضبوط است) بعيد است که ندانيد و نتوانيد پوشه مربوط به اينجانب را بيابيد تا بفهميد که مهدی کروبی دانش آموخته دانشگاه تهران پيش از انقلاب اسلامی بوده و افتخار کسب اجازات علمی و اجتهادی متعدد از مراجع معظم تقليد و اساتيد کهن سال حوزه علميه قم و تهران را در کارنامه خود دارد. مگر آنکه بگوييد اين مدارک را هم ديده ايد و برای آن اساتيد نيز احترامی قائل نيستيد و اين البته خود عذر بدتر از گناه است که به مقام امامت امت و رهبری انقلاب اسلامی امام خمينی اهانت ميکنيد که به فرد به زعم شما بيسوادی چون من اين همه احکام متعدد داده اند. ياران مرا نفوذی نام نهادهايد. در ميان ياران من به جز افراد خدوم بسياری از ياران و نزديکان امام عزيز حاضرند. نميدانم شما در عمر خويش اصلا امام را از نزديک ديده ايد يا نه؟

برنامه شما تلاش برای اختلاف افکندن ميان من و يارانم است تا با اتهامات واهی از قبيل اتصاف به صهيونيسم از پيگيری حقوق شهروندان و اصلاح قواعد حکمرانی منصرف شويم. اما بدانيد اين اهداف نه انتخاباتی که ذاتی من در زندگی است و شهادت ميدهم که هيچ حرفی را نميزنم مگر آنکه بدان از عمق جان باور داشته باشم و هيچ تصميمی را نميگيرم مگر آنکه مشورت کرده باشم. پس بدانيد که هم ميخوانم و هم مينويسم به خصوص روزنامه کيهان را که در دوره حضرتعالی کارنامهای سياه در توهين به نخبگان را از خود بر جای نهاده است .

آقای شريعتمداری؛

در پايان به شما تذکر ميدهم و نصيحت ميکنم که به خود آييد و حد نگه داريد و اجازه دهيد ملت از حق انتخاب خود بدون تلقين و تخريب بهره ببرند .

فاعتبروا يااولوالالباب
والسلام علی من اتبع الهدی
مهدی کروبی





















Copyright: gooya.com 2016