سه شنبه 14 دی 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

کنش‌های کوچک و مثال‌زدنی از ايستادگی مدنی (بخش هشتم)، ترجمه عمار ملکی

مارکوس به دزدی در انتخابات معروف بود و همه شواهد نيز نشان می‌داد که او يک بار ديگر در انتخابات تقلب خواهد کرد و البته اگر لازم باشد دست به خشونت و سرکوب هم خواهد زد. اما اقدام ۳۰ کارشناس کامپيوتر در مرکز شمارش آرا که همگی آن‌ها زن بودند، تلاش‌های رژيم سرکوب‌گر برای دست‌بردن در نتايج انتخابات را با مشکل مواجه ساخت

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


نوشته: استيو کراشاو و جان جکسون۱
ammarmaleki@yahoo.com
تقديم به شبنم مددزاده، مهديه گلرو و نسرين ستوده

رسوا کردن دزدان رای مردم: ايستادگی زنان برای شمارش آرا
"بارها و بارها در طول تاريخ پيش آمده که فردی جانش را از دست داده تنها بخاطر اينکه شجاعانه گفته "حاصل دو بعلاوه دو فقط چهار ميشود". برای آن فرد مساله هرگز اين نبوده که بداند چه مجازات يا پاداشی برای اين محاسبه در انتظارش است. بلکه مساله او ايمان به اين حقيقت بوده که حاصل دو بعلاوه دو فقط و فقط چهار ميشود"... آلبرت کامو، کتاب طاعون

حکومت بيست ساله فرديناند مارکوس در مقام رياست جمهوری فيليپين، سراسر فساد،ظلم و جور بود. وقتی که رهبر تبعيدی مخالفان، بنيگنو آکوئينو قصد کرد تا به کشور بازگردد، ميدانست که اين اقدام وی ريسک بزرگی خواهد بود. وی در پاسخ به خبرنگارانی که او را در بازگشت به فليپين با هواپيما همراهی ميکردند گفت: "اگر سرنوشت من اين است که بوسيله ترور از دنيا بروم، بگذار اينگونه باشد". آکوئينو به محض پياده شدن در فرودگاه مانيل در آگوست ۱۹۸۳ با شليک گلوله ای کشته شد.
طرفداران ديکتاتور مارکوس گمان ميکردند که قتل ددمنشانه آکوئينو باعث ايجاد فضای ترس و وحشت شده و مخالفان را ساکت خواهد کرد. اما در پی آن ترور، خانم کورازون همسر آکوئينو - که به نام کوری مشهور بود - اعلام کرد که به جای همسرش در برابر مارکوس ايستادگی و مبارزه خواهد کرد. پس از چند وقت مارکوس با برگزاری انتخابات در تاريخ ۷ فوريه ۱۹۸۶ موافقت کرد. مارکوس به دزدی در انتخابات معروف بود و همه شواهد نيز نشان ميداد که او يکبار ديگر در انتخابات تقلب خواهد کرد والبته اگر لازم باشد دست به خشونت و سرکوب هم خواهد زد.



اما اقدام سی کارشناس کامپيوتر در مرکز شمارش آرا که همگی آنها زن بودند، تلاشهای رژيم سرکوبگر برای دست بردن در نتايج انتخابات را با مشکل مواجه ساخت. آن زنان مسئول رسمی جمع آوری نهايی تعداد آرا شمارش شده بودند. وقتی که مقامات به آنها دستور دادند تا تعداد آرای ريخته شده به نفع مخالفان دولت را از آمار حذف کنند، آنها سالن شمارش آرا را ]در برابر ديدگان ناظران[ در اعتراض به تقلب در انتخابات ترک کرده و اعلام کردند که بين آرا و نتايج اعلام شده مغايرت وجود دارد. آنها ديسکهای کامپيوتری و پرينت نتايج واقعی را بعنوان شاهد غيرقابل انکار تقلب در انتخابات، به همراه خود بردند. در کتاب «قدرت مردم: تاريخ شاهدان عينی» از قول ليندا کاپونان، سرپرست گروه زنان کارشناس، نقل قول شده است که "حکومت يقينا سعی ميکند تا که به خانواده های ما صدمه برساند اما ما حاضر به معامله بر سر شان و منزلت خود نيستيم". طرفداران و جيره خواران مارکوس اصرار داشتند که نشان دهند اين مساله غوغايی بر سر هيچ و پوچ است. يکی از نظاميان حاضر در سالن شمارش آرا ادعا ميکرد که کارشناسان فقط بخاطر آنکه بعضی از آشوبگران به سمت آنها سنگ و کاغذ پرت می کردند، ناراحت شدند!! او ميگفت زنان برای استراحت رفته اند و بزودی برمی گردند.
اما واقعيت چيز ديگری بود و زنان هرگز بازنگشتند. در عوض آنها به سرعت يک کنفرانس خبری دسته جمعی در يک کليسا برگزار کردند و سپس خود را مخفی کرده تا از خطر انتقام گيری رژيم در امان بمانند. جيمز فانتون يکی از شاهدان عينی سقوط مارکوس در گزارش خود با عنوان «انقلاب ناگهانی» تاکيد کرده بود: "مردم بخاطر کنشهای اعتراضی بمراتب کوچک تر از اين کشته می شدند ] چه برسد به اين کنش اعتراضی که يقينا بسيار با اهميت بود[".
حکومت ادعا کرد که مارکوس يازده ميليون رای آورده و در نتيجه رقيبش کوری آکوئينو را که تنها نه ميليون رای آورده شکست داده است. اما با توجه به خروج اعتراضی کارشناسان مسئول شمارش آرای انتخابات، هيچ کس اين ادعا را باور نمی کرد. حتی کشيشيان رده بالای کشور هم اقدام کارشناسان را ستودند چرا که اين زنان خواری تن دادن به تقلب در انتخابات را نپذيرفتند. بدنبال اقدام اعتراضی زنان، صدها هزار نفر از معترضان مسالمت جو به خيابانهای مانيل سرازير شدند. آنها تانکها را احاطه کرده و خواستار به رسميت شناختن پيروزی آکوئينو شدند. مارکوس بسيار سعی داشت به مردم اطمينان دهد که او برنده انتخابات بوده است و هنوز کنترل اوضاع را در دست دارد! اما طولی نکشيد که او همراه همسرش سوار بر يک هواپيمای آمريکايی به سمت هاوايی فرار کرد. کارشناسان زن از زندگی مخفی بيرون آمدند و کوزی آکوئينو رييس جمهور کشور شد. اراده زنان و ايستادگی آنها بر اين حقيقت که "حاصل دو بعلاوه دو فقط چهار ميشود" باعث شد تا که سرنوشت کشور دگرگون شود.

ما رای نداديم
حکومت مورات(مراد) زيازيکوف، رييس جمهوری خودمختار اينگوشتيا در همسايگی منطقه جنگ زده چچن در جنوب روسيه، بيشتر به يک سازمان بی قانون شباهت داشت. در سالهای اخير، سازمانهای حقوق بشری بين المللی و روسی ليستی از اقدامات ضدبشری شامل آدم ربايی، شکنجه و قتل که توسط ماموران امنيتی کشور صورت گرفته را گزارش کرده اند.

با وجود همه فشارها، مردم اينگوشتيا در يک انتخابات زيازيکوف را با نتيجه ای هراس انگيز مواجه ساختند. در سال ۲۰۰۷ تعداد کمی از مردم اينگوش پای صندوقهای رای رفتند چرا که آنها يقين داشتند انتخابات با تقلب برگزار خواهد شد. آنها احساس می کردند که رای دادن باعث هيچ تغييری نخواهد گرديد. اما در کمال ناباوری مقامات حکومت ادعا کردند که ۹۸ درصد از ۱۶۳۰۰۰ فرد واجد شرايط رای دادن، در انتخابات شرکت کرده اند.همچنين بنا به گفته حکومت، اکثريت قاطع رای ها بنفع زيازيکوف بوده است. حکومت اعتراض به نتيجه انتخابات را غيرقابل تصور ميدانست خصوصا که زيازيکوف از حمايت رهبری روسيه نيز برخوردار بود. اما آنها حساب ايستادگی سرسختانه مردم اينگوش را نکرده بودند.
معترضان کمپين "من رای نداده ام" را ترتيب دادند که در دادخواست آن، امضای افراد به همراه نام، آدرس و جزييات کارت هويت شان ذکر می شد. کمپين توانست امضای بيش از نيمی از واجدان حق رای دادن را جمع آوری کند. نود هزار نفر تاکيد کردند که اصلا در انتخابات رای نداده اند! اين بدان معنا بود که در هر حال مشارکت ۹۸ درصد از واجدان شرکت در انتخابات غيرممکن و دروغی بزرگ بوده است.
زيازيکوف کمپين را يک «حماقت بزرگ و ياوه گويی» ناميد. بدنبال آن، ترتيب دهنگان کمپين تهديد به برخورد خشونت آميز شدند. با اين حال کمپين به فعاليت خود ادامه داد.
سرانجام در سال ۲۰۰۸ زيازيکوف با توصيه مسکو مجبور به کناره گيری از قدرت گرديد. بی ترديد يکی از دلايل آن، رسوايی حاصل از کمپين "من رای نداده ام" بود که نقش مهمی در مشروعيت زدايی از دولت مستقر داشت. رييس دولت خشن و سرکوبگر، مغلوب اراده مردم شد درحاليکه آن دهها هزار نفر بجز شجاعت و قلمهايی برای امضا، هيچ ابزار ديگری نداشتند.


(۱) Steve Crawshaw & John Jackson (2010). Small acts of Resistance, how courage, tenacity and ingenuity can change the world?, Sterling Publishing, London.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016