پنجشنبه 19 اسفند 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

نه امام زمانی، نه زمان امامی! احمد وحدت خواه

احمد وحدت‌خواه
به هر سوی جامعه ایرانی که امروز بنگریم همه آرمانهای تخیلی و وعده های سرخرمنی که انقلاب اسلامی و بنیانگذاران آن به مردم ایران قول داده بودند امروز در قبر تاریخ جا گرفته اند و جز دفن ابدی و خواندن فاتحه ای برای آنها و نهایتا ساختن ایرانی نوین با مردمانی نوین در جهانی نوین انتخابی پیش روی ملت ما نمانده است

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


احمد وحدت‌خواه - ويژه خبرنامه گويا

بوریس پاسترناک نویسنده سرشناس دوران به قدرت رسیدن بلشویکها در شوروی سابق در کتاب معروف خود «دکتر ژیواگو» که بعدها به کارگردانی دیوید لین به فیلمی بیادماندنی نیز در آمد می گوید «انقلاب های خونین بر خلاف تصور عمومی نه تنها آزادی بخش وخوشبختی آور نیستند، بلکه همان ته مانده آزادی و خوشبختی پیش از ظهور خود را هم به باد فنا می دهند».

انقلاب اسلامی و رژیم بازمانده از آن، امروز آنطور که دستگاه های سرکوبکر تبلیغاتی آن مطرح میکنند، نه از سوی آمریکا و غرب و اسرائیل تهدید می شود و نه آنها اصولا با عملکرد این حکومت نفعی در این موضوع دارند. تنها تهدید واقعی برای این رژیم مقایسه روزگار ایران و ایرانی پیش از ظهور این بلای تاریخی با پس از آن است.

با این حال، در نبرد گسترده ای که میان اکثریت ملت ایران با حاکمان کنونی کشور برای کسب آزادی، حقوق بشر و رهیدن از بار سختی های اقتصادی و اختناق فرهنگی و سیاسی و به یک کلام به زانو درآوردن دیو استبداد خونریز ولایت فقیه جریان دارد هنوز هستند نیروهایی که اهداف این مبارزه جدید و تاریخی مردم ما را منطبق با همان آرا و عقاید بنیانگزاران و گردانندگان اولیه انقلاب اسلامی معرفی می کنند و سوزنشان در بازگرداندن ایران به آن دوران گیر کرده است.

اینها نیروهای «زمان امامی» هستند که از چپ های ستیزه جو با غرب و آمریکا و عمدتا در خط حزب توده، تا بخش های متفاوتی از منتقدین درون نظام را تشکیل می دهند و لب کلامشان این است که این حکومت آن چیزی نیست که مردم ما برای برپایی آن انقلاب کردند.

نمایندگان این جریان در روزهای اخیر با نامه نگاریهای عاجزانه به دربار ولی فقیه و مبری کردن بیت او از فساد مالی اوج سقوط اخلاقی و سیاسی خود در صفوف مخالفان حکومتی را به نمایش گذاشته اند و برای آنها گویا شغل چینی بند زنی استخوانهای شکسته استبداد بر داشتن غیرت آزادی خواهی و سعادت برای ملت ایران برتری پیدا کرده است.

البته اگر از جاده انصاف خارج نشویم، در اینکه به گفته سخنگویان این طیف، این رژیم هیچ شباهتی به آن تصویری ندارد که در ذهن مردم ما نسبت به حکومت آینده شان در زمان انقلاب وجود داشت شکی نیست و ملت ما در خواب هم چنین روزهای سیاهی را در سرنوشت خود نمی دید.

با این حال آیا می توان بر این حقیقت تلخ چشم پوشید که بودند و هستند کسانی که چنین سرنوشت دردناکی را در پیش رو می دیدند و نسبت به آن هشدار می دادند؟

پیش بینی چنین افرادی از مصیبتی که برای ملت ما در راه بود نه از روی دلبستگی آنها به رژیم گذشته، بلکه از آشنایی آنها با تاریخ پرفراز و نشیب ملتی بود که زخم عمیق دخالت دکانداران دین در امور مملکتی و گسستن شیرازه آب و خاک ما در اثر این دخالت در دوقرن گذشته را از یاد نبرده بودند و آن را سمی مهلک برای ملک و آئین می دانستند.

کدام میهن پرست ایرانی و نیروی دموکراتی پس از سی و دوسال تجربه خونین و ویرانگر دخالت دین در حکومت امروز می تواند منکر این واقعیت بشود که اساس تشکیل جمهوری اسلامی در ذهن بنیانگزار اصلی آن ارتباطی با آرمانهای جهانشمول دموکراسی و حقوق بشر نداشته که هیچ، جز کینه جویی و نفرت و انتقامی تاریخی ازنخبگان و روشنفکران و سازندگان ایران از طلوع انقلاب مشروطه تا پایان حکومت شاه نبوده است؟

صرف مخالفت با پادشاهان پهلوی نباید در بیان این حقیقت خدشه ای وارد کند که انقلاب اسلامی اصولا انقلابی دموکراتیک نبود و به علت وابستگی عقیدتی رهبری آن به افکار واپس گرای مذهبی هیچگاه تا امروز نیز علیرغم دستکاریهای میراث خواران او برای تطبیق دادن این حکومت با جهان واقعیت هرگز چنین ماهیتی پیدا نکرده است.

بر مبنای همین ماهیت ضد دموکراتیک و عمیقا ایدئولوژیک مذهبی است که این بار جناح «امام زمانی» این رژیم امروز خود را در مواجهه با شکست همه جانبه آن انقلاب یکه تاز میدان می بیند و اگر رقیب از در برای رفتن به گذشته و زنده کردن روح آن حادثه و ادامه حیات سیاسی خود وارد می شود، اینها از پنجره.

با این حال، به هر سوی جامعه ایرانی که امروز بنگریم همه آرمانهای تخیلی و وعده های سرخرمنی که انقلاب اسلامی و بنیانگذاران آن به مردم ایران قول داده بودند امروز در قبر تاریخ جا گرفته اند و جز دفن ابدی و خواندن فاتحه ای برای آنها و نهایتا ساختن ایرانی نوین با مردمانی نوین در جهانی نوین انتخابی پیش روی ملت ما نمانده است.

پیشتازان به سوی این آینده و صاحبان فردای این کشور تاریخی نسل جوان ایران است. آنها را با عقب گردهای بیحاصل عقیدتی از این آینده پر سعادت محروم نکنیم.

[email protected]


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016