یکشنبه 22 اسفند 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

به زمین هم نمی شود اتکا کرد، تجربه شخصی و اطلاعاتی م مصطفوی زمانی از زمین لرزهء ژاپن

mehran.jpg
با اینکه هنوز میزان تلفات روشن نیست و از ۱۳۰۰ قربانی و ناپدید شده سخن بمیان است باید گفت که یکی از علتهای این میزان تلفات که در ژاپن بالا تلقی میشود، این بود که فاصله زمانی بین زلزله و سونامی کوتاه بود و کار اطلاعاتی بموقع صورت نگرفته بود

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


بدعوت دانشگاه توکیو در ژاپن بسر میبردم. بعد از کنفراسی در توکیو در باره اثر تشعشعات یونزا در فرایند بازیافت سوخت اتمی که دو روز طول کشید برای یک سخنرانی دیگر به ۱۲۰ کیلومتری شمال توکیو رفتم. آنجا دانشگاه توکیو مرکزی برای پژوهش روی اثرات اشعات یونزا ساخته است که در کنار آژانس انرژی اتمی ژاپن در شهر توکای در شهرستان ایباراکی قرار دارد. وقتی وارد محوطه شدم مشاهده کردم که ساختمان رنگ خورده و تغییر کرده است و ستونهای بزرگ فلزی به ساختمان قدیمی اش که ۳۵ سال عمر دارد اضافه شده است. علت را پرسیدم گفتند که چون برای مقابله با زلزله نرمهای جدید تعیین شده است ساختمان را با ستونهای فلزی مستحکم کرده اند. طبق معمول ژاپنی ها که بر خلاف فراانسویها وقت کمی را برای صرف نهار اختصاص میدهند سخنرانی من ساعت ۱۳ و نیم شروع شد و بعد از یکساعت نوبت یکی از محققان چینی شد که در باره پروژه های اتمی چین سخنرانی خود را شروع کرد.

ساعت حدود دو ۴۵ دقیقه بود و سخنران پروژه های اتمی بلند پروازانه چین را بر میشمرد که یکباره ساختمان شروع کرد به لرزیدن. بعلت عادت به زمین لرزه پانزده ثانیه اول از جایمان تکان نخوردیم اما وقتی ساختمان چنان تکانی خورد که سقف کاذب آن ریخت و دیوارها تکان خوردند وحشت کردیم و یکی از همکاران ژاپنی به انگلیسی فریاد زد که از ساختمان بیرون رویم. همه چیز با شدت غیر قابل وصفی میلرزید و صدای عجیبی بلند بود. از ساختمان بیرون رفتیم، ماشینها مانند توپ بالا و پایین میرفتند دیدن چنین صحنه ای وحشتناک بود. پا را روی زمین نمیشد گذاشت. انگار زمین زیر را خالی میکرد. باز شدن جزیی زمین پارکینک و فرو ریختن یکی از دیوارها وحشت را دیگر بر همه غالب کرده بود.

یک لحظه فکر کردم زمین کاملا باز میشود و در ذهنم دخترم و همسرم به ذهنم آمدند. برایم اینطور رفتن غیر قابل تصور بود. میخواستم قبل از رفتن چیزی به آنها بگویم. دستم را محکم به چمنهای زرد روی زمین گرفتم تا احساس امنیت کنم، اما فایده ای نداشت. زلزله دست را از چمنها رها میکرد. ساختمان میلرزید و ما روی زمین نشستیم همه از ساختمان ها بیرون آمده بودند. از شدت زلزله کاسته نمیشد و بدتر میشد. تعدادی از خانمها شوکه شده بودند و گریه میکردند. البته همه شوکه شده بودیم و سعی میکردیم خود را کنترل کنیم.

بگمانم علت اصلی شوک زدگی ما این بود که برای انسانها قدم گذاشتن روی زمین و راه رفتن و اصولا اینکه بر روی زمین تکیه کنیم آنچنان برایمان امری عادی و مسلم است که هرگز به آن فکر نمیکنیم و وقتی یکباره این محل اتکا را از دست میدهیم از نظر روانی دچار بهت می شویم. براستی میشود که به کره خاک هم نتوان اعتماد کرد؟ زلزله بزرگ بیش از ۸۰ ثانیه طول کشید ۸۰ ثانیه ای که پایان ناپذیربودند! اما دست بردار نبود هر ۱۰ دقیقه یک زلزله جدید البته با مدت کوتاهتر و شدت کمتر ما را تکان میداد. اولین چیزی که ژاپنی ها به من میگفتند این بود که که در زندگیشان چنین زلزله ای ندیده اند و معلوم بود که برای آنها نیز اتفاق خارق العاده ای پیش آماده است. مرکز اصلی زلزله نزدیک شهر سندای که در ۳۰۰ کیلومتری شمال توکیو قرار دارد، بود. در شلوغی و حالت بهتی که به همه دست داده بود، یکباره بلندگو از جلو آمدن سونامی از سوی اقیانوس اطلاع داد. محلی که ما بودیم در ۲۰۰ متری اقیانوس قرار داشت.

نگرانی ژاپنی ها زیاد شد بخصوص اینکه در محلی که ما بودیم یک راکتور اتمی تحقیقاتی هم موجود بود که حول آن رفت و آمد زیاد بود. اما یک دقیقه بعد اطلاع دادند که بلندی موج سونامی فقط ۱۰ متر است و محلی که ما قرار داریم ۲۵ متر بالاتر از سطح اقیانوس است و نباید نگران بود البته بعد که صحنه های سونامی در سندای را دیدم فهمیدم که چرا نگران بودند. در سندای و اطراف آن سونامی قربانیان زیادی گرفته و خسارات زیادی ببار آورده است. ژاپنی ها خیلی علاقه دارند که مجهز به آخرین تکنولوژی باشند! و از بخت خوب ماشین همکار ژاپنی هم تلویزیون دارد. تلویزیون مستقل از اینترنت است ودر ماشین مشغول شنیدن اخبار و نگاه کردن گزارشهای تلویزیون ژاپن هستیم. همه کانالها برنامه خود را فقط به زلزله اختصاص داده اند. اما از نتایج مستقیم زمین لرزه حوادث مربوط به نیروگاه هسته ای است.

در نیروگاه هسته ای دائیچی – یعنی شماره یک ـ فوکیشیما که در ۱۳۰ کیلومتری شمال محلی که ما بودیم قرار دارد، اول مسئولین بعلت آسیب دیدن یکی از پمپ ها مجبور به رها کردن میزانی از بخار آب همراه با رادیواکتیویته میشوند تا فشار آب پایین آید. اما حدود ساعت سه امروز یک زمین لرزه دیگر به شدت ۶ ریشتر یعنی کمتر از زمین لرزه روز قبل صورت میگیرد که باعث میشود سیستم پمپاژ آب کار خود را انجام ندهد. با از کار افتادن این پمپ، آب خنک کننده نیروگاه اتمی بشدت گرم میشود و فشار بخار آن بحدی میرسد که سقف نیروگاه اتمی را منفجر میکند. نتیجه اینکه مقداری زیادی مواد رادیو اکتیو، خصوصا اتم سزیم، به همراه آب به بیرون ریخته میشود. اما خبر بدتر اینکه در اثر نبود آب، سوخت نیروگاه یعنی اوررانیوم وپلوتونیم و دیگر مواد رادیواکتیو اکنون در حال ذوب شدن است. ذوب شدن آن باعث نشست کامل سوخت در محل نیروگاه میگردد و کنترل آن ساده نیست.

البته تا این ساعت از میزان خسارات و خطرات اطلاعی ندارم آنجه باید گفته شود این است که این انفجار ربطی به انفجار چرنوبیل ندارد انفجار چرنوبیل یک انفجار هسته ای بود و این انفجار نتیجه فشار بخار آب است. با اینحال منطقه را تا شعاع بیست کیلیومتر تخلیه کرده اند. لازم به گفتن این نکته است که خبر این انفجار را تلویزیونهای دولتی ژاپن دیر پخش کردند. حادثه حدود ساعت ۱۶ امروز بوقوع پیوسته است و تلویزیون دولتی حدود سه ساعت بعد خبر را منتشر کرد. اما هنوز صحنه خود انفجار را که در انترنت موجود است را نشان نداده اند. از استادان دانشگاه توکیو که بروی نیروگاههای هسته ای کار میکنند خواسته اند که در محل کار خود برای اطلاع رسانی بمانند. از ساعت ۶ بعدازظهر بوقت توکیو تمام برنامه تلویزیون در باره این انفجار و نتایج آنست. بنظر میرسد که مسئولین نیروگاه بعد از حادثه اول زلزله دیروز میبایستی نیروگاه را متوقف میکردند و اینکار را نکرده اند. دنبال کردن این حادثه دلنگرانی های من از کارهای ابلهانه رژیم ایران در رابطه با نیروگاه اتمی بوشهر را بیشتر میکند و بخود میگویم باید بیشتر در باره کارهای رژیم حول نیروگاه بوشهر نوشت.

سونامی کلمه ای ژاپنی است که معنی موج را میدهد ژاپنی ها با این پدیده طبیعی بخوبی آشنا هستند. طی این مدت پس لرزه ها ادامه داشتند و آرامش را از ما گرفته بودند. آب و برق و تلفن و انترنیت قطع شده بود. کلیه قطارها و متروها و هواپیماها متوقف شدند و من که بنا بود همان شب به فرانسه برگردم امکان دیگری به غیر از استفاده از ماشین برایم نبود.

یکی از محققین ژاپنی لطف کرد و گفت بهتر است من را به فرودگاه برساند و آنجا بمانم تا زمانی که هواپیماها دوباره پرواز را از سر گیرند. خصوصا که در محل هیچکاری نمیشد انجام داد. یکی از ژاپنی ها موقع خداحافظی بطرف من آمد و گفت معذرت میخواهیم. برایم جالب بود شرم و حیای ژاپنی ها هم یگانه است او از یک خارجی بخاطر اینکه در کشورش زلزله آمده بود و مهمانش اذیت شده بود معذرت خواهی میکرد! سوار ماشین شدیم درعرض ۴ ساعت حدود ده کیلومتر بیشتر نتوانستیم پیشرفت کنیم. در راه بسیاری از مغازه ها با دره ها و شیشیه های شکسته دیده میشدند و برایم جالب حتی یکنفر هم وارد آن مغازه ها نمیشد و سو استفاده نمیکرد. ژاپنی ها واقعا در رعایت کردن قانون تحسین انگیز و تک هستند. چراغ رهنمایی ها هیچکدام کار نمیکردند اما همه همدیگر را در کمال آرامش و احترام رعایت میکردند.

برخی از جاده ها از جمله اتوبانها را بسته بودند خسارت وارده به زیاد نبود اما مقامات ژاپنی رعایت موارد ایمنی را زیاد میکنند و بدینخاطر برخی از جاد ه ها رابرای پیشگیری از هر گونه حادثه بسته بودند. همه پمپ بنزینها و مغازه ها نیز بسته بودند. تصمیم گرفتیم برگردیم. برای خوابیدن گفتند که نمیتوانیم در طبقات بالا بخوابیم. همه از زن و بچه توی راهروهای طبقه همکف نزدیک خروجی ساختمان خوابیدیم. شوفاژها کار نمیکرد و برق و آب نبود و هوا سرد بود زیر صفر. نبود تلفن و انترنت و بی اطلاعی هم اذیت میکرد. دو تا از همکاران چینی با کت و شلوار و کاپشن کنار من دراز کشیده بودند. میگفتند هم سرد است و هم باید آماده بود که اگر زلزله آمد بیرون برویم.


هنوز بطور متوسط هر نیم ساعت یک زلزله مهم می امد. دراز کشیده بودیم که ناگهان زلزله شدیدی آمد همه به بیرون پریدیم و دوباره بعد از ۱۰ دقیقه برای خواب برگشتیم. تا صبح ده ها زلزله روی داد و برخی از آنها شدید بودند. دوستان چینی سه بار دیگر به بیرون پردند. اما سرما و مقداری اطمینان از اینکه زلزله ای به بزرگی قبلی نخواهد آمد باعث شد من از جایم تکان نخورم. دفعه آخر که دیدم دو نفر با کت و شلوار و کراوات و کاپشن یکباره از رختخواب بیرون می پرند و بیرون میروند باعث قهقه من زیر لحاف شد ، قهقه ای که بیشتر عصبی بود. خود را بسختی کنترل کردم که متوجه نشوند. فردای روز زلزله وضعیت مانند قبل بود. در محلی که ما بودیم و اصولا در همه ژاپن تعداد کمی از ساختمانها و آنهم بطور جزیی بعلت زلزله خراب شده اند و بیشتر خسارات را سونامی که نتیجه زلزله است باعث شده است.

با اینکه هنوز میزان تلفات روشن نیست و از ۱۳۰۰ قربانی و ناپدید شده سخن بمیان است باید گفت که یکی از علتهای این میزان تلفات که در ژاپن بالا تلقی میشود، این بود که فاصله زمانی بین زلزله و سونامی کوتاه بود و کار اطلاعاتی بموقع صورت نگرفته بود. همکار چینی میگفت اگر این چنین زلزله ای در چین می آمد بیش از ۲۰۰ هزار نفر کشته میشدند و من هم به او گفتم متاسفانه در ایران همین وضعیت است. الان که این مطالب را مینویسم فردای روز زلزله ۸.۸ ریشتری هستیم. توی ترافیک سنگین گیر کرده ایم. به این فکر میکنم که بشر ادعا میکند با علم و تکنولوژی بر طبیعت مسلط شده هنوز چقدر در مقابل زلزله آسیب پذیر است. ۱۲ ساعت است که بسوی توکیو در حرکت هستیم میگویند آنجا آب و برق هست. در راه صفهای طولانی جلوی بادجه های تلفن عمومی تشکیل شده و همچنین بندرت برخی از مغازه ها با اینکه برق ندارند باز شده اند و ژاپنی ها به آرامی در صف برای خرید مایحتاج اولیه مانند آب ایستاده اند. نزدیک ساعت ۹ بعد از ظهر است و هنوز به توکیو نرسیده ایم. هنوز ترافیک بسیار سنگین است، الان نخست وزیر ژاپن در حال سخنرانی است و من نوشته ام را اینجا پایان میدهم.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016