یکشنبه 14 فروردین 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

گروگان‌گيری برای تحقق فرمان جهاد اقتصادی، در پاسخ به مقاله سردار رضايی، بيژن صف‌سری

بيژن صف‌سری
يکی از بارزترين خصيصه‌های دولت‌مردان امروز کشورمان، به کوچه‌ی علی‌چپ زدن اين رجال بی‌کفايت است که با وجود بن‌بست بودن کوچه‌ی علی‌چپ، کماکان در تلاش برای عبور از آن هستند تا راه گريزی پيدا نمايند. در واقع به کلام ديگر رجال امروز ايران گمان می‌برند می‌توان با روش تجاهل‌العارفين کشوری چون ايران را اداره نمايند

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


با اغاز سال نو ، چون سال های پيشين از سوی رهبری ايران شعاری بعنوان سرمشق تکاليف مسئولين اداره کشور تعين گرديده و سال جديد ، سال جهاد اقتصادی نام گذاری شد ،که معنا و مفهوم اين شعار بی محتوا ، يعنی دولت و مسئولين برای بهبود وضع اقتصادی کشور کمر همت بسته و با توجه به همه تحريم های جهانی که از عدم تعامل نظام جمهوری اسلامی با جهانيان بر ملت ايران تحميل شده است ،اوضاع اقتصادی بهبود و ايضا شکوفا گردد تا معاش مردم جان به لب رسيده از فقر گرانی سامان گيرد و در راستا و همسو با اين فرمان نيز مسئولين هم به تناسب حال روز خود هريک افاضاتی داشتند از آن جمله سردار محسن رضايی است که در اين باره در سايت تابناک خود در يک وجيزه کوتاه اظهارات بحث بر انگيزی داشته اند و در نوشتار خود بعد از بر شمردن سه مرحله از بيداری ملت در مقاطع مختلف تاريخی ، چهار عامل بازدارنده که مانع از تحقق اين شعارمی شود را بر شمرده و دست اخر به اين نتيجه می رسد که تنها راه حل تحقق اين شعار يعنی جهاد اقتصادی ، بر پايی يک انقلاب اقتصادی است ، بی آنکه راه عمل علمی مبتنی بر علم اقتصاد ارائه نمايند و برای برداشتن عواملی که خود از آنها بعنوان عوامل بازدارنده ياد کرده اند ، نشان دهند ، در واقع حتی تائيد اين فرمان شعار گونه را متقابلا با شعاری بی محتوا تر از اصل فرمان تائيد کرده اند وجالب اينکه وخامت اقتصاد جهانی را ناشی از درايت و ذکاوت سردمداران نظام مطبوع خود دانسته و ادعای شکست دادن اقتصاد غرب را می نمايد ، و اين روشی است که در تمام اين سا ل ها آنهائيکه در چرخه قدرت امروز کشور ما قرار دارند، برای حفظ موقعيت و سر سپردگی خود به بالا سری هايشان انجام می دهند غافل که با ملتی آگاه و فهيمی چون ملت ايران روبرو هستند که بخوبی فرق مجيز گويی اين بله قربان گو ها را از خدمتگزاران واقعی مردم بخوبی تشخيص می دهند
امروزه يکی از بارزترين خصيصه های دولت مردان امروز کشورمان ، به کوچه علی چپ زدن اين رجال بی کفايت است که با وجود بن بست بودن کوچه علی چپ، کما کان در تلاش برای عبور از آن هستند تا راه گريزی پيدا نمايند در واقع به کلام ديگر رجال امروز ايران ، کمان می برند می توان با روش تجاهل العارفين کشوری چون ايران را اداره نمايند بر مشکلات اقتصادی آن فائق ايند اگر چه اتخاذ چنين روشی در اداره امور اين کهنه ديار مسبوق به سابقه است و امثال سردار رضايی ها و خاصه رئيس دولت وقت امروز کشورمان کم نداشته ايم که در نظام شاهنشاهی ، دولت ساعد مراغه ای يکی از معروفترين آنها بود که به دولت تجاهل العارفين شهرت داشت تا بدانجا که رجال سياسی قديم او را استاد بی رقيب ” تجاهل العارفين ” می خوانند چرا که چنان خود را به بلاهت می زد که باور کردنی نبود و حتا خيلی هم خنده آور بود که در اينجا به نقل يکی از شگرد های تجاهل العارفين دولت ساعد مراغه ای که امروزه روش اتخاذه شده از سوی رجال نظام جمهوری اسلامی است ، برای درک بهتر موضوع ، خالی از لطف نمی دانم .
نقل است که وقتی شاد روان محمود نامجو وزنه بردار بزرگ ايرانی ، مدال طلای اين رشته ورزشی را در يکی از ميادين بين المللی ( گويا لندن بود ) از آن خود کرد ،عد ه ای از دست اندر کاران ورزش آن روز ، او را نزد ساعد بردند تا به عنوان تشويق جوانان به ورزش ، جايزه مناسبی به مرحوم نامجو داده شود ، در آن زمان وضع مالی کشور خوب نبود ، وقتی برای ساعد تعريف کردند که قهر مان ايرانی ( نامجو ) چه امتياز ارزش مندی کسب کرده و رکورد های هالتر ( آن زمان نمی گفتند وزنه برداری ) جهان را در لندن شکسته ، و حالا برای تشويق او و ساير جوانان شايسته است جايز ه ای به او داده شود ، مدتی به فکر فرو رفت و آن گاه سر برداشت و گفت : “ ما با آن کشور ( لندن ) رابطه دوستا نه داريم ، البته بايد خسارت آن ” چيزی ” را که آقای نامجو در آنجا شکسته است بپردازيم !،ولی متاسفانه اکنون وضع مالی کشور خوب نيست ، اما چشم ، من آن را در رديف بودجه سال آينده می گذارم و اگر مجلس تصويب کرد ، ان شا الله به آن کشور پرداخت می کنيم .! .
حال حکايت سردار رضايی و ديگر رجال امروزکشور ما ايران است که در پی فرمان شعار گونه رهبری با روش تجاهل افرين به ، تائيد کور کورانه و به ، به به گويی افتاد ه اند و گويی از به بن بست رسيدن اقتصاد کشور هيچ نشنيد ه اند و نمی دانند که حتی برای خريد کوچکترين اقلام مورد نياز کشوربه دليل تحريم های شديد بين الملی، بايد دست به دامان صد ها واسطه ی دست چندمی شد و يا با ترفند گرو گان گيری از ديگر کشور ها ، آنها را مجبور به تبادلات بانکی و يا کالا گردانند مانند مورد اخيربا کشور المان که مجبور به زير پا گذاشتن تحريم ايران در مبادلات مالی گرديد ، حال از جناب سرداررضايی که گويا از علم اقتصاد هم سر رشته دارند اين پرسش مطرح است که منظور ايشان از پرپايی انقلاب اقتصادی که در مقاله اخيرشان برای شکوفايی اقتصاد در راستای فرمان رهبری مبنی بر جهاد اقتصادی از آن نام بردند، همين روش مرضيه گروگانگيری از ديگر دولت های جهان است يا نه ؟

بيژن صف سری
http://bijan-safsari.com


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016