گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
3 مرداد» علمالهدی: امروز دکترين ولايت فقيه در دنيا مطرح است، فارس30 تیر» رييس مجلس خبرگان رهبری: رهبری حرف آخر را میزند و بايد تسليم آن شد، ايسنا 25 تیر» سعيدی، نماينده ولی فقيه در سپاه: غرب با استفاده از هنر و سينما به مقابله با تفکر مهدوی شيعه میپردازد، ايسنا 24 تیر» نماينده ولی فقيه در سپاه شرط نخست ظهور امام زمان را اعلام کرد، ايسنا 24 تیر» "مخالفت امام خامنهای با استخدام منشی زن"، تريبون مستضعفين
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! جوادی آملی: نقض حکم ولیفقيه حتی بر فقيهان و مجتهدان هم حرام است، فارسخبرگزاری فارس: آيتالله جوادی آملی تأکيد میکند: نقض حکم حکومتی، حتی بر فقيهان هم حرام است و عمل به آن نيز واجب است، حتی بر مجتهدان و فقيهان و مراجع تقليد. به گزارش خبرنگار سياسی خبرگزاری فارس، آيتالله جوادی آملی فيلسوف، فقيه، مفسّر قرآن و از مراجع تقليد کشورمان در بخش پاسخ به پرسشهای کتاب "ولايت فقيه؛ ولايت فقاهت و عدالت " در پاسخ به اين پرسش که: "آيا بر فقيهان واجب است که از ولی فقيه تبعيت کنند؟ آيا حق مخالفت و نقض حکم والی را دارند؟ " مینويسد: فقيه جامع الشرايط، سه کار رسمی دارد; يک کارش "افتاء " است که پس از دادن فتوا، عمل به آن فتوا، بر خودش و بر مقلدانش واجب است، ولی نسبت به فقيهان ديگر اعتباری ندارد؛ زيرا مجتهد حق ندارد از مجتهد ديگر تقليد کند. کار ديگر فقيه جامع الشرايط، "قضاء " است که بر کرسی قضا مینشيند و بين متخاصمين که هردو طرف شخصيتحقيقیاند يا شخصيتحقوقی يا آنکه يک طرف حقيقی است و طرف ديگر حقوقی، بر اساس ايمان و بیّنات، حکم الهی را صادر مینمايد که نقض اين حکم، بر خود او و بر متخاصمين و بر هرکس ديگر حتی فقيهان حرام است و عمل به آن نيز واجب است، حتی بر مجتهدان و فقيهان و مراجع تقليد. وظيفه سوم فقيه جامع الشرايط، "ولايت " امت اسلامی و صدور احکام ولايی است. اگر والی اسلامی حکم ولايی کند به اينکه مثلاً رابطه ايران اسلامی با اسرائيل بايد قطع شود، يا رابطه با آمريکا که دشمن اسلام و رأس استکبار جهانی و حامی اسرائيل است، بايد قطع شود، يا رابطه با فلان کشورها بايد برقرار شود، يا در کشور چنين اموری بايد رعايت گردد، عمل به اين احکام بر مردم و بر خود والی و بر فقيهان و مجتهدان ديگر واجب است و هيچکس حتی خود والی حق نقض اين حکم را ندارد زيرا حاکم اسلامی فقط مجری احکام است و او نيز مانند همگان مشمول قانون الهی و تابع محض آن میباشد و ديگر فقيهان نيز چنين میباشند و بايد از اين حکم الهی که توسط والی انشا شده است، پيروی و تبعيت کنند; مگر آنکه در فرض نادر، يقين وجدانی به اشتباه بودن حکم فقيه حاصل شود. البته شک داشتن در درستی حکم فقيه يا گمان داشتن به اشتباه بودنش، نمیتواند مجوز عدم پيروی باشد بلکه فقط يقين وجدانی چنين است نه غير آن. اين مطلب، شامل فقيهانی که به ولايت فقيه معتقد نيستند و مقلدان آنان نيز میشود، زيرا فقيهانی که در ولايت فقيه اختلاف نظر دارند و مثلاً "مقبوله عمربن حنظله " و "مشهوره ابیخديجه " را برای ولايت فقيه کافی نمیدانند، از نظر حسبه میپذيرند که اگر مردم يک کشور حاضر شدهاند که حکومت را بر اساس اسلام اداره کنند، اين يک امر زمينماندهای است که بر همگان و خصوصاً بر فقيهان واجب کفايی است که تصدی آن را بهعهده بگيرند و اگر يک فقيه واجد شرايط رهبری، تصدی آن را بهعهده گرفته و امت اسلامی نيز او را قبول دارند، در اين حال، مخالفت با احکام اين حاکم و تضعيف او جايز نيست و کسی نمیتواند بگويد من چون ولايت فقيه را قبول ندارم، میتوانم از هر قانون کشور اسلامی سرپيچی کنم و قوانين و مقررات آن را رعايت نکنم. Copyright: gooya.com 2016
|