چهارشنبه 15 تیر 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

دختر معصومه دهقان و عبدالفتاح سلطانی: با شنيدن خبر دستگيری مادرم دچار شوک شدم، مدرسه فمينيستی

مدرسه فمينيستی: روز سه شنبه ۱۴ تيرماه ۱۳۹۰، معصومه دهقان، دبير بازنشسته آموزش و پرورش و فعال جامعه مدنی و همسر عبدالفتاح سلطانی، در پی احضاريه کتبی به دادسرای اوين مراجعه کرد و همان روز بازداشت شد. در پی خبر دستگيری معصومه دهقان، با دختر ايشان مائده سلطانی در مورد دستگيری مادرش به گفتگو نشستيم.

مدرسه فمينيستی: مائده جان دستگيری خانم معصومه دهقان برای همه ما و برای شما که از ايشان دور هستيد و همواره نگران سلامتی و امنيت خانواده ات هستيد سوالات زيادی را پيش آورد ممکن است که نظر شخصی خودتان را در اين مورد بگوييد؟



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


مائده سلطانی: راستش من با شنيدن خبر دستگيری مادرم دچار شوک شدم، زيرا که او هيچ سابقه ی فعاليت سياسی نداشته. مادرم روز شنبه ۱۱ تير طی يک احضاريه رسمی برای ادای پاره ای توضيحات به شعبه۲ بازپرسی اوين احضار شدند وطبق قانون ۳ روز بعد از آن، يعنی ۱۴ تير به اوين مراجعه و بعد از آن به خانه بازنگشتند.

مدرسه فمينيستی: مادر شما همراه با وکيل به اوين رفتند يا تنها بودند؟
سلطانی: پدرم و يک وکيل ديگر او را همراهی کردند اما هيچ کدام آنها که وکيلش هستند را به شعبه ۲ بازپرسی راه ندادند . و اين خلاف مقررات است . حداقل پدرم که هم وکيل ايشان و هم همسر ايشان است بايد ايشان را همراهی ميکردند.

مدرسه فمينيستی: تاکنون هيچ اطلاعی درباره دليل دستگيری در اختيار شما قرار گرفته ؟
سلطانی: در نامه ی احضاريه هيچ دليلی عنوان نشده، و اين به معنای آن است که برای مادرم هيچ دليلی برای يک اتهام وجود ندارد. مادرم، معصومه دهقان مثل هر ايرانی ديگری برای کشورش نگران بود و با خانواده های داغديده ی کشته شدگان و آسيب ديدگان وقايع اخير سخت همدردی ميکرد. مادری بود هم برای ما هم برای آنها و مادرانه کنار ما، پدر و مردم سرزمينش ايستاده بود. بنابراين دليلی برای بازداشت او نميتواند وجود داشته باشد.

مدرسه فمينيستی: با توجه به فعاليت های مدنی، انسانی و عاطفی مادرتان آيا فکر ميکنيد که به چه جرمی ايشان را مورد بازجويی قرارداده اند؟
سلطانی: آنچه من و خانواده ام را نگران کرده ، بازداشت او برای تحت فشار گذاشتن پدرم است. برخوردهای شديد با پدر و ديگر اعضای کانون مدافعان نشانه هايی از حساسيت حاکميت به فعاليت های حقوق بشر در ايران دارد و برای اعمال فشار از دستگيری خانواده يا همسران آنها هيچ ابايی ندارد. مادرم به خوبی در سال های گذشته در سختی هايی که بر پدر در حرفه ی وکالت ميرفته آشناست و از اين رو احساس تعهد زيادی به اتفاقاتی که در اطرافش ميگذشته نشان ميداد. دردش با هر دستگيری و هر خبر ناگواری بيشتر ميشد و احساس مسوليتش هم برای مردم بيشتر. برای او صبر و استقامت آرزو ميکنم. مادرم اين صبر را نه از ديروز بلکه از سالهای پيش در کنار پدرم آغاز کرده و حتما امروز هم ميداند که چگونه عمل کند. از راه دور ميبوسمش و برای خواهر و برادرانم روزهای کوتاهی آرزو ميکنم تا مادر به خانه برگردد.

مدرسه فمينيستی: مائده جان ما هم برای او و برای همه مادران دور از خانه و خانواده آرزو ميکنيم که هرچه زودتر به خانه برگردند و همسر و فرزند و دوستان اشان از نگرانی و تنهايی نجات يابند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016