دوشنبه 31 مرداد 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

پس از مطهري نوبت به باهنر رسيد: تغيير آرام مواضع چهره‌هاي اصولگرا، اعتماد

پس از علي مطهري، حالا نوبت به محمدرضا باهنر رسيده تا پس از دو سال بگويد بسياري از هم‌طيفانش در وقايع 88 افراطي رفتار كردند و با معترضان پس از انتخابات خوب برخورد نشده است. اعتراض به اينكه چرا برخي از اصولگرايان در تلاش بودند تا حداقل 13 ميليون شركت‌كننده در انتخابات فتنه‌گر ناميده شوند تا برچسب زدن به تمام رقبا و چهره‌هاي اصلاح‌طلب اين‌بار از زبان محمدرضا باهنر نايب‌رييس مجلس و يكي از مهره‌هاي مهم اصولگرا شنيده مي‌شود؛ دومين اصولگرايي كه حالا پس از دو سال مي‌گويد به رفتار افراطيون اصولگرا در برخورد با ماجراهاي دو سال پيش معترض است. گرچه باهنر و مطهري از سوي جامعه به عنوان چهره اصولگرايي كه مدافع معترضان پس از انتخابات باشند، شناخته نمي‌شوند اما از سوي طيف‌هاي تندرو اصولگرا حداقل به سكوت و همراهي به آنچه آنها جريان فتنه مي‌نامند، شهره هستند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ين طيف از اصولگرايان سال 88 رفتارهاي ضعيفي را در همراهي نسبي با اصلاح‌طلب‌هاي معترض در حد ديدار با معترضان نشان دادند، گرچه همان مواضع ضعيف‌شان در همراهي با معترضان به انتخابات، هزينه‌هايي را هم مانند از دست دادن كرسي نايب‌رييسي مجلس تا قرار گرفتن در جايگاه «بي‌بصيرت» براي امثال باهنر، مطهري و توكلي در برداشت، اما پس از آنكه متهم به همراهي با جريان فتنه شدند، مواضعي را عليه كليات آن سال گرفتند تا از تير انتقادهاي تند هم‌گروه‌هاي خود فرار كنند. حالا سومين چرخش اين چهره‌هاي اصولگرا در برگشت به آن روز‌ها و اصرارهاي كمرنگ بر «حق» بودن برخي اعتراض‌ها و «نامناسب بودن برخوردها و تصميم‌هاي اصولگرايان» ديده مي‌شود و به نوعي صحبت مي‌كنند كه گويا تندروهاي اصولگرا از حاميان احمدي‌نژاد گرفته تا... در رخ دادن حوادث آن روزها نقش داشتند و آنها آمده بودند تا تندروي‌هاي هم‌طيفانشان را كنترل كنند تا به قول باهنر كار به پرتاب كردن قندان به همديگر نكشد.

اينكه چرا در آستانه انتخابات مجلس نهم و آن هم بعد از گذشت دو سال از اتفاقات سال 88، بخش قابل توجهي از بدنه اصولگرايي در حال آسيب‌شناسي رفتارشان با مردم، اصلاح‌طلب‌ها و اتفاقات رخ داده در آن زمان برآمده‌اند، شايد از سوي برخي مخاطبان سخنان امثال باهنر و مطهري مهم‌تر از متن حرف‌هايشان باشد، اما براي افكار عمومي و مخاطبان عام اين سخنان، گويا هر جمله‌يي كه اين طيف از اصولگرايان درباره وقايع دو سال پيش مي‌گويند از جذابيت بيشتري برخوردار است.

آنهايي كه رفتارهاي معتدل‌تري داشتند و مواضع تندي نسبت به اصلاح‌طلب‌ها نداشتند حالا مي‌گويند «افراطيون» اصولگرا مي‌خواستند همه را فتنه‌گر بنامند.»

مقصر، تندروها بودند

باهنر با هفته‌نامه «پنجره» مصاحبه كرده است؛ رسانه‌يي اصولگرا كه در دو سال گذشته مواضعش حداقل نسبت به اين موضوعات مشخص است. مصاحبه درباره حاميان احمدي‌نژاد است و اينكه آنها مخالف بخشي از بدنه اصولگرا هستند. اما باهنر گويا ترجيح مي‌دهد پاسخ‌هايش را ببرد به سمت اتفاقات پس از انتخابات 88 و از آن زمان سند بياورد كه «افراطيون» چطور در تلاش بودند تا 13 ميليون نفري را كه به احمدي‌نژاد راي ندادند «فتنه‌گر» بنامند: «من بارها اعلام كرده‌ام ما در اين كشور دو نفر را جزو سران فتنه مي‌دانيم. اما بعضي‌ها فقط كمك كار فتنه‌گران بودند. ما حاضر نيستيم عنوان سران فتنه را به هر كسي كه با او مشكل داريم تسري دهيم. اين اصلا قابل پذيرش نيست. من مي‌خواهم بگويم كه از يك جمعيت 70 ميليوني بعد از انتخابات 13 ميليون يك‌ طرف بودند و 25 ميليون طرف ديگر، مقام معظم رهبري يك خط كلي را همان هفته اول تعيين كردند و فرمودند 40 ميليون نفر در انتخابات شركت كردند. اينها براي نظام بوده و انتخابات هم بسيار باشكوه بوده است. اما اين آقايان (تندروها) از همان روز اول درباره آن 13 ميليون مساله داشتند.»وي تلاش دارد حساب اصولگرايان را از اين گروهي كه خودش تندرو‌ها مي‌نامد جدا كند. مي‌گويد همين گروه بود كه حتي حاضر نمي‌شد كوتاه بيايند و مي‌گفتند بايد در مرحله دوم تشخيص داد چه كساني با اصلاح‌طلب‌ها بوده تا آنها را هم به فتنه متصل كرد: «كار به اينجا هم ختم نشد و آنها سرسختانه مي‌گفتند بايد بررسي كنيم و ببينيم چه كساني خالص نبودند؛ اينها حرف‌هاي شفاف من است. آنها مي‌توانند بگويند راه‌ كساني كه با ما نيستند از ما جداست و تمام اين افراد امريكايي هستند. اما اينكه همه را فتنه‌گر بنامند حرف ديگري است.»

شايد باهنر اين روايت‌ها را مي‌كند تا بتواند رفتار لاريجاني و خودش و برخي از اصولگرايان را در روزهاي اول پس از انتخابات در دفاع نسبي از معترضان، توجيه كند و به همين دليل هم سريع‌ ادامه مي‌دهد: «حرفم اين است كه اتفاقا در اين فضاي سنگين آن روزها، اگر مجلس اينگونه عمل نمي‌كرد و اگر اين مديريت اعمال نمي‌شد، يك عده طرفدار فتنه و نيمي ديگر مخالف آن، در آن صورت در مجلس هر روز يكي مي‌خواست قندان به سمت ديگري پرت كند و يكي هم استفعا بدهد. شما مي‌دانيد در صورت بروز چنين اتفاقاتي چه بر سر مملكت مي‌آمد؟ من باورم اين است كه اگر كار دست اين آقايان بود، اينگونه رفتار مي‌كردند.» تا اينطور اشاره‌يي ظريف كند به روزهايي كه لاريجاني دستور تشكيل كميته حقيقت‌ياب براي حوادث پس از انتخابات را داد و برخي از اصولگرايان از مرتضي آقاتهراني گرفته تا امثال زاكاني و روح‌الله حسينيان و حميد رسايي و كوچك‌زاده كار را به درگيري فيزيكي كشاندند در برابر مردهاي لاريجاني؛ روزهايي كه سبب شد تا امثال باهنر و لاريجاني و كاتوزيان و حتي ابوترابي متهم شوند كه دارند درخواست‌ها، اعتراض‌ها و حرف‌هاي معترضان به انتخابات را در قالب تشكيل كميته براي پيگيري آنها، رسميت مي‌دهند.

اعتراض‌هايي كه اگر يك سمتش به قول باهنر منجر به اين مي‌شود كه امثال حسينيان استعفاي ظاهري دهد از نمايندگي، يك سوي ديگرش هم منجر به اين مي‌شود كه براي نخستين بار همين تندروها، ‌حرف از اين بزنند كه لاريجاني به دليل اين دست از همراهي‌ها با معترضان پس از انتخابات، بايد كرسي رياست مجلس را واگذار كند؛ كاري كه در نهايت منجر به راي 12 تايي مرتضي آقاتهراني در رقابت با لاريجاني براي رياست مجلس شد. باهنر هم در اين گفت‌وگو، طيفي كه تا الان اين طور روايت‌شان كرده را 12 تايي‌هايي مي‌نامد كه حداقل در مجلس لاريجاني جايي براي نفوذ ندارند: «اين آقايان سال گذشته در رسانه‌ها عليه من، دكتر لاريجاني و ديگران گفتند، يك‌دهم آن را هم ما جواب نداديم. مگر ما حرف نداريم؟ مگر ما استدلال نداريم؟ مگر ما تاريخ را يادمان نيست؟ اصلا مگر ما گذشته آقايان را نمي‌دانيم؟ ما همه اين مسائل را به خوبي مي‌دانيم. بيايند حرف‌شان را بزنند و ما هم حرف‌مان را مي‌زنيم. بعد از آن راي‌گيري مي‌كنيم و آن وقت معلوم مي‌شود كه چه تفكري بيشتر راي مي‌آورد.

آن زمان همه بايد به سمت آن تفكر حركت كنيم. حالا اگر كسي در اين ميان بيايد و بگويد من رييس مجلس با پشتوانه 200 راي را قبول ندارم، او مي‌تواند حرفش را بزند اما مسلما اين حرف نفوذ حقوقي ندارد. واقعيت اين است كه ما با 12 راي نمي‌توانيم رييس‌ مجلس تعيين كنيم. انتخاب رييس مجلس حداقل 160 راي مي‌خواهد. اينها مسائل بسيار روشن و شفافي است.»به هر روي باهنر و مطهري و شايد اصولگرايان بعدي كه آرام‌آرام بخواهند حساب خودشان را از تندروي در برخورد با اصلاح‌طلب‌ها جدا كنند از اين پس زياد‌تر هم شوند. اما آنچه بيش از جهت‌گيري‌هاي رسانه‌يي اين طيف از اصولگرايان اهميت دارد، تلاش‌هايي است كه بايد در جبران تندرو‌ي‌هاي دو سال گذشته بردارند تا شايد همانطور كه باهنر و مطهري مي‌گويند اگر «ميدان در آن دوران دست تندروها بوده» اين‌بار آنها به ميدان بيايند تا مشخص شود چه تغييري در عرصه سياسي مي‌دهند و به قول خودشان تعادل و عقل‌گرايي بار ديگر به فضاي سياسي كشور برگردد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016