گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
28 فروردین» تأملی بر ساختار حکومتی متناسب با دمکراسی برای جامعه ایران (بخش دوم و پايانی)، کاظم ایزدی18 دی» نظام سیاسی – اداری متناسب با دمکراسی و کارآمد در ایران، کاظم ایزدی (بخش دوم) 18 دی» نظام سیاسی – اداری متناسب با دمکراسی و کارآمد در ایران، کاظم ایزدی
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! تأملی بر ساختار حکومتی متناسب با دمکراسی برای جامعه ایران، کاظم ایزدیدر این مقاله در یک نگاه اجمالی و تطبیقی بهطور خلاصه ساختار حکومتهای متمرکز، بسیط با تفویض بخشی از خدمات و قدرت و اختیار تصمیمگیری به کارگزاران محلی (غیرمتمرکز) و بالاخره نظام فدراتیو و ویژگیهای عُمده و شواهدی را میشکافیم تا ببینیم در وضعیت ایران امروز کدامین مناسب است، کارایی بهتری دارد و با ضایعات و مخاطرات کمتری همراه استويژه خبرنامه گويا در بازشکافی ساختار کالبدی ملُی جامعه ایران ملاحظه می کنیم که ایران کمی بیش از ٧۵میلیون نفرجمعیت دارد. جمعیت کشورهنوزجوان است(میانگین سن ٢٨سال)،٧۰ درصد این جمعیت شهرنشین وبیش از ٨٥درصد ازافراد٦ ساله وبیشترآن باسوادند. سطح دانش مردم جامعه، به ویژه زنان به طور چشمگیری بسط پیداکرده وبا مردان تقریباً برابرشده است. هم چنین می بینیم که فعالیت اجتماعی زنان برای کسب حقوق انسانی- اجتماعی خود ومشارکت شان درامور جامعه بسیار شتاب گرفته است. در برخی مناطق نظام پیچیده ی شهری، که باید درفرایند رشد و توسعه وساختار فضائی بهینه جامعه وایجاد تعادل وتوازن درسطح کشورنقش واهمیت تعیین کننده ایفا نماید خود هنوز شدیداً با عدم تعادل و توازن همراه است. حال این پرسش اساسی مطرح می شود که در این مُلک مُشاع که کلیه ی ساکنان آن، بدون توجه به جنسیّت، قومّیت ، زبان یا گویش و مذهبی که دارند در دارائی های عمومی، منابع عظیم زیر زمینی و به طور کلی آب و خاک آن حق حاکمیت مشترک دارند، در این جامعه با ساختار کالبدی ملّی خاصی که دارد می بایست چه نوع نظام سیاسی - اداری مستقر شود، چه رویه و ساز و کارهائی باید برگزیده شود تا حکومت دمکراتیک استقرار یابد وآزادی های اندیشه، بیان ،قلم ، مذهب وسایرحقوق فردی وجمعیِ انسان اجتماعیِ مسئول تأمین وبرابری آحاد ملّت(مرد وزن) تضمین شود ومردم هر مرکز جمعیتی قادر شوند درعین حفظ تمامیت ارضی کشور، سرنوشت خود را،گیریم در فرایندی وبتدریج وبا آماده شدن بستر های لازم دردست بگیرند ودررشد وتوسعه ی متوازن وپیوسته ی کشور مشارکت فعال داشته باشند ؟ برای پاسخ دادن به این پرشس اساسی، در این مقاله در یک نگاه اجمالی و تطبیقی بهطور خلاصه ساختار حکومتهای متمرکز، بسیط با تفویض بخشی از خدمات و قدرت و اختیار تصمیمگیری به کارگزاران محلی (غیرمتمرکز) و بالاخره نظام فدراتیو و ویژگیهای عُمده و شواهدی را میشکافیم تا ببینیم در وضعیت ایران امروز کدامین مناسب است، کارایی بهتری دارد و با ضایعات و مخاطرات کمتری همراه است. ۱- نظام های متمرکز در دو نوع حکومت تمرکز قدرت وتصمیم گیری وبرنامه ریزی توسط دولت مرکزی و به صورت متمرکز انجام و به اجرا گذارده می شود: کشورهای دیکتاتوری و کشورهای کوچک بعضاً دمکراتیکی که به صورت بسیط با تمرکز قدرت، تصمیم گیری و برنامه ریزی در مرکز حکومتی اداره می شوند. ۱-۱-نوع دیکتاتوری. در روش دیکتاتوری حکومت اداره ی کشور را باهدف یا به بهانه ی حفظ وحدت ملّی و تمامیت ارضی و جلوگیری از تجزیه کشور، توسعه اقتصادی، اجتماعی وسیاسی کل سرزمین ومانند آن از بالا و توسط قدرت مرکزی، حکومت مطلقه وتمامیت خواه ویا تنها شخصیت به رسمیت شناخته شده ی دارنده ی حاکمیت گرفته می شود و توسط کارگزاران حاکمیت در کل سرزمین به اجرا در می آید. دراین روش نیروهای محلی بکار گرفته شده کارمندان دولت مرکزی اند ومجری برنامه ها ودستورات حاکم و مسئولان حکومتی. این نوع حکومت ها عدالت اجتماعی، اصالت ومنافع فردی، گوناگونی انسان ها وخواسته هایشان را نادیده می گیرند ، به شکوفائی قوه ی ابتکار وخلاقیت مردم محلی توجه لازم ندارند، نارضایتی و نا بهنجاریها درجوامع محلی را تشدید می کنند، به شرایط اقلیمی وآب وهوائی، سنت ها، ارزش های مسلط جوامع محلی و فرهنگ های قومی، زبانی بهاء نمی دهند یا آن ها را ناچیز می شمارند . ۱-٢-نظام متمرکز نوع دوم در کشورهای کوچکی مانند لوگزامبورک، ایرلند جنوبی، آندورا ، یونان وبسیاری دیگر دیده می شود. در این نوع کشورها(دمکراتیک یا غیر دمکراتیک) قدرت درمرکز حکومتی متمرکز است. تصمیم گیریها وبرنامه ریزیها در پایتخت صورت می گیرند وبوسیله ی کارگزاران محلی دولت به اجرا گذارده می شوند. تمرکززدائی گام مهمّی ست در ایجاد دمکراسی و سپردن کار مردم به مردم، راهی ست قانونی برای کاهش قدرت واختیار مقام های مرکز نشین و در نهایت سپردن کار مردم به خودشان. دراین روش تفکیک و تقسیم واقعی قوای مقننه( متشل از نمایندگان همه ی لایه های اجتماعی سرزمین)، مجریه و قضائیه معنا دار وپررنگ است. آزادی احزاب وسندیکا های صنفی، این پایه های دمکراسی پذیرفته شده ودر اداره ی امور جامعه وایجاد تعادل درنظام شهری وجلوگیری از انحراف آن به سوی دیکتاتوری نقش تعیین کننده ای دارند. در این روش قانون اساسی تفیض اختیار ومسئولیت به کارگزاران محلی راتصویب می کند ودر فرایند زمانی وبا مساعد شدن شرایط وبسترهای لازم فزونی می یابد تا ساختار افقی شکل بگیرد وساکنان هرمنطقه، استان، شهرستان وشهر قادرشوند خود مسئولیت اداره ی امور خود را بعهده بگیرند. ٢-۱-نظام سیاسی - اداری فرانسه فرانسه کشوری است دمکراتیک ولائیک که به صورت جمهوری پارلمانی و درسطحی غیر متمرکزاداره می شود؛ همان طور که دیدیم سطح تمرکز زدائی به عواملی چند بستگی دارد ودر فرایندی انجام می شود و نهایت آن خود مدیری وخود اتکائی است که فرانسه، همان طور که خواهیم دید تا رسیدن به آن سطح هنور فاصله دارد. ٢-۱--۱- رئیس جمهور وقوه ی اجرائیه برطبق قانون اساسی فرانسه، رئیس جمهور بالاترین مقام اجرائی کشورو نگهبان ملت وبر قرارکننده ی عدالت اجتماعی در کل سرزمین است، ریاست هیئت دولت را به عهده دارد وفرمانده ی کل قوای مسلح ا ست، مصوبه های مجلسین با تأیید وامضای او قانونی واجرائی می شوند. ٢-۱-٢- قوه ی مقننه پارلمان فرانسه از دو مجلس، شورای ملّی وسنا تشکیل شده است. نمایندگان مجلس شورای ملّی( ۵۷۷نفر) با رأی مستقیم مردم (به نسبت شمار مردم ساکن در مراکز جمعیتی ) وبرای مدت ۵سال انتخاب می شوند. وظیفه ی عمده ی ٢-۱-۳- قوه ی قضائیه بر طبق قانون اساسی فرانسه قوه ی قضائیه مستقل است واز شورای عالی قضائی ودادگستری شکل می گیرد. شورای عالی قضائی بر اجرای درست قانون اساسی نظارت دارد ودادگستری به دعاوی حقوقی، کیفری وجزائی شخصیت های حقیقی وحقوقی( حتا وزیری که خیانت کرده) رسیدگی ورأی لازم را صادر می کند. ٢-۱-۴- تمرکززدائی در فرانسه در این جا بجاست اشاره کنیم که فرانسه قرن ها به صورت متمرکز اداره می شد و در آن روابط عمودی و از بالا به پائین حاکم بود. جرقه های نخستین نظام بسیط با تفویض اختیار به کارگزاران محلی(غیر متمرکز) در سال۱٩۴۷و پس ازانتشار کتاب معروف گراویه* تحت عنوان"پاریس وبیابان های فرانسه" زده شد وحرکت هائی درجهت تمرکز زدائی ودادن اختیارات تصمیم گیری و اجرا ئی به مناطق شروع شد. درسال۱٩۵۵ گسترش بناهای صنعتی درپاریس ممنوع گردید ودرسال ۱٩٦۳ داتار (نمایندگی دولت برای آمایش سرزمین واقدام های منطقه ای**) زیر نظر نخست وزیر وبامشارکت وزرای ذی ربط و با رسالت آمایش سرزمین تأسیس شد. در واقع ایجاد این نهادِ طراح وهماهنگ و متعادل کننده ی سیاست دولت گام مهّمی بود دردیدن یک جای کل سرزمین وبرجسته کردن تفاوت ها، محرومیت ها و ضرورت آمایش وتمرکززدائی کل سرزمین. سپس در سال ۱٩٦۴سازما ندهی جدیدی درتقسیمات کشوری صورت گرفت وهشت متروپل تعادل به تصویب پارلمان رسید و برای اجرا به دولت ابلاغ شد ومتعاقب آن علاوه برفعالیت های صنعتی، بخش هائی ازخدمات اداری و رفاهی و آموزشی نیزبه مناطق تفیض شد. درست است که در دوره هائی،مثلاً در دوره ی اول حکومت سارکوزی(۱۲-۲٠٠۷) نقش مناطق قدری کمرنگ شده و نظام کمی بسوی متمرکز میل کرده است وشاید همین امر موجب شده که برخی از صاحب نظران وجامعه شناسان نظام سیاسی – اداری فرانسه را"متمرکز دمکراتیک"(نه از نوع اتحاد جماهیر شوروی سابق) بدانند. ولی درهمین وضعیت نیز کارگزاران منتخب مردم نظیر نمایندگان مجلسین دربرنامه ریزی های ملّی، منطقه ای ومحلی ورشد وتوسعه ی سرزمین نقش پررنگ وتعیین کننده ای داشته اند. برگزیدگان محلی( شهردارها،اعضای شورای شهر، شورای شهرستان،شورای استان وشورای منطقه) دررشد وتوسعه وعمران منطقه، استان، شهرستان یا بخش خود از اختیارات تصمیم گیری و اجرائی نسبتاً وسیعی برخوردارهستند و طبق قوانین ومقررات شهرواندان نیز در تأمین منایع بنابراین می توان گفت که دراین کشور نظام غیر متمرکز در سطحی پذیرفته شده و جا افتاده است و مناطق، استان ها، شهرستان هاو حتا شهرها از قدرت و اختیار نسبتاً گسترده ای برخوردارند. اما،همان طور که گفتیم اگر خود مدیری و خود اتکائی کامل را بالاترین درجه ی تمرکززدائی بدانیم ساختار سیاسی – اداری فرانسه هنوز راه زیادی را باید طی کند. ۳- نظام فدراتیو در یک نگاه اجمالی به تاریخ وتحول نظام فدراتیو دردنیا ملاحظه می شود که معمولاً نظام فدراتیو از پیوند واتحاد چند واحد حکومتی یا کشور مستقلِ خود مُختار با امکانات ومنابع مالی وبا هدفهای مشخص وبرپایه ی میثاق مشترکی شکل می گیرد. درواقع نوعی داد وستد است. هر یک ازاین واحدها ی مستقل برای متحد شدن با واحد یا واحدهای مستقل دیگر وبرخورداری از مزایای این اتحاد بخشی از استقلال وثروت ومنابع مالی، قدرت واختیارات خود رابه یک دولت مرکزی(فدرال) واگذار می کند. نمایندگان منتخب این واحدها (ایالت ها) قانون اساسی ملّی را تدوین وتصویب می کنند والزامات، محدودیت ها واختیارات هریک از واحدها را تعیین می کنند. در بدو امر باید گفت که پس از کشف امریکا توسط کریستوف کلمب در سال ۱۴٩۲میلادی واستقرار واحدهای خود مدیر مستعمره ی کشور های اروپائی مانند انگلیس، هلند ، اسپانیا و فرانسه در بخشی از این قاره و پس ازسال ها جنگ های داخلی واستقلال خواهانه، به ویژه جنگ های انقلاب سال های۱۷۷۵ تا ۱۷٨۳ وتصویب معاهده ی پاریس در سال ۱۷٨۳ سیزده ایالت مستعمره ی بریتانیا درگیر در جنگ با مساحت، جمعیت و سطح توسعه یافتگی متفاوت با یکدیگر متحد شده و یک کنفدراسیون تشکیل دادند. این اتحاد، به ویژه به دلیل ضعف قدرت واختیارات دولت مرکزی کارساز نشد ولذا در سال ۱۷٨٩ کنگره ای ازنمایندگان این واحد ها تشکیل گردید وبا انجام اصلاحاتی در قانون اساسی ملی شکل حکومت فدرال را تصویب کرد ودر سال۱۷٩٠ دهکده ی واشنگتن دی سی واقع در منطقه ی خودمختار کلمبیا رابه عنوان پایتخت یا مرکز فدرال برگزید. آرنت هانا درکتاب انقلاب می نویسد: پس از انتشار "اعلامیه استقلال، " هر سیزده ناحیه مهاجرنشین،همه خود انگیخته به تدو.ین قانون اساسی پرداختند"( ر.ک: ۴٨ ص۱٩٨) و "هدف قوانین اساسی ایالت های مختلف که پیش نویس قانون اساسی کشور امریکا به وسیله ی کنگره های ولایتی، یا در برخی ایالت ها مانند ماساچوست، به توسط مجلس مؤسسان تدوین شد این بود که به جای مرجعیت وقدرت پادشاه و پارلمان که با صدور اعلامیه استقلال بر افتاده بود، مرکز جدیدی برای قدرت ایجاد کنند" (همان ص٢۱۱). ۳-۱-۱- انتخابات درایالات متحده ی امریکا در بدوامر باید توجه داشت که درامور سیاسی، اقتصادی – اجتماعی ایالات متحده ی امریکا نیز مانند دیگر کشورهای پیشرفته و دمکراتیک احزاب، به ویژه احزاب پر قدرت جمهوری خواه ودمکرات در اداره ی کشور نقش پر اهمیت وپررنگی دارند وضامن دمکراسی اند. رأی مستقیم مردم (معمولاًاز مسیر حزب) در برگزیدن مقامات کلیدی اداره ی کشور بسیار معنا دار وتعیین کننده است. برای نمونه، درانتخاب رئیس جمهوری احزاب، به ویژه پر قدرت وپرشماردر یک فرایند پیچیده نامزدها ی خودرا برمی گزینند ( ر.ک:۴۱،۴۳ یا۴۴) و به مردم معرفی می کنند. مردم حائز شرایط رأی دادن از میان این نامزدهای برگزیده احزاب یا نامزدهای منفرد رئیس جمهور را انتخاب می نمایند. در واقع، انتخابات در امریکا دو مرحله ای است. ابتــدا کانـدیـدهای هر حزب با یکدیگر مبارزه می کنند واز میان آنان نماینده (نمایندگان کنگره) برتر انتخاب می شود(می شوند). برگزیده(برگزیدگان) احزاب وهمچنین نامزدهای منفرد به مردم معرفی می شوند. مردم با رأی مستقیم یا غیر مستقیم (قانون اساسی تعیین می کند)خود از میان معرفی شده ها رئیس جمهور، نمایندگان مجلسین وفرما ندار، اعضای شورا ها وشهرداروسایر مقامات کلیدی که قانون به رآی مستقیم یا غیر مستقیم مردم محول کرده است را برای مدت معینی که قانون تعیین کرده انتخاب می کنند. ۳-۱-۲- قوه ی اجرائیه و رئیس جمهوری رئیس جمهور رئیس قوه ی اجرائیه است وفرماندهی کل قوای مسلح را به عهده دارد، روابط بین المللی وسیاست خارجی، سیاست کلان پولی و اقتصادی کشور را هدایت می کند. کابینه ی خود را تشکیل می دهد و از مجلس سنا رأی اعتماد می گیرد. رئیس جمهور مصوبه مجلسین( کنگره)را تأیید، امضا وبرای اجرابه مسئولین مربوطه ابلاغ می کند، البته حق وتو ی مصوبه مجلس را هم دارد. در این صورت و اگر کنگره و رئیس جمهور نتوانند به توافق لازم برسند پرونده به دیوان عالی قضائی ارجاع می شود و تصمیم دیوان حجت است. رئیس جمهور، این بالاترین مقام اجرائی ایالات متحده امریکا در برابر کنگره ودیوان عالی قضائی کشورمسئول است ودر صورتی که تخلف کند دیوان عالی قضائی کشور به پرونده رسیدگی وحکم لازم را صادر می کند. ۳-۱-۳-قوه ی مقننه کنگره ی امریکا از دو مجلس سنا ونماینگان شکل می گیرد که با رأی مردم برگزیده می شوند. مجلس سنا ۱٠٠عضو(هر ایالت دو نماینده) دارد که برای مدت ٦سال به نحوی برگزیده می شوند که هر دو سال یک سوم سناتورهاعوض شوند. شمارنمایندگان مجلس نمایندگان به جمعیت ساکن درهر ایالت بستگی دارد(در حال حاضر۴۳۵ نفر) وبرای مدت دو سال برگزیده می شوند. کنگره به سیاست ملّی وامور دولت می پردازد. به کابینه ی رئیس جمهور، معاون او و به دیگرمقامات کلیدی قوه ی مجریه رأی اعتماد می دهد. برسیاست خارجی ودفاعی وسایر عملکرد های رئیس جمهوری ومقامات کلیدی نظارت دارد و اعلان جنگ وصلح را تصویب می کند. ۳-۱-۴- قوه ی قضائیه در ایالات متحده ی امریکا دیوان عالی قضائی که از استقلال کامل برخورداراست در واقع نگهبان اجرای درست قانون اساسی است. رئیس جمهوری امریکا رئیس واعضای دیوان عالی قضائی،که٩ نفرند را از میان قضات با سابقه وخوش نام انتخاب وبرای اخذ رأی اعتماد به کنگره معرفی کرده و پس از تأیید مجلس سنا حکم انتصاب آنان را صادر می نماید. این نگهبانان قانون اساسی تا بازنشستگی یا مرگ به انجام وظیفه اشتغال دارند(ر.ک:۴۱). دیوان عالی قضائی برعملکرد قوای مقننه ومجریه و شخص رئیس جمهوری نظارت دارد واز نقض قانون اساسی، این منشور ملت، توسط مقامات مسئول فدرال ویا ایالتی جلوگیری می کند. قادر است به رئیس جمهور رآی عدم اعتماد بدهد. تفسیرکننده ی قانون اساسی ومرجع حل اختلاف بین قوه مجریه ومقننه فدرال ونیز میان ایالت ها ست. رأی این مرجع ملاک عمل است. دیگر قسمت های این قوه به دعاوی حقوقی مردم مرکز نشین رسیدگی می کنند. براساس قانون اساسی ملّی ایالات متحده ی امریکا، ایالت ها باید به صورت جمهوری اداره شوند . هر ایالت در حوزه ی خود از استقلال زیادی برخورداراست. سه قوه ی اجرائیه ی، مقننه و قضائیه ی خود را تشکیل می دهد و برنامه های رشد و توسعه ی ایالت را تدوین وبه مرحله ی اجرا می گذارد. امور اجتماعی- خدماتی،آموزشی، بهداشتی ودرمانی و امنیتی، اقتصادی، سیاسی و قضائی ایالت را اداره می کند. قانون اساسی هر ایالت، معمولاً تفصیلی است از قانون اساسی ملّی والزامات و محدویت های ایالتی. به همین دلیل قانون اساسی۵٠ ایالت امریکا از نظر محتوا لزوماً یکسان نیستند و تفاوت هائی با هم دارند.
در هر ایالت فرماندار، درهر شهرستان ودرهر شهر شهردار واعضای شورای شهر و در برخی ایالت ها رئیس پلیس ایالتی ودادستان، حسابرس ایالت وبعضی از مقامات کلیدی دیگر با رآی مستقیم مردم بر گزیده می شوند. فرماندار هر ایالت بالا ترین مقام اجرائی آن ایالت است. او شخصاً ویا بانظر مستقیم مردم، مثلاً برای انتخاب اعضای شورای شهر وشهردار، کادر لازم را برمی گزیند وامور اجرائی ایالت را مدیریت می کند. بر عملکرد شهرداریهای وابسته نظارت و کنترل دارد. درایالت های امریکا فرمانداراز استقلال وآزادی عمل زیادی برخوردار است( نوع ومیزان آن را قانون اساسی وقانون ایالتی تعیین می کند). این در حالی است که شهرداری ها وشورای هر یک ازشهرهای وابسته به ایالت نیز از نوعی استقلال عمل ( نوع وحدود ان را قانون اساسی ایالتی تعیین می کند) برخوردارند. ۳-۵-۱-۲- قوه ی مقننه ی ایالتی تمام ایالت های امریکا، بجز نبراسکا، دارای دومجلس قانون گذاری ا ند که به مقدار زیاد همان وظائف کنگره فدرال را به عهده دارند، منتها در مقیاس کوچکتر وایالتی. این دو معمولاً به نام های مجلس سنا ومجلس نمایندگان شناخته می شوند. معمولاً نمایندگان مجلس سنا برای مدت ۴سال ومجلس نمایندگان برای مدت کوتاهتر، ۲سال ، با رأی مستقیم مردم انتخاب می شوند. این دومجالس بودجه ی ایالت، اخذ مالیات وسایرعوارض والزامات وممنوعیت ها ودیگر مواردی که فرماندار ارجاع می دهد یا عده ای از نمایندگان فکر می کنند که نیاز به قانون دارد را بررسی و تصویب می کنند. در برخی ایالت ها بعضی از مصوبه های مجلسین فدرال را مورد بحث وتردید قرار می دهند وحتا اجرای آن را با شرایط آن ایالت نا متناسب تلقی کرده واز اجرای آن خوداری می نمایند . ۳-۱-۵-۳-قوه ی قضائیه ایالتی معمولاً فرماندار از میان قضات با سابقه وخوش نام ایالت افراد مورد نظر برای عضویت و، به ویژه برای تصدی پست ریاست دیوان عالی قضائی ایالتی را به پارلمان ایالت معرفی می کند. این قضات پس از تأیید مجلس سنای ایالتی به کار گمارده می شوند. دیوان عالی قضائی ایالت هدایت قوه ی قضائیه وعملکرد دادستان وروسای دادگاه ها را به عهده دارد ، نگهبان وحافظ اجرای قانون اساسی ایالتی و فدرال است ودر مواردی که قانون نقض می شود موظف است وارد عمل شود. دیوان عالی قضائی بالاترین مرجع حل اختلاف در سطح ایالت است. نگاهی گذرا به نمونه ی دیگری از نظام فدراتیودر آسیا می اندازیم. هندوستان، این کشور بزرگ آسیائی، که تا اواخر جنگ جهانی دوم از مستعمره های بریتانیا به شمار می رفت وزیر نظر ودر واقع برای تأمین منافع ارباب فعالیت می کرد به صورت حکومت های مذهبی، قومی- قبیله ای و حاکم نشینان دست نشانده، تا حدی خود مختار( تا سطحی که منافع ارباب ایجاب می کرد) و ناهمساز اداره می شده اند. ۳-٢-۱-نوع حکومت در هندوستان ساختار حکومتی موجود در دوران طولانی استعماری، وضعیت طبیعی، اقلیمی وآب وهوائی، بحران های داخلی، اختلافات مذهبی، قومی- قبیله ای، وسعت وتنوع زبانی ومانندآن از یک سو وآشنائی رهبران هندوستان با مدل جدید حکومت کردن در امریکای پیروزدر جنگ بین الملل ازجانب دیگرنظام سیاسی- اداری فدراتیو را دیکته کرد. در نتیجه قانون اساسی ملّی با ترکیبی از نظام سیاسی- اداری فدراتیو مُدل امریکائی وساختار حکومتی انگلیس، که ریشه ی عمیقی در این کشور داشته تنظیم وتدوین شد و در۲٦ ژانویه ی سال ۱٩۵۰ به تصویب نمایندگان ایالت های ذی نفع رسید(ر.ک: ۳۷تا۴۰). از آن جا که در هندوستان گستره ی زبانی بسیار وسیع است(درحدود چهل زبان رسمی وجود دارد) در سال۱٩۵٦ تغییراتی درقانون اساسی و محدوده ی ایالت ها صورت گرفت و۲٨ایالت و ۷ فرمانداری کل بر اساس گستره ی زبانی مرزبندی شدند. در هندوستان زبان ملّی انگلیسی- هندی است و زبان های ایالتی- محلی نیز پذیرفته شده ومتداول اند. در این کشور صدها حزب سیاسی بزرگ وکوچک ملّی، ایالتی و محلی فعال ا ند. احزاب کنگره، بهاراتیاجاناتا و حزب کمونیست بزرگترین احزاب اند و سهم عمده ای در اداره ی کشوردارند. نمایندگان مجلس فدرال ومجلس یا شورای ایالتی با معرفی احزاب و با رأی مستقیم مردم انتخاب می شوند. Copyright: gooya.com 2016
|