چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

چرا بهشتی بت خمينی شد؟ ناصر مستشار

بهشتی را نيافتيم، کار گروگان‌ها گره خورد !
خاطرات زبيگنيو برژينسکی، مشاور امنيت ملی اسبق آمريکا
سايت عصر ايران

برخلاف ادعاهای سلطنت طلبان ،خمينی عامل امريکائی ها نبود اما وی از شرائط استثنائی بين المللی دوره خود بخوبی بهره گرفت تا به قدرت سياسی دست يابد!
از جمله امکانات خمينی ، ويژگی مشاوران وی بودند که دائما به وی توصيه های مناسب ارائه می دادند!
واقعيت اين هست که امريکا در زمستان ۵۷پس از آنکه شناسائی نمود که به قدرت رسيدن خمينی واقعيت يافته است، تلاش ويژه ای را آغاز نمود تا اورا در اختيار خود بگيرد!
بدين خاطر امريکا به خمينی پيام مخصوصی فرستاد تا از نظرت اش برای حکومت آتی در ايران در کنار اتحاد شوروی آگاهی يابد!



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


خمينی بسيار زيرکانه هيچ مقامی را بدون استعفاء از دولت به حضور نمی پذيرفت! امريکا نيز دادستان کل بازنشسته امريکا يعنی " رمزی کلارک " را پاريس فرستاد!
رمزی کلارک در ملاقات با خمينی از نظرات وی در مورد کمونيست جويا شد که خمينی مخالفت جدی خود را مبنای اسلام با کمونيسم را به وی اعلام نمود!
رمزی کلارک با دستی پر به امريکا برگشت ودولت کارتر به قدرت رسيدن خمينی را که ضديت ويژه ای با کمونيست ها داشت را بلامانع تشخيص داد!
درپشت صحنه همه انقلابات ويا کودتا های به ظاهر موفق ،بطور مسلم اشخاص بسيار کليدی و مهمی ايستاده اند تا آن انقلابات به ثمر برسد که در به پيروزی رسيدن انقلاب ارتجاعی واسلامی ايران ، دکتر ابراهيم يزدی نقش بسزائی ايفا نموده است! ايشان فرد بسيار هوشيار وزيرکی هستند واز آنجائی که از روابط بين المللی آگاهی داشتند واينک با همان ذائقه می بيند که کشتی انقلاب خمينی به باتلاق نشسته است لذا تلاش می ورزد تا اهداف ودلايل وشرکت خود را بعنوان مترجم و سفير انقلاب در سهم به قدرت رسيدن خمينی کمی کم رنگ و صادقانه جلوه دهند. کسی به ايشان اعتمادی ندارد اما اظهارات ايشان حاوی حقايق بس درناکی است. اما ايشان همچنان در تلاشند تا در ميان مردم جايگاهی بيابند . نامبرده سعی می نمايد تا صدا قت و امانتداری خود را در پيشگاه مردم به اثبات برساند . در ضمن نامبرده پيگير می باشد تا در صحنه سياست در آينده نقشی داشته باشند! اينکه آيا مردم ونيروهای سياسی ايران آماده انده بار ديگر به ايشان نقشی مانند گذشته واگذار نمايند در ميان مردم ونيروهای سياسی گفتگوی بسياری در جريان هست؟

هيچکس اين جمله تاريخی خمينی را بعد از کشته شدن دکتر بهشتی در انفجار ساختمان حزب جمهوری اسلامی از ياد نمی برد که گفت " بهشتی يک ملت بود"؟

در مصاحبه بسيار روشنگرانه بين دکتر دکتر افشين جعفرزاده، ازصاحب‌نظران تاريخ سياسی معاصر ايران در گفت و گو با دکتر يزدی و نشست گوآدلوپ و نيز گذار به ثمر رسيدن انقلاب اسلامی ۵۷ و تحولات جمهوری اسلامی تا تسخير سفارت آمريکا، مورد بحث قرار گرفته ‌و ايشان به نکات قابل تأملی- گاه برای نخستين بار- اشاره نموده‌است که حاوی راز های پنهان می باشد! نشست گو آدلوپ نقش بسيار حياتی در تعين سر نوشت ميهن ما ايفا نمود تا آنجا که: جيمی کارتر گفته بود: " همگی می‌گفتند، شاه هرچه زودتر بايد برود" و شاه در خاطراتش می‌نويسد: " در کنفرانس گوآدلوپ، با اخراج من موافقت کردند!
در باره دکتر ابراهيم يزدی بايد گفت که او از معدود صاحب‌نظران سياسی ايران و استراتژيست‌هايی است که به علت حضور فعالش دربطن تحولات انقلاب و شکل‌گيری نظام جمهوری اسلامی، اطلاعات و خاطرات منحصر به فردی- به ويژه در همراهی‌اش با خمينی دارد. افشا گريهای دکتر ابراهيم يزدی در دورانی صورت می گيرد که جمهوری اسلامی در دوران افول خود بسر می برد واز هر سو حتی از جانب شرکت کنندگان انقلاب اسلامی وبه به قدرت رسيدن آخوندها مورد ترديد وانتقاد قرار گرفته است! در اين مصاحبه نکات بسيار پيچده و ناگفته بسيار وجود دارد اما اين مقاله تلاش می ورزد تا نقش دکتر ين بهشتی را در عرصه پيروزی انقلاب اسلامی و بقدرت رسيدن خمينی کمی روشن نمايد!
دکتر ابراهيم يزدی بعنوان جناح بازنده انقلاب می گويد: به نظر من، مهم‌ترين سند و حلقه مفقوده در ارتباط با آمريکا مذاکراتی است که مرحوم دکتر بهشتی مستقيماً با سوليوان در تهران داشته‌است ود ر ادامه می گويد:د ر آن زمان رهبران انقلاب از ۳ کانال با امريکا ارتباط داشتند: يکی در فرانسه بود که مدارکش منتشر شده است؛ يک کانال در ايران توسط شورای انقلاب، مهندس بازرگان، آيت‌الله موسوی اردبيلی و دکتر سحابی با سوليوان بود؛ کانال سوم ارتباط و مذاکرات مستقيم دکتر بهشتی با سوليوان بود. استمپل در کتابش هر دو کانال ارتباطی در تهران را شرح می‌دهد اما درباره مذاکره دکتر بهشتی با سوليوان چيزی ننوشته است. من در مناظره‌ای که در اردوی تابستانی سال ۱۳۷۸ انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه اميرکبير با آقای مهندس عباس عبدی داشتم به او گفتم که سفارت امريکا را گرفتيد، خب اسناد مذاکرات بهشتی با آمريکايی‌ها کجاست؟ آن جا آقای عبدی جواب روشنی به اين پرسش نداد ولی بعدها در جای ديگری جواب داده و گفته است: آن چه فلانی می‌گويد درست است؛ ما اسناد مذاکرات آقای بهشتی با سوليوان را بدست آورديم، ولی آنها را به آقای خمينی ارايه داديم. آقای خمينی به آنها نگاه کرد و گفت آقای بهشتی عضو شورای انقلاب است و حالا لازم نيست آن‌ها را پخش کنيد. اين مهم است که ببينيم مضمون آن گفت‌و‌گوها چه بوده و چه چيزی در آن سندهاست. بالاخره بعد از بيست و چند سال، آقايان بايد بيايند و بگويند که محتوای آن مذاکرات چه بوده‌است؟ ضمنا مذاکراتی که دکتر بهشتی با سوليوان داشت بدون اطلاع شورای انقلاب بود و مهندس بازرگان و آيت‌الله موسوی اردبيلی از اين مذاکره اطلاعی نداشتند.
بهشتی در بقدرت رساند خمينی نقش بسزائی داشت به همين خاطر او از جانب خمينی مساوی با ملت ايران قلمداد شد! يک نکته ديگر را هم لازم به ذکر می‌دانم؛ آقای دکتر بهشتی چند ماه قبل از سفر من به نجف و بعد به پاريس، به امريکا آمد. مدتی هم پيش من- در هوستون- بود و بعد از آن جا يک ماهی به واشنگتن- و نيويورک- رفت. ايشان در جلسات ايرانی‌ها در واشنگتن و يا نيويورک حضور نيافتند و خبر نداريم که آقای بهشتی آن يک ماهی که در واشنگتن يا نيوبورک بود، چه کار می‌کرده است. آيا در آنجا تماس و مذاکراتی هم بوده است يا نه. اين هم يک سؤال کليدی و اساسی است.

هر چقدر در صد اقت واظهارات دکتر ابراهيم يزدی بی اعتماد باشيم اما در اينکه ايشان هميشه تاکيد کرده اند که نيروهای چپ در مقطع انقلاب به لحاظ تاريخی می بايستی از دولت موقت بازرگان حمايت می نمودند نه از طايفه بهشتی وخمينی، حق تاريخی با نظرات ايشان هست!


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016