شنبه 14 مرداد 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

نقش جمهوری اسلامی در سایه تحولات جديد سوريه، سجاد نيک‌آيين

سجاد نيک‌آيين
جمهوری اسلامی به‌خوبی می‌داند که با تغيير موازنه‌ی قوا و متعادل‌تر شدن کفه‌ی تجهيزات نظامی ميان موافقان و مخالفان حکومت، نظام بشار اسد نيز دير يا زود به سرنوشت ديگر ديکتاتورهای منطقه گرفتار خواهد آمد، از اين رو رژيم تهران و بخش‌های متعقل‌تر آن مايل نيستند، سرنوشت منافع خود را به سرنوشت اسد گره بزنند

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


ويژه خبرنامه گويا

مسلح شدن گروههای مهمی از اپوزيسيون سوريه به سلاحهای سنگين از جمله تانک وموشکهايی ضد تانک، موازنۀ قوا در سوريه را وارد مرحلۀ جديد والبته تعيين کننده ای نموده است. پيش از دستيابی گروههای مسلح اپوزيسيون سوريه به چنين تجهيزاتی، به نظر می رسيد موازنۀ قوی به سود حاکميت اقتدارگرای بشار اسد وماشين نظامی خشونت بار او درجريان باشد، مسأله ای با ورود محموله های عظيم سلاح از ترکيه وبه به غنيمت گرفتن تجهيزات ارتش نظامی توسط مخالفان ازلحاظ کمی وکيفی دچار تحولی عمده شده است.

با مسلح شدن اپوزيسيون سوری به سلاحهای سنگين، روسيه وجمهوری اسلامی بعنوان حاميان اساسی نظام بشار اسد، درراهکارهای پيشنهادی خود به نظام مستقر دردمشق تجديد نظری اساسی نمايند. پيش از اين نظام حزب بعث حاکم درسوريه با تکيه برحمايتهای ديپلماتيک روسيه وپشتبانی های ميدانی ايران ونيز برتری نظامی درميدان نبرد، از پذيرش هرگونه راه حل سياسی برای برون رفت از بحران موجود سرباز می زد، اما به نظر می رسد دخالتهای جمهوری اسلامی ديگر رقبای منطقه ای ايران را هم برآن داشت تا تنها به حمايتهای ديپلماتيک ومالی ونيز لجستيکی از اپوزيسيون سوری بسنده نکرده ودرتغييری نوعی از يک طرف غرب را مجاب به تسهيل پروژۀ مسلح کردن مخالفان نظام اسد کنند واز سوی ديگر ترکيه را تشويق به دخالت نظامی درسوريه نمايند، صدايی که اين روزها بازتابهای وسيعی درجهان عرب بويژه درميان اغلب سران کشورهای عربی يافته است.

نکته ای که نبايد از آن غفلت نمود آنست که جنگ گرم جاری درسوريه، انعکاسی از جنگ سرد جاری درعرصۀ بين الملل برای بازتوزيع نقش بين المللی ومنطقه ای هريک از بازيگران مؤثر عرصۀ بين الملل است. دراين ميان روسيه وپس از فتح سنگر به سنگر قلعه ها هم پيمانان سنتی واستراتژيک خود وبويژه حيثيت از دست رفتۀ خود درجريان حمله به ليبی وسرنگونی قذافی، مصمم است اين جيثيت از دست رفته را درجريان پروندۀ سوريه ودرفرآيند چانه زنی پيرامون سرنوشت بشار اسد، بازيابد.

دراين ميان اما نقش جمهوری اسلامی بعنوان يکی از حاميان اساسی بشار اسد، نبايد ناديده گرفته شود.جمهوری اسلامی که تاپيش از اين با توصيه های پيدا وپنهان خود، اسد را به تأسی از الگوی خود درسرکوب ناآرامی های خرداد ۸۸ فرا می خواند، هرچند به کندی اما اندک اندک دريافته است که ماهيت اعتراضات سوريه وجنس مقاومت مردمان آن با جنس مطالبات مردم ايران ونيز آستانۀ تحمل آنها برای پرداخت هزينه بسيار متفاوت است وسوری های معترض بهردليلی حاضرند تا مرزيک جنگ داخلی تمام عيار برای سرنگونی دولت فاسد وضعيف مرکزی پيش بروند.

مسألۀ مهم ديگری که اخيراً معادله را پيچيده تر نموده است، چراغ سبز رژيم بشار اسد به کردهای اين کشور برای فعاليتهای آزادانۀ سياسی وقوميتی است تا از اين رهگذر آنکارا را برای دست کشيدن از مواضع خود درحمايت از اپوزيسيون اين کشور محاب نمايد. نتيجۀ طبيعی اين استراتژی حتی درصورت بقای رژيم اسد، پيدايش وضعيتی مشابه کردهای شمال عراق وتشکيل حکومتی خودمختار کردهای سوريه خواهد بود، آنچه نشان می دهد رژيم بشار اسد موجوديت کشوری به نام سوريه را با وجود خود بشدت گره زده است وآمادۀ آنستکه تماميت ارضی کشور را به قربانگاه جاه طلبی های خانوادگی قبيلۀ اسد بفرستد.

مسألۀ ديگری که نظام بشار اسد بشدت بدان اميد بسته وسرمايه گذاری قابل توجهی درآن نموده است، مسألۀ دامن زدن به اختلافات قومی وقبيله ای ای وبسيج کردن اقليت علوی وشيعه دراين کشور به نفع رژيم دمشق است، مسأله ای که بی شک حتی درصورت سرنگونی رژيم اسد، کشور را دامنگير آتش جنگ مذهبی خواهد نمود.

با وضعيت جديد پيش آمده به نظر می رسد تمامی طرفهای درگير دربحران به زودی به تجديد نظر دراستراتژی های اتخاذ شده خواهند پرداخت. با کم رنگ شدن اميدها برای حفظ نظام بشار اسد، بتدريج گزينۀ فرورفتن سوريه درجنگی داخلی درسوريه به همان اندازه برای رژيم تهران جذابيت خواهد داشت که امروز حفظ نظام بی اندازه خشن بعث برای رژيم ايران جذاب است. سوریۀ درگير درجنگ داخلی وبی ثبات اگر بيشتر از رژيم مستقر کنونی دردمشق منافع ايران را تأمين نکند، قطعاً کمتر از آن نيز نخواهد بود.

آنچه ايران را به سرنوشت سوريه حساس می کرد، نه خود نظام بشار اسد بلکه سرنوشت سياسی سوريه پس از بشار اسد وايجاد مانعی برسر بحران آفرينی های رژيم تهران درمنطقه بويژه ايجاد حائلی ميان ايران وحزب الله لبنان بود. تغيير موازنۀ قوا درسوريه وقطعييت يافتن گمانه زنی های قبلی دربارۀ بروز جنگ داخلی درسوريه، کانونی به کانون های دريگيری وبحران درمنطقه خواهد افزود. بی نظمی وآشوب حاصل از اين بحران می تواند سوريه را هم به يکی ديگر از ميدان های نبرد با غرب ورقبای منطقه ای بيفزايد. ازهمين رو نيز ايران از هم اکنون خود را برای به شکست کشاندن هرنوع پروژۀ دموکراتيزاسيون آماده می کند.

آنچه جمهوری اسلامی را بيش از بيش نسبت به دست کشيدن از حمايت نظام بشار اسد، ترغيب می نمايد، درگيری های داخلی اپوزيسيون سوری ورقابتهای بعضاً خشونت آميز ميان گروههای رقيب اپوزيسيون است. فضای پرآشوب وپرتنش ناشی از جنگ داخلی درنهايت فضای بازی مناسبی را دراختيار ايران قرار خواهد داد تا بتواند اولاً با خيالی راحت تدوام کانال اسلحه رسانی به حزب الله لبنان را تأمين وتضمين نمايد وثانياً بواسطۀ همسايگی ديوار به ديوار اسرائيل با سوریۀ جنگ زده از راه هم پيمانی تاکتيکی با گروههايی نزديک به القاعده به تهديد اسرائيل ومصالح غرب دراين منطقۀ حساس بپردازد، آنچه با حضور نظام اسد طی سی وچند سال گذشته وعليرغم هياهوهای تبليغاتی نظام حاکم درسوريه، چندان سهل نبود وبقول مردم کوچه وبازار درکشورهای عربی، نظام اسد طی سالهای پس از دست دادن، حتی اجازۀ شليک يک گلوله به طرف اسرائيل را هم نداده بود.

ازسوی ديگر ايران علاقمند نيست تا درآينده هرچند ميان مدت ويا به تعبير دقيق تر بلند مدت سوريه، تمامی تخم مرغهای خود را درسبد بشار اسد بگذارد وبدين ترتيب از نظام سياسی آينده بی سهم وسهميه بماند. جمهوری اسلامی بخوبی می داند که با تغيير موازنۀ قوا ومتعادل تر شدن کفۀ تجهيزات نظامی ميان موافقان ومخالفان حکومت، نظام بشار اسد نيز دير يا زود به سرنوشت ديگر ديکتاتورهای منطقه گرفتار خواهد آمد، ازاين رو رژيم تهران و بخشهای متعقل تر آن مايل نيستند، سرنوشت منافع خود را به سرنوشت اسد گره بزنند.

ازسوی ديگر و با توجه به برخی اخبار که از انتقال تجهيزات سنگين نظامی به منطقۀ علوی نشين ساحل سوری خبر می دهند، به نظر می رسد، سقوط حکومت بشار اسد واز دست دادن دمشق، ضرورتاً بمعنای پايان درگيری ها درسوريه نباشد واقليت علوی حاکم مصمم اند تا ساحل سوری را همچون گذشتۀ نه چندان دور بعنوان دژمستحکم علوی گری يا آنچه سنيان آنرا نصيری گری می خوانند، حفظ نمايند. البته روشن نيست اين طرح تا چه اندازه می تواند برای ايران مفيد باشد، اما آنچه روشن است می تواند بخشی از دغدغه های جمهوری اسلامی پيرامون آينده وسروشت شيعيان سوريه پس از بشار اسد را برطرف خواهد کرد. آنچه در هفته های اخير اين روند را شتاب بيشتری بخشيده است، انتقال گروههای بزرگی از شيعيان پايتخت به مناطق علوی نشين است.

مجموعه اين مسائل می تواند جمهوری اسلامی بعنوان يکی از مهمترين حاميان بشار اسد را به دست کشيدن از حمايت همه جانبه ومطلق از بشار اسد تشويق نمايد ويکی از مهمترين موانع تغيير رژيم درسوريه را از به عنصری دست کم بيطرف بدل نمايد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016