شنبه 11 شهریور 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

جمهوری اسلامی: تفکر بسته، افسار گسسته، همايون مهمنش

هنگامی که يکی از مسئولان جمهوری اسلامی از بی اثری اعتراضات مخالفين بر نظام سخن گفت و جمهوری اسلامی را به ماشينی بدون فرمان و ترمز تشبيه نمود، در واقع تائيد کرد که اين نظام سيستمی با تفکر بسته و فاقد کنترل يا به کلامی ديگر، افسار گسسته است.

قانون اساسی جمهوری اسلامی اختيارات بيحدی به ولی فقيه داده و ضمن اينکه او را مسئول و پاسخگو نميداند، رای او را بالاتر از رای تمامی ملت قرار داده است. مجلس اسلامی، مجلس خبرگان و مصلحت نظام که بايد ارگانهای کنترل نظام باشند نه تنها چنين نقشی را ايفا نميکنند بلکه عموما خود از هلهله کشان ولی فقيه و تشديد کنندگان افراط گرائی های وی هستند. حکومت ولی فقيه عامل تنش و افراط گرائی در ايران و منطقه شده و با ناديده گرفتن تناسب نيروها در منطقه و جهان، ايران را با خطر جنگی جديد و ويرانی های فاجعه آميز آن روبرو ساخته است. زن ستيزی و پايمال نمودن حقوق و آزادی شهروندان توسط حکومت هر روز شدت بيشتری ميگيرد و به گفته سازمان ديده بان حقوق بشر در قانون جديد (۱) مجازات اسلامی جرم “افساد فی الارض” گسترش يافته و فعاليت های سياسی مسالمت آميز مانند “انتشار اکاذيب” يعنی تبليغات سياسی يا “آسيب به اقتصاد نظام” نيز که “مخل نظم عمومی و امنيت ملی باشد” مشمول تعريف فساد فی الارض و مجازات اعدام ميگردد.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


تحول و تعادل
تحول در يک سيستم يا جامعه ممکن است به فقدان تعادل آن جامعه بيانجامد. امروز دانشمندان پاسخ اين سوال که چه عواملی در تحول و تعادل سيستم ها نقش دارند را در طبيعت جستجو ميکنند. توجه آنها معطوف موجودات زنده يا سيستم های بيولوژيک شده که ميلياردها سال تکامل را پشت سر دارند و بهترين نمونه های تکامل برای تطابق بيشتر با محيط، ضمن حفظ بقاء خود ميباشند. از نتايج بدست آمده در اين بررسی ها در علم کبرنتيک (۲) يا تفکر جامع (vernetztes Denken) برای حل مشکلات محيط زيست و مديريت سيستم های پيچيده ديگر مانند جامعه، اقتصاد يا شرکت های بزرگ (۳) استفاده ميشود.

بررسی سيستم های بيولوژيک نشان ميدهد که دو عامل در تکامل آنها نقش اساسی دارد: باز بودن برای تحول و برخورداری از مکانيسم های لازم برای کنترل و حفظ تعادل. سيستم های باز بر خلاف سيستم های بسته که راهی برای تحول باز نميگذارند، تعادل و ثبات خود را از طريق انعطاف در مقابل تغيير برای تطابق بيشتر با طبيعت بدست می آورند. تطابق بيشتر با طبيعت شانس پيروزی آنها را بر خطرات و تهديد های طبيعت بالا ميبرد. نمونه سيستم باز، جامعه دموکراتيک است که همبستگی ميان مردم و حکومت به اقدامات ضد ملی امکان موفقيت نميدهد. نمونه سيستم بسته، جمهوری اسلامی ميباشد که راه هرگونه تغيير و تحول خود را مسدود نموده است. بنظر فريدريک فستر (۴) از پايه گذاران تفکر جامع يا کبرنتيک، سيستم های بسته با مرور زمان به افزايش بی نظمی دچار شده، در اثر تجزيه های مکرر سرانجام از حالت سيستمی خارج ميشوند.

عامل ديگر حفظ تعادل و ثبات در کنار باز بودن و انعطاف، مکانيسم های تنظيم و کنترل سيستم است. برای نمونه بدن انسان دارای دستگاههای کنترل و تنظيم دما، تنفس، گرسنگی، تشنگی و غيره ميباشد. هرگاه يکی از اين پارامترها از تعادل دور شود، انسان مريض بحساب می آيد. دور شدن زياد از وضعيت تعادل، مثلا بالا رفتن دمای بدن يا اختلال در سيستم تنفسی، ميتواند حتی به مرگ انسان منجر گردد.

حفظ تعادل از عوامل مهم برای ادامه حيات موجودات زنده است. ما قبل از رفتن به يک محل سرد لباس کافی بر تن ميکنيم تا دمای فضای مجاور بدنمان را متعادل نگاهداريم. سيستم های بيولوژيک دارای مدارهای کنترل و تنظيم هستند که در هر حالت از دور شدن آنها از وضعيت تعادل جلوگيری ميکنند. عامل مهم اين مدارها "بازگردان" به معنی آنچه از عملکرد باز ميگردد يا فيدبک (feedback) است. يک سيستم بيولوژيک عملکرد خود را بر اساس بازگردانی که دريافت ميکند تنظيم مينمايد. بدون بازگردان سيستم زنده قادر به عملکرد متعادل در دراز مدت نيست. در مدار تنظيم درجه حرارت بدن، دمائی که بدن اندازه ميگيرد بازگردان مدار است. مدار مزبور اگر دما بالا باشد خون بيشتری در رگ ها جاری مينمايد تا دما پائين بيايد و اگر برعکس دمای اندازه گيری شده پائين باشد خون کمتری در رگ ها جاری ميسازد.

سيستم های بسته از آنجائی که بر خلاف سيستم های باز، در مقابل تغيير و تحول انعطاف نشان نميدهند، شکننده اند. مدل های فکری پايه گذاران جمهوری اسلامی ايجاد جامعه ای مشابه دوران خلافت پيغمبر اسلام است. کوشش در پياده کردن اين مدل بدون توجه به قرنها تحول جهان و جامعه ايرانی نشان از بسته بودن سيستم تفکر و بی خردی حاملان آن دارد. در عوض عملی ساختن خواست اکثريت مردم، سران اين نظام کوشش دارند مدل دوران خلافت پيامبر اسلام را در جامعه پياده کنند و به اين ترتيب عليه نيروهای جامعه مانند زنان، دانشگاهيان، اقليت های قومی و مذهبی، کارگران و اقتصاد عمل ميکنند. سيستم هائی که خلاف نيروهای طبيعت عمل ميکنند برای تامين تداوم خود به انرژی بيشتری نياز دارند. آنها دائما خود را با اژدهائی چند سر از مشکلات روبرو می بينند که وقتی يک سرش قطع شود، چند سر ديگر بجای آن ميرويد(۳).

باز بودن و حفظ تعادل در دموکراسی
مهمترين جنبه دموکراسی کنترل حکومت توسط نمايندگان مردم است. در دموکراسی هر اقدام قبل از انجام با استفاده از خرد جمعی مورد مشورت قرار ميگيرد و عموما وقتی مغاير حفظ تعادل جامعه نباشد، عملی ميگردد. خرد جمعی، احزاب و تشکل های سياسی و سنديکائی، پارلمان، قانون و .. از عوامل حفظ تعادل جامعه در عين تضمين تحول و تعالی و رفاه هستند. در حکومت های ايدئولوژيک دينی، کمونيستی يا ديکتاتوری های نوع ديگر، خواست و رای مردم (بازگردان) تاثيری در اقدامات حکومت ندارد. در حکومت های خودکامه، ديکتاتور به تنهائی در مورد سرنوشت ميليونها انسان تصميم ميگيرد و ارگانهای کنترل که ضامن تعادل جامعه اند، وجود يا نقشی ندارند.

در دموکراسی ها وجود آزادی انتقاد، انتخابات آزاد، ... به عنوان بازگردان، هم باعث تحول و هم تعادل است. رای مردم توسط احزاب و سنديکاها نهادينه و به اين جهت موثر است. چون تحولات مورد نظر و نياز مردم به موقع صورت ميگيرد، مردم برای تحقق خواست هايشان مجبور به تغيير نظام نيستند و جامعه از تعادل و ثبات بيشتری برخوردار است.

دموکراسی سيستم مناسب برای تحول و پيشرفت همراه با حفظ ثبات و تعادل ميباشد. پيشرفت بدون رشد فرهنگ سياسی در ديکتاتوری ها و سيستم های بسته همانطور که تجربه ايران نيز نشان داد باعث رفاه، بويژه رفاه پايدار نميشود. تعالی و پيشرفت پايدار با دموکراسی پايدار و هنگامی ميسر ميشود که جامعه از ساختار ها و آمادگی های لازم برای تضمين حقوق و آزادی های مردم و جلوگيری از پيدايش ديکتاتوری های جديد برخوردار باشد.

خلاصه کلام
جمهوری اسلامی سيستمی بسته ميباشد که امکان هرگونه تغيير و تحول خود را مسدود نموده است. اين سيستم نه تنها عليه خواست اکثريت مردم و گروههای بزرگ اجتماعی عمل ميکند بلکه کليه مدارهای کنترل و تنظيم را از کار انداخته و هر روز بيشتر از حالت تعادل دور ميشود. بسته بودن تفکر و فقدان نهادهای حافظ تعادل، هرگونه امکان بازگرداندن جمهوری اسلامی به وضعيت عادی را از ميان برده است. آنهائی که پس از اين همه تجربه با جمهوری اسلامی هنوز در پی اصلاح آنند بايد توضيح دهند که با استفاده از کدام نهاد يا مکانيسمی ميخواهند اين منظور را عملی سازند؟

همايون مهمنش
۳۱ اوت ۲۰۱۲

(۱) بيانيه ديده بان حقوق بشر http://melliun.org/iran/7337
(۲) Friedrich Vester, Die Kunst vernetzt zu denken, dtv Verlag, 3. Auflage 2002
(۳) Fredmund Malik, Strategie des Managements komplexer Syteme, Hauptverlag, 10. Auflage, 2008
(۴) Friedrich Vester, Neuland des Denkens, dtv Verlag, 12. Auflage, 2002


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016