شنبه 25 شهریور 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

تفکيک يا محدوديت جنسيتی؟ بهروز بهبودی

بهروز بهبودی
مرور رفتارهای احمدی‌نژاد نشان می‌دهد او حتی اگر نمک کسی را هم خورده باشد به راحتی نمکدان را می‌شکند پس به چه دليلی در برابر اقدامات وزير علوم خود کوتاه آمده است؟ اين سکوت دو دليل عمده می‌تواند داشته باشد: يا احمدی‌نژاد خود موافق چنين طرحی است و يا اين طرح از طرف بيت رهبری حمايت می‌شود و رئيس‌جمهور منتصب در برابر منطق بيت چاره‌ای جز سکوت ندارد، منطقی که با حمايت مراجع حکومتی همراه است

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ويژه خبرنامه گويا

در ميان اخبار خوش و ناخوش ايران، يکی از اخبار مبارک، پذيرش شصت درصدی دختران ايرانی در آزمون کنکور سال ۱۳۹۱ است، اما با وجود همه اين کوشش ها زنان و دختران ايران همچنان ديده نمی شوند و تنگناهای فراوانی برايشان وجود دارد. بی شک بر خلاف مخالفت بنا برمصلحت محمود احمدی نژاد با طرح هايی نظير طرح ارتقای حجاب و عفاف، سياست دولت او از همان سياست کلی نظام يعنی خانه نشين کردن زنان به رغم کوشش های فراوان آنها برای مشارکت های اجتماعی پيروی می کند. احمدی نژاد که دائم به انتقاد از عملکرد نيروی انتظامی پرداخته است، تا کنون هيچ توضيحی درباره عملکرد وزير علوم خود در اجرای طرح تفکيک جنسيتی دانشگاه ها نداده است.

سال پيش رئيس جمهوری ايران، در پی اظهار نظرها و اقدامات برخی دانشگاه ها در تفکيک جنسيتی کلاس ها و رشته های دانشگاهی، به طور کتبی از وزير علوم خود خواسته بود که از اقدامات "سطحی" و "غير عالمانه" در بعضی از دانشگاه ها مبنی بر اعمال رشته ها و کلاس های تک جنسيتی جلوگيری کند. چگونه محمود احمدی نژاد که در تغيير و تعويض وزرا يد طولايی دارد در برابر اين نافرمانی سکوت پيشه کرده است؟ آيا اين سکوت بدان دليل است که احمدی نژاد نمک گير کامران دانشجو وزيرعلوم خود است؛ کسی که کوشش های فراوانی برای به قدرت رساندن مجدد او در سال ۱۳۸۸ به عمل آورد؟

مرور رفتارهای احمدی نژاد نشان می دهد او حتی اگر نمک کسی را هم خورده باشد به راحتی نمکدان را می شکند پس به چه دليلی در برابر اقدامات وزير علوم خود کوتاه آمده است؟ اين سکوت دو دليل عمده می تواند داشته باشد: يا احمدی نژاد خود موافق چنين طرحی است و يا اين طرح از طرف بيت رهبری حمايت می شود و رئيس جمهور منتصب در برابر منطق بيت چاره ای جز سکوت ندارد، منطقی که با حمايت مراجع حکومتی همراه است، مراجعی که به سبب عملکرد احمدی نژاد و حمايت هايش از رحيم مشايی از او دل خوشی ندارند. متاسفانه در ايران امروز کارها با نظر عده ای از مراجع که معمولاً نه از دنيای بيرون باخبرند ونه از تحولات پيش آمده در آن، اداره می شود. همينها که خود را در همه امور از سياست گرفته تا اقتصاد، از زمين گرفته تا آسمان و خلاصه همه چيز متخصص می دانند زنان را خانه نشين می خواهند و عملا در برابر کوشش های زنان که مويد توانايی هايشان است، ايستادگی می کنند.

بی شک ميان طرح مذکور و طرح حجاب و عفاف که احمدی نژاد مزورانه خود را مخالف آن نشان می دهد هيچ تفاوتی وجود ندارد. هر دو طرح، شعور زنان ايرانی را به بازی و تمسخر گرفته و آنها را آنگونه می خواهند که مردان می پسندند و برايشان تصميم می گيرند. اجرای طرح هايی اينگونه از نظر من از مصاديق بارز نقض حقوق بشر در ايران است. در اجرای اينچنين طرح هايی پيش فرض آن است که زنان و دختران نمی فهمند و نمی دانند چه چيزی برايشان بهتر است و افزون بر اين آنها موجودات خطرناک و عوامل وسوسه مردان هستند به همين دليل بايد محدود گردند. ناگفته پيداست اين طرز تلقی به منزله جنس دوم تلقی کردن زنان است و از همين رو ناقض قوانين حقوق بشر.

يکی از ادعاهای مسئولين امر در اجرای طرح تفکيک، پيشرفت دانشجويان تفکيک شده است با اين همه اين پرسش پيش می آيد چرا همچنان دانشگاه های مذکور در فهرست دانشگاه های معتبر دنيا قرار ندارند؟ و يا چرا از ميان دانشجويان اين دانشگاه ها دانشجويان برتر در مقياس های جهانی ظهور نکرده و نمی کنند؟ حتی اگر کم سن و سال بودن طرح مذکور را بهانه قرار داده و ثمربخشی آن را به حداقل دو سال آينده موکول کنيم نيز مشکلی حل نمی شود زيرا اولا معلوم نيست در دوره آينده دولت به اجرای چنين طرحی وفادار باشد، ثانيا حواله دادن چيزی به آينده به منزله عدم آن است. اساساً آيا دانشگاه های برتر دنيا طرحی اينچنينی را اجرا کرده اند که امروز در قله های علمی قرار دارند؟ يکی از دانشگاه هايی که از بدو تاسيس در ايران تک جنسيتی بوده، دانشگاه الزهرای تهران است، اما رتبه اين دانشگاه در ميان دانشگاه های برترايران چيست؟ چه تعدادی از انديشمندان معاصر از تحصيل کردگان اين دانشگاه هستند و چند درصد از آنها در بدنه نظام به خدمت گرفته شده اند؟ تفاوت های آشکار ميان دانشجويان الزهرا و دانشگاه های مختلط سراسر کشور چيست؟

جمهوری اسلامی خود می داند اجرای طرح هايی از اين دست هيچ فايده و سودی در پی ندارد اما اين نظام عادت به مشکل تراشی برای مردم کرده تا هر روز به آنها يادآوری کند هنوز وجود دارد. روحيه ديکتاتوری اين نظام همواره مسئولانش را وامی دارد تا خواسته های غير منطقی و حتی غير انسانی را به جامعه تحميل نمايند. آيا طلبه هايی که از درون حجره های حوزه های علميه بيرون آمده اند مبرای از هرگونه فسادی هستند؟ مگر همين کارگزاران فعلی که دستشان به خون مردم آغشته است، محصولات همين حوزه های علميه تک جنسيتی نيستند؟

بی شک اجرای طرح هايی اينچنينی و آزار و اذيت جوانان و نيز توهين به شعور انسانی آنها، فرافکنی دولتی غرق در فسادهای گوناگون است که برای انحراف اذهان مردم و حتی همان مراجع خزيده در حجره ها صورت می گيرد. وقتی قصد نظام تيشه زدن بر ريشه اسلام است، اسلامی کردن دانشگاه ها چه معنايی جز بيشتر کردن انزجار مردم از دين اسلام دارد؟ دانشگاه اسلامی چه دردی از دردهای جامعه ايران را دوا می کند وقتی نظامش در فساد غوطه ور است و رهبرش بنا بر مصالحی! پيگيری پرونده فساد برخی از اعضای دولتش را به زمانی ديگر موکول می کند؟ دانشگاه اسلامی چه دردی را دوا می کند وقتی سرمايه های کشور به باد فنا می روند، کارخانه ها تعطيل می شوند و پدران و مادران همان دانشجويانی که در دانشگاه های اسلامی! درس می خوانند، به عنوان کارگران واحدهای توليدی تعطيل شده يا از کار بيکار می شوند و يا چندين و چند ماه از گرفتن مطالبات خود محروم می مانند و عملا از عهده تامين مخارج زندگی بر نمی آيند؟

مراجع دولتی که اصرار در ياری رساندن به توهين های نظام جمهوری اسلامی به شعور انسان ها دارند، آيا با خود انديشيده اند عاقبت نداشتن و فقر چيست؟ آيا نگاهی به آمار فحشای حاصل از فقر انداخته اند يا در حجره های نمورشان از اين مصائب نيز بی خبرند؟ دانشگاه اسلامی در نظامی که بويی از اسلام نبرده جزيره ای است که راه به هيچ کجا ندارد. روحانيون دين به دنيا فروخته ای که بر آتش موضوعاتی از اين دست می دمند اگر از آتش جهنمی که درباره اش سخن می گويند، هراسی ندارند حداقل از آتش خشم مردمی بترسند که دنيايشان به جهنم تبديل شده است و هر روز در آتشی تازه و بزرگتر می سوزند.

وزارت علوم دولت احمدی نژاد به رغم مخالفت گروه کثيری از دختران و پسران دانشگاهی، همچنان مصمم به اجرای طرح خود است و در نگاه من اين خود دليلی استوار برای اثبات وجود ديکتاتوری در ايران است. با اين وجود دختران ايرانی نشان داده اند به رغم همه ناملايمتی ها و نامهربانی هايی که در حقشان می شود، عزم خود را در بودن در صحنه های گوناگون اجتماعی جزم کزده اند و آمارهای موجود که نشان از پذيرفته شدن شصت در صدی آنها در آزمون کنکور امسال دارد، مويد اين نکته است. حضور آنان خاری در چشمان کسانی است که به بهانه های واهی آنها را بيرون از مسير طبيعی اجتماع می خواهند و به خواست های انسانی شان احترام نمی گذارند. زنان و دختران ايران تنها قشر دچار تبعيض در جامعه امروز ايران نيستند، امروز همه ايرانيان دچار تبعيض های غير انسانی جمهوری اسلامی هستند و به عنوان شهروند درجه دوم تلقی می شوند. چاره رهايی از اين نظام پر از تبعيض نه اصلاح آن که سقوط است. باشد که بر ويرانه های اين نظام، نظامی مردم سالار استقرار گيرد که همه انسان ها را از زن و مرد برابر می داند و موجبات سرافرازی آنان را در دنيا فراهم می آورد.

دکتر بهروز بهبودی
بنيانگذار شورای دموکراسی برای ايران
ونکوور
www.bbehbudi.com
contact@bbehbudi.com


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016