انتخابات استانها و شهرداریها در بلژيک (بخش اول و دوم)، پژوهشی از علی صمد
انتخابات استان ها و شهرداری ها در بلژيک بخش اول
مقدمه
انتخابات شهرداری ها و استان ها در روز يکشنبه ۱۴ اکتبر ۲۰۱۲ در بلژيک برگزار شد. در اين انتخابات نزديک به هشت ميليون نفراز شهروندان بلژيکی و خارجی قانوناً توانستند برای ۵۸۹ شهرداری در کل کشور، نمايندگانی را برای يک دوره شش ساله از ميان انبوه کانديداهای احزاب مختلف موجود در بلژيک، انتخاب کنند. تعداد شهرداری ها در بلژيک در فلاندر ۳۰۸، در بروکسل ۱۹ و در والونی ۲۶۲ منطقه می باشد. يعنی اينکه برای اين مناطق می بايست شهردار و اعضای شورای شهرداری(مشاورين شهرداری و سپس از طريق توافق ميان احزاب معاونين شهردار تعيين شوند) انتخاب شوند. از هشت ميليون نفر دارای حق رای در حدود کمی بيش از دو ميليون نفر در والونی و در بروکسل نزديک به ۸۰۰ هزار نفر و کمی بيش از ۵ ميليون نفر در فلاندر ساکن هستند. اين بار در انتخاب استان ها و شهرداری ها در والونی در حدود ۱۲ درصد و در بروکسل در حدود ۱۷ درصد در رای گيری ها شرکت نکردند و نسبت به انتخابات شهرداری ها در سال ۲۰۰۶ عدم شرکت به دلايل مختلف چهار درصد افزايش نشان می دهد. در واقع عدم شرکت ۱۲ درصدی صاحبان حق رای در رای گيری های کل کشور تنها به مفهوم اعتراض به انتخابات نمی باشد؛ بلکه درصدی از اين رقم بدليل وضعيت موجود و نا اميدی نسبت به تغييرات در سياست های شهرداری ها و نيز در مخالفت با احزاب سنتی ديگر به اهميت انتخابات بی تفاوت شده اند. بنابر اين می توان تاکيد داشت درصد کسانی که به دلايل و انگيزه های مختلف در مراکز رای گيری حاضر نشدند متفاوت است.
برای پرداختن به انتخابات اخير بلژيک شايد مناسب باشد تا حدودی به وضعيت تاريخی، سياسی، ساختار سيستم حکومتی و جغرافيائی دولت بلژيک پرداخته شود و از اين طريق با توجه دادن به بعضی مشکلات و شرايط موجود در بلژيک بتوان تا حدودی با مسائل و کارکرد سيستم کنونی اين کشور فدرال، بيشتر آشنا شد.
بلژيک
بلژيک از بنيانگذاران اتحاديه اروپا به شمار میرود. اين کشور در غرب اروپا قرار دارد و پايتخت آن بروکسل مقر اصلی اتحاديه اروپا و همچنين يکی از بنيانگذاران پيمان آتلانتيک شمالی (ناتو) است. بلژيک در شمال با هلند، در شرق با آلمان، در جنوب شرقی با لوکزامبورگ، در جنوب با فرانسه و از شمال غربی با دريای شمال همسايه است. طبق آمار ۳۱ دسامبر سال ۲۰۱۱، جمعيت بلژيک کمی بيش از يازده ميليون نفر است. از اين تعداد در حدود يک ميليون ۴۰۰ هزار نفر در خارج از بلژيک بدنيا آمده اند. يعنی نصفی از اين جمعيت در کشورهای عضو اتحاديه اروپا(۲۷ کشور) و نصفی ديگر در کشورهای خارج از اتحاديه اروپا بدنيا آمده اند. از کل جمعيت اين کشور ۷۸ درصد بلژيکی و دو ميليون هفت هزار نفر (۲۲ درصد) شهروند بلژيکی با اصليت خارجی هستند. از تعداد شهروندان بلژيکی که اصليت خارجی دارند در حدود ۵۶ درصد اروپائی و ۴۴ درصد غير اروپائی می باشند. بنابر اين در حدود ۲۵ درصد جمعيت کشور دارای اصليت خارجی می باشند. در حدود نزديک به ۵۹ در صد جمعيت بلژيک، به زبان هلندی يا فلاموند و ۴۰ درصد به فرانسوی و نيز نزديک به يک درصد به آلمانی(در نوار مرزی با آلمان) صحبت میکنند. زبان رسمی کشور فرانسوی، ندرلند و آلمانی می باشد. بخش قابل توجهی از مردم بلژيک مسيحی هستند اما مذاهب و اعتقادات ديگر همچون اسلام، پروتستان، يهوديت، ارتودکس، بودائی و نيز لائيک ها و ... در بلژيک حضور نسبتاً فعال دارند.
دولت فدرال
بلژيک از سال ۱۹۷۰ بتدريج به سمت سيستم فدراليسم حرکت کرده است. در اين کشور فدراليسم به صورت يک روند بوده است و تنها در سال ۱۹۹۳ است که بلژيک خود را رسماً دولت فدرال ناميد. در اين کشور نهادهای فدرال شش گانه می باشند. قانوناً دولت فدرال توسط پادشاه معرفی میشود، سپس دولت پيشنهادی می بايست از مجلس شورا رای اعتماد بگيرد. طبق قانون، نخست وزير، دولت تائيد شده توسط مجلس شورا را هدايت میکند. طبق قوانين بلژيک تعداد وزرای فلاموند و فرانسوی زبان می بايست مساوی باشد. در ضمن سيستم فدرالی در بلژيک دو پارلمانی است که از سنا و مجلس شورا تشکيل شدهاست. در اروپا، بلژيک يکی از معدود کشورهاييست که رای دادن در آن اجباريست. امروز دولت فدرال از ائتلافی ميان ليبرال ها، سوسياليست ها و دمکرات مسيحی های فرانسه و فلاموند زبان می باشد که نخست وزير آن دبير کل سابق و عضو حزب سوسياليست فرانسه زبان بلژيک آقای " اليو دی روپو"، است.
نقش مناطق فدرال در بلژيک
طبق قانون اساسی، بلژيک دارای حکومت مشروطه و فدرال است که از جوامع و مناطق مختلف تشکيل شده است. بلژيک از سه جامعه فرانسوی زبان، فلامان زبان و آلمانی زبان تشکيل شده است. در ضمن بلژيک دارای سه منطقه والونی، فلاندر و بروکسل می باشد. علاوه بر موارد فوق کشور بلژيک متشکل از چهار منطقه زبانی، فرانسوی، هلندی، دو زبانی در بروکسل و آلمانی است. هر بخشی در کشور جزء يک منطقه زبانی است. بنابر اين قدرت در سه منطقه قومی- زبانی و جغرافيائی (بروکسل، فلاندر و والونی) تقسيم شده است.
- جدول زير نشان می دهد که ۴۵ درصد بلژيکی خود را فلاموند معرفی می کنند و تنها ۳۷ درصد هستند که خودشان را بلژيکی می دانند. در صورتی که در منطقه والونی و بروکسل ۵۵ درصد مردم خودشان را اول بلژيکی می دانند و بعد تعلق منطقه ای را مهم می دانند. آمار در بروکسل دو درصد و در والونی ۹ درصد می باشد.
منطقه بروکسل
به لحاظ جغرافيائی بروکسل جز منطقه فلاندر محسوب می شود اما اکثريت بسيار بالايی از جمعيت اش فرانسه زبان می باشد. بروکسل يکی از سه مناطق فدرال است. اما به لحاظ حقوقی قدرت اين منطقه نسبت به دو منطقه والونی و فلاندر کمتر است. دولت و پارلمان بروکسل در عرصه هايی حق تصميم گيری منطقه ای ندارند. دولت منطقه ای در اين شهر بصورت ۵۰/۵۰ در دست فلاموندها و فرانسه زبان ها است. در صورتی که جمعيت فلاموند زبان ها در بروکسل رقمی بين ۸ تا ۱۵ درصد را تشکيل می دهند. اما نخست وزير بروکسل معمولا از جمعيت فرانسه زبان است و بايد بدو زبان رسمی صحبت کند. بروکسل به لحاظ اداری چنانچه پيشتر گفته شد دو زبانه است و کارهای اداری بزبان فلاموند و فرانسوی انجام می شود ( اما اکثريت بيش از ۸۵ درصد مردم در بروکسل فرانسه زبان هستند و در انتخابات پيشين در حدود ۸ درصد از اهالی بروکسل فقط به فلاموندها يا هلندی زبان ها رای دادند). زبان مادری اکثر مردم بروکسل، فرانسوی است و اين زبان کاربرد بيشتری در جامعه دارد. اما با اين حال بدليل توافقات موجود در دولت فدرال، تمامی موسسههای اداری و عمومی در بروکسل، دو زبانه شده اند. يک سوم ساکنين بروکسل مليت خارجی دارند و مليت بلژيکی ندارند. بطور روزانه در طول ساعات کاری، تعداد نيروهای کار که از اطراف و شهرهای دور و نزديک به شهر میآيند افزايش میيابد. يعنی اينکه هر روز ۳۳۰ هزار نفر فلاموند از مناطق فلاندر و ۱۰۵ هزار والون از مناطق والونی و بيش از ۱۰۰ هزار نفر خارجی از کشورهای دور و نزديک برای کار به بروکسل می آيند و جمعيت يک ميليون ۱۰۰ هزار نفری بروکسل در طول روز يک ميليون ششصد هزار نفر می شود. ورود اين همه نيروی کار به بروکسل پايتخت اروپا و بلژيک، موجب توليد ثروت قابل توجهی در اين شهر می شود اما اين ثروت توليد شده در اختيار مردم و ارگان های دولتی بروکسل قرار نمی گيرد. زيرا سيستم مالياتی بلژيک، ثروت توليد شده را به مناطق فلاندر و والونی انتقال می دهد و نيروی کاريی که از خارج به بروکسل وارد می شوند از سرويس ها و خدمات موجود در اين شهر بهره مند می شوند اما ماليات خود را در مناطق محل زندگی خود در شهرهای ديگر پرداخت می کنند و از اين طريق بروکسل از جنبه اقتصادی چندان سهمی از اين ثروت توليد شده نمی برد و همين امر باعث رشد تورم، گرانی، بيکاری جوانان ( در حدود ۲۰ درصد نيروی فعال) و... شده است. در حدود ۲۵ درصد جمعيت بروکسل مسلمان می باشد. در شمای زير درصد کسانی که به زبان های مختلف در بروکسل صحبت می کنند توجه داده شده است. نهاد های اصلی اتحاديهٔ اروپا (شورا، کميسيون و پارلمان ) دربروکسل واقع شدهاند. به دليل اهميت بروکسل بيش از ۱۵۰۰ سازمان بين المللی در پايتخت اروپا شعبه اداری دارند. در ضمن تمام سازمانهای ملی بلژيک در بروکسل واقع شدهاند.
منطقه والونی
والونی در شکل کنونی از سال ۱۹۷۰ تشکيل شده است اما از جنبه سياسی اين منطقه تنها از سال ۱۹۸۰ است که بصورت منطقه والونی رسماً شروع بکار کرده است. جمعيت اين منطقه بالغ بر سه ميليون و نيم نفر می شود که در واقع در حدود ۳۲.۴ درصد جمعيت کل کشور را تشکيل می دهد. منطقه والونی کمی بيش از ۵۵ درصد از مساحت بلژيک را پوشش می دهد. والونی به ۵ استان تقسيم می شود و پايتخت آن شهر"نمور" است. اين منطقه دارای پارلمان و يک دولت منطقه ای است. در اين منطقه ما با ۲۵۳ شهرداری مواجه هستيم که فقط برای والون ها می باشد. در اين منطقه ما با دو منطقه زبانی – قومی و جغرافيائی مواجه هستيم. هر منطقه ارگان های خود را بزبان فرانسوی و آلمانی دارد. در والونی مردم و بخش اداری بزبان فرانسه کارها را پيش می برند و در بخش والونی آلمانی زبان، در حدود ۸۵ هزار بلژيکی زندگی میکنند که آنها نيز دارای نه شهرداری و نيز يک دولت و پارلمان منطقه ای هستند و بصورت دو زبانه کارهای اداری خود را پيش می برند. بروکسل و والونی همکاری های نزديکی را با هم دارند. پرچم والونی بصورت نماد زير است.
منطقه فلاندر
جمعيت اين منطقه در حدود شش ميليون ۳۷۰ هزار نفر است که در ۵ استان فلاندر زندگی می کنند. پايتخت اين منطقه بروکسل است زيرا تمام ارگان های دولت منطقه ای يعنی پارلمان و خود دولت در بروکسل قرار دارند. اما خود بروکسل در کنترل دولت فلاموند قرار ندارد. در بخش فلاندر زبان اداری مردم منطقه، هلندی يا فلاموند است. در اين منطقه اقليت فرانسه زبان حضور دارد و بنا به شرايط هر شهرداری يا شهر و تعداد جمعيت آن به لحاظ حقوقی دارای يکسری امکانات برای خود می باشند. بعنوان مثال در شش شهر کوچکی که در اطراف بروکسل قرار دارند و جز مناطق جغرافيائی فلاندر می باشند جمعيت فرانسه زبان بيش از ۷۰ تا ۸۵ درصد از جمعيت اين شهرداری ها را تشکيل می دهند و در حال حاضر در اين شش شهرداری امکانات استفاده از دو زبان فرانسه و ندرلند (هلندی) فراهم است. اما موضوع اين شش شهرداری اطراف بروکسل همواره جز درگيری های احزاب فرانسه زبان و فلاموند زبان بوده و می باشد. پرچم فلاندر بصورت نماد زير است.
قدرت در مناطق سه گانه فلاندر، والونی و بروکسل
هرکدام از جوامع و مناطق سه گانه يا فدرال بلژيک بنا به وضعيت حقيقی و حقوقی خود، از نظر قانونگذاری و اجرای قانون به صورت مستقل فعاليت میکنند. هرکدام از سه منطقه فدرال بلژيک مسئوليت مسائل فرهنگی، آموزشی، زبانی و امور انسانی منطقه تحت مسئوليت خود را بعهده دارند. اين مناطق سه گانه مسئوليت بخش هايی از اقتصاد، انرژی، حمل و نقل و خدمات دولتی، برنامهريزی شهری را بعهده دارند. بر طبق قوانين موجود، هر يک از جوامع و مناطق، در موارد مربوط به خود، در ساير موضوعات طبق شرايط و به نحوی که قانون تعيين کرده است، صلاحيت دارند و در موارد کلان اين دولت مرکزی است که تصميم گيرنده می باشد.
احزاب سياسی سراسری در بلژيک
از اواخر دهه ۶۰ ميلادی و مشخصاً تا پايان دهه ۷۰ تمام احزاب سياسی سراسری در بلژيک به دو بخش عمده تقسيم شدند و از حالت احزاب سراسری در سطح بلژيک به احزاب منطقه ای در مناطق سه گانه تغيير يافتند. در واقع با گسترش سيستم فدراليسم در اين کشور روند منطقه ای شدن احزاب سراسری روزبروز تقويت شد. امروز يکی از بحث هايی که در ميان برخی فعالين، متخصصين و نخبگان سياسی مطرح است، نگاه انتقادی به اتخاذ چنين روشی برای تبديل احزاب سراسری به منطقه ای می باشد. انجام چنين کاری موجب فاصله ميان مناطق فدرال و تقويت مطالبات و منافع خاص منطقه ای بر منافع ملی شد. سال هاست که اين بحث ناتمام به اشکال مختلف در مناسبت های گوناگون در بلژيک مطرح می شود که "سياست مناسب در گذشته آن بود که امر آموزش زبان رسمی کشور به دو زبان فرانسه و فلاموند تغيير می يافت و اغلب اين مسئله را بعنوان يک امکان خوب از دست رفته تلقی می کنند زيرا که اين اعتقاد در بخشی از سياست مداران و مردم بلژيک مطرح است که با اجرای طرح دو زبانه کردن کشور شايد درگيری های زبانی در بلژيک کاهش می يافت و امروز اين کشور کمتر با تنش و مشکلات منطقه ای و مسائل مربوط بزبان مواجه می شد. برخی از نخبه گان سياسی و اجتماعی به تجربه آلمان فدرال که احزاب سراسری با وجود سيستم فدرال حفظ شده است به عنوان يکی از نمونه های مثبت فدراليسم در اين آلمان توجه می دهند. از زمان استقلال بلژيک بطور سنتی ما با سه نحله فکری که خود را در احزابی مانند دمکرات مسيحی ها، سوسياليست ها و ليبرال ها سازمان داده اند، مواجه بوده ايم. البته کمونيست ها هم در دوره ه هايی در زمان جنگ جهانی دوم و تا حدودی پس از آن توانسته بودند تا ۱۲ درصد آرای مردم بلژيک را از آن خود کنند که با گذشت زمان اين درصد تا انتخابات کنونی به زير يک درصد می رسيد.
احزاب در مناطق فلاندر
در حال حاضر ما در منطقه فلاندر با دو حزب ليبرال Open Vld و LDD ، يک حزب سوسياليست SPA، يک حزب دمکرات مسيحی CD&V ، يک جريان راست افراطی Vlaams Belang ، يک جريان چپ راديکال PVDA+ ، يک حزب اکولوژيست Groen و نيز با حزب پرقدرت و ناسيوناليست "ائتلاف نوين فلاموندها NVA" مواجه هستيم. سه حزب سنتی(سوسياليست، ليبرال و دمکرات مسيحی) مستقل از ديگر احزاب شبيه خود در دو منطقه ديگر بلژيک هستند و برايشان حضور در دولت مرکزی بسيار دارای اهميت برای پيش بردن سياست های منطقه ای شان دارد. برای احزاب سنتی در منطقه فلاموند اهميت به منافع و مطالبات فلاموندها دارای اهميت بسيار است. در حين حال منافع کل مردم بلژيک و همبستگی با مناطق بروکسل و والونی نيز برايشان نسبتاً مهم است و در حال حاضر حفظ دولت فدرال و فعاليت و تلاش در چارچوب بلژيک برايشان همچنان از اعتبار برخوردار می باشد. اما برای حزب ناسيوناليستی" ائتلاف نوين فلاموندها" بيشتر منافع مردم فلاندر دارای اهميت است تا مردم کل بلژيک. اين جريان بدنبال همبستگی با ديگر مناطق بلژيک نيست. لازم به يادآوری است تا دهه ۷۰ وضعيت اقتصادی منطقه والونی بسيار خوب بود و به منطقه فلاندر کمک های مالی بسياری برای رشد اقتصادی کرده است. والون ها با مرور با انواع مشکلات اقتصادی و بيکاری مواجه شدند و برعکس در فلاندر اقتصاد رشد و توسعه يافت و از دهه ۸۰ اقتصاد فلاندر رشد چشمگيری پيدا کرد. حزب ناسيوناليست " ائتلاف نوين فلاموندها" مخالف کمک به مناطق والونی و بروکسل است و می گويد فلاموندها از ارسال کمک به اين مناطق ناراضی اند و فلاندر بايد به فکر خودش باشد. اين حزب می گويد اگر کمک به مناطق والونی و بروکسل می کنيم در عوض بايد از آن مناطق به فلاموندها هم نفعی برسد. اين جريان تلاش دارد کشور بلژيک را تجزيه کند و يک جمهوری فلاندر تشکيل دهد. در بند اول منشور و اساسنامه اين حزب خواست تجزيه کشور بلژيک علناً و رسماً اعلام شده است. امروز جمهوريخواهی بشدت در ميان احزاب بلژيکی مناطق فلاموند زبان تقويت شده است و علناً نمايندگان احزاب از جمهوری فلاندر صحبت می کنند. سيستم مشروطه سلطنتی روزبروز اعتبار خودش را در ميان فلاموندها از دست می دهد و اين گرايش در ميان فرانسوی زبان ها هم رو به تقويت است. در حال حاضر آينده سيستم مشروطه در بلژيک نسبتاً نا روشن است.
احزاب در مناطق والونی
در منطقه والونی با احزابی چون حزب سوسياليست PS ، ليبرال MR، اکولوژيست ECOLO، مرکز دمکراتيک انسانی CDH(همان دمکرات مسيحی های سابق)، طرفداران پيوستن منطقه والونی به کشور فرانسه، فدراسيون دمکرات های فرانسه زبان FDF، احزاب چپ دمکرات و راديکال وجريان راست افراطی با نام جبهه ملير FN وبرو هستيم. در اين منطقه سوسياليست ها اکثريت را در دست دارند و دولت منطقه ای در دست آنهاست. البته اين دولت، ائتلافی از احزاب است و نخست وزير والونی از حزب سوسياليست منطقه والونی که بخشی از حزب سوسياليست فرانسه زبان بلژيک است، می باشد. والونی با منطقه بروکسل همکاری هايی نزديکی را از جنبه های آموزشی، فرهنگی، سياسی و اقتصادی پيش می برد و يکسری ارگان های مشترک تشکيل داده اند. زبان مشترک در هر دو منطقه موجب تفاهم و اتخاذ سياست های مشترک در قبال فشار منطقه فلاندر شده است. والونی با بخش آلمانی زبان بيشترين همکاری دارد و اين منطقه آلمانی زبان جزئی از والونی با حق و حقوق مشخص می باشد. در حين حال در سطح ملی، منطقه آلمانی زبان دارای يکسری اختيارات مشخص است.
احزاب در منطقه بروکسل
در بروکسل، تمام احزاب برشمرده در مناطق والونی و فلاندر نيز حضور دارند. اما هر يک از اين احزاب استقلال کامل در تعيين سياست های خود در چارچوب منطقه بروکسل برخوردار هستند و در سياست های عمومی از حزب مادر خود در مناطق فرانسه زبان يا فلاموند زبان پيروی می کنند. در بروکسل يک دولت ائتلافی از اکولوژيست ها، سوسياليست ها و مرکز دمکرات مسيحی فرانسه زبان و احزاب فلاموند زبان طيف فوق، قدرت را در دست دارند. نخست وزير اين دولت از حزب سوسياليست منطقه بروکسل است. از دهه ۶۰ تا امروز با توجه به وضعيت و موقعيت هايی که در بلژيک بدليل مشکلات اقتصادی، سياسی- فرهنگی و اجتماعی بوجود آمده باعث تشکيل يکسری احزاب محلی ناسيوناليست، راست افراطی(نژادپرست و فاشيست)، دمکرات و اکولوژيست(سبزها) شده است. اين احزاب با شروع روند فدراليسم در اين کشور، در مناطق سه گانه به فعاليت منطقه ای روی آورده اند.
آغاز بحران سياسی در دولت بلژيک
ائتلاف دولتی احزاب سوسياليست و ليبرال و دمکرات مسيحی فلاموند و فرانسه زبان تحت نخست وزيری آقای "گی ورهوفشتات " از حزب ليبرال فلاندر در انتخابات فدرال در ژوئن سال ۲۰۰۷، مجبور به استعفا شد. در تاريخ ۲۰ مارس ۲۰۰۸، دولت آقای "ايو لترم" از حزب دمکرات مسيحی فلاموند تشکيل شد و توانست در حدود نه ماه در قدرت باقی بماند اما در دسامبر ۲۰۰۸ پادشاه بلژيک با استعفای نخست وزير خود موافقت کرد. در ۳۰ دسامبر ۲۰۰۸ آقای "هرمان وان رومپوی" از حزب دمکرات مسيحی فلاموند، نخست وزير بلژيک شد و تا دوم ژانويه ۲۰۰۹ در پست خود باقی ماند. اما ايشان در ۲۵ نوامبر ۲۰۰۹ رئيس شورای اتحاديه اروپا شد و مجبور گشت از پست خود استعفا دهد و مجددا آقای "ايو لترم" از حزب دمکرات مسيحی فلاموند جای ايشان را گرفت. در پی خروج يکی از پنج حزب دولت ائتلافی(حزب ليبرال فلاموند) آقای "ايو لترم"، دولت ايشان سقوط می کند و انتخابات پارلمانی در آوريل ۲۰۱۰ برگزار می شود. حزب محافظه کار راست و ناسيوناليستی "ائتلاف نوين فلاموندها" به رهبری " بارت دو بوور" در فلاندر و حزب سوسياليست در والونی و بروکسل به رهبری "اليو دی روپو"، پيروز انتخابات می شوند. گفتگوها برای تشکيل دولت فدرال آغاز می شود اما مذاکرات برای تشکيل دولت ائتلافی ميان احزاب فرانسه زبان والونی و فلاموند زبان بدون نتيجه باقی می ماند و بدين طريق بلژيک پس از انتخابات پارلمانی ژوئن سال ۲۰۱۰، دچار بنبست سياسی در تشکيل دولت جديد می شود و بارها مذاکرات ميان نمايندگان هشت حزبی که برای تشکيل دولت تلاش می کردند به شکست منجر می شود. در ضمن بدليل عدم وجود دولت جديد پس از انتخابات، امور جاری دولتی توسط نخست وزير و کابينه سابق آن آقای "ايو لترم" اداره می شود.
بخشی از احزاب فلامان زبان با توجه به قدرت گرفتن حزب جديد و نيز گسترش مطالبات منطقه ای از شرکت در دولت ائتلافی سرباز زدند و به اين ترتيب بلژيک وارد طولانی ترين دورۀ "بی دولتی" در جهان شد. بلاخره پس از ۵۳۵ روز گفتگو و مذاکره برای تشکيل دولت جديد ميان سه حزب فرانسه زبان و سه حزب فلامان زبان توافق صورت می گيرد و بدين طريق رهبر حزب سوسياليست فرانسه زبان بلژيک آقای "اليو دی روپو"، به عنوان نخست وزير کشور بلژيک موظف به تشکيل کابينه می شود. در ضمن پس از ۳۲ سال اين نخستين بار است که بلژيک توسط يک نخست وزير فرانسه زبان که دبير کل حزب سوسياليست فرانسه زبان در مناطق والونی و بروکسل است، رهبری می شود. در کابينه جديد احزابی نظير حزب سبزهای دو منطقه (بدليل مخالفت ليبرال های فلاموند زبان با حضور حزب سبزهای" گرون يا خرون" و در نتيجه اعلام حزب سبزهای فرانسه زبان که اگر بخش سبزهای فلاندر در کابينه دولت نباشند آنها هم حاضر به شرکت در دولت فدرال نخواهند شد و در اپوزيسيون خواهند ماند اما در مسائل مربوط به انجام رفرم در ساختار دولت فدرال از کابينه نخست وزير جديد حمايت خواهند کرد) و همچنين حزب " ائتلاف نوين فلاموندها" حضور ندارند. دولت جديد حاصل ائتلافی از سوسياليستها، ليبرال ها و دمکرات مسيحی ها می باشد. وزن جريانات راست در اين دولت قوی است. هر چند که دو حزب سوسياليست دو منطقه و نيز احزاب دمکرات مسيحی دو منطقه که بخش فلاندر آن بيشتر راست است تا ميانه و دو حزب ليبرال دو منطقه سياست های توافقی در دولت جديد را تحت الشعاع سياست های ليبرالی خود قرار می دهند اما برای حفظ کشور بلژيک و نيز مبارزه با جريان محافظه کار راست ناسيوناليستی" ائتلاف نوين فلاموندها" راه ديگری برای احزاب سوسياليست هر دو منطقه باقی نمانده بود و سوسياليست ها مجبور به يکسری عقب نشينی ها در سياست ها و برنامه های اجتماعی و اقتصادی خود شدند و همين امر موجی از اعتراض را در ميان سنديکاهای کارگری ايجاد کرد. اما بسياری از ناظران سياسی اعتقاد دارند که انتصاب يک نخست وزير سوسياليست فرانسه زبان پس از ۳۲ سال در بلژيک که تحت فشار بازارهای مالی و اتحاديه اروپا صورت گرفته نخواهد توانست مشکلات ميان دو بخش فرانسه و فلاماند زبان اين کشور را حل کند. تاکنون دولت "اليو دی روپو"، در مقابل فشارهای خارجی و داخلی مقاومت کرده و توانسته ثبات نسبی را در کشور بوجود آورد و نيز در عرصه ايجاد رفرم در ساختارهای موجود تلاش های خودش را با همراهی دولت ائتلافی پيش می برد.
در جدول زير، در حال حاضر احزاب نامبرده هسته اصلی ناسيوناليسم فلاموند را تشکيل می دهند. البته در حزب ليبرال، خرون و سوسياليست گرايش هايی نزديک به جنبش فلاموند حضور دارند. در ضمن احزاب بسيار کوچک و انجمن های در عرصه مدنی که از ناسيوناليسم فلاموند حمايت می کنند و برای آن تبليغ و فعاليت می کنند نيز در منطقه فلاندر بطور سيستماتيک، مدنی و قانونی فعاليت موثری را سازمان می دهند.
***
انتخابات استان ها و شهرداری ها در بلژيک بخش دوم و پايانی
تقسيم قدرت در بلژيک
در اين کشور، قدرت در شش بخش شهرداری، استان، منطقه، جوامع زبانی، فدرال و اروپا تقسيم شده است. در کشور کوچک بلژيک در حدود ۵۳۷ نماينده در سطح کشور در پارلمان های ملی، منطقه ای و جوامع زبانی فعاليت می کنند. اين بخش های شش گانه هر کدام در حوزه فعاليت خود با محدوديت های مختلفی برای اجرای برنامه ها و سياست هايشان مواجه هستند. در بلژيک سمتگيری برای تغييرحکومت غيرمتمرکز به حکومت فدرال ۲۳ سال طول کشيد. در واقع اين کشور از سال ۱۹۷۰ بسمت حکومت غير متمرکز سمتگيری کرد و در سال ۱۹۹۳ رسماً ساختار فدرال بعنوان يک اصل اساسی وارد قانون اساسی اين کشور شد. برای رسميت دادن به ساختار فدراليسم به عنوان يک سيستم حقوقی ظرف ۲۳ سال، پنج رفرم اساسی در قوانين بلژيک ايجاد شد. اما تغييرات بوجود آمده موجب ايجاد مشکلاتی در بخش های مختلف کشور شد و همين امر تعادل منطقی و برابر ميان مناطق سه گانه را نابرابر و تضعيف کرد و موجب ناثباتی ساختاری و عميق در اين کشور شد.
وظايف حقوقی و اجرائی استان ها در بلژيک
از اول ژانويه ۱۹۹۵، بلژيک دارای ده استان شده است که پنج استان آن در منطقه فلاندر و پنج استان ديگر در منطقه والونی قرار دارد. در سال ۹۵، استان "برابان" بدو بخش فلاموند و والون تقسيم شد. پنج استان منطقه فلاندر شامل؛ آنتورپ، ليمبورگ، فلاندر شرقی، برابان فلاموند و فلاندر غربی می باشد و پنج استان منطقه والونی نيز شامل ليژ، لوگزامبورگ، نمور، برابان والون و عنو است. بروکسل با ۱۹ شهرداری در اين تقسيمات کشوری دارای هيچ استانی نيست. اما از اختيارات استانی استفاده می کند. در اين مناطق سه گانه، اختيارات استان ها بسيار پيچيده است. انتخابات شورای استانی هر شش سال يکبار همراه با انتخابات شهرداری ها برگزار می شود. تعداد نمايندگان انتخابی در هر استان با توجه به درصد جمعيتی که در هر استان وجو دارد معمولاً بين ۴۷ تا ۸۴ نماينده است. اعطای اختيارات به نهادهای استانی و بخشی جزئی از سياست تمرکز زدايی در اين کشور محسوب می شود. معمولاً پس از انتخاب نمايندگان، در اولين جلسه شورای استان، يک هيات شش نفره تعيين می شود و سپس رئيس شورای استان انتخاب می شود. معمولا نماينده پارلمان و فرماندار نمی توانند رئيس اين شورا شوند. شورای مذکور در اصل به عنوان قوه مقننه استان ها محسوب می شود. در حدود ده بار در سال اين شورا به همراه فرماندار و چند نماينده مجلس (که منتصب ارگان منطقه ای هستند) جلسه عمومی و علنی برای تصويب مقرارت مربوط به کار خود را تشکيل می دهند. در تصميم گيری ها تنها شش نماينده می توانند رای دهند و فرماندار فقط می تواند اعلام موضع کند. تصميم گيری ها با اکثريت مطلق است. پست فرماندار انتصابی و معمولاً از طرف ارگان های بالاتر يعنی دولت منطقه ای برای همشيه تعيين می شود مگر اينکه شورای استان، يا دولت مناطق به فرماندار تعيين شده بدلايلی عدم اعتماد نشان دهد. در آن صورت امکان تغيير فرماندار فراهم می شود. فرماندار نماينده گی استان و نيز نماينده گی ارگان بالاتر را با خود دارد. او به همراه شش نماينده استان، مسائل مربوط به حوزه مسئوليت خود را پيش می برد.
هر ساله وظيفه شورای استان اين است که يک گزارش عمومی و سياسی از وضعيت منطقه تحت اداره خود تهيه و سپس موظف است که آنرا در اختيار ارگان منطقه ای قرار دهد. اين شورا در سطح استان دارای يکسری حق و حقوق اداری از جمله ايجاد گفتگوی همه جانبه در خصوص تعيين بودجه سالانه شورای استان، هزينه ها و درآمدها، حسابرسی ها، ماليات ها و چگونگی تقسيم آن درسطح استان و همچنين پرداختن به موضوع آموزش، زيرساخت های اجتماعی و فرهنگی، مسائل پزشکی، محيط زيست، جاده ها، مسير آب و حمل و نقل، اقتصاد، تعميرات عمومی، خانه سازی و ... می باشد. شورای استان در سطوح مختلف با همراهی با ارگان های ديگر فعاليت هايش را سازماندهی و هماهنگ می کند. استان ها در اجرای فعاليت های خود مستقل هستند اما تحت کنترل مناطق فدرال( والونی و فلاندر) قرار دارند. استان ها دارای يکسری اختيارات مشخص ديگر در جهت حفظ امنيت و نظم اجتماعی هستند. حفظ منافع استانی دارای اهميت اوليه برای نمايندگان است. اما اين منافع می بايست با مفهوم منافع شهرداری ها و مناطق فدرال يکسان تفسير شود. مسائل مربوط به دولت فدرال، نواحی، جوامع زبانی و شهرداری ها به حوزه اختيارات استان ها ربطی ندارد. اما هماهنگی و همکاری های زيادی ميان هر بخش می بايست انجام گيرد. مقامات نظارت کننده و قوه مقننه برای اينکه قانون و منافع عمومی از تعرض و لطمه مصون باشند در برخی موارد می توانند در تصميم گيری های استان ها دخالت کنند. در واقع عملکرد استان ها جنبه رقابتی با عملکرد مناطق و شهرداری ها ندارد بلکه تکميل کننده آنها است. استان ها برخی از کارهايی که توسط ارگان های بالاتر به آنها ارجاع می شود را می بايست انجام دهند. از سال ۲۰۰۱، مناطق فدرال(والونی، فلاندر و بروکسل) می توانند قوانين و مقررات مربوط به استان ها را تغيير دهند. در زير می توان شمائی از ده استانی که در دو منطقه والونی و فلاندر قرار دارند را مشاهده کرد.
انتخابات در استان های بلژيک
انتخابات ۱۴ اکتبر برگزار شد. در هر دو منطقه تنها سه حزب بودند که بيشترين آراء را نصيب خود کردند. در فلاندر حزب راست محافظه کار و ناسيوناليستی "ائتلاف نوين فلاموندها" به رهبری بارت دو بوور به همراه حزب دمکرات مسيحی و نيز در والونی و بروکسل حزب سوسياليست توانستند آرای خود را در مناطق فعاليت خود گسترش يا حفظ کنند. حزب "ائتلاف نوين فلاموندها" در سه استان اکثريت آراء را از آن خود کرد و دمکرات مسيحی ها قدرت را دو استان ديگر حفظ کردند. در سيستم انتخاباتی بلژيک معمولاً حزبی که در پايان رای گيری اکثريت مطلق آرا را با خود نداشته باشد حتی اگر در يک منطقه اکثريت رای ها را نسبت به ديگر احزاب، کسب کرده باشد می بايست دست به ائتلاف با ديگر احزاب سياسی بزند تا بلکه بتواند پست رئيس شورای استان يا شهردار و يا ... را از آن خود يا حزبش کند. در فلاندر حزب ناسيوناليستی "ائتلاف نوين فلاموندها" در استان آنتورپ توانست اکثريت رای دهندگان را با خود همراه کند اما اکثريت مطلق (۱+۵۰) را نتوانست داشته باشد. در حال حاضر اين حزب با دمکرات مسيحی ها و سوسياليست ها ائتلافی را در شهر آنتورپ تشکيل داده اند. در چهار استان ديگر حزب دمکرات مسيحی با احزاب ديگر، ائتلاف استانی تشکيل داده است و حزب "ائتلاف نوين فلاموندها" را کاملاً در اپوزيسيون قرار داده اند. در دو استان ليمبورگ و فلاندر غربی حتی حزب "ائتلاف نوين فلاموندها" دو درصد از آرايش را نيز نسبت به انتخابات آخری از دست داد. در فلاندر شرقی و نيز در برابان فلاموند ميان حزب مربوطه با حزب دمکرات مسيحی پنج درصد اختلاف رای به نفعش وجود دارد. در واقع در انتخابات استان ها حزب "ائتلاف نوين فلاموندها" توانست ۴/۱ آراء را از آن خود کند. از ويژگی های انتخابات استان ها در فلاندر اين است که حزب نژادپرست" منافع فلاموندها" با ريزش آراء مواجه شد و بسياری از رای دهندگان اين حزب آرايشان را به حساب حزب "ائتلاف نوين فلاموندها" ريختند.
در ضمن در اين انتخابات نسبت به انتخابات های گذشته، چپ راديکال توانست در کل بلژيک تعداد آرايش را افزايش دهد و در انتخابات استان ها در آنتورپ دو نماينده از حزب کارگر انتخاب شد. در انتخابات استان ها در فلاندر می بايست ۳۵۱ عضو شورای استان انتخاب می گشت. پس از انتخابات حزب راست محافظه کار"ائتلاف نوين فلاموندها" توانست ۱۰۴، حزب دمکرات مسيحی ۸۲، احزاب سوسياليست و سبز ۷۵، حزب ليبرال ۵۴، راست افراطی منافع فلاموند ۲۹ ( در انتخابات سال ۲۰۰۶ اين حزب ۸۸ نماينده در شورای استان های پنج گانه فلاندر داشته است) و حزب کارگر ۲ نماينده به شورای پنج استان فلاندر بفرستند.
در والونی برعکس منطقه فلاندر، حزب سوسياليست فرانسه زبان بيشترين آراء را از آن خود کرد. در منطقه والونی از ۲۲۳ عضو شورای استان، ۸۰ نماينده از حزب سوسياليست، ۷۴ از حزب ليبرال، ۴۱ از حزب يا مرکز دمکراتيک انسانی، ۲۴ از حزب سبزها، ۲ نماينده از فدراسيون دمکرات های فرانسه زبان و ۲ نماينده از حزب کارگر می باشند. حزب سوسياليست در چهار استان با احزاب ديگر ائتلاف استانی تشکيل داده است و در يک استان هم در اپوزيسيون قرار دارد. در زير جدول نتيجه انتخابات استانی در دو منطقه والونی و فلاندر را می توان ملاحظه کرد.
وظايف حقوقی و اجرائی شهرداری ها در بلژيک
در بلژيک کوچکترين واحد کشوری، شهرداری می باشد. هر شش سال يکبار به همراه انتخابات استانی انتخابات شهرداری ها در بلژيک برگزار می شود. در حال حاضر در بلژيک ۵۸۹ شهرداری وجود دارد. قبل از سال ۱۹۷۷، بلژيک دارای ۲۳۵۹ شهرداری بود. در غالب مواقع بخش بزرگی از اين شهرداری ها با مشکلات مالی برای انجام کارهای اجرائی و پرسنلی خود مواجه بودند. در سال ۱۹۷۵ پروژه ای برای ادغام بسياری از شهردارها با يکديگر مطرح شد. اين طرح در سال ۱۹۷۷ تصويب و جنبه اجرائی به آن داده شد و بدين ترتيب تعداد شهرداری ها در بلژيک به ۵۸۹ رسيد. در سال ۲۰۰۱، تغييراتی در قانون اساسی کشور ايجاد شد و بدين ترتيب مناطق فدرال از جنبه حقوقی و اداری تقربيا می شود گفت تمام قوانين مربوط به شهرداری را در کنترل خود در آوردند. يعنی اينکه قوانين درونی شهرداری ها هنگامی که با قوانين دولت فدرال، مناطق فدرال و جوامع زبانی در ارتباط قرار می گيرند معمولاً از اولويت و برتری نسبت به قوانين مناطق نامبرده شده برخوردار نمی شوند. هر شهرداری در چارچوب منطقه ای که بسر می برد از يکسری اختيارات و وظايف مشخص برخوردار است. در ضمن شهرداری هايی که حداقل هزار نفر جمعيت داشته باشند می توانند در انتخابات شش سال يکبار، هفت نفر را بعنوان نمايندگان شورای شهرداری انتخاب کنند. شهرداری هايی که کمتر از ۵۰ هزار نفر جمعيت داشته باشند در حدود ۳۵ نماينده شورا می توانند انتخاب کنند و شهرداری هايی که بيش از ۳۰۰ هزار نفر جمعيت داشته باشند نيز می توانند ۵۵ نماينده برای شورای خود انتخاب کنند.
احزاب سياسی، قبل از انتخابات شهرداری ها در بروکسل
تا قبل از انتخابات ۱۴ اکتبر ۲۰۱۲، "حزب سبزهای فرانسه زبان ECOLO" در بروکسل حتی از داشتن يک شهردار محروم بود. در واقع ۱۹ شهردار بروکسل از احزاب "سوسياليست"، ائتلاف "ليبرال ها و فدراسيون دمکرات های فرانسه زبان" و نيز در دو منطقه شهردار از"حزب يا مرکز دمکراتيک انسانی" CDH بوده است. حزب سبزهای فرانسه زبان فقط در اين يا آن شهرداری ۱۹ گانه بروکسل، مشاور و معاون شهرداری داشته است و اغلب معاونين شهرداری های حزب مربوطه تنها پس از انتخابات يا قبل از آن از طريق توافق و ائتلاف با ليبرال ها و سوسياليست ها، چنين پست يا مسئوليتی در اختيارشان گذاشته شده است. اکولوژيست ها(يا سبزها) در مناطقی (رژونال) چون والونی و بروکسل در قدرت دولتی هستند. اما در دولت فدرال متاسفانه به دلايل روشن و از جمله مخالفت احزاب ليبرال و دمکرات مسيحی در فلاندر، سبزها را در قدرت شريک نکردند.
حزب ليبرال بخش فرانسه زبان MR بويژه در بروکسل با وجود اختلاف و نيز انشعاب در درونش ( پس از جدا شدن "فدراسيون دمکرات های فرانسه زبان"FDF که از ۱۹ شهرداری بروکسل در حدود شش شهردار از اين فدراسيون است) برای انتخابات شهرداری ها و استان ها از وضعيت نسبتاً خوبی برخوردار نبود و دشوار به نظر می آمد که با جدائی بوجود آمده نتيجه آرائ آنها چه می شود؟ بنابر اين ليبرال ها و فدراسيون گفته شده در اين انتخابات دو ليست جداگانه از هم ارائه دادند و منطقاً رای گذشته آنها در اين انتخابات در ميان دو حزب پخش می شود. در مقطع انتخابات گفته می شد که تنها جريانی که در بروکسل از شانس نسبتا بهتری نسبت به ديگر احزاب سياسی برخوردار است حزب سوسياليست فرانسه زبان می باشد. در انتخابات ۱۴ اکتبر ۲۰۱۲، می بايست به اين مسئله توجه داشت که حزب سوسياليست اين بار نسبت به گذشته از چند شانس و امکان برخوردار است. يکی وجود نخست وزير بلژيک آقای "اليو دی روپو" از اين حزب می باشد که چهره ای شناخته شده و نسبتاً محبوب برای بخش قابل توجهی از بلژيکی ها بويژه در مناطق والونی و بروکسل است. اين يک نکته مثبت برای حزب مربوطه است و دوم از ايشان بعنوان نجات دهنده کشور بلژيک از تجزيه نام می برند و اين همه به نفع حزب سوسياليست می باشد. البته هر چند می شود متذکر شد کهتا حدودی نسبت به سياست های دولت حاکم در جامعه انتقاد و اعتراض وجود دارد اما اين انتقادها در سطحی نيست که موجب تضعيف حزب سوسياليست فرانسه زبان PS در کسب کرسی های بيشتر در قدرت محلی شود.
در ضمن جريان چپ راديکال" حزب کارگر بلژيک" با انجام يکسری تغييرات و فاصله گرفتن از تفکرات مائويستی توانسته در نظرسنجی ها تا حدودی رشد داشته باشد. اين حزب در انتخابات شهرداری ها طبق نظرسنجی های موجود خود را برای کسب کرسی های بيشتر آماده کرده است. اما برعکس در مورد حزب راست افراطی و نژاد پرست "جبهه ملی" نسبت به انتخابات قبلی بر طبق نظر سنجی ها ی انجام شده اين ارزيابی وجود دارد که آرايش در اين انتخبات بشدت کاهش پيدا خواهد کرد. احزاب فلاموند در بروکسل چندان قدرتمند نيستند و معمولا مجموعه کل آريشان در بروکسل بين ۵ تا ۸ درصد است. و اقليت بسيار کوچکی را در بروکسل تشکيل می دهند. در زير شمائی از ۱۹ منطقه شهرداری بروکسل را می توان ملاحظه کرد.
وضعيت احزاب سياسی قبل از انتخابات شهرداری ها در فلاندر
در بخش های فلاندر، حزب سبزها که تحت نام "گرون يا خرون" فعاليت می کند چند مشاور شهرداری دارد اما از شهردار و معاون شهرداری، حزب مربوطه نماينده ای در منطقه فلاندر ندارد. حزب سبزها در منطثه فلاندر چندان حزب پر قدرتی نيست و آرای آنها پنج درصد می شود. اما اين بار نظرسنجی ها حاکی از اين است که آرای حزب سبزهانيز در اين منطقه افزايش يابد. حزب "سوسياليست فلاموند يا SPA" هم در دولت فدرال و هم در منطقه فلاندر حضور و نفوذ بيشتری دارد. اما سوسياليست های فلاموند بر خلاف والونی و بروکسل در برابر احزاب ديگر راست چون ليبرال ها، ناسيوناليست ها و حزب دمکرات مسيحی و راست افراطی در رديف پنجم قرار دارند و اين حزب در حدود ۱۴ درصد رای فلاموندها را در انتخابات قبلی با خود داشته است. در حال حاضر قويترين جريانات در فلاندر حزب دست راستی و ناسيوناليستی"ائتلاف نوين فلاموندها NVA" و "حزب دمکرات مسيحیCD&V " می باشند.
وضعيت احزاب سياسی قبل از انتخابات شهرداری ها در والونی
در منطقه والونی باز شرايط با منطقه بروکسل و فلاندر متفاوت است. بطور سنتی حزب سوسياليست فرانسه زبان، قدرت را در والونی در دست دارد. دومين حزب در والونی، ليبرال های MR هستند. اما انشعاب FDF موجب تضعيف اين حزب نيز در والونی شده است اما نه در قد و قواره بروکسل. بنابر اين حزب ليبرال MR همچنان در والونی حزب دوم و "حزب يا مرکز دمکراتيک انسانی CDH" حزب سوم و اکولوژيست ها يا سبزها ECOLO ،حزب چهارم در والونی هستند. توجه داشته باشيم که در والونی يک انشعاب هم در حزب سبزها اتفاق افتاده است و يکی يا دو تا از نمايندگان پارلمان ناحيه والونی از حزب مربوطه، انشعاب کرده اند و "حزب چپ بلژيک" يا "حزب سبزهای چپ" را تشکيل داده اند که آنها هم ليست خود را برای انتخابات اخير ارائه داده اند. يکی از نمايندگان انشعابی رئيس "نمايندگان حزب سبزهای بلژيک در پارلمان والونی" بوده است و آدم نسبتاً با نفوذی در منطقه است. در مناطقی در والونی سبزها دارای چند شهردار، معاون شهردار و مشاور شهرداری هستند.
انتخابات شهرداری ها در ۱۴ اکتبر ۲۰۱۲ در فلاندر
در انتخابات شهرداری می بايست وضعيت ۵۸۹ پست شهردار در بلژيک مشخص شود. از اين تعداد فلاندر می بايست برای ۳۰۸ منطقه انتخابات شهرداری برگزار کند. حزب دمکرات مسيحی در انتخابات شهرداری ها توانسته بعنوان اولين حزب، بسياری از پست های شهرداری ها را از آن خود کند. در واقع اين انتخابات نشان داد که حزب مربوطه در ميان مردم فلاموند از ريشه بسيار عميقی برخوردار است و بخاطر همکاری و ائتلاف با نخست وزير وقت فرانسه زبان بلژيک از حزب سوسياليست توسط مردم مورد اعتراض و تنبيه آنان در انتخابات واقع نشد. اين حزب حتی در مناطقی نيز قدرتش افزايش يافت و در برخی مناطق هم تعدادی از آرای خود را از دست داد. اما در مجموع توانسته در برابر رشد حزب دست راستی و ناسيوناليستی"ائتلاف نوين فلاموندها NVA" مقاومت کند. بسياری از آمارها و نظرسنجی ها گويای اين تحليل بود که در انتخابات ۱۴ اکتبر تمام احزاب سنتی همچون دمکرات مسيحی ها، سوسياليست ها و ليبرال ها درصد آرايشان کاسته و به حساب حزب ناسيوناليستی"ائتلاف نوين فلاموندها" ريخته خواهد شد. ليبرال ها بيشتر و سوسياليست ها تا حدودی از آرای خودشان را از دست دادند اما جريانی که کاملا ريزش نيرو کرد حزب نژاد پرست "منافع فلاموند Vlaams Belang" بود. در واقع بسياری از رای دهندگان اين حزب آرايشان را به حزب "ائتلاف نوين فلاموندها" دادند. حزب راست افراطی"منافع فلاموند" بيش از ۳۳.۵ درصد آرای شهروندان شهر آنتورپ را در انتخابات سال ۲۰۰۶ با خود داشت اما در انتخابات ۱۴ اکتبر ۲۰۱۲، تعداد آرايش به ۱۰ درصد رسيد. در واقع ۲۳.۵ درصد رای دهندگان حزب نژادپرست "منافع فلاموند" به آقای بارت دو بور، رئيس حزب ناسيوناليستی"ائتلاف نوين فلاموندها" رای دادند. از موضوعات قابل توجه در انتخابات منطقه فلاندر افزايش آرای حزب چپ راديکال "حزب کارگر" می باشد. حتی در شهر آنتورپ آرای اين حزب به بيش از ۸ درصد رسيد. و تعداد نمايندگان اين حزب در استان آنتورپ به ۱۷ نفر رسيد. علاوه بر حزب مربوطه يکی ديگر از جرياناتی که توانست آرايش را نسبت به انتخابات قبلی افزايش دهد حزب سبزهای خرون می باشد. اين بار اين حزب درصد آرايش نزديک به ده درصد شد. حزب سبز فلاموند توانست ۷۵ نماينده به شهرداری های فلاندر بفرستد. و در دو شهرداری صاحب دو شهردار شد. از ديگر ويژگی های انتخابات اخير در بلژيک ريزش آرای راست افراطی در هر سه منطقه فدرال بوده است.
انتخابات شهرداری ها در والونی و بروکسل
حزب سوسياليست در انتخابات اخير توانست با کسب بيش از ۳۱.۳ درصد در والونی و ۲۳.۲ درصد آراء در بروکسل بعنوان اولين حزب سياسی چپ در والونی و در بروکسل در آيد. در حدود ۸۴ شهرداری حزب سوسياليست اکثريت مطلق آراء را کسب کرد و نسبت به سال ۲۰۰۶، ۲۴ شهردار بيشتر با اکثريت مطلق در اختيارش قرار گرفته است. در حال حاضر در حدود ۱۰۶ شهردار از اين حزب می باشد و در بسياری ديگر از شهرداری های که بعنوان شهردار حضور ندارد در سطح معاون شهردار با احزاب ديگر ائتلاف تشکيل داده است و در ۹۶ درصد شهرداری های والونی و بروکسل حضور سنگين دارد. تنها در ۱۱ شهرداری حزب سوسياليست ليستی نداشته است. البته نسبت به سال ۲۰۰۶ حزب سوسياليست آرايش افزايش و نسبت به انتخابات پارلمانی در سال ۲۰۱۰، سه درصد کاهش داشته است. حزب ليبرال با ۲۷.۷ درصد آراء توانست بعنوان دومين حزب منطقه والونی و بروکسل در آيد. سومين حزب در والونی و بروکسل "مرکز دمکراتيک انسانی CDH" می باشد. اين جريان همان حزب دمکرات مسيحی سابق است که تغييراتی را در نام و هويت خود وارد کرده است. اين حزب همچنان بعنوان يک حزب ميانه در منطقه بروکسل و والونی مطرح است. در انتخابات اخير اين حزب توانست ۷۰ پست شهردار را از آن خود کند و در ۱۰۹۱ شهرداری دارای مشاور شهرداری شود. حزب چهارم که در واقع در انتخابات آرايش افزايش يافت حزب اکولو يا سبز می باشد. در انتخابات شهرداری ها در والونی و بروکسل حزب سبزها توانست تعداد نمايندگانش (مشاور شهرداری) را از ۳۶۸ در سال ۲۰۰۶، به ۴۸۲ نفر برساند. در واقع حزب سبز در بخش فرانسه زبان توانست به تعداد نمايندگانش در شورای شهرداری ها ۱۱۴ نماينده اضافه کند. در ۳۸ شهرداری حزب سبز توانست با اتئلاف با ديگر احزاب فرانسه زبان وارد مديريت شهرداری ها برای شش سال آينده شود. در اين انتخابات حزب سبز دارای شش شهردار شد. برای اولين بار در ائتلاف با احزاب ديگر در يکی از شهرداری های ۱۹ گانه بروکسل، دارای يک شهردار شد. پنجمين جريان"فدراسيون دمکرات های فرانسه FDF" زبان بود که توانست بعد از جدائی از ليبرال ها برای اولين بار در انتخابات ۴۴ شهرداری(۱۷ درصد شهرداری های والونی) در والونی و در ۱۹ شهرداری در بروکسل ليست انتخاباتی ارائه دهد. اين جريان موفق شد در برخی از شهرهای والونی و بروکسل تعدادی نماينده و چند شهردار را در بروکسل و اطراف بروکسل از آن حزب خود کند. حزب راست افراطی يا فاشيستی جبهه ملی تعداد نمايندگانش در سال ۲۰۰۶، در حدود ۲۸ مشاور شهرداری بود که در انتخابات اخير نمايندگان احزاب راست افراطی در والونی به شش نماينده کاهش پيدا کرد. و اينبار اين جريان در بروکسل هيچ نماينده ای را در شهرداری ها ندارد. اما حزب نژاد پرست "منافع فلاموند Vlaams Belang" در بروکسل از انتخابات قبلی دارای ۱۵ نماينده بود اما در انتخابات اخير تعداد نمايندگانش به يک نفر رسيد.
حزب کارگر بلژيک (چپ راديکال)
حزب کارگر بلژيک بعد از جنبش دانشجوئی اواخر دهه ۶۰ رفته رفته توسط برخی از دانشجويان چپ کمونيست تشکيل شد. اين جريان در گذشته بعنوان حزبی نزديک به مواضع چين و مبارزه چريکی در امريکای لاتين بوده است. تا همين چند سال قبل بعنوان يک جريان مائوئيستی شناخته می شد. نزديک به شش هزار نفر عضو اين حزب در بلژيک می باشند و در دانشگاه های بلژيک از فعالترين جريانات سياسی می باشد. در سال ۲۰۰۳ در پی شکست های انتخاباتی حزب در درون خود وارد يکسری بحث های اساسی در خصوص مواضع، برنامه و سياست های حزبی شد. در سال ۲۰۰۸ حزب کارگر هشتمين کنگره خود را برگزار کرد و در آن کنگره برنامه و اساسنامه ای جديدی را تصويب کرد و نيز رهبريی جديدی را برای سيمای اتخاذ شده انتخاب کرد و تلاش کرد چهره ای مدرن تر و امروزی تر از خود نشان دهد. اين حزب رهبر خود را که يک جوان ۳۹ ساله است در سمت دبير اول حزب قرار داد. حزب کارگر بر اين باور است که در گذشته دارای مواضع سکتاريستی بوده و بعد از کنگره هشت تلاش کرده که تغييراتی را برای ارتباط با مردم و اقشار زحمتکش ايجاد کند و در همه جا با برنامه و پروژ ه های زمينی به مبارزه و حمايت از مردم بپردازد. ساختار و روزنامه ارگان حزب و سايت و شبکه هايی مجازی که حزب مربوطه در ارتباط های خود از آنها استفاده می کردند دچار تغييرات اساسی برای گسترش ارتباط با مردم شده اند. در انتخابات قبلی در سال ۲۰۰۶، حزب کارگر توانست ۱۵ نماينده در کل بلژيک بعنوان مشاور شهرداری داشته باشد. در انتخابات ۱۴ اکتبر تعداد نمايندگان اين حزب در شهرداری ها به ۴۸ و در استان ها به ۴ نفر رسيد. و می توان در ميان احزاب کوچک، حزب کارگر را بعنوان بزرگترين جريان حزبی در نظر گرفت.
ناسيوناليسم در فلاندر
فلاموندها به لحاظ جمعيتی اکثريت مردم بلژيک را تشکيل می دهند. جمعيت فلاموندها نزديک به ۶۰ درصد می باشد. هر از گاهی ناسيوناليست های فلاموند در منطقه فلاندر به قدرت بر می گردند. در اواخر دهه ۶۰ و ۷۰ آنها دوباره به صحنه سياسی فلاندر و بلژيک آمدند و موجبات تغييرات فزاينده ای شدند. در حال حاضر در جنبش فلاموند، گرايش اصلی با ناسيوناليست ها می باشد. البته در جنبش فلاموندها چندين گرايش ناسيوناليستی همانند؛ جدائی خواهان، طرفداران کنفدراليسم، فدراليسم و طرفداران پيوستن به هلند نقش اساسی در سياست منطقه فلاندر بازی می کنند. از سال ۲۰۰۴، جنبش فلاموندها گرايش جديدی مبنی بر توجه نسبت به خارجيانی که هويت يا مليت بلژيکی کسب می کنند از خود نشان دادند و آنها تلاش کردند " بلژيکی های جديد" را به سمت مواضع خود جلب و جذب کنند. در واقع ناسيوناليسم فلاموند عنصر اصلی جنبش فلاموند است. ناسيوناليسم فلاموند سابقه تاريخی دارد و از آخر قرن ۱۹ و اوايل قرن ۲۰ فعاليتش آغاز و شدت پيدا کرده است. آنها فعاليت خود را با طرح اينکه زبان فلاموند می بايست به عنوان يکی از زبان های ملی در آيد آغاز کردند و موفق هم به کسب اين مطالبه اصولی شدند. ناسيوناليست های فلاموند از سال ۱۹۷۰ تا امروز موجب پنج رفرم ساختاری در قوانين اساسی بلژيک شده اند و در واقع سمتگيری به سمت سيستم غير متمرکز وسپس فدراليسم در بلژيک از طريق فشار ناسيوناليست های فلاموند آغاز شد. در واقع بخشی از آنها بدنبال استقلال فلاندر هستند و می خواهند بروکسل پايتخت بلژيک و اروپا را نيز با خود داشته باشند. آنها در ضمن خواهان قطع کمک های منطقه فلاندر به دو منطقه ديگر هستند. آنها همه کار می کنند تا بروکسل به عنوان يکی از سه منطقه فدرال مستقل و مطرح نباشد. البته به لحاظ تاريخی در دهه ۲۰۰۰ ناسيوناليست های جنبش فلاموند به چند بخش چپ، راست و ميانه و راديکال تقسيم شدند و در ادامه در احزاب سنتی موجود وارد شدند. اما يک بخش سخت آن باقی ماند و بعد از چند سال حزب "ائتلاف نوين فلانوندها" را تشکيل داد.
حزب "ائتلاف نوين فلاموندها"
اين حزب در سال ۲۰۰۱ تشکيل شد و دارای ديدگاه های محافظه کارانه راست و ناسيوناليست می باشد. اين حزب خواهان استقلال فلاندر در چارچوب اتحاديه اروپا به طريق سياسی می باشد. بين سال های ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۳ حزب مربوطه تنها يک نماينده در پارلمان بلژيک داشت اما در ادامه با ائتلاف با حزب دمکرات مسيحی توانست فرصت برای طرح نظرات خود بيابد. از سال ۲۰۰۸ ائتلاف دو حزب از هم می پاشد و حزب"ائتلاف نوين فلاموندها از سال ۲۰۱۰ در انتخابات پارلمانی ليست مستقل ارائه داد و تعداد آرايش در کل بلژيک به ۱۷.۴ درصد رسيد و ۲۷ نماينده به پارلمان ملی يا فدرال فرستاد. چنين نتيجه ای برای حزبی که خواهان جدائی از بلژيک می باشد بسيار غير مترفبه برای احزاب ديگر در انتخابات بود. در انتخابات شهرداری ها و استان ها در بلژيک در ۱۴ اکتبر ۲۰۱۲ حزب مربوطه ۳۸ درصد آراء را در فلاندر از آن خود کرد. در ده شهر بزرگ فلاندر صاحب شهردار شد و در ۳۵ منطقه ديگر امکان اين را يافت که با احزاب ديگر، ائتلافی را برای مديريت ۳۵ شهرداری تشکيل دهد. در انتخابات اخير اين حزب توانست ۱۶۰۰ پست مشاور شهرداری را از آن خود کند. از جنبه اقتصادی و اجتماعی مواضع اين حزب کاملاً ليبرالی است و از نظر فرهنگی و تاريخی از ناسيوناليست فلاموند بهره می برد. به لحاظ تاريخی ناسيوناليست های فلاموند در زمان جنگ جهانی دوم با آلمان نازی همکاری کردند و خسارات و آسيب های بسيار جدی به جنبش فلاموندها در بلژيک وارد کردند.
اين حزب در کارزار تبليغاتی خود از نارضايتی مردم فلاندر در رابطه با سياست های دولت فدرال و احزاب سنتی بسيار ماهرانه استفاده می کند و در ضمن بشدت ضد حزب سوسياليست فرانسه زبان و نخست وزير سوسياليست آن آقای "اليو دی روپو"، می باشد. رئيس حزب "بارت دو بور" بشدت برعليه احزاب سنتی سمپاشی می کند اما در برنامه حزبی خود با ديگر احزاب راست مواضعش چندان تفاوتی ندارد. بعنوان مثال برنامه اقتصادی و اجتماعی حزب " ائتلاف نوين فلاموندها" کمی راست تر از احزاب ليبرال MR و VLD است. در عرصه سياسی طرفدار سيستم کنفدرال است و پروژه کنفدراليسم هم سال هاست که توسط حزب دمکرات مسيحی طرح و تبليغ می شود. اين حزب از خصوصی سازی و کاهش ماليات ها حمايت می کند و فرقی به لحاظ برنامه ای چنانچه پيشتر متذکر شدم با ديگر احزاب راست ندارد.
"بارت دو بور" رئيس حزب "ائتلاف نوين فلاموندها" تاکنون توانسته تنها با اتکا به روش های ارتباطی و تبليغاتی فضای سياسی را در فلاندر به نفع خود و حزبش تغيير دهد. او بسيار باهوش و زيرک در جلب آرای مردم عمل می کند و براحتی نظر خبرنگاران و وسائل ارتباط جمعی را به خود جلب می کند. سخنرانی هايش بسيار پر قدرت و تاثير گزار است و موجب جلب احترام بسياری نسبت به او می شود. او بدنبال متحد کردن فلاندر و افزايش هواداران خود است. او آماده شليک و درگيری در هر زمانی است و از توافقات سست و ناکار آمد دفاع نمی کند. او دائما خود را در عرصه تبليغات قربانی سياست های تبليغاتی ديگران معرفی می کند. او در سخنرانی های خود از جملات کوتاه و جذاب برای جلب نظر ديگران استفاده می کند و بسيار شفاف نظراتش را طرح می کند. در يک فضای انتخاباتی استفاده از ابزار مدرن تبليغی و ارتباطی و نيز شفاف بودن در طرح نظرات و ايده آل ها بسيار دارای اهميت است. او همواره می گويد که برای ايجاد تغييرات می بايست اراده داشت. برای اينکار او برای نشان دادن چهره ای با اراده از خود برای انجام تغييرات، ظرف نه ماه با انجام رژيم غذائی ۶۵ کيلو وزن خود را کاهش داد تا به فلاموندها نشان دهد که فقط بايد اراده تغيير را داشت و سپس دست به اقدام زد. انجام چنين برنامه های تبليغاتی باعث گسترش نفوذ او در منطقه فلاندر شده است. بارت بوور و ديگر رهبران اين حزب می دانند که طب ناسيوناليستی همشيگی نيست و به همين خاطر سعی می کنند از فرصت ايجاد شده نهايت بهره وری را کنند. پديده حزب مربوطه گويای اين واقعيت است که ليبرال های حزب VLD زمان را به نفع حزب " ائتلاف نوين فلاموندها" دارند از دست می دهند زيرا بخش بسيار قابل توجهی از صاحبان و روسای کارخانجات، صنايع و يا کلاً ثروتمندان فلاندری، حزبی ديگری را برای دفاع از منافعشان يافته اند.
رئيس حزب "ائتلاف نوين فلاموندها" در انتخابات محلی مربوط به استان ها و شهرداری ها تلاش بسيار کرد که به آن بعد ملی دهد و خواسته هايی چون کنفدراليسم را مطرح کند و از اين طريق با نتيجه اخذ شده برای خود به رهبران سياسی در بروکسل و والونی نشان دهد که می بايست تنها با يک حزب و آن هم "ائتلاف نوين فلاموندها" وارد گفتگو و همکاری برای تغييرات اساسی در بلژيک شد. اينکه تا چه حدی در اين مسير موفق شود می بايست منتظر انتخابات سال ۲۰۱۴ باقی ماند و مشاهده کرد که صحنه سياسی کشور چه نقشی را به احزاب منطقه ای برای طرح خواسته های خود در عرصه ملی يا بلژيک خواهند داد و سرنوشت فدراليسم در اين کشور به کدام سرانجام می رسد؟
علی صمد
نوامبر ۲۰۱۲
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع برای نوشتن بخش اول و دوم:
يک- روزنامه روزانه " Le SOIR " چاپ بلژيک- (از ۱۴ اکتبر تا ۲۱ اکتبر)؛
دو- روزنامه روزانه " La Libre Belgique" چاپ بلژيک- ( از ۱۴ اکتبر تا ۲۱ اکتبر)؛
سه- مجله هفتگی " LE VIF L’EXPRESS " چاپ بلژيک. شماره های ۱۸ و ۲۵ اکتبر ۲۰۱۲؛
چهار- حزب " ائتلاف نوين فلاموندها NVA " در ويکی پديا:
http://fr.wikipedia.org/wiki/Nieuw-Vlaamse_Alliantie
پنج- بلژيک در ويکی پديا:
http://fr.wikipedia.org/wiki/Belgique
شش- از ده ها سايت اينترنتی مربوط به انتخابات ۱۴ اکتبر ۲۰۱۲ در بلژيک برای خبر گيری استفاده شده است؛
هفت- بسياری از آمار و ارقام از سايتهای احزاب چون حزب سوسياليست، حزب ليبرال، مرکز دمکراتيک انسانی، حزب سبزها، فدراسيون دمکرات های فرانسه زبان، حزب کارگر و سايت راست افراطی جبهه ملی بلژيک اتخاذ شده است؛
هشت- سايت مربوط به انتخابات در بلژيک در ويکی پديا:
http://fr.wikipedia.org/wiki/%C3%89lections_communales_et_provinciales_belges_de_2012
نه- قوانين مربوط به شهرداری ها و استان ها از کتاب " LA BELGIQUE POUR DEBUTANTS " چاپ سال ۲۰۰۸ توسط انتشارات پارلمان و سنای بلژيک.