گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
7 آذر» راهاندازی پايگاه "ما با سانسور مبارزه میکنيم"4 آذر» معرفی کتاب "از آبکنار تا راور کرمان"، خاطرات زندان محمد عريان، انتشارات باران در سوئد 31 شهریور» مخابرات دسترسی به https و جیمیل را قطع کرده؟ 1 تیر» کمک مالی به انتشار آثار سانسور شدۀ نويسندگان و هنرمندان ايرانی، بنياد آيرملو 31 فروردین» بيش از شش هزار جلد کتاب در قم خمير شد
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! بیانیه تعدادی از نویسندگان ایرانی: "مجوز چاپ کتاب" را لغو کنید!تقلاهای چند سال اخیر وزارت ارشاد و دیگر دستگاههای همسو، برای اعمال هر چه شدیدتر سانسور و ایجاد محدودیتها و تنگناهای بیشتر در راه چاپ و انتشار کتاب بار دیگر ثابت کرد که افول و نزول شأن کتاب و کتابخوانی رابطهی مستقیمی با سانسور دارد.( نقش وخامت وضع معیشتی مردم حدیث دیگری است). در این چند سال که تیغ سانسور فزونتر و تیزتر از گذشته بر شریانهای انتشار کتاب گذارده شده، سقوط تیراژ کتابها نیز بیشتر شده است. اگر پنج سال پیش تیراژ دوهزار نسخهای تیراژی معمول بود ، اکنون این تیراژ به کمتر از یک هزار نسخه رسیده است؛ آن هم در جامعهای که بیش از هفتادوپنج میلیون جمعیت دارد و هفتاد درصد این جمعیت جوان اند؛ جوانانی تشنهی دانستن و کشف کردن. با این همه، اگر میبینیم که به کتاب و کتابخوانی اعتنایی درخور نمیشود برای آن است که سانسور دولتی، شأن نویسندگی و کتاب و اعتماد مردم به کتاب را سخت کاهش داده است. در اینجا قصد نداریم به تبعات این پدیدهی نامبارک بر زندگی نویسندگان و پدیدآورندگان کتاب بپردازیم زیرا رنجنامهی آن مثنوی هفتاد من کاغذ میشود. ایران از معدود کشورهایی است که در ابتدای قرن بیست و یکم هنوز هم نویسندگانش مجبورند برای نشر آثار خود، از دولت "مجوز چاپ" بگیرند. "مجوزی" که حتی در قانون اساسی حاکمیت نیز به آن اشارهای نشده است. در حقیقت این روش در حکم به گرو گرفتن آزادی بیان ، خلاقیت و معاش نویسندگان از جانب دولت است تا بتواند دیدگاههای خود را بر آثار نویسندگان تحمیل کند؛ حربهای است برای اعمال تبعیض میان نویسندگان و سوق دادن آنها به خودسانسوری؛ ابزاری است برای دخالت حاکمیت در عرصهی ادبیات، هنر و اندیشه. نویسندگان باید بتوانند آزادانه بیندیشند و حاصل اندیشه و هنر خود را آزادانه عرضه کنند. وانگهی، حق مردم است که فارغ از هرگونه سانسور و فشار حکومتی به آثار ادبی ، هنری و اطلاعات دسترسی پیدا کنند و آنگاه خود به داوری و نقد بپردازند. برای برونرفت از وضع بسیار اسفناک عرصهی کتاب و بهبود شرایط نویسندگان و برای برخورداری جامعه از ادبیاتی که شایستهی مردم آزاداندیش ایران باشد، میبایست " مجوز چاپ کتاب" لغو شود. ما نویسندگان امضا کنندهی این متن ، خواهان لغو فوری " مجوزچاپ کتاب" و کلیهی مقررات و قوانین مربوط به آن هستیم.
Copyright: gooya.com 2016
|